بایدن و پوتین و ارزش دیپلماسی
روابط روسیه و امریکا آنقدر به سطح پایینی رسیده که برخی تحلیلگران امریکایی با تصمیم بایدن برای دیدار با پوتین موافق نیستند البته هیچ کسی هم گزینه دیگری غیر نشستن دو رییسجمهور پشت میز مذاکره و گفتوگوی مستقیم درباره موارد اختلافی ارایه نمیکند.
اعتمادآنلاین| نشست آینده جو بایدن، رییسجمهوری امریکا و ولادیمیر پوتین، همتای روسیاش در تاریخ 16 ژوئن، نمونهای از یک نشست سخت و دشوار است. خیلی دشوار است که بخواهیم موارد اختلافی میان روسیه و امریکا را بر شماریم و بگوییم برای همه آنها راهحلهایی سریع و آسان پیدا میشود. تحریمهایی که دو طرف علیه یکدیگر اعمال کردند به علاوه اخراج دیپلماتهای دو کشور طی چند ماه گذشته درکنار افزایش حملههای سایبری که از خاک روسیه علیه امریکا انجام شده، ابر سیاهی بر سر این نشست میگستراند که هر لحظه آماده بارش سنگین است.
به گزارش روزنامه اعتماد، روابط روسیه و امریکا آنقدر به سطح پایینی رسیده که برخی تحلیلگران امریکایی با تصمیم بایدن برای دیدار با پوتین موافق نیستند. البته هیچ کسی هم گزینه دیگری غیر نشستن دو رییسجمهور پشت میز مذاکره و گفتوگوی مستقیم درباره موارد اختلافی ارایه نمیکند. در انزوا قرار دادن، اعمال تحریمهای اقتصادی بدون استراتژی مشخص، برخوردهای نظامی یا ترکیبی از هر سه نمیتواند جایگزینی برای دیپلماسی عملگرایانهای باشد که روسیه و امریکا در طول تاریخ پر فراز و نشیب روابط خود از آن بهره بردهاند.
هر چند ممکن است از نظر برخی مخالفان پوتین، دست دادن جو بایدن با حاکم خودکامهای مانند پوتین که تنها در یک فقره مسوول مسموم کردن آلکسی ناوالنی، مهمترین مخالف خود است، تهوعآور باشد اما واقعیت این است که حتی رییسجمهوری امریکا هم نمیتواند باب میل خود شرکایش را انتخاب کند. علاوه بر این رییسجمهوری امریکا این قدرت را ندارد که دستانش را پشت کمرش بگذارد و مصرانه بر دیپلماسی خط بطلان بکشد.گفتوگوی جدی و منطقی با دشمنان رقبای بینالمللی به هیچ عنوان پاداشی به آنها نیست بلکه بخشی اساسی و ضروری در روند ممانعت از تبدیل شدن مشکلات به بحران محسوب میشود.
البته این حرفها معنایش این نیست که دیپلماسی با فردی خشن و تندخو مثل پوتین کار آسانی خواهد بود. بایدن درگذشته تجربیاتی درگفتوگو با پوتین داشته است و میفهمد که پوتین هیچ وقعی به نگرانیهای امریکا نمینهد.
برای مثال روسیه به شدت درخصوص سیاستهای امریکا در فضای بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مشکوک است. هر تحریم یا بیانیه تند امریکا علیه اتوکراتهای تحت حمایت روسیه از نظر مسکو به طور اتوماتیک به عنوان کمپین امریکا برای محدود کردن حوزه نفوذ و گستره مانور روسیه تعبیر میشود. روسیه همچنان معتقد است که امریکا در بهترین حالت برنامهای پنهان برای بیثبات کردن کرملین دارد و در بدترین حالت به دنبال سرنگونی قدرت در مسکو است. این خود یکی از مهمترین دلایل واکنش رادیکال و حساسیت بسیار زیاد به انتقادات غرب درخصوص سرکوب کردن مخالفان داخلی است.
معنای این سخن این نیست که امریکا باید روایت روسیه را بپذیرد یا به نگرانیهای روسیه درخصوص مسائل مختلف توجه کند. البته اعتراضات بایدن به پوتین درباره نحوه مدیریت اوضاع داخلی روسیه بدون شک با واکنش خشمگینانه پوتین روبهرو شده و رد خواهد شد. پوتین همواره نسبت به تثبیت قدرتش و خنثی کردن تهدیدها علیه آن توجه داشته بنابراین هیچ قصدی برای تغییر رفتار خود در داخل نخواهد داشت خصوصا اینکه احتمالش وجود داشته باشد که چنین تغییری این طور تعبیر شود که روسیه تحت فشارهای امریکا مجبور به تغییر رفتار شده است. امروز روابط امریکا و روسیه بیش از آنکه به رابطه شباهت داشته باشد به کینهورزی میماند؛ واشنگتن و مسکو هر یک دیپلماتهای دیگری را اخراج میکنند، فعالیت دیپلماتهای باقیمانده را محدود میکنند و برای هر اتفاقی که میافتد انگشت اتهام را به سمت دیگری نشانه میروند.
