علیاکبر فرازی، سفیر پیشین ایران در رومانی و تحلیلگر مسائل بینالملل:
ایالات متحده در حال بیرون آمدن از پوسته انزواست/اجلاس گروه هفت، اولین فرصت جدی بایدن بود/امکان بازگشت ترامپ و افرادی نظیر او در آمریکا وجود دارد/موضوع اصلی اجلاس، پشنهاد40 تریلیون دلاری برای مقابله با چین بود
اجلاس سه روزه گروه هفت در انگلیس در شرایطی برگزار شد که این اجلاس، اولین نشست گروه هفت پس از روی کار آمدن دولت جدید امریکا و آخرین نشستی بود که با حضور آنگلا مرکل به عنوان صدراعظم آلمان برگزار میشد.
اعتمادآنلاین| در این نشست هفت کشور صنعتی جهان توافق کردند که یک میلیارد دوز واکسن کرونا به کشورهای فقیرتر اعطا کنند و علاوه بر آن ایالات متحده پیشنهاد داد که بودجهای 40 تریلیون دلاری برای مقابله با طرح «کمربند - جاده» چین در دستور کار گروه هفت قرار گیرد. نیویورکتایمز گزارش کرد، بایدن در حالی این طرح را پیشنهاد داده است که کاخ سفید به هیچ تعهد مالی برای تامین چنین بودجه هنگفتی برای مقابله با نفوذ رو به رشد چین اشاره نکرده است و اختلاف نظر شدیدی بین ایالات متحده و همپیمانان این کشور در زمینه نحوه مقابله با قدرت رو به رشد چین در جهان وجود دارد. «اعتماد» در گفتوگو با علیاکبر فرازی، سفیر پیشین ایران در رومانی و تحلیلگر مسائل بینالمللی به بررسی نتایج این اجلاس پرداخته است که در ادامه میخوانید.
*این اولین نشست سران گروه هفت بود که پس از رفتن ترامپ از کاخ سفید برگزار میشد و جو بایدن رییسجمهور جدید ایالات متحده فرصت داشت تا نشان دهد واقعا «بازگشت دیپلماسی» اتفاق افتاده است. از نگاه شما او تا چه اندازه توانست از این اجلاس برای این منظور بهره ببرد؟
اجلاس گروه هفت در انگلیس اولین فرصت جدی بایدن بود تا به صورت حضوری و چهره به چهره به پیشبرد اهداف دیپلماتیک دولت خود بپردازد. این دور از اجلاس را میتوان گفت که از دو نگاه و دو جنبه دارای اهمیت فراوانی بود و رییسجمهور ایالات متحده نیز نسبت به اهمیت آن آگاهی داشت. اول اینکه مسائل و موضوعات مورد بحث و تاثیرات آن روی دیگر کشورها اهمیت بسیاری داشت و از همین رو با جدیت نتایج و دستاوردهای نشست از سوی رسانهها پیگیری میشد. رهبران گروه هفت در این سه روز از محیط زیست و بحران تغییرات اقلیمی گرفته تا مساله همکاری بینالمللی برای مقابله با همهگیری کووید 19 و همچنین تلاش برای مهار چین را مورد بحث و بررسی قرار دادند. از سوی دیگر، این اجلاس نمادی از پایان ترامپیسم و خداحافظی ایالات متحده از رویکرد یکجانبهای بود که به ایجاد شکاف میان واشنگتن و متحدان آن منجر شده بود. در دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، ایالات متحده نگاه مثبتی به چندجانبهگرایی و همکاری با دیگر کشورها و نهادهای بینالمللی به منظور دستیابی به اهداف خود نداشت و ترجیح میداد بدون توجه به منافع متحدانش سیاستهای خود را به هر وسیلهای اجرا کند. استفاده از ابزارهایی نظیر زور و تحریم در تهدید دوستان و رقبا و پافشاری بر یکجانبهگرایی باعث شده بود امریکا به مرور نقش امریکا در تصمیمگیریها و تصمیمسازیهای بینالملل کاهش یابد و کاخ سفید دچار نوعی انزوا شود. حالا با برگزاری نشستهایی که در آن 6 کشور مهم جهان در سطح روسای دولت حضور مییابند و نقشآفرینی فعال و موثر ایالات متحده به نظر میرسد شرایط تغییر کرده و دولت بایدن توانسته گامهایی در مسیر تغییر نگاه دیگر کشورها به ایالات متحده بردارد. حتی میتوان گفت امریکا آرام آرام در حال خروج از پوسته انزوا و عزلتی است که ترامپ ایجاد کرده بود و میخواهد درصدد بازپسگیری نقش خود در صحنه بینالمللی باشد.
* آیا رویکرد کنونی ایالات متحده میتواند باعث شود این کشور جایگاه سابق خود را در عرصه بینالمللی باز پس گیرد؟
دوره جدید روابط بینالملل دورهای متفاوت با دوره پیش از روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالات متحده است. در این دوره بازیگران تاثیرگذار تلاش دارند بیشتر توسعه روابط و تقویت نهادها و اتحادهای منطقهای و مبتنی بر منافع ملی خود را دنبال کنند و دیگر اینگونه نیست که تصمیمگیری در کشورها و نهادهای بینالمللی صرفا به خواست ایالات متحده و در راستای منافع امریکا صورت گیرد. این موضوع به ویژه در خصوص اروپاییها صدق میکند، آنها دیگر لزوما تابع امریکا در همه زمینهها نخواهند بود و بیشتر تلاش خواهند کرد که ضمن حفظ روابط و همکاریها با امریکا، از راههای دیگر پیشبرد سیاستها و منافع خود را دنبال کنند. با این وجود، نمیتوان انکار کرد که همین تغییر رویکرد ایالات متحده و بازگشت این کشور از مسیر یکجانبهگرایی تاثیری مثبت روی جهان دارد؛ چراکه در شرایط فعلی جهان و در حالی که ضرورتی جدی برای همکاری کشورهای قدرتمند در راستای مقابله با بحرانهای بینالمللی نظیر بحران اقلیمی، بحران اقتصادی و همهگیری کووید 19 وجود دارد، غیبت هر یک از بازیگران اصلی میتواند مضر تلقی شود. شما در موضوع توافق آب و هوایی پاریس یا توافق هستهای
میبینید که پس از خروج امریکای ترامپ، جهان تصمیم گرفت این توافقها را حفظ کند و امریکا منزوی شد اما در مقابل اجرای این توافقها نیز با مشکلاتی جدی مواجه شد و اکنون با بازگشت دولت بایدن به توافق آب و هوایی پاریس و تلاش برای احیای برجام، امکان اجرای خوب و دوباره آنها فراهم شده است. معطل ماندن توافق پاریس و برجام به جامعه جهانی میرسید و احیای آنها نیز سودش به جهان میرسد. پس بازگشت امریکا به مسیر چندجانبهگرایی سودمند است، اما بعید است امریکا بتواند نقش سابق خود را باز پس گیرد، چراکه شرایط و ضوابط بینالملل تغییراتی جدی داشته است.
* تحلیلگران یکی از چالشهای همکاریهای بینالمللی و ساختارهایی نظیر گروه هفت را سنگینی کردن سایه ترامپ بر سر این همکاریها میدانند. به نظر شما امکان بازگشت ترامپ یا کسانی شبیه به ترامپ چه تاثیری در رویکرد کشورهای عضو گروه هفت داشته است؟
ظهور ترامپ و ترامپیسم در امریکا ضررهای بسیاری برای جهان داشت اما بزرگترین ضررش این بود که به اروپاییها و سایر کشورهای متحد امریکا نشان داد، سیاست بلندمدت ایالات متحده در قبال آنها ممکن است خیلی سریع و با ظهور یک ترامپ تغییر کند. توقع اروپا و متحدان امریکا از جنگ جهانی دوم به این سو این بود که در پی همکاریهای مشترک، منافع مشترک در تصمیمگیریها مدنظر قرار گیرد. ترامپ یا کسی شبیه به او توجهی به منافع کشورهای متحد ایالات متحده ندارد و صرفا بر اساس منافع واشنگتن تصمیم میگیرد؛ همین امر موجب میشود نگرانی اروپاییها و کشورهای گروه هفت از ظهور چنین فردی همچنان ادامه داشته باشد. حالا هم هرچند دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری 2020 شکست خورده و از کاخ سفید رفته اما امکان بازگشت او و افرادی نظیر او در انتخابات بعدی همچنان وجود دارد. همین سبب شد که اروپا و کشورهای گروه هفت به سادگی به حرفهای رییسجمهور ایالات متحده اعتماد نکنند و به تبع آن بایدن نیز کار سختی برای اقناع شرکای اروپایی و متحدان دیگر در مسیر همکاریهای مشترک خواهد داشت. یکی از تبعات این بیاعتمادی این است که اروپاییها و سایر بازیگران قدرتمند، تلاش خواهند کرد تا استقلال بیشتری پیدا کنند و از اتکای خود به واشنگتن بکاهند. از همینرو هرچند دوستی و همکاریها با امریکا ادامه خواهد داشت، اما رویکرد آلترناتیوی نیز به صورت همزمان دنبال خواهد شد تا در صورت ظهور یک ترامپ جدید اتفاقات گذشته تکرار نشود.
*در این دور از اجلاس گروه هفت، از دو موضوع توافق برای اهدای یک میلیارد دوز واکسن کرونا به کشورهای فقیرتر و همچنین پیشنهاد طرح 40 تریلیون دلاری به منظور مقابله با طرح «کمربند - جاده چین» به عنوان جدیترین موضوعات یاد میشود. ارزیابی شما از نتایج این اجلاس چیست؟
دستاورد اول یعنی توافق برای اهدای یک میلیارد دوز واکسن کرونا به کشورهای با سطح درآمد کمتر، بیشتر شبیه به یک کار نمایشی است. کشورهای پیشرفته و صنعتی جهان در موضوع واکسن کرونا و همکاری بینالمللی برای مقابله با پاندمی کووید 19 عملکردی بسیار بد داشتند. آنها بهرغم اینکه مدام شعار میدادند به مقابله با این پاندمی در همه جای دنیا از جمله در کشورهای فقیر توجه شود تا امکان مقابله با آن وجود داشته باشد، در عمل نه تنها کمکی به کشورهای فقیرتر نکردند، بلکه با خودخواهی صرفا تلاش کردند تا در کشور خود پاندمی را متوقف کنند. اهدای یک میلیارد دوز واکسن نیز اقدامی نمادین است، چراکه همانگونه که پیشتر رهبران پیشین جهان به عنوان مطالبه از رهبران گروه هفت مطرح کرده بودند، برای کنترل همهگیری کرونا به مقدار بسیار بیشتری واکسن نیاز است و از سوی دیگر وقتی ساز و کاری برای انجام این موضوع اعلام نمیشود، نمیتوان امید داشت که این طرح حتما به نتیجه برسد. موضوع اصلی اجلاس به نظر من موضوع چین بود که در قالب پیشنهاد40 تریلیون دلاری برای مقابله با طرح «کمربند - جاده» بروز و ظهور پیدا کرد. از مدتها پیش از برگزاری اجلاس گروه هفت، مشخص بود که برای ایالات متحده محدود کردن چین در همه زمینهها یک اولویت است و به نظر میرسد تلاش واشنگتن در اجلاس گروه هفت نیز دقیقا بر همین موضوع متمرکز بود.
*یکی از راهبردهای ایالات متحده برای مقابله با چین، همانطور که اینبار نیز از سوی رییسجمهور امریکا در نشست گروه هفت به آن اشاره شد، ایجاد دوقطبی دموکراسیها در برابر کشورهای خودکامه است. این راهبرد چقدر میتواند در پیشبرد اهداف ایالات متحده کمککننده و موثر باشد؟
ایالات متحده سالهاست از این روش برای از میدان به در کردن رقبای خود بهره میبرد. آنها از زمان جنگ جهانی دوم به بعد از این راهبرد علیه بسیاری از کشورهای رقیب استفاده کردند و کوشیدند با ترسیم دو اردوگاه فرضی آزادیخواهی و استبداد به اهداف خود در تضعیف کشور رقیب دست پیدا کنند. اکنون اما بعید میدانم که این راهبرد بتواند در مسیر مهار قدرت رو به رشد چین موثر باشد. چینیها خیلی هوشمندانه با سرمایهگذاریهای دقیق جلو میروند و در یارگیریهای بینالمللی زمانی که حرف سرمایهگذاریها و کمکهای اقتصادی بسیار مطرح باشد، کشورها نمیتوانند آن را نادیده بگیرند و به جای تامین منافع اقتصادی خود، تحت تاثیر شعارهایی نظیر خودکامه بودن چین قرار گیرند.
*در موضوع مهار چین نقش اروپاییها و سایر متحدان امریکا چیست و آنها چه سیاستی را در پیش خواهند گرفت؟
اروپاییها سراغ یک بازی دوگانه خواهند رفت. آنها در موضوع شوروی علنا به بلوک امریکا پیوستند و در مقابل شوروی قرار گرفتند اما اکنون دیگر بحث غلبه ایدئولوژیها مطرح نیست و بحث همکاریهای اقتصادی مطرح است. به همین دلیل پیشبینی من این است که رویکرد یکجانبه چینهراسی و ایستادن کامل در کنار امریکا رویکرد انتخابی اروپا نخواهد بود. چینیها با ابزار همکاری و تعامل پیش میروند و اطمینان میدهند که خطری از جانب آنها غربیها را تهدید نخواهد کرد. این موضوعی است که حقیقت آن در آینده روشن میشود و باید دید کشورهای اروپایی چه پاسخی به پیشنهادهای امریکا در راستای مهار چین دهند.
اجلاس گروه هفت نمادی از پایان ترامپیسم و خداحافظی ایالات متحده از رویکرد یکجانبهای بود که به ایجاد شکاف میان واشنگتن و متحدان آن منجر شده بود. در دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، ایالات متحده نگاه مثبتی به چندجانبهگرایی و همکاری با دیگر کشورها و نهادهای بینالمللی به منظور دستیابی به اهداف خود نداشت و ترجیح میداد بدون توجه به منافع متحدانش سیاستهای خود را به هر وسیلهای اجرا کند.
نمیتوان انکار کرد که همین تغییر رویکرد ایالات متحده و بازگشت این کشور از مسیر یکجانبهگرایی تاثیری مثبت روی جهان دارد؛ چراکه در شرایط فعلی جهان و در حالی که ضرورتی جدی برای همکاری کشورهای قدرتمند در راستای مقابله با بحرانهای بینالمللی نظیر بحران اقلیمی، بحران اقتصادی و همهگیری کووید 19 وجود دارد، غیبت هر یک از بازیگران اصلی میتواند مضر تلقی شود.
توافق برای اهدای یک میلیارد دوز واکسن کرونا به کشورهای با سطح درآمد کمتر، بیشتر شبیه به یک کار نمایشی است. کشورهای پیشرفته و صنعتی جهان در موضوع واکسن کرونا و همکاری بینالمللی برای مقابله با پاندمی کووید 19 عملکردی بسیار بد داشتند.
هرچند دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری 2020 شکست خورده و از کاخ سفید رفته اما امکان بازگشت او و افرادی نظیر او در انتخابات بعدی همچنان وجود دارد. همین سبب شده که اروپا و کشورهای گروه هفت به سادگی به حرفهای رییسجمهور ایالات متحده اعتماد نکنند.
در یارگیریهای بینالمللی زمانی که حرف سرمایهگذاریها و کمکهای اقتصادی بسیار مطرح باشد، کشورها نمیتوانند آن را نادیده بگیرند و به جای تامین منافع اقتصادی خود، تحت تاثیر شعارهایی نظیر خودکامه بودن چین قرار گیرند.
دیدگاه تان را بنویسید