امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل آمریکا:
سکوت گزارش وزارت خارجه پیرامون خواستههای فرابرجامی آمریکا/ایالات متحده امریکا در ازای رفع تحریمها چه خواستههایی دارد؟
توافق هستهای موضوعی بسیار مهم برای حاکمیت و مردم ایران است که هم دربرگیرنده مسائل فنی و امنیتی است و هم با توجه به ارتباط این موضوع با مساله تحریمها که تاثیری مستقیم روی زندگی و معیشت مردم عادی دارد، افکار عمومی توجه ویژهای به آن دارند.
اعتمادآنلاین| امیر علی ابوالفتح کارشناس مسائل آمریکا در روزنامه اعتماد نوشت: مردم تمایل دارند که از چرایی عدم حصول توافق و رفع نشدن تحریمها آگاه باشند و به همین دلیل ارایه گزارش هم امری مهم تلقی میشود. از سوی دیگر براساس قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» وزارت امور خارجه هر سه ماه یکبار مکلف به ارایه چنین گزارشی به مجلس شورای اسلامی است و میتوان این نوع گزارش را یک تکلیف قانونی ارزیابی کرد که وزارت خارجه تصمیم گرفته آخرین گزارش از این دست را بسیار مفصلتر از گزارشهای پیشین ارایه کند.
آنچه از سوی وزارت خارجه پیرامون توافقات حاصله در مذاکرات وین منتشر شده تمام انتظارات ایران از این توافق را برآورده نمیکند. در حال حاضر برخی نقدها نسبت به اصل برنامه جامع اقدام مشترک مطرح است، نظیر آنچه درخصوص «تحریمهای اولیه» و تاثیر آن بر بهرهمندی اقتصادی ایران از توافق هستهای و برخی نقدها نیز نسبت به محورهای توافق شده در گفتوگوهای وین وجود دارد. منتقدان بر این باورند که در بهترین حالت حتی اگر امریکاییها صددرصد تحریمهای برجامی خود را نیز اجرایی کنند، کماکان نمیتوان مطمئن بود که مشکلات کشور در حوزه اقتصادی حل و فصل شود.
از طرفی روشن نیست پس از بازگشت به اجرای برجام، ایالات متحده در ازای برداشته شدن تحریمها چه انتظاراتی از ایران خواهد داشت. گزارش در این خصوص سکوت کرده و نیامده است که آیا امریکا انتظار دارد در ازای اجرای برجام، گفتوگوهایی فراتر در قالبهایی نظیر «برجام پلاس» یا «برجام 2» آغاز شود؟ مواضع اعلامی مقامات امریکایی این است که واشنگتن به برجام بازمیگردد تا در آینده امکان گفتوگوهای بیشتر درخصوص موارد دیگر نظیر مسائل موشکی و منطقهای فراهم شود. اگر چنین شرطی از سوی امریکا وجود داشته باشد، حاکمیت در ایران چنین موضوعی را نخواهد پذیرفت. جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیده که در موضوعات غیربرجامی مذاکره نکند اما گزارش وزارت خارجه درخصوص مواضع امریکا پیرامون موضوعاتی نظیر گفتوگوهای بیشتر و ارتباط آن با رفع تحریمها سکوت کرده و اشارهای به این موضوع نمیکند.
در گزارش اشاره شده که ایالات متحده آماده رفع کدام تحریمهاست؛ بسیار خوب است که امکان لغو تحریمهای موضوعی علیه اقتصاد ایران فراهم آمده، بسیار خوب است که تحریم علیه دفتر رهبری لغو میشود و بسیار خوب است که شناسایی سپاه به عنوان سازمان تروریستی ابطال خواهد شد، اما بسیار مهمتر است که روشن شود علاوه بر انتظارات فنی و نظارتی در حوزه هستهای ایالات متحده چه انتظاراتی دارد و آیا انتظارات واشنگتن منطبق با مواضع اعلامی از سوی مسوولان امریکایی است؟ مساله این است که آیا حرکت بعدی امریکا همانی خواهد بود که از سوی رابرت مالی، فرستاده ویژه در امور ایران، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی و آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده اعلام میشود؟ اگر چنین باشد جمهوری اسلامی پیشتر موضع خود را روشن کرده و گفته است که حاضر به پذیرش آن نیست. اما اگر صرفا موضوع بازگشت به برجام، رفع تحریمها و اجرای تعهدات ذیل توافق باشد مساله فرق میکند و خوب است که این اتفاق بیفتد.
قابل درک است زمانی که ایران گفتوگویی پیرامون مسائل حقوق بشری و سایر مسائل مورد اختلاف نکرده، صحبتی هم درخصوص لغو تحریمها در این حوزهها مطرح نباشد؛ به آن معنا که در برابر تعهدات هستهای ایران تنها تحریمهای مربوط به برنامه هستهای لغو میشوند اما نگرانی اصلی این است که گام بعدی امریکا در مذاکرات چیست. اگر امریکاییها بگویند برداشته شدن تحریمهای هستهای نشانه حسننیت است و ایران باید در ازای آن به گفتوگوهای بیشتر تن دهد، ماجرا متفاوت خواهد بود.
ارزیابی گزارش منتشر شده، نشان میدهد گره اصلی در وین به زمان حال باز نمیگردد، بلکه به موضوعاتی مرتبط است که در آینده رقم خواهند خورد. یعنی در حال حاضر تهران و واشنگتن پیرامون آنچه اکنون باید اتفاق بیفتد تا حدود زیادی به توافق دست یافتهاند و مسائل مربوط به آینده نظیر گفتوگوهای بیشتر یا مساله راستیآزمایی و ارایه تضمین به گره اصلی بدل شده است. تهران خواهان آن است که فردای توافق گفتوگوها در همین نقطه متوقف شود و ایالات متحده خواهان تسری دادن گفتوگوها به سایر موضوعات است.
در صورتی که دستیابی به توافق ممکن نباشد هم نمیتوان گفت کدام یک از طرفها بیشتر آسیب میبیند. برای ایران تحریمهای سازمان ملل چیزی فراتر از آنچه ایالات متحده اکنون با زور و قلدری و به صورت یکجانبه اعمال میکند، نیست. امریکاییها کار آخر را همان اول انجام دادهاند و دیگر زمانی که تمام دنیا تحریمهای حداکثری علیه ایران را اجرایی میکنند، اجماع بینالمللی مفهومی ندارد. اجماع جهانی، هر چند به صورت ناخواسته و شاید با عدم تمایل برخی بازیگران از ترس امریکا به وجود آمده است. تحریمهای سازمان ملل زمانی برای جمهوری اسلامی ایران ترسناک بود که آن تحریمها شدت بیشتری نسبت به تحریمهای ایالات متحده داشت و اکنون که تمامی راههای تنفسی اقتصاد ایران از سوی ایالات متحده مسدود شده نمیتوان با تحریمهای سازمان ملل ایران را وادار به امتیاز دادن کرد.
درخصوص موارد مربوط به رفتن ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد و حتی مطرح شدن تقابل نظامی نیز همین رویه وجود دارد. ایران و امریکا تا جایی که تنها 10 دقیقه تا آغاز جنگ فاصله داشتند، پیش رفتند؛ ایران پهپاد امریکایی را با شلیک پدافند سرنگون کرد، آنها سردار سلیمانی را به شهادت رساندند و ایران پایگاه عینالاسد را موشکباران کرد. جان بولتون، مشاور امنیت ملی رییسجمهور پیشین امریکا در کتاب خاطرات خود مینویسد تصمیم نهایی درخصوص حمله نظامی به مواضعی در ایران اتخاذ شده بود و او برای حمام کردن و تعویض لباس به خانه رفته و زمانی که بازگشته ترامپ تصمیم گرفته منصرف شود. وقتی شما تا چنین مرحلهای پیش رفتهاید و جنگ نشده، در آینده و با رفتن به ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد نیز جنگ نخواهد شد.
امریکاییها اساسا از جنگهای قرن بیستمی عبور کردهاند. آنها تحت هیچ شرایطی وارد جنگهایی که بمباران و لشکرکشی و خونریزی داشته باشد نخواهند شد و به جای آن جنگهای قرن بیست و یکمی را در دستور کار قرار خواهند داد که خصوصیاتی متفاوت از جنگهای قرن بیستمی دارد. این جنگها سایبری، نیابتی، اقتصادی و... خواهد بود و اینگونه نیست که اگر امروز توافق حاصل نشود، فردا بی52ها برای بمباران تهران به هوا برخواهند خاست.
به احتمال بسیار با به نتیجه نرسیدن توافق فشارهای اقتصادی و سختگیری در اجرای تحریمها تشدید خواهد شد، خرابکاریها افزایش خواهند یافت و راهبردهای مبتنی بر ایجاد آشوب در درون کشور نیز بهطور جدیتری در دستور کار قرار خواهند گرفت. ما نباید تصور کنیم که ایران با امریکایی قرن بیستمی روبهرو است.
به نظر میرسد در داخل کشور نیز تحول ویژهای در سیاستهای نظام درخصوص پرونده هستهای ایجاد نشود؛ همانطور که مقام معظم رهبری عنوان کردهاند سیاستگذاری در حوزه سیاست خارجی به شوراهای بالادستی واگذار شده و وزارت خارجه صرفا مجری است. با توجه به همین موضوع احتمالا در دولت سیزدهم نیز همین روند و گفتوگوها با تاکتیکهای متفاوتی از سوی تیم سیاست خارجی دولت آینده یا در صورت واگذاری مسوولیت پرونده به شورای عالی امنیت ملی، از سوی مذاکرهکنندگان این نهاد دنبال شود.
دیدگاه تان را بنویسید