رویه در واشنگتن و مسکو به شدت به سمت خصومتورزی بیشتر پیش میرود و این خود باعث میشود که تداوم دیپلماسی در سطوح بالا برای هر دو کشور خطرش بیشتر از فایدهاش شود. در امریکا همه نمایندگان کنگره با اعمال تحریمهای بیشتر علیه شهروندان روسی، نهاد و پروژههای بخش انرژی این کشور موافقت دارند. با در نظر گرفتن تنش میان دو کشور؛ دیپلماسی شخصی میان پوتین و بایدن بعید است نتیجهای ملموس داشته باشد. اگر بایدن انتظار دارد که این نشست اختلافاتی که دو کشور در اوکراین و بلاروس دارند را حل کند یا اینکه موضوع حملات سایبری را حل و فصل کند، مسلما به شدت ناامید خواهد شد. پوتین هم اگر انتظار داشته باشد که میتواند با رفتارهای خاص یا خوشرقصی در مقابل بایدن، او را از مطرح کردن موضوع نقض حقوق بشر در روسیه منصرف کند، اشتباه کرده است.
مساله ساده است؛ روسیه و امریکا، دنیا را از یک دریچه واحد نمیبینند بنابراین تلاش بیش از حد طرفین برای ایجاد یک همگرایی این نشست را از درون تهی و بیمعنا خواهد کرد. البته این نشست ممکن است نتایجی هم داشته باشد. اگر این نشست نتیجهای داشته باشد احتمالا این نتایج در حاشیه نشست حاصل خواهند شد و به هیچ عنوان هم نتایج قابلتوجهی نخواهند بود. موضوعات غیرقابل سازش میان دو طرف همچنان بر روابط دوطرف سایه خواهند انداخت. یکی از حوزههایی که طرفین میتوانند به صورت بالقوه، هر چند کوچک، داشته باشند، توافق طرفین درخصوص کاستن از رویارویی دیپلماتیک است بلکه اخراج دیپلماتهای دو طرف کاهش یابد. روسیه میتواند موافقت کند که امریکا تعداد نیروهایش در کنسولگریاش را افزایش دهد. این موافقت کمهزینه موجب میشود که روند صدور ویزا برای شهروندان روسی که قصد سفر به امریکا را دارند، تسریع شود.
علاوه بر این بایدن و پوتین میتوانند درخصوص چشمانداز متوقف کردن اخراج دیپلماتها در آینده گفتوگو کنند. چه اینکه این اقدام بیشتر اهمیت سمبولیک دارد و نفع زیادی به دو طرف نمیرساند بلکه حس به حاشیه رانده شدن را شدت میبخشد. پوتین و بایدن احتمالا آنقدر عاقل خواهند بود که به اجماعی درباره سازماندهی ثبات گفتوگوهای استراتژیک بروند. بایدن در سخنرانی خود در تاریخ پانزدهم آوریل که درکاخ سفید ایراد شد همین موضوع را مطرح کرد. امروز تنها معاهده کنترل تسلیحات که بین واشنگتن و مسکو باقی مانده، معاهده استارت جدید است که بهار امسال برای 5 سال دیگر تمدید شد. این معاهده تعداد کلاهک موشکهای استراتژیک و سامانههای پرتابی را محدود نگه میداد. ایالات متحده و روسیه ممکن است دیگر درگیر جنگ سرد نباشند اما این دو هنوز 11 هزار و 870 کلاهک هستهای و 90درصد کل زرادخانه جهان را دراختیار دارند.
روابط ایالات متحده و روسیه در رکود است. پس از پایان گفتوگوی بایدن و پوتین، این رابطه همچنان در رکود باقی خواهد ماند. اما اگر بتوان در مورد مسیری پیش رو در آینده به درک خاصی دست یافت. این اجلاس میتواند تا حد زیادی به ایجاد ثبات و پیشبینی در روابط دو جانبه که از اهداف اصلی سیاست خارجی ایالات متحده به شما میرود، کمک کند.
دانیل دی پتریس
ترجمه: آرمین منتظری
منبع: نیوزویک
دیدگاه تان را بنویسید