نگاهی به رابطه کردهای عراق و ایالات متحده
دوگانه امید و ابهام در عصر بایدن!
سرنوشت کردها در عراق و پس از تلاطمها و تبعات سنگین رفراندوم استقلال در دوران جو بایدن، رییسجمهوری جدید و ظاهرا کرددوست امریکایی چگونه خواهد بود؟ یادداشت پیش رو ضمن بررسی سیر تحول وضعیت و مناسبات سیاسی و دیپلماتیک کردهای عراق میکوشد به این سوال پاسخ دهد آیا تغییر محسوسی در وضعیت کردها در دوره بایدن روی خواهد داد یا خیر؟
اعتمادآنلاین| اردشیر پشنگ، پژوهشگر ارشد مطالعات خاورمیانه، در سالنامه اعتماد نوشت: سرنوشت کردها در عراق و پس از تلاطمها و تبعات سنگین رفراندوم استقلال در دوران جو بایدن، رییسجمهوری جدید و ظاهرا کرددوست امریکایی چگونه خواهد بود؟ یادداشت پیش رو ضمن بررسی سیر تحول وضعیت و مناسبات سیاسی و دیپلماتیک کردهای عراق میکوشد به این سوال پاسخ دهد آیا تغییر محسوسی در وضعیت کردها در دوره بایدن روی خواهد داد یا خیر؟ هرچند کردهای عراق از ابتدای دهه 1990 و پس از اعلام منطقه پرواز ممنوع در شمال این کشور، عملا به عنوان یک بازیگر جدید و مورد تایید نظام بینالملل و کشورهای منطقهای شناخته شدند، اما نقش و جایگاه آنان عملا از زمان سقوط صدام و تشکیل نظام جدید در این کشور و در قالب منطقه فدرالی «حکومت اقلیم کردستان عراق» وارد مرحله تازه و قابل توجهی شد.
دوران تاسیس و بحران - 1991 تا 2003
در پی شکست ارتش عراق در برابر ائتلاف بینالمللی حامی کویت، کردها در شمال و بخشی از شیعیان در جنوب عراق دست به قیامی تاریخی زدند. این قیام اما بلافاصله توسط ارتش و استخبارات رژیم بعث به شدیدترین نحو ممکن سرکوب شد. این امر باعث گسیل سیل دستکم یک و نیم میلیون آواره به مرزهای عمدتا ایران و تا حدی ترکیه شد. ترکیه مرزهایش را برخلاف ایران به روی آوارگان کرد نگشود و در چنین فضایی جهان هر آن منتظر وقوع یک فاجعه بزرگ انسانی بود در چنین شرایطی شورای امنیت سازمان ملل متحد در 5 آوریل 1991 قطعنامهای با شماره 688 تصویب کرد که طی آن مناطقی از شمال و جنوب عراق را منطقه پرواز ممنوع اعلام کرد. نهایتا این موضوع منجر به تشکیل منطقهای نیمه خودمختار با محوریت دو حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان شد. بلافاصله نخستین انتخابات پارلمانی نیز برگزار شد اما خیلی زود همکاری دو حزب دوباره رنگ و بوی رقابت شدید و سپس خصومت به خود گرفت و از سال 1994 تا 1998 عملا درگیر یک جنگ داخلی با عنوان «جنگ برادرکشی» شدند. نهایتا اما مسعود بارزانی و جلال طالبانی رهبران دو حزب با وساطت امریکا و ابتکار مادلین آلبرایت دست به ترک مخاصمه زده و اتحادی تازه را شکل دادند. اتحادی موثر که دست کم 19 سال به درازا کشید!
دوران طلایی - 2003 تا 2014
حمله امریکای تحت رهبری جورج بوش، دوران جدید و طلایی را پیش روی کردها در عراق قرار داد. آنها در این زمان آمادهترین، سازمانیافتهترین و با تجربهترین نیروهای سیاسی اپوزیسیون ضدصدام بودند. به همین دلیل رهبری دوگانه بارزانی - طالبانی و کمیتههای مختلف کرد که با حضور چهرههای شاخصی همچون نوشیروان مصطفی، روژ نوری شاویس، هوشیار زیباری، فواد معصوم، برهم صالح، نجمالدین کریم و عدنان مفتی در کمیتههای مختلف دوره گذار ازجمله کمیته تدوین پیشنویس قانون اساسی جدید این کشور توانستند موقعیت و جایگاه ویژه و ممتازی برای کردها ایجاد کنند. البته این موقعیت تا حد زیادی با چراغ سبز امریکا و همراهی برخی کشورهای منطقه نظیر ایران نیز توام بود.
اتحاد استراتژیک دو حزب باعث نوعی تقسیم کار شد؛ مام جلال به عنوان نخستین رییسجمهور دولت دموکراتیک کشور عراق راهی بغداد شد و اربیل در ساختار سیاسی جدید که عنوان پایتخت «حکومت اقلیم کردستان عراق» را یدک میکشید تبدیل به محل حکومت مسعود بارزانی به عنوان رییس دولت فدرال در شمال این کشور شد. ثبات و امنیت قابل توجه، همکاری و هماهنگی نسبتا مناسب دو حزب اصلی در مقایسه با دیگر مناطق عراق که همچنان محل درگیریها، حملات و انفجارهای تروریستی و در نتیجه بحران و بیثباتی بود، باعث شد طی این دوران طلایی آهنگ پیشرفت و توسعه در این منطقه شتاب قابل توجهی به خود بگیرد. در نتیجه منطق اقلیم کردستان تبدیل به جزیره امن و توسعه در عراق شد و این بر قدرت و توان کردها بیش از پیش افزود. هرچند در این بین بر سر چندین اختلاف اساسی از جمله ماده 140 قانون اساسی با بغداد، روابط طرفین گاه کاملا سرد میشد اما اربیل در اصل تبدیل به محل رفع و حل اختلافات عراق نیز شده بود کما اینکه بحران 9 ماهه بنبست سیاسی در این کشور نهایتا با طرح بارزانی در اربیل و با حضور نوری مالکی و حمایت ایران و امریکا حل شد.
عصر تلاطمها - 2014 تا 2017
ظهور داعش در کشور سوریه و سپس تسخیر حدود 40 درصد از خاک عراق در کمتر از دو هفته، عراق و اقلیم کردستان را وارد مرحله جدیدی از حیات خود کرد. در این زمان کردها، ظهور داعش را آغازی بر پایان یکپارچگی عراق قلمداد کردند. خروج بیدفاع ارتش عراق از بسیاری از شهرهای سنینشین و نیز شهرهای مناطق مورد مناقشه مانند کرکوک، باعث شد تا نیروهای پیشمرگ کرد جانشین آنان شوند و مسوولیت دفاع در برابر داعش را برعهده بگیرند. اما داعش به ناگاه و در اقدامی پرتامل در حالی که در 7 کیلومتری بغداد بود، مسیر عملیات خود را تغییر داده و نوک حملات خود را متوجه کردها در یک کمربند دفاعی حدودا 1000 کیلومتری کرد. سقوط شنگال (سنجار) که کردهای ایزدی ساکن آنجا بودند و تلاش برای تسخیر کرکوک و حتی قشونکشی به سمت اربیل، کردها را در یک موقعیت مخاطرهآمیز قرار داد. در چنین وضعیتی ائتلاف بینالمللی ضدداعش به رهبری امریکا تبدیل به یکی از حامیان اصلی کردها شد. (البته ناگفته نماند در برهههایی از زمان دیگر کشورها از جمله ایران نیز دست به حمایت از کردها در برابر داعش زدند) در چنین وضعیتی موقعیت دیپلماتیک و نظامی کردها در عرصه بینالمللی بسیار درخشان شد. همزمان با ضعف تدریجی داعش و قدرتگیری دولت مرکزی عراق، کردها هم تحت رهبری مسعود بارزانی ایده برگزاری رفراندوم استقلال در کل مناطق کردنشین اعم منطقه فدرالی و نیز مناطق مورد مناقشه را در پیش گرفتند.
به نظر میرسد تحلیل مقامات اربیل این بود اولا زمان را یک فرصت مناسب برای اینکار ارزیابی میکردند و ثانیا برداشت آنها این بود که دولت مرکزی به کمک نیروهای تازه تاسیس حشد الشعبی قصد ورود به مناطق مورد مناقشه از جمله کرکوک را خواهند داشت. اما این استراتژی کردها برخلاف خوشبینیهای اولیه مورد حمایت هیچ بازیگر موثر بینالمللی و منطقهای قرار نگرفت. با این حال و بهرغم مخالفتها و حتی تهدیدهای مختلف، با تاکید مسعود بارزانی رفراندوم استقلال در سپتامبر 2017 برگزار گردید. بیش از 92 درصد مردم به استقلال رای مثبت دادند اما کمتر از یک ماه بعد و در روز 16 اکتبر درحالی که هفتهای بیشتر از مرگ جلال طالبانی سپری نمیشد دولت عراق با هماهنگی ائتلاف منطقهای شامل ایران و ترکیه و نیز با چراغ سبز امریکا و بریتانیا نیروهایش را بدون درگیری وارد کرکوک کرد و ظرف مدت کوتاهی بیش از 51 درصد از مناطق تحت کنترل پیشمرگها از دستان کردها خارج شد. در این زمان دولت مرکزی قصد پیشروی بیشتر در دو محور مختلف کرد که با وقوع یک جنگ سنگین، نهایتا آنها نتوانستند به سمت اربیل و احتمالا ساقط کردن حکومت اقلیم کردستان عراق پیش بروند! از آن زمان اقلیم کردستان تحت فشار داخلی و نیز منطقهای شدیدی قرار گرفت؛ مرزهای ایران به روی آنها بسته شد و ترکیه نیز حجم مبادلات را به شدت کاهش داد و در نتیجه میتوان گفت روز 16 اکتبر 2017 عملا روز پایان عصر طلایی بود که روزگاری مسعود بارزانی و جلال طالبانی با اتحاد یکدیگر کلید آن را زدند، چرا که بخشی از رهبران جوان اتحادیه میهنی به طور علنی به مخالفت با بارزانی پرداخته و از حضور نیروهای دولت مرکزی در کرکوک و دیگر مناطق مورد مناقشه اعلام حمایت کردند!
تلاش برای احیا - 2018 تا 2020
انتخابات پارلمانی 2018 اما تبدیل به بهانهای شد تا کردهای عراق و در راس آنها حزب دموکرات تحت رهبری مسعود بارزانی یک بار دیگر دست به احیای خود بزند. نتایج انتخابات نیز گویای این واقعیت بود، آنها تبدیل به نخستین حزب عراق از نظر تعداد کرسی در پارلمان شدند و در انتخابات پارلمانی در کردستان عراق هم تعداد کرسیهای خود را افزایش دادند. همچنین مقامات اربیل تلاش کردند با در پیش گرفتن سیاست تنشزدایی با مثلث تهران، بغداد و آنکارا از حجم فشارهای موجود روی خود بکاهند.
عصر امید و ابهام - 2020 تا...
شکست دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری امریکا و پیروزی جو بایدن در این کشور، به نظر میرسد برای کردها به مثابه ورود به دورهای جدید و توام با نوعی دوگانگی امید و ابهام است. ترامپ که سیاست نامشخصی درباره کردها در خاورمیانه در پیش گرفته بود عملا از رفراندوم استقلال حمایت نکرد، حتی به کردهای سوریه در مقابل ترکیه نیز پشت کرد و تنها وقتی تا حدی دست به حمایت دوباره از آنان زد که جلوی حملات سناتورهای ارشد کنگره و رسانهها را علیه خود بگیرد! روابط دوستانه مسعود بارزانی با جو بایدن، ایدههای پیشین بایدن در مورد واقعیت سه منطقهای بودن عراق، انتقادات شدید بایدن و معاونش کاملا هریس از سیاستهای ضدکردی ترامپ و... همه و همه باعث کاشت بذری امید در دل کردها و رهبران آنها شده است. هر چند چنین خوشبینی نیز در ابتدای دولت ترامپ وجود داشت اما مرور زمان نشان داد آن خوشبینی تنها سرابی بیش نبوده است. حال در چنین شرایطی آینده کردها، متاثر از سیاستهای امریکا، تحولات بغداد و سیاستهای منطقهای ایران و ترکیه است اما از همه این گزینهها مهمتر اینکه اینک کردها فاقد آن سلاح برنده پیشین هستند و آن هم چیزی نیست جز فقدان اتحاد استراتژیک و مکمل دو حزب اصلی و البته احزاب اپوزیسیون کرد!
دیدگاه تان را بنویسید