«اعتمادآنلاین» بررسی میکند:
آمریکا-طالبان؛ معادلات متضادها همچنان ادامه دارد!
گرچه دولت آمریکا با هدف (بهانه) سرنگونی دولت طالبان لشکرکشی به منطقه خاورمیانه را آغاز کرده و با سرنگونی کابل راه حضور نظامی خود را در چند پایتخت دیگر منطقه هموار یا بابت آن تلاش کرده، اما ظاهراً برای خروج از این منطقه نیز راهی جز عبور از کانال طالبان یا به نوعی تعامل با این گروه پیش روی خود نمیبیند.
اعتمادآنلاین| سید عماد حسینی- گرچه دولت آمریکا با هدف (بهانه) سرنگونی دولت طالبان لشکرکشی به منطقه خاورمیانه را آغاز کرده و با سرنگونی کابل راه حضور نظامی خود را در چند پایتخت دیگر منطقه هموار یا بابت آن تلاش کرده، اما ظاهراً برای خروج از این منطقه نیز راهی جز عبور از کانال طالبان یا به نوعی تعامل با این گروه پیش روی خود نمیبیند.
امروز در حالی رسانههای جهان از گفتوگوی واشینگتن با طالبان من باب تامین خروجی امن برای نیروهای آمریکایی از افغانستان صحبت میکنند که ظاهراً این گروه مدتی است اهمیتی به حضور خود پشت میز مذاکرات نمیدهد؛ طالبان از یک سو با آمریکا برای دوره پساآمریکا در افغانستان گفتوگو میکند و از سوی دیگر بر رفتار خشونتآمیز خود در نقاط مختلف این کشور اصرار میورزد.
رفتارهای دوگانهای که طی ماههای اخیر از گروه طالبان سر زده این تصور را ایجاد میکند که شاید با 2 طالبان در افغانستان مواجه هستیم: جریانی که در حال مذاکره با آمریکا و تا حدودی دولت مرکزی برای ورود به بدنه حاکمیت است و ساختاری که همچنان رویکرد جنگی و شاید چیزی فراتر از درگیری و جنگ و در سطح اقدامات تروریستی را در پیش گرفته و به دنبال ایجاد حداکثر تلفات ممکن است.
از همین روست که در کنار مذاکرات آمریکا و طالبان مواضع این گروه هم توسط هواپیماهای آمریکایی هدف قرار میگیرند و این کشور همواره در جنگ، کماکان بین صلح و ازسرگیری جنگ داخلی در نوسان است.
یکی از پرسشهای مطرحشده چرایی این تناقض بزرگ بین این 2 رفتار است که به ویژه بعد از روی کار آمدن جو بایدن شدت بیشتری هم پیدا کرده است.
از دیدگاه صاحبنظران، یکی از دلایل این تناقض تفاوت کلی سیاستهای جو بایدن نسبت به سلف خود دونالد ترامپ است که گفته میشد واقعاً در صدد خارج کردن نیروهای آمریکایی از افغانستان و حتی عراق و سوریه برآمده بود.
اما در ظاهر جهان و به تبع آن طالبان به این نتیجه رسیده است که رئیسجمهور فعلی آمریکا به منطقه نگاه خاص خود را دارد و به تعبیری، پیش از تحقق راهبرد دموکراتها در خصوص منطقه، خبری از خروج نیروهای آمریکایی نخواهد بود.
به زعم این کارشناسان، بایدن از زمانی که معاون باراک اوباما بود از ابتکار فدرالیسم برای منطقه حمایت میکرد و در این راستا به شدت به دنبال تحقق این ایده در کشورهایی همچون عراق و افغانستان است تا این کشورها به چند منطقه قومیتی و نژادی تقسیم شوند؛ حال آنکه این ایده به طور حتم نه تنها به مذاق طالبان بلکه بسیاری از جریانهای سیاسی افغانستانی و نیز بسیاری از کشورهای منطقه خوش نخواهد آمد.
دومین مساله بازگرداندن شرایط به نقطه پیش از مذاکرات دوحه است تا آنچه در رسانهها «میراث گفتوگوهای ترامپ با طالبان» نامیده میشود کان لم یکن تلقی شود. و البته این مساله هم نزد رهبران طالبان که خود را به نوعی بازیچه واشینگتن احساس کردهاند خوشایند نبوده و واکنش آنان را برانگیخته است.
نه تنها تحلیلگران منطقه بلکه بسیاری از تحلیلگران آمریکایی نیز با توجه به اطلاعات موجود معتقدند فارغ از هیاهوی رسانهای، خبری از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان نخواهد بود زیرا به طور حتم این اقدام به معنای فراهم شدن امکان نفوذ هرچه بیشتر قدرتهای منطقهای و بینالمللی از جمله چین و روسیه در این کشور است. از طرفی، طبق شنیدهها، بزرگترین نگرانی واشینگتن و متحدانش قدرت گرفتن جریان هوادار جمهوری اسلامی ایران در این کشور است که این اتفاق پیش از آمریکا برای رقبای منطقهای ایران یک فاجعه قلمداد میشود.
در این میان ترکیه نیز به صورت چراغ خاموش در حال بسط نفوذ خود در افغانستان است و در آیندهای نهچندان دور از نقشآفرینیهای آنکارا در امور افغانستان بسیار خواهیم شنید.
دیدگاه تان را بنویسید