ترورهای خبرنگاران و فعالین مدنی افعانستان در گفتوگوی «اعتمادآنلاین» با عزیز حکیمی، سردبیر مجله «نبشت»:
بزرگترین چالش طالبان برای استقرار امارت اسلامی در افغانستان، رسانههای آزاد و جامعه مدنی است / حفاظت از جامعه مدنی و رسانههای آزاد جزو اولویتهای دولت افغانستان نیست
عزیز حکیمی گفت: در واقع بزرگترین و ماندگارترین تاثیر حضور نیروهای خارجی در افغانستان و سرنگونی طالبان، آزادی بیان و وجود نهادهای مدنی است. مسلما طالبان میدانند که بزرگترین چالشی که در برابر استقرار «امارت اسلامی» در افغانستان دارند، نیز همین رسانههای آزاد و جامعه مدنی خواهند بود.
اعتمادآنلاین| منیژه موذن- افغانستان روز اول ژانویه سال 2021 را هم همچون روزها و هفتههای گذشته با خشونت آغاز کرد. بسمالله عادل، مدیرمسئول رادیو صدای غور و فعال مدنی آخرین قربانی ترورهای هدفمندی است که جان خبرنگاران، فعالین مدنی و حقوق بشر افغانستان را هدف قرار داده. در طول هفتههای گذشته 6 خبرنگار در این کشور ترور شدهاند. دولت افغانستان طالبان را عامل این ترورها میداند اما طالبان این اتهام را رد کرده است.
بسمالله عادل، مدیرمسئول رادیو صدای غور و فعال مدنی
عزیز حکیمی، سردبیر مجله «نبشت»، در گفتوگوی اختصاصی با اعتمادآنلاین به بررسی ابعاد این ترورها و تاثیر خشونت سازمان یافته بر جامعه افغانستان و مذاکرات صلح پرداخته است.
***
*متاسفانه سال 2021 هم با ترور یک خبرنگار در افغانستان شروع شد. ترورهایی که در طول چند هفته گذشته ادامه داشته. چرا حملات انتحاری تبدیل به ترورهای هدفمند شدند و این ترورها چه هدفی را دنبال می کنند؟
هنوز مشخص نیست که حملات انتحاری کاملا با حملات هدفمند جایگزین شده باشند. حملات هدفمند از قبل هم در افغانستان وجود داشت و طالبان دست به این گونه حملات میزدند اما نه در این سطح. بنابراین ما هنوز مطمئن نیستیم که طالبان قصد داشته باشند تا دیگر دست به حملات انتحاری نزنند. اما دلیل ترورهای هدفمند مشخصا به مساله صلح و مذاکرات صلح ربط دارد. زیرا طالبان سعی میکنند در مذاکرات دست برتر را داشته باشند؛ به خصوص حالا که مذاکرات با دولت افغانستان هم شروع شده. طبق توافقی که طالبان با آمریکا انجام داده، قرار شده طالبان به نیروهای آمریکایی حمله نکنند اما هیچ شرطی در درون این توافقنامه برای حمله نکردن به افغانها وجود نداشت.
البته در شرایط فعلی طالبان به دلایل سیاسی و به خصوص با عملکرد آمریکاییها در مذاکرات صلح به هر حال دست برتر را دارند. اما در حال حاضر طالبان یا هر گروه دیگری که در پشت این حملات است، دو هدف را دنبال میکنند. اول اینکه میخواهند مطمئن شوند که دست برتر را در مذاکرات حفظ میکنند و مساله دوم این است که رسانهها و جامعه مدنی بزرگترین و مهمترین دستاورد 19 سال گذشته در افغانستان است.
در واقع بزرگترین و ماندگارترین تاثیر حضور نیروهای خارجی در افغانستان و سرنگونی طالبان، آزادی بیان و وجود نهادهای مدنی است. مسلما طالبان میدانند که بزرگترین چالشی که در برابر استقرار «امارت اسلامی» در افغانستان دارند، نیز همین رسانههای آزاد و جامعه مدنی خواهند بود.
*دولت در این میان چه نقشی دارد؟
دولت افغانستان در مقابل طالبان یارای چانهزنی ندارد اما کسانی که میتوانند در مقابل طالبان بایستند و مقاومت کنند، رسانهها و جامعه مدنی است. در عین حال این را هم باید در نظر بگیریم که طالبان به خوبی میدانند که حتی در صورت بازگشت به قدرت با بستن رسانهها و سرکوب جامعه مدنی، واکنش شدیدی را از سمت جامعه مدنی و مردم خواهند دید. به همین دلیل با ترورهای هدفمند باعث میشوند رسانهها فعالیتشان را کاهش دهند. اتفاقی که همین حالا هم رخ داده است. بسیاری از روزنامهنگارانی که در افغانستان فعالیت جدی و موثر داشتند، حالا برای امنیت جانی به کشورهای همسایه رفتهاند. طالبان همزمان با نزدیک شدن به توافق سعی میکنند جامعه مدنی و رسانه ها را از طریق ترورهای هدفمند تضعیف کنند.
*از حرفهای شما میشود این طور استنباط کرد که طالبان در مذاکرات صلح در شرایطی است که نه تنها برای امروز، بلکه برای آیندهای برنامهریزی میکند که در آن قدرت را به هر نوعی در دست خواهد گرفت.
دقیقا همینطور است. با توجه به نحوه عملکرد آمریکاییها در مذاکره با طالبان از همان اول هم مشخص بود که این کار باعث تقویت طالبان میشود. آمریکاییها در حال حاضر عملا به جای اینکه پشت دولت افغانستان قرار داشته باشند، کنار طالبان ایستادهاند. حتی جامعه بینالمللی هم کنار طالبان ایستاده است.
بخش بزرگی از این مساله به ضعف دولت افغانستان در تمام 19 سال گذشته بر میگردد. مساله فساد گسترده اداری و ناتوانی دولت در ارائه خدمات عمومی باعث شده که مردم اعتماد خودشان را به دولت از دست بدهند. این موضوع همچنین باعث شده که دولت روز به روز ضعیفتر شود. وقتی دولت افغانستان دولت ضعیفی است، نمیتواند شریک خوبی برای جامعه بینالمللی باشد. جامعه بین المللی هم به هر حال حد و حدودی برای مدت زمان ماندن در افغانستان دارد.
الان شرایط به جایی رسیده که جامعه بینالمللی تمام اهدافی را که در افغانستان داشت، به این مساله که صرفا کافی است امنیت جامعه بینالمللی از طرف افغانستان تهدید نشود، تقلیل داده است.
من در یکی از کنفرانسهای ناتو شرکت داشتم و در آنجا نماینده ویژه ناتو در افغانستان مستقیما به خبرنگاران گفت که مسائلی مانند حقوق زنان، آزادیهای فردی و ارزشهای دموکراتیک یک مساله داخلی شما است و دیگر به ما ربطی ندارد. جامعه جهانی با وجود ضعف شدید دولت افغانستان نمیتواند بیش از این پول هزینه کند و جان سربازانش را به خطر بیاندازد. به همین دلیل است که خارجیها به دنبال یافتن راه خروج از افغانستان هستند و این موضوع به نفع طالبان شده است.
*به ضعف دولت افغانستان اشاره کردید. فرشته کوهستانی، فعال مدنی، قبل از ترور تهدید شده و علنا اعلام کرده بود که جانش در خطر است و از دولت درخواست کمک کرد اما کمکی به او نشد تا اینکه به همراه برادرش کشته شد. این ضعف دولت افغانستان برای محافظت از جان خبرنگاران و فعالین مدنی از کجا نشات میگیرد؟ و اساسا آیا عزم و اردهای برای محافظت از خبرنگاران در حاکمیت افغانستان دیده میشود؟
حفاظت از جامعه مدنی و رسانههای آزاد جزو اولویتهای دولت افغانستان نیست؛ به دلیل اینکه هرج و مرج بسیار زیادی بر دولت و بخش امنیتی در افغانستان وجود دارد. مشکلی اصلی ناهماهنگیهای بسیار زیادی است که بین نیروهای امنیتی وجود دارد. مشکل اساسی دیگر این است که رئیسجمهور غنی اختیارات لازم را به مقامات امنیتی تفویض نمیکند. او دوست دارد در همه چیز خودش تصمیمگیرنده باشد. این موضوع سیستم اداری افغانستان را کاملا ناکارآمد کرده است. متمرکز بودن قدرت در دست یک نفر بارها موضوع بحث و نقد تحلیلگران افغانستان و کارشناسان بوده است. یکی از دلایل ضعف دولت هم همین است. وقتی رئیسجمهور تمام قدرت را در دست خود میگیرد و مسئولیتی به مقامات نمیدهد، مقامات هم احساس مسئولیت نمیکنند. اگر از مقامات امنیتی بپرسید چرا این اتفاقات میافتد، تلویحا میگویند ما وقتی قدرت تصمیمگیری نداریم چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
در کنار این موضوع، مساله این است که نیروهای امنیتی انگیزه خود را هم از دست دادهاند. به دلیل اینکه میبینند دولت به هزینهای که نیروهای افغان باید بابت ناکارآمدی دولت و بازگشت طالبان بدهند، بیاعتنا شده است. مساله دیگری که بسیاری به آن اشاره میکنند این است که در خود دولت هم افرادی وجود دارند که مایل هستند طالبان برگردند.
*یعنی دولت هم به نوعی در مساله ترورهای هدفمند مظنون است؟
بسیاری میگویند نه تنها تحقیق درستی درباره قتلها نمیشود بلکه نیروهای امنیتی افغانستان حتی قادر نیستند بگویند چه کسانی قتلها را انجام میدهند. وقتی داعش و طالبان و دولت هیچ کدام مسئولیت قبول نمی کنند، در غیاب اطلاعات قابل اتکا هر سه مظنون هستند. ممکن است که حلقاتی در دولت که با طالبان همدلی دارند، برای ایجاد فضای رعب و وحشت به نحوی در حملات دست داشته باشند تا زمینه را برای بازگشت طالبان آماده کنند.
*در حال حاضر در کنار ترورهای هدفمند ما شاهد حملات روزانه در شهرهای مختلف افغانستان هستیم و در همین شرایط کشور درگیر مذاکرات صلح با حضور کشورهای مختلف است. شرایط فعلی چه تاثیری بر این مذاکرات دارد؟ آیا این شرایط قدرت طالبان را بیشتر میکند؟
مسلما این شرایط باعث میشود طالبان روی خواستههای خودشان بیشتر پافشاری کنند و حاضر به هیچ انعطافی نباشند. خواستههای طالبان خواستههای بسیار سادهای است: خروج نیروهای خارجی از افغانستان و استقرار امارت اسلامی. آنها نه جمهوری را قبول دارند نه حقوق بشر و نه انتخابات و دموکراسی را. آنها فقط میخواهند حکومتی که آمریکا در سال 2001 ساقط کرده را دوباره برپا کنند. از این نظر مسلما رسیدن به یک صلح و توافق نیازمند انعطاف دو جانبه است. دو طرف باید بتوانند روی خواستههای مشترک توافق کنند اما این حملات باعث میشود طالبان روی خواستههای خودشان پافشاری کنند.
طالبان در 19 سال گذشته همیشه گفتهاند که نیروهای خارجی باید از افغانستان خارج شوند و اینکه دولت افغانستان را به رسمیت نمیشناسند. آنها همیشه گفته اند که قانون اساسی افغانستان را قبول ندارند و دموکراسی هم از نظر آنها غیراسلامی است. الان طالبان به همه خواسته های خود نزدیک هستند.
طالبان میگوید ما به یک دوره گذار برای گذر از حاکمیت فعلی و رسیدن به امارت اسلامی نیاز داریم. در واقع تمام ترورها و اتفاقاتی که در افغانستان در حال وقوع است، به نفع طالبان است اما مهمتر از همه اینها آنچه به تقویت طالبان کمک کرده فساد گسترده دولت افغانستان در 20 سال گذشته بود.
*با توجه به شرایط موجود خطر تشکیل دوباره امارات اسلامی تا چه اندازه جدی است؟ و در شرایطی که جامعه جهانی در مورد مسائل داخلی افغانستان خودش را کنار کشیده، آیا اجازه شکل گرفتن دوباره امارت اسلامی را میدهد؟
جامعه جهانی در طول دو سال گذشته گفتهاند که نوع حکومتی که قرار است بعد از صلح در افغانستان به وجود بیاید، یک مساله داخلی است. دیپلماتهای جامعه بینالمللی و آمریکاییها مستقیما نمیتوانند بگویند اشکالی ندارد اگر امارت اسلامی تشکیل شود. حرفشان را به روش دیگری میزنند و میگویند نوع حکومتی که قرار است در افغانستان به وجود بیاید، به تصمیم افغانها بستگی دارد.
از نظر من نه هیچ امیدی به جامعه بینالمللی وجود دارد تا ارزشهای دموکراتیک را در افغانستان حفظ بکنند و نه به دولت. تنها چیزی که ممکن است مانع طالبان برای تشکیل امارت اسلامی حداقل به آن شکل قبلی شود فقط مردم است. فقط تفاوتی است که مردم و جامعه مدنی نسبت به 20 سال قبل دارند. ما نسلی از جوانها را داریم که تجربه زندگی زیر سلطه طالبان را ندارند. آنها عادت کردهاند به اینکه آزادی بیان داشته باشند. عادت کردهاند به اعتراض، عادت کردهاند به اینترنت و دسترسی به اطلاعات. حتی می شود گفت بزرگترین چالشی که در مقابل طالبان وجود دارد، مساله اینترنت است. توییتر یا فیسبوک میتواند نقش بسیار موثری را در مقابله با بازگشت طالبان ایفا کند.
بنابراین با وجود ابزارهایی که در دست مردم است، احتمالا طالبان به سادگی نمیتوانند دقیقا همان حکومت قبلی را در افغانستان پیاده کنند مگر اینکه عملا افغانستان را به 20 سال قبل برگردانند. 20 سال قبل ما نه اینترنت داشتیم و نه موبایل. کاری که طالبان میتوانند انجام دهند این است که اینترنت را قطع کنند، موبایل وجود نداشته باشد، آزادی رسانه وجود نداشته باشد. اما حتی طالبان هم میدانند که این کار به ضررشان خواهد بود.
به این دلیل که در افغانستان طالبان تنها گروهی نیستند که میتوانند اسلحه بردارند و بجنگند. در حال حاضر فرماندهان قدیمی مجاهدین مثل اسماعیل خان و عطا محمد نور حتی تهدید کردهاند که ممکن است دست به اسلحه ببرند.
طالبان دو گزینه دارد: اول اینکه خطر این را بپذیرد که افغانستان یک دور دیگر از خشونتها را تجربه کند؛ چون احتمال مقاومت مسلحانه در مقابل طالبان از سوی مجاهدین سابق و مردم وجود دارد و یا اینکه تلاش کنند با نوعی تدابیر این تهدید را کاهش دهند. مثلا اجازه بدهند مردم به اینترنت دسترسی داشته باشند و رسانههای آزاد تا حدی وجود داشته باشد اما با وضع قوانین محدودکننده تاثیر اینترنت و رسانههای آزاد را بر حکومت خودشان کم کنند. من فکر میکنم طالبان گزینه دوم را انتخاب میکنند.
*به عنوان آخرین سوال با وجود تمام این شرایط آیا میتوانید چشمانداز روشنی از آینده کوتاهمدت افغانستان و مردمش تصور کنید؟
متاسفانه نه. شخصا فکر نمیکنم در کوتاهمدت، آینده روشنی در انتظار افغانستان باشد. دلایل مختلفی وجود دارد از جمله این واقعیت که احتمال بازگشت نظام طالبان بسیار بالاست و وقتی بازگشت نظامی مثل طالبان محتمل باشد، ما نمیتوانیم خوشبین باشیم ولی در درازمدت ممکن است.
وقتی خشونت نباشد و وقتی جنگ واقعا تمام شود، مردم میتوانند به نحوی با هم ارتباط برقرار کنند حتی اگر افکار متفاوتی داشته باشند. منظور من این است که اگر گفتگو با طالبان و حتی بازگشت طالبان بتواند خشونت را به طور کامل در افغانستان محو کند، در 10-15 سال آینده امکان این وجود دارد که بین جریانهای فکری متفاوت از جمله جریان فکری طالبان و جریانهای روشنفکری که در 20 سال گذشته رشد کرده، باب گفتگو باز شود و کم کم منجر به تغییر بنیادین بشود؛ اما مسلما این کار زمان خواهد برد و البته همین برداشت من هم بر اساس پیشفرضها است. چون در جوامع دیگر چنین اتفاقی افتاده، میشود امیدوار بود که در افغانستان هم رخ دهد.
دیدگاه تان را بنویسید