«اعتمادآنلاین» بررسی میکند:
چشمانداز خاورمیانه تا سال 2030 از نگاه تحلیلگران اسرائیل چگونه است؟ - سناریوی چهارم + نتیجهگیری
به گواه طراحان این سناریو، طی این مدت فجایع محیطزیتسی بسیاری به ویژه در مصر به وقوع خواهد پیوست و این امر منجر به کنارهگیری سیسی از قدرت و هرجومرجهای وسیعی در این کشور میشود. در این صورت مصر خود را بار دیگر نیازمند نزدیکی به کشورهای شورای همکاری و- بیشتر- اسرائیل خواهد یافت.
اعتمادآنلاین| سید عماد حسینی- سه محقق اسرائیلی چهره منطقه را در سال 2030 از دیدگاه تلآویو ترسیم کرده و به تبیین پیشبینیهای خود از شرایط و وضعیت ائتلافهای منطقهای و جهانی در آن برهه زمانی پرداختهاند.
به گزارش اعتمادآنلاین، آری هیستین (Ari Heistein) از موسسه تحقیقات امنیت (رژیم) اسرائیل، یکی از نزدیکترین پژوهشکدهها به بنیامین نتانیاهو و دانیل راکیو (Daniel Rakov)، افسر سابق سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل و متخصص تحلیل دادهها به اتفاق یائیل جوزینسکی (Yoel Guzansky) پژوهشگر مرکز تحقیقات خاورمیانه و کارشناس ابعاد سیاسی و امنیتی منطقه خلیج فارس در یک تحقیق مشترک به تشریح چهره خاورمیانه در سال 2030 از منظر اسرائیلی پرداخته و چهار سناریو ارائه کردهاند. پیش از این سناریو اول ، سناریو دوم و سناریو سوم را در اعتمادآنلاین خواندید و اکنون خلاصهای از سناریوی چهارم در پی میآید:
طراحان سناریوی چهارم نگاه بسیار بدبینانهای به شرایط منطقه دارند و معتقدند به دلیل ادامه بحرانهای منطقهای کشورهای بزرگ نسبت به خاورمیانه بیاعتنا و از آن فراری میشوند.
این بیاعتنایی فضا را برای ظهور دوباره جریانهای اسلامگرای افراطیتر فراهم میکند.
به گواه طراحان این سناریو، طی این مدت فجایع محیطزیتسی بسیاری به ویژه در مصر به وقوع خواهد پیوست و این امر منجر به کنارهگیری سیسی از قدرت و هرجومرجهای وسیعی در این کشور میشود. در این صورت مصر خود را بار دیگر نیازمند نزدیکی به کشورهای شورای همکاری و- بیشتر- اسرائیل خواهد یافت.
در این میان اسرائیل مجال مییابد تا حملاتی علیه حزبالله و تاسیسات هستهای ایران به ویژه سه مرکز حساس نطنز، اصفهان و فردو تدارک ببیند، اما ایران در یک واکنش بسیار ویرانگر زیرساختهای اسرائیل را از بین میبرد.
این سناریو احتمال میدهد جنگ داخلی جدیدی در عراق در گیرد که ایران مجدداً برای فیصله دادن آن وارد عمل خواهد شد.
در این سناریو احتمال تغییر رژیم اردن و به قدرت رسیدن جریانهای اسلامی هم بررسی شده است، اتفاقی که باعث خواهد شد اسرائیل به صرافت احداث دیوار حائلی در مرزهای شرقی خود بیفتد. از طرفی با توسعه جریان اسلامی اسرائیل تشکیلات خودگردان را منحل خواهد کرد.
اساس این سناریو بر بیتفاوتی قدرتهای بزرگ و عدم رقابت آنها در خاورمیانه استوار است، که این رویکرد به اسرائیل فرصت میدهد تا در چارچوب منافعش، با بهرهگیری از ناآرامیها، خود را با شرایط منطقه سازگار کند.
نتیجهگیری
در پایان بسترهای مشترک در سناریوهای چهارگانه را از دیدگاه تحلیلگران اسرائیلی میتوان در چند مورد خلاصه کرد:
اول: حضور یا غیبت ایالات متحده در منطقه نتیجه یکسانی در ثبات منطقه دارد (ایالات متحده نقش تاثیرگذاری در ثبات منطقه ندارد).
دوم: پررنگ شدن حضور و نفوذ روسیه و چین در منطقه به تدریج احتمال رقابت روسی-چینی را در خاورمیانه افزایش میدهد.
سوم: ادامه نزدیکی عربی-اسرائیلی اتفاق تضمینشدهای نیست.
چهارم: حتی تغییر نظام در ایران هم نخواهد توانست برنامه هستهای ایران را تحت تاثیر قرار دهد.
پنجم: جلوگیری از دستیابی کشورهای خاورمیانه به توان هستهای، برای اسرائیل یک برنامه راهبردی محسوب میشود.
ششم: فروپاشی و افزایش مشکلات اقتصادی در منطقه به اسرائیل ظرفیتهای بیشتری برای نفوذ بخشیده و این در راستای منافع منطقهای اسرائیل است.
به اعتقاد مولفان این تحقیق، تعامل اسرائیل با هر یک از سناریوهای چهارگانه ارتباط تنگاتنگی با متغیرهای زیرساخت داخلی اسرائیل دارد اما در این تحقیق هیچ اشارهای به این متغیرها نشده است.
دیدگاه تان را بنویسید