«اعتمادآنلاین» بررسی میکند:
آمریکا در تحولات لبنان چه نقشی دارد؟
انفجار 4 آگوست 2020 بیروت چه به صورت از یش طراحیشده اتفاق افتاده باشد چه از سر اشتباه، نقطه عطفی در تاریخ لبنان و در تمامی ابعاد و سطوح به شمار میرود و به عبارتی تاریخ این کشور را به قبل و بعد از آن رویداد تقسیم کرد.
اعتمادآنلاین| سید عماد حسینی- انفجار 4 آگوست 2020 بیروت چه به صورت از یش طراحیشده اتفاق افتاده باشد چه از سر اشتباه، نقطه عطفی در تاریخ لبنان و در تمامی ابعاد و سطوح به شمار میرود و به عبارتی تاریخ این کشور را به قبل و بعد از آن رویداد تقسیم کرد.
در این میان با وجود حضور پررنگ و میدانداری فرانسه در این اتفاق، آمریکاییها چه در دوره دونالد ترامپ و چه در حال حاضر که جو بایدن کلیددار کاخ سفید است نقش کمرنگ یا به تعبیری واضحتر چراغ خاموشی را در مسائل لبنان ایفا میکنند.
همین امر باعث شده است تا در برخی از محافل واشینگتن به نادیده گرفتن کامل لبنان در سیاست خارجی خود متهم شود و برخی دیگر هم در آن سوی معادله این کشور را عامل اصلی توطئهچینی پشت پرده علیه ساختار و جامعه لبنان تلقی کنند.
به نوشته برخی از رسانههای عربی، نقش آمریکا بعد از انفجار سال 1983 مقر مارینز در لبنان (انفجار مقر تفنگداران آمریکا در بیروت) به پایان رسیده و آنچه که بعد از آن رخ داد صرفاً نمایشی از حضور در صحنه سیاسی محسوب میشود و معمولاً از آن پس واشینگتن سیاستهای خود را به شکل نیابتی و از طریق برخی از کشورهای متحد خود در منطقه پیش برده است.
با این حال هرگز نباید از انگیزههای آمریکا برای حضور در صحنه لبنان غافل ماند، اهداف و انگیزههایی که در حد خود حتی از انگیزههای حضور در برخی دیگر از کشورهای منطقه که اتفاقاً در آنها حضوری بسیار پررنگ دارد بیشتر و مهمتر قلمداد میشود.
شاید بتوان مهمترین اهداف و انگیزههای واشینگتن در لبنان را چنین برشمرد:
اول- حفظ امنیت اسرائیل:
صحنه لبنان یکی از مهمترین فاکتورهای تاثیرگذار بر امنیت اسرائیل محسوب میشود. با توجه به حضور حزبالله لبنان و جنگ و تنشهایی که بین 2 طرف طی دستکم سه دهه گذشته به وقوع پیوسته، آمریکا مرکز ثقل تلاش و تاثیرگذاری خود در لبنان را در حفظ امنیت اسرائیل از طریق کاهش تهدیدهای شکلگرفته از داخل خاک لبنان قرار داد.
دوم- حفظ اوضاع در لبه تیغ:
با وجود اینکه صاحبنظران هوادار سیاستهای آمریکا تاکید دارند واشینگتن از بیم تشکیل ساختارهای تروریستی و افزایش هرجومرج امنیتی در لبنان هوادار ثبات- حداقل ثبات نسبی- در این کشور است تا به این ترتیب بر مشکلات متحد خود که در همسایگی لبنان جا خوش کردهاند دامن نزند، به اعتقاد برخی دیگر از کارشناسان سیاست واشینگتن بر پایه نگه داشتن لبنان در لبه تیغ ثبات و بیثباتی است چون هر 2 حالت میتواند برای امنیت اسرائیل بازخوردهای منفی خود را در پی داشته باشد.
سوم- مقابله با نفوذ ایران:
به زعم کارشناسان، اگر سه هدف کلی برای واشینگتن در منطقه به طور اعم و لبنان به طور اخص قابل تصور باشد، مقابله با نفوذ یا همان محبوبیت و نقش تاثیرگذار ایران در این کشور یکی از آنها خواهد بود؛ امری که چندان نیازمند توضیح و اطاله شرح نیست.
چهارم- حمایت از ایجاد الگوی غربی در کشور:
به گمان کارشناسان امور لبنان، سفارت آمریکا در بیروت ید طولایی در حمایت از جریانها و شخصیتهای غرب گرایی دارد که این گرایش خود را با چاشنی انتقاد و حتی تضاد با حزبالله درمیآمیزند، کمااینکه این مساله در قالب جلوگیری از گرایش لبنان به سوی شرق هم عینیت پیدا میکند.
پنجم- تاثیرگذاری بر سوریه:
به همان اندازه که واشینگتن به دنبال حفظ امنیت اسرائیل است، در سوی دیگر از تاثیرگذاری خود بر لبنان در صدد تاثیرگذاری بر روند شکلگیری معادلات قدرت صحنه سوریه هم هست.
این گرایش به شکل ویژهای طی یک دهه گذشته و بعد از آغاز جنگ داخلی در سوریه نمود بیشتری یافته است و با حضور پررنگ روسیه در خاک سوریه ضرباهنگ سریعتری هم پیدا کرد.
ابزارهای آمریکا در لبنان کداماند؟
حال که با توجه به دانستههای فوق انگیزه و تمایل دولت آمریکا برای حضور و تاثیرگذاری در صحنه سیاسی لبنان به اثبات رسیده، واشینگتن از چه ابزارهایی برای انجام این مهم استفاده کرده؟ یا توانمندی استفاده از چه ابزارهایی را برای تحقق این اهداف خود دارد؟
برخی از این موارد بدین شرح است:
1. اقتصاد:
شاید مهمترین و در دسترسترین ابزار فشار و چماق و هویج آمریکا برای همراه کردن کشورهای مختلف جهان ابزار اقتصاد است، این واژه دامنه وسیعی از ابزارها را در خود جای داده است که از کمکهای اقتصادی بلاعوض و وامهای مختلف آغاز و به تحریمهای اقتصادی ختم میشود.
2. حمایت سیاسی:
همانند ابزار اقتصادی، دولت آمریکا از حمایت سیاسی هم به عنوان یکی از ابزارهای فشار له یا علیه جریانهای سیاسی لبنان استفاده میکند.
در چارچوب این اقدام واشینگتن حمایت خود را از جریانهای خاصی در صحنه سیاسی لبنان اعلام کرده و با فشار سیاسی مستقیم یا غیرمستقیم بر رقبای آنها در صدد اعطای سمتوسوی خاصی به این صحنه برآمده و این کار را هم طی سالهای اخیر به منصه ظهور رسانده است.
3. حمایت از ارتش لبنان:
ایالات متحده بعد از جنگ 33 روزه با هدف تضعیف حزبالله کار حمایت از ارتش لبنان را سرعت بخشید؛ گرچه این کار نیز به طور محدود و رسانهای انجام میشود، اما تلاش شده است تا از طریق متحدان آمریکا چه منطقهای و چه اروپایی نقش ارتش لبنان در این کشور در راستای خواسته واشینگتن مبنی بر تضعیف قدرت حزبالله تقویت شود.
به هر روی هرچند انفجار بندر بیروت نقطه آغازین نقشآفرینی آمریکا در صحنه لبنان به شمار نمیرود، اما نقطه تحولی است که از طریق آن به دنبال استفاده (یا به تعبیری سوءاستفاده) از این فرصت دستداده برای شکل دادن به معادله جدیدی است که بتواند بدین ترتیب با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارد بستر تحقق اهداف خود را در راستای محورهای ذکرشده فراهم کند.
برنامهای که شاید شرایط بغرنج فعلی لبنان نتیجه اجرای یکی از مراحل آن باشد.
دیدگاه تان را بنویسید