بهزاد صابری:
برجام به عنوان یک توافق پیوست قطعنامه 2231 شده است
بهزاد صابری: سیاست جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هیچگاه این نبوده که خود را از لحاظ حقوقی ملزم به پذیرش یکسری تعهدات بکند؛ لذا این دقت هم در سراسر متن برجام صورت گرفت که ایران به موجب این سند هیچگونه تعهد حقوقی الزامآوری را نپذیرد.
اعتمادآنلاین| 5 سال از تیرماه 1394 گذشت؛ از روزی که وزرای خارجه جمهوری اسلامی ایران، ایالات متحده امریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان در وین، پایتخت اتریش شانه به شانه مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پایان بحران در پرونده هستهای ایران و تحریمهای مصوب شورای امنیت سازمان ملل متحد را اعلام کردند. در حالی به پنجمین سالروز توافق هستهای رسیدیم که برجام در میدان عمل هم برای ایران از حیث برداشته شدن تحریمها و هم برای طرف مقابل از حیث حصول اطمینان از برنامههستهای ایران بیفایده شدهاست. بهزاد صابری ، حقوقدان عضو تیم مذاکره کننده ایران در برجام که این روزها عنوان مدیر کل حقوقی و بینالملل وزارت خارجه را در اختیار دارد همزمان با پنجمین سالروز برجام در گفتوگوی تفصیلی با روزنامه اعتماد به برخی شبهات درباره متن برجام پاسخ داده است. صابری در این گفت و گو به طرف مقابل هشدار داد که در حال بازی در زمین مینگذاری شده توسط ایالات متحده و متحدان عبری و عربیاش است. مشروح این گفتوگو را در زیر میخوانید.
در داخل ایران برخی منتقدان و شاید مخالفان توافق هستهای شعار خروج از آن را میدهند که یک نمونه آن را در جریان حضور وزیر خارجه در صحن علنی مجلس شورای اسلامی در هفته گذشته شاهد بودیم. مکانیسم حقوقی خروج ایران از برجام در داخل چیست؟
از نظر حقوق داخلی ما برجام یک سند حقوقی، موافقتنامه یا معاهده که جنبه حقوقی الزامآور داشته باشد، نیست. بارها توضیح داده شده که تنظیم برجام به این شکل هم به لحاظ حقوقی شدنی و هم مطلوب ما نبود. سیاست جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هیچگاه این نبوده که خود را از لحاظ حقوقی ملزم به پذیرش یکسری تعهدات بکند؛ لذا این دقت هم در سراسر متن برجام صورت گرفت که ایران به موجب این سند هیچگونه تعهد حقوقی الزامآوری را نپذیرد. تمام تعهدات پذیرفته شده از سوی ایران در برجام داوطلبانه و بر اساس تعهدات متقابل طرف مقابل است. بنابراین اگر در داخل کشور به این نتیجه برسند که تداوم اجرای برجام مطلوب نیست، نیاز به اقدام حقوقی خاصی وجود ندارد.
با این تعریف چرا برجام پیش از اجراییشدن در مجلس شورای اسلامی مطرح و به تایید نمایندگان وقت رسید؟
قبلا مجلس شورای اسلامی در سالهای 1384، 1385، 1389 و 1394 با تصویب مصوبات و قوانینی هرگونه همکاری داوطلبانه ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را ممنوع کرده بود؛ لذا برای اجرای برجام نیاز به لغو آن مصوبات بود. یعنی نفس اجرایی شدن برجام در داخل کشور به قوانین خاصی نیاز نداشت، بلکه چون قوانین پیشین مصوب مجلس شورای اسلامی اجرای برخی تعهدات داده شده در برجام را ممنوع کرده بود، متن توافق هستهای به مجلس شورای اسلامی رفت. در فاصله زمانی حصول برجام در تیرماه 1394 تا اجرایی شدن آن در زمستان همان سال، مجلس شورای اسلامی یک کمیسیون ویژه برای بررسی برجام ایجاد کرد و در قالب جلسات مفصلی که نمایندگانی از وزارت خارجه و دیگر نهادها هم در آن حضور داشتند و برخی جلسات آن از تلویزیون هم پخش میشد، به بررسی تفصیلی متن برجام پرداخت. در نهایت مجلس شورای اسلامی در مهرماه 1394 به موجب تصویب قانونی جدید، قوانین مورد اشاره قبلی را لغو و زمینه را برای اجرای توافق هستهای جدید ایران با 1+5 وقت فراهم کرد. اما اگر امروز تصمیمی در سطح عالی کشور مبنی بر توقف اجرای برجام گرفته شود نیاز به طی مکانیسم حقوقی خاص در داخل ندارد. البته مجلس شورای اسلامی هم همیشه این اختیار را دارد که با وضع قانون دیگری، تصمیم جدیدی بگیرد.
در قانون مصوب مجلس، دولت ملزم شده که در مورد برجام تابع نظرات شورای عالی امنیت ملی باشد.
طبیعتا این شورا بر فرآیندها نظارت نزدیک دارد و اگر به این تصمیم برسد که دیگر نمیخواهیم برجام را اجرا کنیم، تصمیم اجرا میشود. کمااینکه توقف جزیی اجرای تعهدات برجامی هم که در 5 گام انجام شد نیازمند طی فرآیند حقوقی خاص در داخل نبود و به صرف تصمیم در شورای عالی امنیت ملی و ابلاغ به دولت به شمول سازمان انرژی اتمی و وزارت امور خارجه، گامها به طرف مقابل ابلاغ و اجرایی شدند.
با خروج ایالات متحده، چارچوب توافق هستهای همچنان پابرجا ماند اما طبیعتا با خروج ایران چارچوب این توافق برهم ریخته و به احتمال بسیار زیاد قطعنامههای پیشین شورای امنیت علیه ایران فعال میشوند.
بله، برجام به عنوان یک توافق پیوست قطعنامه 2231 شده است و این قطعنامه با تایید برجام به عنوان یک راهحل جامع برای موضوع هستهای ایران، مفاد همه قطعنامههای پیشین را لغو کرده و نظام تحریمهای سازمان ملل را پایان داده است؛ لذا با پایان اجرای برجام توسط ایران میتوان تصور کرد که قطعنامههای پیشین بار دیگر بازگردند. البته این مهم است که توجه داشته باشیم خاتمه برجام یا بازگشت قطعنامههای قبلی به منزله مجازات ایران نیست، بلکه خاتمه دادن برجام به معنی خاتمه دادن به آن چارچوبی که برای حل اختلاف میان ایران و غرب بر سر برنامه هستهای ایران ایجاد شده بود و بازگشت به وضعیت قبل از برجام است. ما در حوزه اختلاف با غرب بر سر برنامه هستهای به بنبست رسیده بودیم. از یک سو تحریمهای شورای امنیت و از یک سو هم اراده ایران برای پیشبرد برنامه هستهایاش به شکل مشروع بود. بنبست به وجود آمده برای هردو طرف، نامطلوب بود. طبیعتا ما از اینکه تحریم باشیم یا شورای امنیت به غلط برنامه هستهای صلحآمیز ما را تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی بداند، استقبال نمیکردیم. البته که ایران هیچگاه آن قطعنامههای شورای امنیت را اجرایی نکرد و به درخواستهای آنها مشروعیت نبخشید، چراکه معتقد بودیم استفاده از انرژی صلحآمیز هستهای حق مسلم ماست. با این همه وضعیت برای ما در سطح بینالمللی مطلوب نبود و قطعنامههای شورای امنیت به مبنایی برای اقدامهای یکجانبه و چندجانبه علیه ما تبدیل شده بود. طرف مقابل هم با هر انگیزهای که ما معتقد هستیم سیاسی و غیرفنی بود، نگرانیهایی نسبت به برنامه هستهای ما داشت و از گسترش آن خرسند نبود. از تحریمها و قطعنامهها هم اگرچه موجب فشار بر ایران میشد، اما نتیجه مطلوب خود را نگرفته بودند و برنامه هستهای ایران متوقف نشده بود. آن شرایط به نوعی به اعتمادسازی دو طرفه نیاز داشت. در نهایت برجام برای حل این مشکل راهحلی را پیدا کرد و این راهحل بر مبنای اقدامهای متقابل و نه بر مبنای اعتماد متقابل بود و به همین دلیل زمانی که طرف مقابل در ایفای تعهداتش کوتاهی کرد ما طبق برجام این حق را داشتیم که تعهدات خود را به شکل جزیی و کلی متوقف کنیم.
تا الان به شکل جزیی این کار را کردهایم و البته کلمه جزیی به معنای کم نیست و در برابر کلمه کلی است. ما تاکنون در 5 گام بسیاری از تعهدات اصلی که به موجب برجام اجرای داوطلبانه آن را پذیرفته بودیم را متوقف کردیم . اگر زمانی به این تصمیم برسیم که میخواهیم به شکل کلی اجرای تعهدات داوطلبانه را متوقف کنیم طبیعتا میتوانیم این کار را انجام بدهیم. اینکه چنین اقدامی به فروپاشی این چارچوب منتج میشود درست است و در هر تصمیمگیری باید این مصالح را در نظر گرفت.
در صحبتهای خود اشاره کردید که سیاست ایران در مذاکرات این بود که برجام به تعهد حقوقی الزامآور برای ایران تبدیل نشود. چه مصالحی در بین بود؟
پاسخ به این سوال دو جنبه دارد: نخست آنکه در بسیاری از موارد ماهیت تعهدات برجامی به شکلی بود که امکان تبدیل آنها به تعهد حقوقی الزامآور وجود نداشت. مثلا در برجام پیشبینی شده بود که اقدامهایی در شورای امنیت سازمان ملل متحد و اقدامهایی هم در سطح اتحادیه اروپایی صورت بگیرد به شکلی که 28 کشور عضو اتحادیه باید با انجام آنها موافقت میکردند. اعضای گروه وقت 1+5 نمیتوانستند شورای امنیت سازمان ملل متحد را به لحاظ حقوقی متعهد به انجام کاری بکنند. این کشورها از نظر حقوقی این اهلیت و ظرفیت را نداشتند که برای شورای امنیت سازمان ملل متحد چنین تعیین تکلیف حقوقی بکنند. همین وضعیت درباره تعهدات اتحادیه اروپایی هم صادق بود و هرچند که در این مذاکرات مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سه کشور عضو اتحادیه حضور داشتند اما آنها نمیتوانستند به شکل حقوقی تعهداتی را به 28 کشور تسری بدهند. تنها راهکار قابل اتکا این بود که تعهدهای آنها را به شمول اقدامهایی که شورای امنیت، شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و اتحادیه اروپا باید انجام بدهد به تعهدهای متقابل خود گره بزنیم. مثلا بگوییم که شورای امنیت فلان کار را خواهد کرد - نه اینکه الزام حقوقی برای انجام دارد، چراکه کسی نمیتواند الزامی برای شورای امنیت تعریف بکند- در مقابل هم ایران فلان کار را خواهد کرد. مثلا در متن گفته شده که شورای امنیت قطعنامهای تصویب خواهد کرد که در آن قطعنامه مفاد تحریمی قطعنامههای پیشین ملغی خواهد شد و برجام را تایید خواهد کرد و در مقابل ایران کارهای الف، ب، ج و قسعلیهذا را به شکل زمانبندی که در برجام پیشبینی شده بود، انجام خواهد داد.
فرض کنیم که امکان حقوقی چنین تعهد الزامآوری وجود داشت. آیا باز هم ما در داخل مخالف آن بودیم؟ نمیخواستیم توافق تبدیل به یک توافق حقوقی الزامآور بشود و رییسجمهور بعدی امریکا نتواند از آن خارج شود؟
ایران مخالف سند حقوقی الزامآور بود دقیقا به دلیل بیاعتمادی که همواره نسبت به طرف مقابل برجام وجود داشت. در مذاکرهای که هیچ اعتمادی به طرف مقابل ندارید و هر لحظه احتمال میدهید که ممکن است به تعهدهایش عمل نکند، کار عاقلانه این است که ترتیباتی را بیندیشید که بتوانید در هر لحظه وضعیت را به قبل از ورود به این ترتیبات اعاده کنید .
اعاده به قبل از برجام دو جنبه دارد: عملیاتی و حقوقی. از نظر ما مهم بود هر زمان که احساس کردیم طرف مقابل بدعهدی میکند یا روند موضوعات به سمتی است که خلاف امنیت و منافع ملی ماست، بتوانیم هم روی زمین وضعیت را به قبل از برجام اعاده کنیم و هم به لحاظ حقوقی تعهداتی نداشته باشیم که دست و پای ما را ببندد. بنابراین یکی از سیاستهای ابلاغی به تیم مذاکرهکننده که در سراسر متن برجام هم قید شده این است که تمام تعهدات ایران داوطلبانه و متقابل است و نه بر مبنای یک الزام و تعهد حقوقی.
از نظر عملیاتی هم این دقت صورت گرفت، البته در این مورد بهتر است که دوستان فنی سازمان انرژی اتمی صحبت کنند اما تا آنجایی که من اطلاع دارم این دقت صورت گرفت که هر اقدامی که در حوزه فنی هستهای روی زمین صورت میگیرد قابل بازگشت به وضعیت قبل از برجام و حتی فراتر از آن باشد. بنابراین میبینید که بازگشتپذیری بسیاری از تعهداتی که ما در حوزه هستهای دادیم، لحظهای است. به عنوان مثال در حوزه تعهدات ایران در بحث نظارت و دسترسیها که جزو اساسیترین بخشهای تعهدات ایران برای طرفهای مقابل است، اگر ایران در هر مرحلهای به این نتیجه برسد که باید دسترسیها را متوقف کند، بازگشتپذیری به وضعیت دسترسیها به قبل از برجام لحظهای خواهد بود و میتواند بگوید دیگر دسترسیهایی را که طبق برجام پذیرفته بودم و به آژانس بدهم پس میگیرم. درباره سایر تعهدات فنی برجام هم وضعیت کم و بیش به همین شکل است. در حوزه درصد غنیسازی یا میزان ذخایر همه چیز با یک تصمیم جدید قابل بازگشت به قبل از برجام یا فراتر از آن است. کما اینکه در یکی از گامهای کاهش تعهدات برجامی این اتفاق رخ داد و ما در حوزه میزان ذخایر آب سنگین و میزان اورانیوم غنی شده از سقفی که در برجام به آن متعهد شده بودیم، عبور کردیم. شاید تنها موردی که مثلا نیاز به مقدار اندکی زمان برای بازگشتپذیری به وضع سابق دارد راکتور آب سنگین اراک باشد که آن هم به گواه همکاران فنی کاملا بازگشتپذیر است و زمانی در حدود مثلا چند هفته نیاز است تا به وضعیت پیش از برجام باز گردد. هر زمانی که نظام به این تصمیم برسد که ما میخواهیم این موارد را به حالت قبل از برجام بازگردانیم، بازگشتپذیری آنها بسیار ساده خواهد بود .
شما اشاره کردید که یکی از دلایل اصرار ایران بر عدم تبدیل شدن برجام به معاهدهای الزامآور عدم اعتماد به طرف مقابل بود. همان پیشبینی که سیر حوادث نشان داد درست بوده و امریکا با خروج از این توافق صحت این بیاعتمادی را تایید کرد. سوالی که به وفور در این سالها پرسیده شده، این است که آیا ما میتوانستیم ضمانتی فراتر از آنچه گرفتیم از دولت وقت امریکا بگیریم به گونهای که رییسجمهور بعدی با «چرخش یک خودکار» از توافق خارج نشود؟
به لحاظ کارشناسی خیر. بهترین ضمانت اجرایی که میتوانستیم درنظر بگیریم متقابل کردن تعهدات بود. نه درست بود و نه فایدهای داشت که در زمین حقوق داخلی امریکا بازی کنیم و خودمان را به پیچ و خمهای نظام حقوق داخلی ایالاتمتحده گره بزنیم. مثلا عدهای میگویند سنا هم باید در این مورد مصوبهای میداشت . آیا تصویب سنا میتوانست مانع از تصمیم رییسجمهور امریکا برای خروج از برجام بشود؟ ما نمونههای متعددی از موافقتنامهها و معاهدههای مختلف را داریم که در سنای امریکا به تصویب رسیده بودند، اما رییسجمهور ایالاتمتحده از آنها خارج شد. از آن بالاتر، آیا مدعی هستیم که برای جمهوری اسلامی ایران، مجلس سنای ایالاتمتحده و سناتورهای آنها قابل اعتمادتر از رییسجمهور این کشور هستند؟ بر فرض که رییسجمهور امریکا نمیتوانست بدون موافقت مجلس سنا از موافقتنامهای خارج بشود، آیا سنای امریکا با سناتورهایی که بسیاری از آنها هر کدام به تنهایی یک ترامپ دیگر و حتی بدتر از ترامپ هستند، برای ما قابل اعتمادتر بود؟ در سالهای اخیر شاهد بودیم که مجلس سنا و مجلس نمایندگان ایالاتمتحده هر دو تندتر از روسای جمهور امریکا علیه کشورهای مستقل بهخصوص ایران حرکت میکنند. برخی مصوباتی که در کنگره امریکا تصویب میشوند چه آنها که به شکل قانون در میآیند و چه قطعنامه باقی میمانند از اقدامهای رییسجمهور امریکا تندتر هستند.
یا فرض کنیم در برجام پیشبینی میشد که درباره اختلافهای فیمابین به دیوان بینالمللی دادگستری مراجعه شود، فکر میکنید این مساله تا چه اندازه میتوانست مانع از اقدامهای یکجانبه و شرورانه امریکا بشود؟ در کدام پرونده و در چه زمانی ایالاتمتحده خود را ملزم به تبعیت از تصمیمهای دیوان بینالمللی دادگستری کرده است؟ موارد متعددی وجود دارد که آرایی علیه ایالاتمتحده صادر شده و این کشور با قلدری از اجرای آنها سر باز زده است. هماکنون دعوای بین تهران و واشنگتن در قالب قطعنامه مودت میان دو کشور در دیوان بینالمللی دادگستری مطرح است که مستقیما ارتباطی به برجام ندارد اما به هر حال در چارچوب آن، دیوان یک دستور موقت الزامآور خطاب به امریکا صادر کرده که دیدیم ایالاتمتحده از اجرای آن سر باز میزند.
اصولا بازی کردن در زمین حقوق داخلی ایالاتمتحده نه ضمانت اجرای خوبی برای ما فراهم میکرد و نه عاقلانه و منطقی بود. لذا تنها ضمانت اجرای خوب و موثر، گره زدن متقابل تعهدات به یکدیگر بود. با این تدبیر، دست نظام جمهوری اسلامی ایران در برابر اقدام ایالاتمتحده یا سایر بدعهدیهای طرفهای مقابل ما در برجام کاملا باز است و به لحاظ حقوقی هیچ الزامی مانع از تصمیم ایران نمیشود. اینکه تصمیم نظام چیست یا چه باید باشد بحث دیگری است. در حوزه سیاست خارجی مسائل تکبعدی و تکساحتی نیستند و ایران برای هرگونه تصمیمگیری در این حوزه جوانب مختلف از موضوعات منطقهای تا بینالمللی از حال تا آینده را در نظر میگیرد. لذا تصمیم نظام هر چه که باشد دست ما برای هرگونه اقدامی هم به لحاظ حقوقی و هم به لحاظ عملیاتی باز است.
برخی منتقدان برجام میگویند در ابتدای اجرای این توافق گامها متناظر نبودند. بدان معنا که ایران ابتدا فعالیتهای هستهای خود را محدود کرد اما برداشته شدن تحریمها یا لغو آنها به بازههای زمانی متفاوت در برجام منوط شد.
برداشتن گامها در آغاز اجرای برجام تناظر خوبی داشت و شدنیترین راه ممکن بود. با ضمانت اجراهایی که اندیشیده شده بود در روزی که باید این اتفاق رخ میداد همه طرفها اقدامهایی که باید انجام میدادند را صورت داده بودند.
البته در دوره اجرای برجام در دولت باراک اوباما هم ما به دفعات تاکید کرده بودیم که امریکاییها با حسن نیت تعهدات خود را انجام نمیدهند و این موارد را مستند کرده و اعتراض کردیم. اما این بحث با اتفاقی که در دوره دونالد ترامپ رخ داد و ایالاتمتحده کاملا از برجام خارج شد، متفاوت است. روند اجرای برجام در دوره اجرایی شدن آن نشان داد که تحریمهایی که باید برداشته میشدند، برداشته شدند. البته تهدیدها و ارعاب نسبت به فعلان اقتصادی مبنی بر اینکه با ایران کار نکنند یا کمتر کار کنند، وجود داشت. اما دستورالعملهای اجرایی از سوی ایالاتمتحده و تصمیمها و مقررات از سوی اتحادیه اروپایی برای برداشته شدن تحریمها صادر شد و اتفاقهای بعد هم نشان داد که در عمل ایران تا پیش از خروج ترامپ از برجام از فواید برداشته شدن تحریمها بهرهمند شده بود. البته که طول کشید تا بازار و فعالان اقتصادی خود را با فضای جدید تطبیق بدهند، اما روند تجارت با ایران سرعت گرفت، سرمایهگذاریها و مراودههای بانکی آغاز و قراردادهایی برای فروش هواپیماها هم بسته شد و هواپیماهایی هم به ایران آمد.
لذا این انتقاد که گامهای دو طرف متناسب و متناظر نبودند را قبول ندارم و فکر میکنم زمانبندی و همزمانی گامها به شدنیترین شکل ممکن صورت گرفته بود. در آن زمان این مساله به تایید شورای عالی امنیت ملی و هیات نظارت بر اجرای برجام منصوب مقام معظم رهبری هم رسید و طبیعی است که اگر اعتقاد بر این بود که زمانبندیها متناسب نیست، شورای امنیت ملی میتوانست در هر زمانی مانع اجرای این فرآیند شود.
در حال حاضر میزان گزارشدهیهای وزارت امور خارجه به شورای عالی امنیت ملی و هیات نظارت بر اجرای برجام به چه میزان است؟
گزارشدهی مستمر و متعدد در سطوح مختلف است. هیات عالی نظارت بر اجرای برجام در سطوح عالی برگزار میشود و مقامات ارشد نظام از جمله شخص وزیر خارجه در آن شرکت میکنند و من اطلاعی از دستور کار این نشستها ندارم. اما میدانم که هم گزارشدهی به شکل مستمر صورت میگیرد و هم جلسات به شکل خوب و سازنده در جریان است. وزارت خارجه هم در این موضوع مانند هر موضوع دیگری ملاحظهها و توصیههای خود را هم مطرح میکند، اما تصمیمگیری با وزارت امور خارجه نیست و ما تنها مجری تصمیمهای نظام هستیم.
برخی منتقدان وزارت خارجه انتقادهایی را به طولانی شدن دوره صبر استراتژیک یا راهبردی ایران -حدفاصل خروج ایالاتمتحده از برجام تا آغاز کاهش تعهدات برجامی ایران- وارد میدانند و اعتقاد دارند که آن بازه زمانی یکساله به اروپاییها پیام نادرستی داد. با این تعبیر تا چه اندازه موافق هستید؟
چرا منتقدان وزارت امور خارجه؟ مگر تصمیمگیر در این موارد وزارت امور خارجه است؟ این مسائل موضوعاتی است که تصمیمگیری درباره آنها در سطح کلان مملکت صورت میگیرد. من شما را ارجاع میدهم به سخنرانی که مقام معظم رهبری در جمع اعضای هیات دولت داشتند و به این نکته اشاره کردند که از من سوال میکنند مگر شما نگفته بودید اگر امریکا از برجام خارج بشود ما برجام را آتش میزنیم، چرا نزدید؟ پاسخ ایشان بسیار دقیق و کارشناسی بود و تاکید کردند که برجام به خودی خود هدف نیست و تقدسی ندارد، بلکه برجام ابزاری است برای تامین منافع ملی و تا جایی که کماکان منافع ملی ما را تامین کرده و بودن آن برای ما بهتر از نبودن آن است، به آن ادامه میدهیم و اگر زمانی دیدیم که منافع ملی ما را تامین نمیکند ما هم آتش زدن بلد هستیم. از این اشاره نتیجه میگیرم که مرجع تصمیمگیری در این موضوعات کلان و راهبردی مسلما وزارت خارجه نیست. وزارت خارجه کارگزار و مجری سیاستهاست. البته که وزارت خارجه در زمینه سیاست خارجی نظر مشورتی و کارشناسی میدهد ولی تصمیمگیر در این مورد وزارت خارجه نیست. این را هم باید بگویم که خوب است همه چه موافق، چه مخالف و چه منتقد برجام به این نکته مهم توجه داشته باشند که برجام همانطور که رهبری فرمودند نباید به خودی خود موضوعیت داشته باشد؛ برجام به خودی خود نه تقدس دارد و نه مذموم است. برجام را اگر هر زمان در پرتو شرایط روز به چشم یک ابزار در جعبه ابزار سیاست خارجی کشور ببینیم و اجرا یا عدم اجرا یا آتش زدن آن را باتوجه به منافع ملی کشور بسنجیم احتمالا راحتتر به وفاق خواهیم رسید.
اما در پاسخ به سوال شما، صرفا به عنوان یک کارشناس فکر میکنم اگر ما آن زمان یکساله را به طرف مقابل نمیدادیم احتمالا ایران بدهکار قلمداد و اینگونه مطرح میشد که کشورهای باقیمانده در برجام به شمول چین و روسیه و سه کشور اروپایی از ظرفیت جبران آسیبهای ناشی از خروج امریکا از برجام برخوردار بودند، اما ایران حسننیت به خرج نداده و بلافاصله از توافق خارج شد. جمهوری اسلامی ایران با آن دوره صبر راهبردی چیزی را از دست نداد و زمانی که کاهش تعهدات برجامی را آغاز کردیم از چیزی عقب نماندیم.
دستاوردهای ما در حوزه هستهای به خوبی پیش رفت و پیش میرود. اگر توجه داشته باشیم که ایران هیچگاه به دنبال ساخت بمب نبود؛ نیست و نخواهد بود، آنگاه کسی نمیتواند بگوید اگر زودتر شروع کرده بودیم زودتر به بمب میرسیدیم و میتوانستیم کار خاصی انجام بدهیم و حالا عقب ماندیم. بحث تحقیق و توسعه و ساخت دستگاههای جدید در صنعت هستهای ما به خوبی ادامه دارد و بنابراین ما با صبر راهبردی چیزی را از دست ندادیم، بلکه ثابت کردیم که این ما بودیم که پای تعهدات خود ایستادیم و طرفهای مقابل ما بودند که نتوانستند حتی در سطح محدود به تعهدات اقتصادی خود عمل کنند.
شما اشاره کردید که ایران تا زمانی در برجام میماند که منافعش تامین شود. امروز منافع ما از ماندن در این توافق تامین میشود؟ به عنوان نمونه شاهد هستیم در حالی که از برجام هیچ منفعت اقتصادی نمیبریم و با آژانس بینالمللی انرژی اتمی بیشترین میزان همکاری را داریم، اما از شورای حکام این آژانس قطعنامه هم دریافت میکنیم.
ما باید اینگونه به موضوع نگاه کنیم که نبودن برجام چقدر منافع ملی ما را تامین میکند و بودن آن چه فوایدی دارد؟ اعتقاد کارشناسی من درباره بحثهای نظارتی و شفافسازی برنامه هستهای این است که ما تا الان با دادن دسترسی به آژانس در قالب پروتکل الحاقی چیزی را از دست ندادیم، چراکه چیزی برای پنهان کردن نداریم. سیاست ایران همواره این بوده که ما میخواهیم از انرژی هستهای استفاده صلحآمیز داشته باشیم، اما از تمام ظرفیت موجود در انرژی هستهای بهرهمند شویم. ما باید بتوانیم در هر حوزهای که علاقهمند هستیم کار کنیم، دستگاههای مورد نیاز را بسازیم و فناوری لازم به علاوه تحقیق و توسعه را داشته باشیم اما هیچوقت هیچ تصمیمی برای رفتن به سمت سلاح هستهای نداشتیم و نداریم. بنابراین با دسترسی دادن به آژانس بینالمللی انرژی اتمی در قالب پروتکل الحاقی یا غیر از آن چیزی را از دست ندادیم. ممکن است این امتیازی به طرف مقابل تلقی شده باشد که همینطور هم در قالب برجام است، اما برای ما ضرری ندارد.
اما در پاسخ به اشاره شما به قطعنامه شورای حکام علیه کشورمان باید بگویم که بله، از نظر ما این اتفاق بسیار غیرسازنده بود و سه کشور اروپایی عضو برجام که قطعنامه را در شورای حکام ثبت کردند با حسننیت رفتار نکردند. البته که اقدام آنها با اصل رفتار با حسن نیت که در برجام آمده در تناقض است اما از نظر تکنیکی و فنی قطعنامهای که درخصوص ایران در شورای حکام صادر شد ارتباطی به
5 گام برداشته شده از سمت ایران در کاهش تعهدات برجامی ندارد. در برجام و کاهش تعهدات برجامی در قالب 5 گام، ایران به شکلی عمل کرد و متن توافق هم بهگونهای تدوین شده بود که اکنون که ما اجرای تعهدات فنی هستهای را متوقف کردیم با هیچ واکنشی در سطح آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای حکام در قبال این اقدام روبهرو نشدهایم و به زبان سادهتر بدهی در قبال این 5 گام به آژانس و شورای حکام آن نداریم. یعنی با برجام یا بیبرجام، این دامی که نتانیاهو برای آژانس پهن کرد میتوانست اتفاق بیفتد و حتی در شرایط بدون برجام شاید این دام بهتر و بیشتر اثر میکرد. با همه اینها، جمهوری اسلامی ایران گام اخیر در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی را نه تنها سازنده نمیداند، بلکه مخرب هم میداند و فکر میکنیم که طرفهای مقابل بهتر از اینها میتوانستند به مدیریت وضعیت پیشآمده میان ایران و آژانس کمک کنند.
به هر حال اقدام شورای حکام این شائبه را ایجاد میکند که ایران با بیشترین میزان همکاری نظارتی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سال 2019 بهرغم همکاری تنبیه هم میشود.
ما در دو مورد مشخص که موضوع این قطعنامه جدید شورای حکام است با آژانس همکاری نکردیم و البته دلایل خوب و متقن خودمان را برای عدم همکاری داشتیم که از دید ما و بسیاری از کشورهای دیگر هم موجه بود و دیدید که این قطعنامه در شورای حکام برخلاف سایر قطعنامههایی که قبلا صادر میشد، اجماعی نبود و دو کشور بسیار مهم یعنی چین و روسیه به آن رای منفی و چند کشور دیگر رای ممتنع دادند. با این وجود قطعا معتقد هستیم که اقدام دبیرخانه آژانس با فشار ایالاتمتحده صورت گرفت و سه کشور اروپایی نباید اسیر جوسازی امریکاییها میشدند.
اخیرا معاون سیاسی وزیر خارجه در اظهاراتی هشدار دادهاند که احتمال ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت از شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی وجود دارد. این همان مسیری است که پیش از این نیز تجربهاش را داشتهایم و منجر به قطعنامههای متعدد علیه ایران در شورای امنیت شد. آیا تاریخ در پرونده هستهای ایران بهرغم وجود برجام در حال تکرار شدن است؟
اینکه در حال تکرار آن فرآیند هستیم یا نه قابل پیشبینی نیست، اما اینکه چنین احتمالی وجود دارد باید گفت بله. اما همه چیز تا حد زیادی به میزان هوشیاری و جزم در سایر کشورها بستگی دارد. آیا این کشورها تمایل دارند به وضعیت سابق که باخت - باخت بود، بازگردند. این نکته را بگویم که ما از پافشاری روی اصول و منافع ملی خودمان در آن دوره (پیش از حصول برجام) پشیمان نیستیم و هر زمان که اقتضا کند باز روی اصول پافشاری میکنیم؛ اما خوشحال نمیشویم که وضعیت دوباره به گذشته بازگردد و پرونده ایران به شورای امنیت برود. ما مدام این واقعیت را به طرفهای مقابل گوشزد میکنیم که در وضعیت
باخت - باخت هیچ کس برنده نیست. طرف مقابل باید بداند که ایران سیر تحولات به سمتی که برای ما یکسر باخت شود را تحمل نمیکند. اگر آنها رویکردهای غیرسازنده را ادامه بدهند مسیر محتوم و در پیشرو مسیر باخت - باخت است و همه متضرر میشوند.
الان ما و طرف مقابل در وضعیت برد-برد قرار داریم؟
من فکر میکنم خیر و میتوانست بهتر از این باشد. ما معتقد هستیم که اجرای با حسن نیت و کامل برجام میتوانست بهترین نتیجه برد - برد را برای ما، سایر اعضای برجام و منطقه به دنبال داشته باشد. شاید تعبیر درستتر این است که الان هم در وضعیت باخت - باخت هستیم ولی میتواند برای همه طرفها از این هم بدتر باشد.
چین و روسیه به تعهدات خود به عنوان دو عضو برجام عمل کردند؟
فکر میکنم این دو کشور با حسننیت به تعهدات برجامی عمل کردند. در زمینه جبران خسارات و آسیبهای وارده از خروج یکی از اعضای برجام باز چین و روسیه تا جایی که ظرفیتها اجازه میداد، تلاش خوبی کردند. مراودههای تجاری و اقتصادی، سیاسی و راهبردی میان ایران با چین و روسیه وجود داشته و قابل قبول است و البته تلاشها برای بهبود و ارتقا ادامه دارد.
شما به آرای منفی چین و روسیه به قطعنامه علیه ایران در شورای حکام اشاره کردید. همزمان شنیده میشود که این دو کشور احتمالا با درخواستهای امریکا در شورای امنیت برای تصویب قطعنامه جدید علیه ایران هم مخالفت کنند. ما در دوره پیش از برجام شاهد آرای مثبت این دو کشور به قطعنامههای ضدایرانی بودیم. میتوان گفت که برجام فصل جدیدی از رابطه میان ایران با این دو کشور را رقم زد؟
برجام قطعا برگ جدیدی از رابطه با همه را ورق زد. یکی از فوریترین، مهمترین و پابرجاترین تاثیرات برجام همین بود که به همه نشان داد ایران طرفی است که با حسننیت به تعهداتش عمل میکند، چراکه چیزی برای مخفی کردن ندارد و برنامه هستهایاش بهرغم ادعاهای بیپایه و اساس تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی نیست.
برجام به جهانیان نشان داد که ایران چیزی نمیخواهد جز اینکه برنامه هستهای خود را منطبق با استانداردهای بینالمللی و نیازهای ملی پیش ببرد. همکاری که با کشورهای مختلف درباره برنامه هستهای ایران آغاز شد از دستاوردهای همین تحول بود و دیدیم که بعد از برجام روسها در فردو و چینیها در زمینه اراک با ما همکاری کردند. همکاریهای سازنده دیگری در زمینه ایمنی هستهای حتی با کشورهای اروپایی آغاز شد.
در پنجمین سالروز برجام، ایران مکانیسم حل و فصل اختلاف را فعال کرده و طرف اروپایی هم میگوید که این مکانیسم را فعال اما مشمول تمدید موقت نامحدود کرده است. فکر میکنید این وضعیت تا چه زمانی باتوجه به فشارهای ایالاتمتحده و متحدان عبری و عربیاش قابلیت تداوم و تمدید دارد؟
ایران یکبار مکانسیم حل و فصل اختلافات را فعال کرده، مراحل مختلف آن وفق بند 36 برجام را هم طی کرده و درنهایت با وضعیتی که طرفهای مقابل در قالب کمیسیون مشترک برجام نتوانستند خسارات وارده به ایران را جبران کرده و در واقع توازن بر هم خورده برجام را اعاده کنند، ایران منطبق با همان بند 36 (و 26) نسبت به توقف اجرای برخی تعهدات خود اقدام کرد. به همین خاطر هم هست که ما معتقد هستیم فعال کردن مکانیسم از سوی اروپاییها در مقابل کاهش تعهدات ایران وجاهتی ندارد، چراکه اقدامات ایران خود واکنشی بود به عدم ایفای تعهدات طرفهای مقابل. این بار دوم است که ایران مکانیسم را فعال میکند و باید دید وضعیت به چه سمتی میرود. واقعیت این است که وضعیت بسیار شکننده است و هرگونه حرکت اشتباه از سوی طرفهای مقابل میتواند نتایج نامطلوبی به همراه داشته باشد. اگر طرفهای برجامی به این درک برسند که نباید پا در زمین مینگذاری شدهای بگذارند که نتانیاهو و برخی بازیگران منطقهای و بینالمللی طراحی کردهاند، میتوان امیدوار بود که اتفاقات ناخوشایند بیشتری نیفتد. ولی در هر حال، مهمترین موضوعی که باید به آن توجه داشته باشند، این است که وضعیت برد-باخت امکان نخواهد داشت و ایران چنین اجازهای نخواهد داد.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید