مرد استثنایی میدانهای نبرد
علی موسوی خلخالی در یادداشتی نوشت: حاج قاسم مردی استثنایی بود، چه در میدان مبارزه و نبرد چه در میدان کار سیاسی. ژنرالی که با همه کینه که دشمنانش از او داشتند حتی همانها هم به احترامش کلاه از سر بر میداشتند.
اعتمادآنلاین| فردای سقوط موصل در حالی که فضای رعب و وحشت بر سراسر عراق مستولی بود و در حالی که شبکههای العربیه و الحدث عربستان ورود داعش به موصل را به مثابه انقلاب تازهای علیه دولت شیعی حاکم بر عراق به ریاست نوری المالکی میدانستند و با هلهله و کف و سوت ورود داعش را جشن گرفته بودند و در حالی که همه تلاش داشتند حتیالامکان خود را از عراق دور کنند، سردار حاج قاسم سلیمانی بدون لحظهای تردید فورا سوار هواپیما شد و در بغداد فرود آمد.
در آنجا مورد استقبال برخی چهرههای سیاسی شیعی قرار گرفت و ساعاتی بعد راهی نجف اشرف شد. نزدیک غروب به مرقد شهید حکیم وارد شد، وضو گرفت و برای زیارت به بارگاه امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع) رفت، ساعتی بعد سری به بیت آیتالله سیستانی زد و سپس از آنجا به همراه یک راننده راهی خط مقدم شد. یکی از افراد نزدیک به بیت آیتالله سیستانی میگفت که ورود حاج قاسم به عراق قوت قلبی به نیروهای مبارز عراقی داد که از فروپاشی ارتش عراق در شمال غرب این کشور روحیه خود را باخته بودند. وی بیدرنگ اتاق فرماندهی تشکیل داد و همان شب فرماندهی عملیات مبارزه با داعش را بر عهده گرفت.
همچنین با اربیل تماس گرفت و بیتوجه به وعده وعیدهای طرفهای خارجی به کردستان و تنها با هدف تقویت جبهه کردستان در مقابل داعش دستور به ارسال سلاح و مهمات به اقلیم کردستان کرد که به گفته شخص مسعود بارزانی، رییس حزب دموکراتیک کردستان در گفتوگو با شبکه ام بی سی اگر کمک فوری او نبود نه اقلیمی بود نه کردستانی.
چند روزی بعد از سقوط موصل توسط داعش، در محفلی در قم حضور داشتم که نوه یکی از مراجع بزرگ جهان تشیع که رابطه نزدیکی با بیت آیتالله سیستانی دارد را ملاقات کردم. محور گفتوگوهایمان سقوط موصل و ترس و وحشتی بود که بر مردم عراق مستولی شده است.
گفت دیشب از نجف اشرف به ایران آمدم، هواپیما پر بود، هر کس که میتوانست از شهر خارج میشد. سپس گفت آیتالله سیستانی بعد از مشورتی کوتاه و در حالی که از حساسیتهای موجود به خوبی آگاه بود حکم جهاد کفایی را صادر کرد. حکمی که به گفته معظم له اگر صادر نمیشد داعش تا بالای پشت بامهای بیوت مراجع ظاهر میشد و حمام خونی راه میانداخت که در تاریخ بسیار به تلخی از آن یاد میشد.
همان حکم جهادی که به هزاران جوان عراقی انگیزه داد که به زیر پرچم الحشد الشعبی درآیند که حاج قاسم سلیمانی فرمانده آن بود. درباره سردار حاج قاسم سلیمانی توصیفهای بسیار و خاطرات زیادی را بیان کردهاند. اما بیشک آنچه او را از دیگران متمایز میکرد، جان بر کفی او بود که در لحظه خطر درنگ نمیکرد و فورا به رویارویی با دشمن میرفت.
هادی العامری، فرمانده سپاه بدر میگوید، ایمان او حسرتبرانگیز بود، حضور او در خط مقدم انگیزهای مضاعف به تمامی کسانی میداد که از سنگینی تبلیغاتِ وحشتِ داعش قالب تهی کرده بودند. در تمامی عملیات خود جلوتر از همه بود و همهچیز را زیر نظر داشت. در کنار مبارزه انسانیت را هم مد نظر داشت.
روزی که سیل آوارگان از استان نینوا و موصل راهی بغداد و شهرهای جنوبی عراق شدند، مقامات عراقی نگران شدند مبادا در میان آوارگان تروریستها نفوذ کرده باشند و بخواهند وارد شهرها شوند و سلولهای خفته تروریستی خود را بیدار کنند و فاجعهای رقم بزنند. مسوولی عراقی میگوید، تردید مقامات امنیتی عراقی برای ورود آوارگان به شهرها و موانعی که در برابر آنها ایجاد کرده بودند، خشم حاج قاسم را باعث شد، فورا تماس گرفت و گفت راهها را باز کنید در میان آوارگان زنان و کودکان و سالخوردگانند. گفتیم سردار اگر داعش در میانشان نفوذ کرده باشد و ما نفهمیم چه؟ پاسخ داد اگر فغان انسانیت بلند شده باشد و شما فریاد آن را نشنوید چه؟! شیون زنان و کودکان را نمیشنوید؟! فن مبارزه از ویژگیهای خاص او بود.
فنی که حتی شگفتی دشمنانش را برمیانگیخت. مسوولی عراقی میگوید وقتی امریکاییها خواستند شهر رمادی را از حضور داعش پاکسازی کنند عملیات آنها به قدری هزینه ساز شد که 96 درصد شهر با خاک یکسان شد. هدف امریکاییها تنها نابودی داعش به هر قیمتی بود و به هیچوجه به مسائل انسانی توجه نمیکردند برای همین از سلاحهای سنگین استفاده میکردند.
در حالی که به هنگام فتح تکریت تمام توجه حاج قاسم به این بود که کمترین آسیب به شهر وارد شود. وی شهر را به گونهای محاصره و داعشیها را وادار به خروج از شهر کرد که در پایان عملیات تنها 8 درصد شهر آسیب دید و 92 درصد شهر از هرگونه گزندی در امان ماند.
حاج قاسم مردی استثنایی بود، چه در میدان مبارزه و نبرد چه در میدان کار سیاسی. ژنرالی که با همه کینه که دشمنانش از او داشتند حتی همانها هم به احترامش کلاه از سر بر میداشتند. میراثش باقی و یادش گرامی باد.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید