علی واعظ، مسئول بخش ایران در اندیشکده «گروه بینالمللی بحران» در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
آمریکا مایل به توافق با دولت ساکن در پاستور است/مذاکرات کمکم به نقطه نهایی نزدیک میشود
علی واعظ گفت: مقامات آمریکایی ترجیح میدهند در کوتاهترین زمان ممکن برجام را با دولتی که آن را امضا کرده است احیا کنند. آنها نمیخواهند قمار کنند و منتظر بمانند که چه کسی رئیسجمهور ایران میشود و چه تیمی را با خود به پاستور میبرد.
اعتمادآنلاین| سیده آمنه موسوی- مذاکرات هستهای ایران بر سر موضوع احیای برجام به نقطه سرنوشتسازی رسیده است. به نظر میرسد طرفین تیمهای مذاکرهکننده مصمم به احیای این توافق هستند اما در مورد برخی مسائل از جمله کاهش مدتزمان گریز هستهای ایران و همچنین توقف اجرای تحریمهای فرابرجامی آمریکا اختلاف دیدگاه دارند.
با علی واعظ، مسئول بخش ایران در اندیشکده «گروه بینالمللی بحران»، گفتوگویی کردهایم و نظرات او را راجع به وضعیت این مذاکرات و امکان تحقق توافق پیش از تغییرات کابینه در ایران جویا شدهایم.
واعظ در گفتوگو با اعتمادآنلاین میگوید: «مقامات آمریکایی ترجیح میدهند در کوتاهترین زمان ممکن برجام را با دولتی که آن را امضا کرده است احیا کنند.»
او همچنین با طرح این موضوع که در دولت آقای بایدن افرادی سر کارند که خاطرات مذاکره با آقای جلیلی را از یاد نبردهاند و میدانند افراد در دیپلماسی موثرند، متذکر میشود: «آنها نمیخواهند قمار کنند و منتظر بمانند که چه کسی رئیسجمهور ایران میشود و چه تیمی را با خود به پاستور میبرد.»
***
*آقای روحانی چندی پیش گفته بود که مشکلات اصلی ما با آمریکا در مذاکرات وین حل شده است و دیگر مشکلی در این زمینه وجود ندارد. علی ربیعی، سخنگوی دولت، نیز چندی پیش اظهار داشت بسیار خوشبین است که برجام در همین دولت احیا شود. آیا این اظهارنظرها بر اساس واقعیات حاکم بر مذاکرات بیان شده است؟ یعنی برجام در همین روزها و هفتههای باقیمانده احیا میشود؟
معتقدم آقای روحانی دنبال آن است که پیش از خروج از دفتر ریاستجمهوری چند کار عمده را ریلگذاری کند. ابتدا احیای برجام و دیگری خروج از بحران کرونا و بهبود شرایط اقتصادی کشور. البته به گمان بنده، هیچ یک از این موارد در کوتاهمدت به نتیجه نمیرسند.
آقای روحانی در دولت دوم خود با یکسری بلایای طبیعی مواجه شد (شاید بتوان روی کار آمدن ترامپ را هم در همین دستهبندی قرار داد). حال ممکن است با احیای برجام بتواند مقدمات خروج کشور از برخی از این بحرانها را فراهم کند.
به همین خاطر هم هست که با وجود مشکلاتی که سر میز مذاکرات وین وجود دارد همچنان با الفاظ بسیار مثبتی در مورد مذاکرات صحبت میکند. به طور معمول سخنان رئیس یا سخنگوی دولت بسیار خوشبینانهتر از گفتوگوهایی است که مذاکرهکنندگان انجام میدهند. شاید این تقسیم وظیفهای است که خود دولت انجام داده است؛ یعنی باز نگه داشتن فضای تعامل در تهران و تلاش برای رفع موانع احیای برجام در وین.
بنابراین تفاوت لحن را شاید بتوان از این لحاظ مورد ارزیابی قرار داد. واقعیت این است که مذاکرهکنندگان وین در هر 2 سوی میز مذاکرات بر سر اصلیترین موضوع یعنی احیای برجام به همان صورتی که بود و نه بیشتر و نه کمتر اتفاقنظر دارند. در مورد اینکه این کار در اسرع وقت انجام شود نیز همینطور، اما نمیتوان اختلافات باقیمانده را هم جزئی قلمداد کرد چراکه دیدگاههای 2 طرف مذاکرهکننده تا حدودی با یکدیگر متفاوت است.
ایران یک رویکرد حقطلبانه نسبت به این مذاکرات دارد؛ به این معنا که با خروج آمریکا از برجام ضرر اقتصادی هنگفتی به کشور وارد شد و مورد ظلم قرار گرفت و بر همین اساس هم انتظار دارد آمریکا به بیش از موارد ذکرشده در برجام و حتی به بیش از آنچه در سال 2016 به دست آمد عمل کند.
این در حالی است که رویکرد آمریکا یک رویکرد حقوقی است. بر این اساس که برجام یک متن مشخص دارد و تعهدات هر 2 طرف هم در آن ذکر شده است بنابراین معتقد است که طرفین مذاکرهکننده باید با خوانش دقیق از متن به تعهداتشان بازگردند.
به عنوان نمونه، در برجام هیچ اشارهای به آخرین مدل سانتریفیوژ که ایران تولید کرده یعنی IR9 نشده است، اما آمریکا به دنبال آن است که این سانتریفیوژ نه تنها در انبار نگهداری نشود بلکه به صورت کلی هم از پروسه فعالیتهای ایران حذف شود.
هرچند از دیدگاه بنده همچنان میتوان محتاطانه خوشبین بود که هیچ کدام از موارد محل اختلاف بدون راهحل نیستند و با اراده سیاسی هر 2 سوی جریان، این امکان وجود دارد که به فهم مشترکی دست یابند. اما لازمه آن این است که در وهله نخست هر 2 طرف بپذیرند که شرایط پیش از دوره ترامپ به صورت صد درصد قابل احیا نیست؛ یعنی زمان گریز برنامه هستهای ایران به بیش از یک سال بازنمیگردد، چراکه با پیشرفتهایی که این کشور در توسعه برنامههای هستهای و تحقیق روی سانتریفیوژهای پیشرفتهتر داشته امکان ندارد که این زمان یکساله باشد و قطعاً کوتاهتر خواهد بود. از آن سو، ایران هم باید بپذیرد که نمیتواند به تمامی منافع اقتصادی فراتر از برجام و آنچه در سال 2016 دست پیدا کرد برسد. برای دستیابی به خواسته ایران، آمریکا باید تمامی تحریمهای فرابرجامی را لغو کند و این امر نه میسر است و نه اصولاً دولت آمریکا در صدد دستیابی به آن در این مرحله است.
با اراده سیاسی لازم ممکن است که پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ایران نقشه راه مذاکرات نهایی شود و پیش از موعد بعدی، توافق مقرر ایران و آژانس که زمان مقرر برای پایان نگهداری تصاویر دوربینهای آژانس است، برجام مجدداً احیا شود. این نقشه راه به طور قطع دستیافتنی است.
*بنابراین شما صحبتهای آقای روحانی را تایید میکنید که توافق دست یافتنی است؟ البته شاید هم یک توافق اولیه؟
فکر نمیکنم اصولاً بحث توافق اولیه در میان باشد؛ قطعاً یک نقشه راه برای بازگشت به برجام است که در واقع لیست اقداماتی است که هر 2 طرف باید انجام دهند و توالی آن. بحث یک توافق موقت یا اولیه هیچگاه مطرح نبوده است و من فکر میکنم این نقشه راه با وجود اختلافات زیاد و با انعطاف 2 طرف، ظرف همین چند هفته آینده و پیش از روی کار آمدن دولت جدید در ایران دستیافتنی باشد.
*آژانس مدعی است که ایران سوالاتش را بیپاسخ گذاشته است، اما ایران میگوید ما با حسننیت عمل کردیم و حتی با وجود پایان یافتن توافق سهماهه، تا یک ماه دیگر هم روند ضبط فیلمهای تاسیسات هستهای را ادامه میدهیم. فکر میکنید این روند بتواند به ترسیم نقشه راه احیای برجام منجر شود یا بر ابهامات دامن میزند؟
به هر حال در مورد تخلفات پادمانی، آژانس نگرانیهای جدی دارد. به این جهت که با وجود آنکه آژانس مسئول راستیآزمایی اقدامات ایران در برجام است، اما وظیفه اصلی و دلیل وجودی این سازمان تعهدات پادمانی کشورهاست و کار آژانس در یک جمله این است که هر گرم مواد هستهای در هر کشوری را بتواند مورد راستیآزمایی قرار دهد و بگوید از کجا آمده و به کجا رفته و در چه مواردی استفاده شده است. بنابراین هر ابهامی که در این زمینه وجود داشته باشد اساس همکاری آژانس با یک کشور را زیر سوال میبرد.
اگر تجربه گذشته ایران و آژانس در مورد ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران را مورد ارزیابی قرار دهیم، مشاهده میکنیم که پرونده PMD نهایتاً پس از آنکه ابعاد سیاسی مربوط به برنامه هستهای ایران با توافق برجام حل شد، مرتفع شد. توافق برجام در جولای 2015 به دست آمد و در دسامبر 2015 پرونده PMD بسته شد.
این دستاورد هم نیازمند انعطاف آژانس و البته اجازه دسترسی ایران به منظور بازرسی از سایتها و فراهم کردن مدارک و شواهد بود. این اتفاق نهایتاً پس از توافق سیاسی به دست آمد.
بنابراین حدس من این است که بدون توافق سیاسی احیای برجام، توافق فنی در مورد مسائل پادمانی به دست نخواهد آمد. اما از آنجا که مذاکرات کمکم به نقطه نهایی نزدیک میشود، شورای حکام آژانس قطعنامهای صادر نکرد تا بر روند دیپلماتیک موجود اثر منفی نگذارد. به گمان من هنوز چند ماهی تا حلوفصل اختلافات پادمانی میان ایران و آژانس و رسیدن این اختلافات به نقطه بحرانی فرصت باقی است.
*بنابراین این روند میتواند حلوفصل شود؟
بله درست است. نگرانی ایران از این بابت است که آژانس بخواهد از طریق طرح سوالات خود پرونده PMD را مجدداً باز کند و با توجه به اطلاعاتی که در اختیار آژانس قرار می گیرد،این پرونده هیچگاه بسته نشود و برنامه هستهای ایران هم شکل عادی به خود نگیرد؛ ایران به دنبال آن است که با پاسخ دادن به یکسری از سوالات این پرونده برای همیشه بسته شود، اما آژانس با توجه به شرح وظایفش نمیتواند این کار را انجام دهد.
همانطور که گفتم، اگر آژانس در جایی کمترین شواهدی از وجود مواد هستهای مشاهده کند، حتماً باید بتواند هویت این مواد، اینکه چیست و از کجا آمده و در کجا صرف شده و به کجا رفته است، را مشخص کند. بنابراین این مساله را میتوان به لحاظ فنی حل کرد.
به خصوص با توجه به اینکه اکثر این مواد مربوط به پیش از سال 2003 هستند و به هر حال هم تحلیل آژانس و هم گزارشهای سازمانهای اطلاعاتی غربی بر این مبناست که پیش از سال 2003 ابعادی از برنامه هستهای ایران پرسشزا بوده است و بنابراین در صورت روشنگری ایران، موضوع جدیدی به داستان اضافه نخواهد شد و فکر نمیکنم در این زمینه برای ایران هم پرونده جدیدی باز شود؛ برای اینکه پاسخهای ایران تنها بخشی از پازل مربوط به سال 2003 را تکمیل خواهد کرد، اما در صورت عدم پاسخدهی ایران، این خطر وجود دارد که پرونده جدیدی گشوده شود و این پرونده به شورای امنیت سازمان ملل راه پیدا کند.
*گفتید که این اطلاعات به پیش از سال 2003 تعلق دارد. چرا سوالات آژانس در همان زمان مذاکرات برجام طرح نشد؟ توافق برجام در سال 2016 به دست آمده است. چرا ابهامات آژانس در همان زمان عنوان نشد؟ چرا این اطلاعات مجدداً واکاوی میشود؟
سوالات آژانس انرژی اتمی از مجموع اطلاعاتی است که ایران، سازمانهای امنیتی خارجی، تحقیقات مستقل آژانس، مصاحبه با دانشمندان ایرانی و بازرسیهای صورتگرفته گردآوری شده است.
در هر صورت آژانس چه به صورت پادمانی و چه سرزده تصاویری از برنامه هسته ایران، از تاریخچه و از کسانی که در آن درگیر بودهاند، دارد.
همین اطلاعات در حال تکمیل شدن است، اما بعید میدانم که یک برگه جدید یا ابعاد جدیدی از برنامه هستهای ایران گشوده شده باشد. به خصوص اینکه اکثر مواد پیداشده مربوط به اورانیوم خام بودند و دور از ذهن نیست که این آلودگیها از دستگاههای انبارشده در همان مناطق باشند.
ما از اورانیوم غنیشده به غنای تسلیحاتی یا 90 درصد یا 95 درصد حرف نمیزنیم. بنابراین نمیتوانیم بگوییم که گزارشهای اخیر ابعاد جدیدی به برنامه هستهای ایران داده است و بعید میدانم حل سوالات آژانس کار را برای ایران پیچیدهتر کند.
اما ایران دنبال این تعهد آژانس است که در صورت حل شدن ابهامات سازمان، دیگر سوالی در مورد پیشینه برنامه هستهای ایران مطرح نشود، که به نظرم این امری غیرواقعبینانه است. همانطور که گفتم، وظیفه آژانس این است که برای کوچکترین اثر از مواد هستهای حسابرسی کاملی داشته باشد و بداند که این مواد در چه فعالیتهایی به کار گرفته شده است.
*آیا امکان دارد 1500 تحریمی که در دوره ریاستجمهوری ترامپ علیه ایران اجرا شده بود لغو شود؟
همه تحریمها خیر. یعنی بعید میدانم. تحریمهایی وجود دارد که آمریکا معتقد است اگر به جای ترامپ خانم کلینتون هم به ریاستجمهوری آمریکا رسیده بود اجرایی میشد؛ تحریمهای مرتبط با برخی از رویدادهای منطقهای یا تحولات شکلگرفته در ایران. من باب مثال تحریمهای مقامات یا سازمانهای ایرانی که آمریکا اعتقاد دارد به موضوع حقوق بشر ارتباط دارند.
به هر حال برجام اهرم تحریم را به طور کامل از دست آمریکا خارج نکرده بلکه توقف اجرای برخی از تحریمهای مشخص را تضمین کرده است و اینکه تحریمهای جدید در همان حوزه هم وضع نخواهد شد.
اما خارج از محدوده این تحریمها به هر حال افرادی در ایران هستند که از دیدگاه آمریکا متهم به نقض حقوق بشر یا دخالت در حملههای سایبری به آمریکا یا دخالت در امور انتخاباتی این کشورند و مقامات آمریکایی احساس میکنند این تحریمها آثار اقتصادی چندان جدیای ندارند و البته ناقض برجام هم نیستند.
دولت آمریکا در صدد حفظ این دست از تحریمهاست، اما رویکرد اصلی دولت بایدن این است که تحریمهایی که در برجام بر لغو آنها تاکید شده، در پیوست 2 این توافق لغو شود. تحریمهایی را هم که آثار برجام را از بین میبرد میتوان در همین بخش دستهبندی کرد. این تحریمها را دولت آمریکا حفظ میکند و به گمان من این میتواند یک رویکرد قابل قبول برای ایران باشد.
البته ذکر این نکته جایز است که هرچه آمریکا تعداد لغو تحریمهایی را که در نقض برجام نیستند افزایش دهد، دشمنی کنگره نسبت به برجام بیشتر و این توافق ناپایدار خواهد شد. به اعتقاد بنده، هر نوع رویکرد حداکثری و تمامیتخواهانه از هر سوی میز مذاکرات به ضرر بقای برجام در میانمدت است.
*کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری از ورود به حوزه کلان سیاست خارجی منع شدهاند. بحث مذاکرات یک مورد است و شاید بحث مذاکره با عربستان هم در همین راستا تفسیرپذیر باشد. در مورد گفتوگوهای تهران و ریاض که کار کلاً به شورای عالی امنیت ملی سپرده شده است. آیا بحث مذاکرات هنوز هم میتواند برگ برنده کاندیداها در رقابتهای انتخاباتی باشد؟ کاری که آقای روحانی در هر 2 دوره 92 و 96 در انتخابات ریاستجمهوری انجام داد.
درست است که یک شورای بالادستی همچون شورای عالی امنیت ملی در تصمیمگیریهای کلان کشور نقش دارد، اما به هر حال بیشتر منصوبان این شورا هم گزینههای رئیسجمهورهستند. بنابراین رئیسجمهور در اتخاذ سیاستهای بخش خارجی کشور نقش دارد. دولتش نقش دارد. ممکن است تصمیم نهایی متعلق به رئیسجمهور نباشد، اما در پروسه تصمیمسازی رئیسجمهور حتماً نقش دارد.
کشورهای مذاکرهکننده هم توجه ویژهای به این موضوع دارند که چه کسی رئیسجمهور و چه کسی وزیر خارجه آینده ایران است و سیاستهای این افراد به چه نحو و بر اساس کدام خطمشی تعیین میشود.
البته متوجه پیوستگیهایی هم هستند که از طریق مقامات ارشد نظام مانند رهبری یا مقامات انتصابی در سیاست ایران وجود دارد. حال کاندیداها تا چه اندازه میتوانند از فرصت احیای برجام استفاده کنند تجربه دولت آقای روحانی گواه این موضوع است؛ یعنی مذاکرات هنوز هم تا حدودی میتواند برگ برندهای برای افزایش اقبال عمومی باشد.
البته مردم به درست یا غلط فکر میکنند این دولت آقای روحانی بود که نتوانست از برجام استفاده کند و متوجه این موضوع نیستند که پدیدهای مانند ترامپ که در تاریخ آمریکا یک استثنا بود، این فرصت را از روحانی سلب کرد. سرخوردگیای که مردم از عدم اجرای برجام دارند نه تنها موجب خواهد شد که کاندیداها وعدههای آنچنانی در سیاست خارجی نداشته باشند بلکه حتی سبب میشود مردم وعدهها را هم چندان جدی تلقی نکنند و اجرای آنها تاثیر خاصی برایشان نداشته باشد.
انتشار فایل صوتی آقای ظریف هم این تصور را تقویت کرد که دولت نقش چندانی در سیاستهای خارجی کشور ندارد که از دیدگاه من این هم نگاه مبالغهآمیزی است. دستکم برداشت من از صحبتهای آقای ظریف این بود که وزیر خارجه کشور به توازنی که میان دیپلماسی و میدان وجود داشت معترض بودند نه اینکه معتقد باشند دولت به طور کلی نقشی در سیاست خارجی ندارد.
البته در حال حاضر تمرکز مردم بیشتر بر مسائل معیشتی است. مسائل معیشتی هم به مسائل مربوط به تحریمها گره خوردهاند و هیچ کشوری قادر نیست در انزوای کامل به شکوفایی اقتصادی برسد. ممکن است بتواند اقتصادش را سرپا نگه دارد، اما بحث توسعه و شکوفایی تنها در ارتباط با دنیای بیرون میسر است و بنابراین فکر میکنم هر دولتی در ایران سر کار بیاید مجبور است به سمت تعامل با دنیا پیش رود تا زنجیرهایی را که تحریمها بر پای اقتصاد ایران زدهاند باز کند.
*فکر میکنید در مدتزمان باقیمانده تا واگذاری دولت آقای روحانی، امتیاز خاصی به دولت او در روند مذاکرات داده شود؟ به هر حال این دولت مبدع مذاکرات برجام است.
به گمان من مقامات آمریکایی ترجیح میدهند در کوتاهترین زمان ممکن برجام را با دولتی که آن را امضا کرده است احیا کنند. آنها نمیخواهند قمار کنند و منتظر بمانند که چه کسی رئیسجمهور ایران میشود و چه تیمی را با خود به پاستور میبرد؛ چه تعداد از اعضای تیممذاکره کننده ایران حفظ خواهند شد و به طور کلی رویکرد دولت جدید نسبت به مذاکرات چه خواهد بود. به هر حال در دولت آقای بایدن افرادی سر کارند که خاطرات مذاکره با آقای جلیلی را از یاد نبردهاند و میدانند افراد در دیپلماسی موثرند.
در عین حال برنامه هستهای امروز ایران از یک رشد تصاعدی برخوردار است و این خود عامل نگرانی مقامات آمریکایی است. فکر نمیکنم آمریکا به دنبال آن باشد که احیای برجام پس از پایان دوره ریاستجمهوری آقای روحانی و حضور رئیسجمهور بعدی در پاستور صورت گیرد. حال اگر اجرای آن در دوران رئیسجمهور بعدی باشد موضوع دیگری است که چندان برای برجام مشکلساز نیست، اما واشینگتن ترجیح میدهد که برجام در 2 ماه آینده و پیش از تغییر دولت احیا شود.
دیدگاه تان را بنویسید