کد خبر: 474757
|
۱۴۰۰/۰۱/۱۶ ۱۲:۳۶:۱۹
| |

دعوای برادر با برادر/ ریشه ناآرامی‌‌های اردن کجاست؟

تنش‌‌های بین دو برادر هرچه باشد اما ریشه ناآرامی‌های اردن نه در دعواهای خانوادگی که در تنش‌‌های عمیقِ جاری در اجتماع است.

دعوای برادر با برادر/ ریشه ناآرامی‌‌های اردن کجاست؟
کد خبر: 474757
|
۱۴۰۰/۰۱/۱۶ ۱۲:۳۶:۱۹

اعتمادآنلاین| شب گذشته (شنبه 3 آوریل) خبرگزاری رسمی اردن (بترا) از بازداشت شماری از شخصیت برجسته اردنی خبر داد که در میان آنها افرادی چون شاهزاده «حمزه بن الحسین» برادر ناتنی شاه اردن به چشم می خورد.


به گزارش جماران به نقل از ایندیپندنت، «بترا» در توضیح بازداشت های صورت گرفته، به نقل از یک منبع امنیتی اردنی توضیح داد: «بازداشت این افراد به دلیل داشتن برخی روابط مشکوک و سوء استفاده از شورای توسعه و گسترش شهر قدس جهت خرید اراضی به سود یهودیان صورت گرفته است».

این در حالی است که روزنامه واشنگتن پست در گزارشی درباره حوادث جاری در امان پایتخت اردن نوشت که «نیروهای امنیتی اردن شاهزاده حمزه و 20 نفر دیگر را به دلیل آنچه تهدید امنیت ملی عنوان شده بازداشت کرده اند که در ادامه بنابر اعلام رسانه های اردنی، شاهزاده حمزه در بازداشت خانگی بسر می برد».

دعوا بین پدر با پسر و برادر با برادر

در میان خاندان ‌های پادشاهی، دعوا بین پدر با پسر و برادر با برادر رایج و قابل انتظار است. وقتی تکلیف قدرت بر بنیان موروثی تعیین شود، طبیعی است که جدل‌ های اجتماعی و سیاسی نیز در همین قالب عیان شوند. تاریخ پادشاهی ‌های جهان عرب پر از تحولات این‌ چنینی است که معمولا شامل دخالت قدرت ‌های خارجی نیز می‌ شود.

در سال 1966، شخبوط بن سلطان که از سال 1928 حاکم ابوظبی بود، به کمک انگلیس در کودتایی بی ‌خونریزی سرنگون شد تا برادرش، شیخ زاید، سر کار بیاید و برگ جدیدی در تاریخ جزیره‌ العرب رقم بزند.

شیخ زاید پنج سال بعد در کنار شش شیخ ‌نشین دیگر «امارات متحده عربی» را تشکیل داد که امروز به یکی از قدرت‌ های منطقه تبدیل شده است.

در سال 1970 این باز لندن بود که نقشی تعیین ‌کننده در تغییر قدرت در منطقه خلیج فارس ایفا کرد: «سعید بن تیمور» که از سال 1932 سلطان عمان بود، کنار زده شد تا پسر 29 ساله ‌اش، قابوس، سر کار بیاید.

قابوس حکومت عقب ‌مانده پدرش را که در آن برده‌ داری رواج داشت، اما حتی جاده‌ ها آسفالت نبود، کنار گذاشت و به کمک شاه ایران و عربستان سعودی، انقلاب چپ ‌گرایان ظفار را شکست داد و تا همین سال گذشته که در سن 79 سالگی در گذشت، در قدرت ماند.

در سال 1972 قطر نیز طعم کودتا را چشید: «خلیفه بن حمد» نخست ‌وزیر و ولیعهد وقت، هنگامی که پسرعمویش، امیر وقت قطر، احمد بن علی، برای دیدار از شاه ایران به تهران سفر کرده بود، کودتا کرد و قدرت را در اختیار گرفت.

حاکم جدید قطر اما قدرتش را همان ‌گونه از دست داد که روزی به دست گرفته بود: در سال 1995، پسرش، ولیعهد وقت، حمد بن خلیفه، با پشتیبانی حامیان خود در خاندان حاکم آل ثانی از سفر پدرش به ژنوِ سوئیس استفاده کرد و با یک کودتای بی ‌خونریزی دیگر به قدرت رسید.

یک سال بعد، پدرِ خشمگین سعی کرد با کمک برخی کشورهای منطقه ازجمله عربستان سعودی، امارات، بحرین و مصر به قدرت باز گردد، اما شکست خورد. ریشه تنش ‌های سال‌ های اخیر بین دوحه با ریاض و ابوظبی را نیز می‌ توان در همان رویدادهای دهه 1990 جستجو کرد، گرچه حمد در سال 2013 به نفع پسرش تمیم، امیر کنونی قطر، کنار رفت تا کار به کودتای سوم نکشد.

تنش بین اعضای خانواده در خاندان بنی ‌هاشمِ حاکم بر اردن نیز بسیار بوده است. در فوریه 1999 ملک حسین، پادشاه وقت، پس از 46 سال زمامداری و در پی نبردی طولانی با سرطان درگذشت تا پسرش، ملک عبدالله دوم، بر تخت بنشیند.

عبدالله اما تنها حدود دو هفته پیش از مرگ پدر ولیعهد شده بود. این مقام پیش از آن به مدت قریب 34 سال، به برادر ملک حسین، حسن بن طلال، تعلق داشت. حسن در سال ‌های آخر زندگی ملک حسین اشتیاقی بیش از حد برای رسیدن به تاج و تخت نشان داده بود و همین بود که در آستانه قدرت کنار زده شد تا برادرزاده کمتر شناخته ‌شده‌ اش پادشاه شود. حسن بن طلال 74 ساله امروز نیز بیرون گود قدرت به همراه همسر هندوستانی خود در امان زندگی می ‌کند.

رقیب اصلی ملک عبدالله دوم پس از رسیدن به پادشاهی اما نه عموی سالخورده که برادر جوانش بود: حمزه بن حسینِ متولد 1980 که در آستانه 19 سالگی به ولیعهدی رسید. عبدالله اما پنج سال بعد در حرکتی جنجالی، حمزه را از ولیعهدی خلع کرد و این مقام را به پسر 10 ساله خود، حسین بن عبدالله، داد که تا امروز نیز در این جایگاه مانده است.

سایه حمزه 41 ساله اما هرگز ملک عبدالله را رها نکرده است. تفاوت‌ های فاحش این دو باعث می ‌شود گمانه ‌زنی ‌ها در موردشان همیشه در جریان باشد.

مادرِ عبدالله، زنی سفیدپوست از اهالی منطقه سافولکِ انگلستان است که پیش از آن‌که نام «مونا الحسین» بگیرد، آنتوانت گاردینر نام داشت. معروف است که آشنایی‌ این زن با ملک حسین به زمانی برمی ‌گردد که به ‌عنوان یکی از دستیاران صحنه برای فیلم «لورنس عربستان» ساخته دیوید لین به اردن آمده بود، گرچه برخی‌ می‌ گویند پدرش، از نظامیان باسابقه ارتش انگلیس ، مستشار نظامی پادشاه بوده است.

هر چه باشد این زنِ دوم ملک حسین و مادرِ عبدالله پیشینه ‌ای بسیار متفاوت از زن چهارم پادشاه فقید و مادرِ حمزه دارد. خانم لیزا نجیب الحلبی که با نام «نورالحسین» از 1978 تا 1999 ملکه اردن بود، متولد واشنگتن است و از یک خانواده پرسابقه سوری می ‌آید که نسبشان چنان‌ که از نامشان برمی ‌آید، به حلبِ سوریه می‌ رسد. پدربزرگ پدری لیزا، الیاس حلبی، متولد زحله است که امروز در لبنان واقع است و آن‌ روزها بخشی از امپراتوری عثمانی بود. او در سال 1891 به همراه همسرش به آمریکا رفت و در سال 1915 صاحب پسری به نام «نجیب حلبی» شد که در دالاسِ تگزاس به دنیا آمد.

نجیب، که پدر لیزا و پدربزرگ حمزه است، نه تنها در دانشگاه ‌های معتبری مثل استنفورد و ییل درس خواند که به برخی از عالی ‌ترین مقام ‌های سیاسی و تجاری در آمریکا رسید: در سال 1945 (پس از خدمت در ارتش آمریکا در جنگ جهانی دوم) اولین پرواز بین ‌قاره‌ ای با هواپیمای جت در تاریخ آمریکا را انجام داد.‌ مدتی مشاور ملک عبدالعزیز، پادشاه وقت عربستان سعودی، بود و به بنیان ‌گذاری خطوط هوایی این کشور کمک کرد. در سال 1961 رئیس‌‌ جمهور وقت آمریکا، جان اف کندی، او را به ریاست اداره هوانوردی آمریکا منصوب کرد؛ و بالاخره از 1969 تا 1972 مدیر و رئیس یکی از مهم‌ ترین خطوط هوایی جهان، هواپیمایی «پان آمریکن» بود.

تباین دو برادر ناتنی عیان است: عبدالله مادری اروپایی دارد که در جوانی از ملک حسین طلاق گرفت و حمزه، مادری از خانواده ‌ای عرب با چنین سوابق و افتخارهایی. مادرش در خاطرات خود می‌ گوید نام حمزه را به نام رزمنده معروف صدر اسلام، حمزه بن عبدالمطلب، گذاشته‌اند.

شایعات بین اردنی‌ها از این می‌گوید که حمزه، پسر محبوب پدرش بوده و عبدالله به همین خاطر او را کنار گذاشته است. حمزه خود نیز به طرق مختلف به این شایعات دامن می‌زند: از جمله با دیدارهای متعدد با قبایل اردنی و با رسم لباس پوشیدن و حتی آرایش چهره درست مثل پدرش و معمولا کنار عکس او ظاهر شدن.

حمزه مثل پدربزرگش وارد ارتش شده و به درجه سرتیپی رسیده است. نه فقط در دانشگاه هاروارد آمریکا که در مدرسه هَروی انگلیس و آکادمی نظامی مشهور این کشور در سندهرست درس خوانده است. معروف است که بین قبایل اردنی و به‌اصطلاح «کرانه شرقی»‌ها محبوب است.

مردم اردن را معمولا به دو دسته تقسیم می‌کنند: آن‌ها که اصالتا اهل کرانه شرقی رود اردن‌اند و فلسطینی‌تبارانی که اهل «کرانه غربی» این رودند که اکنون در اشغال اسرائیل است. فلسطینی بودن همسر عبدالله، ملکه رانیا، که متولد خانواده‌ای فلسطینی در کویت است، باعث افزایش این اختلافِ نمادین بین دو برادر ناتنی شده است.

تنش‌ های اجتماعی

تنش ‌های بین دو برادر هرچه باشد اما ریشه ناآرامی ‌های اردن نه در دعواهای خانوادگی که در تنش‌ های عمیقِ جاری در اجتماع است. اردن در طول تاریخ خود همواره با دشواری‌ های اقتصادی و ژئوپلیتیک روبرو بوده است.

بنیان ‌گذاری این کشور در واقع به تصمیم انگلیسی ‌ها در پی جنگ جهانی اول برای اعطای سرزمین بین عراق و فلسطین به خاندان بنی ‌هاشم بازمی ‌گردد؛ این خاندان سال‌ ها تحت لوای عثمانی ‌ها، کلیددار کعبه بود و در پی جنگ جهانی اول، سودای رهبری تمام جهان عرب را داشت، اما امروز باید به این پادشاهی کوچک بسنده کند.

اردن همیشه این مشکل را داشته که از نظر اقتصادی به همسایه‌ های خود وابسته بوده است و از نظر سیاسی- امنیتی هم متکی به اتحادش با واشنگتن و لندن و همچنین به روابطش با رژیم اسرائیل. این کشور 10 میلیونی امروز به میزان 100 درصد تولید ناخالص داخلی خود بدهی دارد و در سال گذشته شاهد افزایش 38 درصدی فقر بوده است. آسیبی که دنیاگیری کرونا به اقتصاد اردن زده، باعث افزایش ناآرامی شده است.

10 سال پیش در بحبوحه «بهار عربی» اردن با تغییر یک نخست ‌وزیر، اوضاع را آرام کرد. در ماه‌ های اخیر اما تغییر وزیر بهداشت برای آرام ساختن اعتراض‌ هایی که به ‌تازگی به‌ ویژه در شهر «سلط» بالا گرفته‌، کافی نبوده است.

حمزه در فیلمی که به بی‌ بی‌ سی فرستاده است، علیه سرکوب سیاسی، فساد و ناکامی ‌های حکومت برادر ناتنی ‌اش سخن می‌ گوید. او می ‌گوید مقام‌ های امنیتی که برای اعلام حصر و گرفتن تلفن و اینترنتش آمده‌ اند، گفته ‌اند علت این محدودیت‌ ها و دستگیری افرادی که او آنها را «دوستان» خود نامیده است، انتقادهایی بوده که برخی چهره‌ ها در دیدار با او از پادشاه مطرح کرده‌ اند. حمزه می ‌گوید این مقام‌ ها گفته‌ اند که آنها خود می ‌دانند این انتقادها از سوی حمزه مطرح نشده است.

این حرکت اما باعث شده است تا حمزه با زبانی صریح ‌تر علیه عبدالله سخن بگوید. او در فیلم می‌ گوید: «من مسئول گسست در حاکمیت، فساد و بی‌‌ کفایتی ‌ای که در 15 تا 20 سال گذشته ر ساختار حکومتی ما غالب شده و هر سال هم بدتر از سال پیش شده، نیستم.» او از «فقدان اعتماد مردم به نهادها» می‌ گوید و این ‌که اردن که زمانی در زمینه ‌هایی مثل آموزش‌ و پرورش، خدمات درمانی و «کرامت انسانی» در منطقه پیشرو بود، امروز عقب ‌نشینی‌ های چشمگیری داشته است.

او در ضمن تاکید کرده است که برخلاف آن‌ چه برخی ادعا می ‌کنند، بخشی از هیچ دسیسه و حرکت خارجی نیست و این تنها تهمتی است که به «هر کس که علیه شرایط موجود سخن می ‌گوید» زده می‌ شود.

تنش ‌ها در منطقه

اردن به‌ طور سنتی با بیشتر همسایه‌ های خود رابطه حسنه ‌ای داشته است. در سال ‌های طولانیِ‌ جنگ سرد، ملک حسین هم با غرب رابطه خوبی داشت، هم با همسایه بزرگ خود، عربستان سعودی و هم با عراقِ تحت حکومت حزب بعث. همین بود که در زمان جنگ ایران و عراق، ملک حسین تمام‌ قد کنار صدام حسین(دیکتاتور معدوم عراق) ایستاد.

این کشور در سال 1994 با رژیم صهیونیستی، پیمان صلح امضا کرد تا پس از مصر دومین کشوری باشد که چنین می ‌کند. درگذشت ملک حسین در سال 1999 را حتی ازجمله عوامل به بن‌ بست خوردن مذاکرات صلح اسرائیلی ها و فلسطینی ‌ها می‌ دانند.

در یک سال گذشته و پس از انعقاد «پیمان ابراهیم» بین تل آویو و چهار کشور عربی (امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش)، اردن از معدود کشورهای عربی بود که علیه این پیمان سخن گفت. تحلیلگران می‌ گویند ملک عبدالله نگران این است که رژیم صهیونیستی در معامله با دوستان جدید عربی خود، دست به عمل علیه این کشور بزند.

آن ‌چه تحلیلگرانی همچون «کارولین گلیک» ستون ‌نویس راست‌ گرای آمریکایی - اسرائیلی، «بزرگ ‌ترین کابوس» پادشاه اردن می ‌دانند، این است که رژیم صهیونیستی روزی با عربستان سعودی به توافق برسد و سمت خادمی حرم شریف در بیت ‌المقدس را که اکنون متعلق به خاندان هاشمیِ اردن است به سعودی‌ ها یا شاید پادشاهی مراکش بسپارد.

نمونه ‌ای از این تنش بین اسرائیل و اردن را در ماه گذشته دیدیم. در روز 10 مارس بود که ولیعهد اردن، حسین بن عبدالله، می‌ خواست برای بازدید از حرم شریف وارد اراضی تحت کنترل رژیم صهیونیستی شود که در ایستگاه مرزی پل آلنبی جلویش را گرفتند.

اسرائیل می ‌گوید علت این بوده که ولیعهد بیش از میزان مجاز و مورد توافق با خود همراهِ مسلح آورده بود. بنیامین نتانیاهو، نخست‌ وزیر رژیم صهیونیستی، قرار بود دو روز بعد وارد اردن شود و از آن‌ جا با هواپیمای اختصاصی محمد بن زاید عازم اولین سفر تاریخی خود به ابوظبی شود. ملک عبدالله اما این ‌قدر از ماجرای پل آلنبی خشمگین بود که به نخست ‌وزیر رژیم صهیونیستی اجازه ورود نداد تا سفری که نتانیاهو می‌ خواست از آن استفاده انتخاباتی بکند، لغو شود.

سفر نتانیاهو به امارات (برای بار پنجم) لغو شد و مخالفان او در سرزمین های اشغالی (از جمله وزیر جنگ خودش، بنی گانتز) نخست‌ وزیر را متهم کردند که رابطه رژیم صهیونیستی با مهم ‌ترین همسایه خود، اردن، را به خطر انداخته است؛ ابوظبی اما ضمن تاکید بر این ‌که در سیاست رژیم صهیونیستی دخالتی نمی ‌کند، یک خبر مهم از سوی نتانیاهو را تایید کرد: سرمایه ‌گذاری 11 میلیارد دلاری امارات در سرزمین های اشغالی. وقتی یادمان باشد که بودجه سالیانه اردن در مجموع 11 میلیارد دلار است، متوجه نگرانی ملک عبدالله از به حاشیه رفتن خواهیم شد.

گلیک در مقاله ‌ای در روزنامه «اسرائیل هیوم» این دو رقم را یادآوری کرد و نوشت عبدالله اگر می‌ خواهد اردن آینده ‌ای داشته باشد، باید نزدیکی خود به سازمان آزادی‌ بخش فلسطین را کنار بگذارد و حتی مثل جد خود، اولین پادشاه اردن، عبدالله اول، سرزمین ‌های فلسطینی را به خاک اردن الحاق کند.

رئیس خاندان بنی ‌هاشم فعلا با حصر برادر و زندانی کردن چند ده نفر اوضاع را آرام کرده و واکنش ‌ها نشان می ‌دهد که او از پشتیبانی منطقه و جهان برخوردار است. معضلات پیش‌ روی اردن اما همچنان پابرجا هستند و رویدادهای 3 آوریل در ماه‌ ها و سال ‌های پیش رو باعث نگرانی‌ هایی درمورد پادشاه 59 ساله و بحران ‌های احتمالی مربوط به جانشینیِ او می‌ شوند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها