کد خبر: 432042
|
۱۳۹۹/۰۶/۲۱ ۱۱:۰۰:۲۱
| |

مدیترانه و جبهه‌بندی‌های سیاسی بر سر کشف گاز

بازی بزرگ برای تقسیم منابع دریای مدیترانه به مرحله حساسی رسیده و به نظر می‌رسد که طرف‌های مختلف آماده چیدن مهره‌های خود برای مراحل نهایی هستند.

مدیترانه و جبهه‌بندی‌های سیاسی بر سر کشف گاز
کد خبر: 432042
|
۱۳۹۹/۰۶/۲۱ ۱۱:۰۰:۲۱

اعتمادآنلاین| دو هفته پیش زمانی که «رجب طیب اردوغان»، رئیس‌جمهور ترکیه خبر از کشف یک میدان گازی در آب‌های سرزمینی این کشور در دریای سیاه خبر داد، بسیاری پیش بینی می‌کردند که دندان تیز شده ترکیه‌ برای میدان‌های گازی از همیشه برنده‌تر شود به خصوص آن که بخش مهمی از بدهی‌های ارزی ترکیه که هم اکنون به 436 میلیارد دلار رسیده به دلیل وابستگی این کشور به واردات انرژی است.

ذخایر ارزی این کشور هم‌اکنون به حدود 50 میلیارد دلار کاهش یافته و بسیاری از اقتصاددانان ترکیه همچون «علی باباجان» نماینده سابق مجلس ترکیه و عضو سابق حزب عدالت و توسعه معتقدند که اقتصاد این کشور در یک قدمی سقوط قرار دارد.

با چنین وضعی روشن است که دستیابی به ذخایر گازی در دریای مدیترانه و تسلط بر آن‌ها تا چه‌اندازه برای حاکمیت ملی ترکیه مهم است؛ آن قدر مهم که آنان یک تنش بین‌المللی با قبرس، یونان و اتحادیه اروپا را به جان خریده‌اند و در واکنش به قدرت‌نمایی یونان یک رزمایش دریایی 5 روزه را در نزدیکی آب‌های قبرس برگزار کرده‌اند.

برای درک دلایل شکل‌گیری چنین تنشی و آنچه در دریای مدیترانه رخ می‌دهد در ابتدا باید به موقعیت راهبردی میدان‌های گازی شرق این منطقه آبی نگاهی ‌انداخت.

تامار، مارین و نوا سه کلید گنج پنهان در مدیترانه

در طول نیمه دوم قرن بیستم که اکتشافات ذخایر نفت و گاز فراساحلی در نقاط مختلف دنیا رواج فراوانی داشت، کشورهای حاشیه دریای مدیترانه توفیق کمتری برای یافتن منابع این‌چنینی داشتند. شاید در این میان تنها استثنا رژیم صهیونیستی بود که به دلیل فقر منابع انرژی حریصانه به دنبال رد پای کوچکی از منابع احتمالی انرژی بود. حتی با وجود مخالفت صریح سوریه و جامعه بین‌الملل اکتشافاتی توسط شرکت «چنل انرژی» در منطقه جولان اشغالی انجام شد که به نتیجه خاصی نرسید.

با این حال در دهه 90 و با امضای موافقنامه صلح «اسلو» تشکیلات خودگردان فلسطین قراردادی را با شرکت «بریتیش گاز» برای اکتشاف در محدوده 20 مایلی آب‌های نوار غزه به امضا رساند و این شرکت در سال 1998 موفق شد، میدان گازی مارین را با ذخیره 1 میلیارد مکعب گاز در این منطقه کشف کند.

به این ترتیب روشن شد که در هلال شرقی دریای مدیترانه ذخایر گازی هنگفتی نهفته است که می‌توان از آن بهره‌برداری کرد. اگرچه بعدها رژیم صهیونیستی به بهانه قدرت‌گیری حماس در نوار غزه تقریبا تمام آب‌های ساحلی نوار غزه را اشغال کرد اما انگیره تامین مالی اکتشافات پردامنه‌ای با کمک سازمان زمین شناسی آمریکا در این منطقه را فراهم کرد که نشان می‌داد، در آب‌های شرق مدیترانه نزدیک به 125 میلیارد متر مکعب گاز و 2 میلیارد بشکه نفت وجود دارد.

فعالیت گسترده صهیونیست‌ها در این منطقه منجر به سه مرحله اکتشاف میدان‌های گازی شده است. در مرحله اول دو میدان گازی «مارین ب» و «نوا» با ظرفیت نزدیک به 1 میلیارد بشکه در سال 2000 کشف و بهره‌برداری از آن در سال 2004 آغاز شد.

در مرحله دوم میدان گازی تامار در نزدیکی حیفا با ذخیره‌ای معادل 10 تریلیون فوت مکعب کشف شد که بهره‌برداری از آن در ماه مارس سال 2013 آغاز شد. در مرحله سوم نیز میدان گازی «لویاتان» با ذخیره‌ای معادل 18 تریلیون فوت مکعب در مرز‌های آبی لبنان و قبرس با فلسطین اشغالی کشف شد.

با کشف این میادین تب و تاب سایر کشورها برای کشف منابع جدید آغاز شد چرا که هیچ‌کدام از این کشورها دسترسی به منابع گسترده سوخت‌های فسیلی نداشتند. به عنوان مثال لبنان که دارای مرزهای آبی با رژیم صهیونیستی است با گسترش منطقه انحصاری اقتصادی خود به سمت جنوب اعلام کرد که منابع گازی میدان‌های تامار و «دلیت» متعلق به این این کشور است. در مقابل رژیم صهیونیستی نیز با اعزام گسترده ناوچه‌های جنگی خود این منطقه را جزو حوزه حاکمیتی خود اعلام کرده و سالانه نزدیک به 1 میلیارد دلار را صرف حفاظت از آن می‌کند.

از سوی دیگر شرکت نوبل انرژی در آب‌های هم‌مرز رژیم صهیونیستی و قبرس یک میدان گازی موسوم به بلوک 12 را کشف کرد که ذخیره‌ای نزدیک به 280 میلیارد متر مکعب گاز دارد. در این میان این اکتشاف بزرگ به همراه تلاش قبرس برای امضای قرارداد انحصاری اقتصادی با لبنان و رژیم صهیونیستی سبب شد تا پای ترکیه به مجادلات گازی در مدیترانه باز شود.

ترکیه برای به کرسی نشاندن ادعای خود سه ناوچه را به سمت این میدان اعزام و حتی به سمت آن تیر‌اندازی کرد. این اقدام ترکیه سبب شد تا حکومت قبرس قبول کند که این میدان گازی را با قبرس شمالی شریک است.

با این حال لبنان، ترکیه و رژیم صهیونیستی تنها بازیگران این بازی بزرگ نبودند. در جنوب مصری‌ها متوجه شدند که آنان هم از این ذخایر سهم بزرگی برده‌اند. مصر علاوه بر این منابع دریایی میدان‌های گازی رو زمینی گسترده‌ای هم دراختیار دارد که بخش مهمی از آن‌ها از طریق یک خط لوله گازی به رژیم صهیونیستی صادر می‌شود.

در این میان کشوری مانند اردن نیز نگاهی به منابع انرژی در شرق مدیترانه دارد و به دنبال استفاده از هر چه بیشتر از گاز است که بر اساس برنامه‌های بالادستی آن باید سهم آن به 28 درصد کل انرژی مصرفی برسد. به این ترتیب میادین گاز در مدیترانه شرقی عملا تمام معادلات را در این نقطه از دنیا تغییر داده و تحولات مداوم منطقه غرب آسیا نیز سبب شده تا صف‌بندی کشورهای مختلف به صورت مداوم تغییر کند اما یک نکته از هم اکنون روشن است و آن این که ترکیه نمی‌خواهد در این بازی بازنده باشد.

اتحاد ترکیه با لیبی جلوی خط لوله مدیترانه شرقی را می‌گیرد

ترکیه برای بهره‌برداری از منابع گازی قمار بزرگی را آغاز کرده است. اوج این تحرک مشارکت جدی در نبرد لیبی و حمایت از دولت وفاق ملی این کشور در طرابلس مقابل نیروهای «خلیفه حفتر» در شرق لیبی است.

ترکیه می‌داند مهم‌ترین راهبرد رژیم صهیونیستی برای انتقال گاز تولید شده میدان‌های تامار و لویاتان به اروپا خط لوله مدیترانه شرقی و گذر از طریق قبرس و یونان است؛ خط لوله‌ای که قرار است با هزینه‌ای نزدیک به 7.5 میلیارد دلار احداث شود و حجم لوله‌گذاری آن در زیر آب دو برابر خط لوله «نورد استریم 2» در دریای بالتیک است.

دولت اردوغان برای جلوگیری از چنین رویدادی و بر هم خوردن برنامه تل‌آویو برای تبدیل شدن به ‌هاب گازی منطقه توافقی با دولت وفاق ملی لیبی امضا کرده است که دقیقا منطقه ویژه اقتصادی دو کشور را بر سر راه این دو خط لوله قرار می‌دهد.

در کنار این کشتی اکتشافی فاتح ترکیه دقیقا در منطقه ویژه اقتصادی قبرس در حال عملیات اکتشافی گاز است. این رقابت اقتصادی به قدری گسترده است که پای طرف‌های فرامنطقه‌ای همچون امارات، عربستان سعودی و حتی قطر نیز به معرکه بازشده و جدیدترین رویداد مرتبط با آن نیز مربوط به رزمایش واکنشی ترکیه در مقابل رزمایش مشترک یونان، قبرس و برخی دیگر از کشورها در ساحل مدیترانه بوده است.

ترکیه در موضع ضعف با قوت؟

واقعیت این است که ترکیه در بازی بزرگ خود در دریای مدیترانه تا حدودی در محاصره افتاده‌ است. رژیم صهیونیستی و مصر به عنوان دو بازیگر تاثیرگذار در این بازی به هیچ عنوان از قدرت گرفتن ترکیه در لیبی و منطقه مدیترانه خشنود نیستند. مصری‌ها هرگونه پیشروی نیروهای مورد حمایت ترکیه و قطر را به سمت شهر نفتی سرت لیبی، مساوی با اقدام مستقیم ارتش مصر در این کشور دانسته‌اند. از سوی دیگر عربستان سعودی و امارات در چهارچوب رقابت منطقه‌ای خود با ترکیه در حال حمایت از رقبای این کشور هستند. به عنوان مثال امارات در مانور اخیر یونان به صورت مستقیم مشارکت کرده و چندین بمب افکن بلاک 60 خود را برای مشارکت در مانور یونانی‌ها به این منطقه اعزام کرده‌ است.

سعودی‌ها نیز مذاکرات گسترده‌ای با مقامات یونانی داشته و بر حمایت خود از این کشور تاکید کرده‌اند. عربستان سعودی همچنین سرمایه‌گذاری گسترده‌ای را در شرکت‌های فعال در میدان‌های گازی قبرس انجام داده و به دنبال عقب راندن ترکیه از صحنه است. سعودهای در ژانویه سال 2020 میزبان نخست‌وزیر یونان در ریاض بودند که بخشی از این سفر مربوط به همکاری‌های نظامی برای استقرار پاتریوت‌های یونانی در خاک عربستان بوده است.

همچنین وزیر خارجه عربستان سعودی هم در بهمن ماه سال جاری به قبرس رفت تا پیام همکاری ریاض در پروژه‌های گازی این کشور را ابلاغ کند. ترکیه همچنین با مخالفت شدید روسیه و آمریکا با بلند پروازی‌های خود در منطقه روبه‌رو است که نشانه آن حمایت هر دو از نیروهای خلیفه حفتر در لیبی است.

البته ترکیه پشتیبانی قطر را به عنوان مهم‌ترین قدرت گازی خلیج فارس دارد؛ کشوری که خود به دنبال صدور گاز به اروپاست و به صورت طبیعی از هر گونه ایجاد مانع در مقابل سربلند کردن قدرت گازی دیگری در مدیترانه حمایت می‌کند.

ایران و بحران مدیترانه

در این میان ایران نیز به صورت غیر مستقیم تحت تاثیر این بحران قرار می‌گیرد. ایران خود یکی از بزرگترین ذخایر گازی دنیا را در اختیار دارد و خود مدعی جدی صادرات گاز به اتحادیه اروپاست. طبیعی است که حضور رژیم صهیونیستی در این بازار مهم به هیچ عنوان منطبق بر منافع ملی ایران نخواهد بود.

وابسته شدن اروپا به گاز رژیم صهیونیستی نه تنها موضع کلی قاره سبز را در مقابل تل‌آویو متزلزل‌تر از گذشته می‌کند بلکه منظومه امنیتی جدیدی به همراه یونان و مصر پدید می‌آورد.

از همین رو ایران همواره مدافع منافع لبنان در مقابل رژیم صهیونیستی برای بهره‌برداری از منابع گاز خود است. از سوی دیگر نیز همواره بر مشروعیت دولت ملی لیبی نیز در مقابل ارتش شرقی این کشور تاکید کرده است. ترکیه نیز علاوه بر این که واردکننده مستقیم گاز از ایران است، محتمل‌ترین مسیر برای صادرات گاز ایران به اروپاست، همان‌گونه که گاز روسیه از این مسیر به اروپا می‌رسد. البته برخی مسیر جایگزین از طریق سوریه و عراق را نیز مطرح کرده‌اند که با توجه به نا امنی‌های موجود فعلا سناریوی محتملی به نظر نمی‌رسد.

در نگاه اول به دلیل بعد مسافت ایران به ظاهر بازیگر جدی در این مدیترانه محسوب نمی‌شود اما قطعا تحولات مدیترانه بر برخی متحدین ایران در منطقه از جمله سوریه و لبنان تاثیر مستقیم خواهد گذاشت.

نظم حاصل از این آشوب تا مدت‌ها بر دریای مدیترانه غالب خواهد بود، از این رو هیچ کدام از طرف‌ها به این راحتی قصد عقب‌نشینی نخواهند داشت حتی شاید به قیمت رویارویی.

منبع: فارس

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها