کد خبر: 504453
|
۱۴۰۰/۰۴/۲۳ ۰۸:۳۳:۱۴
| |

مهدی ذاکریان، عضو هیات علمی گروه روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی:

مسوولان به مردم بگویند چرا تحریم‌ها رفع نمی‌شوند/دفن کردن و فراموش کردن برجام، بیش از هر چیز خواست دشمنان منطقه‌ای ایران بود/اینگونه نیست که با رفتن ظریف یا با آمدن وزیر دیگر کار برجام تمام است/هر توافقی که منجر به لغو تحریم‌ها شود از سوی ایران مورد استقب

نزدیک به 6 سال پس از انعقاد برجام و 3 سال پس از خروج آسیب‌رسان امریکا از آن، محمد جواد ظریف، بانی اصلی مذاکراتی که به این توافق منتهی شد، تا چند هفته دیگر مقام خود را ترک می‌کند و جایگاه وزارت خارجه را به فرد دیگری می‌سپرد.

مسوولان به مردم بگویند چرا تحریم‌ها رفع نمی‌شوند/دفن کردن و فراموش کردن برجام، بیش از هر چیز خواست دشمنان منطقه‌ای ایران بود/اینگونه نیست که با رفتن ظریف یا با آمدن وزیر دیگر کار برجام تمام است/هر توافقی که منجر به لغو تحریم‌ها شود از سوی ایران مورد استقب
کد خبر: 504453
|
۱۴۰۰/۰۴/۲۳ ۰۸:۳۳:۱۴

اعتمادآنلاین| ظریف از سوی منتقدانش همواره تحت فشار بود که تمام توان خود را معطوف به رسیدگی به برجام، ابتدا برای انعقادش و پس از خروج امریکا برای احیایش کرده و از حوزه‌های دیگر سیاست خارجی غافل مانده است.

مهدی ذاکریان معتقد است که اگر رسیدگی و پیگیری مستمر حقوقی ایران در موضوع برجام طی سه سالی که از خروج امریکا از برجام می‌گذرد نبود، ایران امروز نمی‌توانست در جایگاه بستانکار، پای میز مذاکرات طلب رفع تحریم‌ها را کند. به اعتقاد ذاکریان، دفن کردن و فراموش کردن برجام، بیش از هر چیز خواست دشمنان منطقه‌ای ایران بود تا از این طریق ایران را به انزوای جهانی بکشانند. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «اعتماد» با مهدی ذاکریان، دانشیار عضو هیات علمی گروه روابط بین‌الملل دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات را مطالعه می‌کنید.


*در طول سه سال و اندی که از خروج ایالات متحده امریکا از برجام می‌گذرد، وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران، تلاش‌های متعددی را برای پیگیری حقوقی نقض تعهدات امریکا و طرف‌های دیگر در برجام از طرق مختلف انجام دادند. گروهی معتقدند که دستگاه سیاست خارجی ایران، در این دوران به جای رسیدگی به امور دیگر وقت خود را صرف پیگیری یک سری اقدام‌های بی‌ارزش یا دل بستن به چند کشور خاص کرده‌بود. به نظر شما، پیگیری‌های حقوقی ایران در محکومیت امریکا و طرف‌های دیگر ناقض برجام و قطعنامه 2231 چه آثاری داشت؟

محمد جواد ظریف و دولت جمهوری اسلامی ایران، تمام تلاش خودشان را به کار بردند تا در مقابل نقض یک تفاهم بین‌المللی و نقض قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد، اقدام حقوقی مناسب و واکنش حقوقی متناسب با رفتار امریکا از خود نشان دهند. اتفاقا این اقدام‌های حقوقی و قانونی منجر به نتایج مثبتی برای ایران شد. نخستین اقدام این بود که ایران در دیوان دادرسی بین‌المللی شکایتی را علیه امریکا تنظیم کرد که بر پایه آن شکایت دستور موقت از سوی دیوان صادر شد تا در سه مورد امریکایی‌ها باید اقدام‌های خود را متوقف می‌کردند که البته این هر سه مورد هم توسط امریکا نقض شد و دستور موقت دیوان دادرسی بین‌المللی در خصوص قطعات یدکی هواپیماهای مسافربری، دیگری در مورد امور مربوط به دارو و دیگری در مورد مسائل مرتبط با کشاورزی، اجرا نشد. بر اساس پیگیری ایران تحریم‌ها در این سه مورد تا پایان رسیدگی به پرونده شکایت ایران باید کاملا لغو می‌شد که ترامپ از لغو آنها سر باز زد.

دومین واکنش ایران، استفاده از مکانیسم‌های پیش‌بینی شده در برجام یعنی مراجعه به ساز و کار کمیسیون حل اختلاف در برجام بود. امریکا به این دلیل که از برجام خارج شده‌بود دیگر در جلسات مربوط به ساز و کار حل اختلاف هم نمی‌توانست شرکت کند. باید توجه کنیم که خروج امریکا از برجام، باعث شد تا تمام ساز و کارهای پیش‌بینی شده در برجام برای تحت فشار قرار دادن ایران به خاطر نقض احتمالی تعهداتش، با خروج امریکا از برجام از این کشور سلب شود. ایران بیش از یک سال بعد از خروج امریکا از برجام در قالب صبر استراتژیک تمامی تعهدات خود را در برجام اجرا کرد و بعد از اینکه تمام ساز‌و‌کارهای ممکن برای اجرای کامل تعهدات طرف‌های باقیمانده در برجام مستهلک شد، با اطلاع آژانس و بنا بر حقی که در پاراگراف‌های 46 و 47 برجام برایش پیش‌بینی شده‌بود، به صورت گام به گام برخی تعهدات خود را کاهش داد. انگیزه ایران از این کار هم مشخص بود، انگیزه ایران نقض ماهوی یا ناکارآمد کردن برجام نبود، بلکه تلاشی برای وادار کردن و تحت فشار قرار دادن طرف‌های باقی‌مانده در برجام برای اجرای تعهدات‌شان بود. امریکایی‌ها اگر در برجام بودند می‌توانستند واکنش‌هایی به اقدام‌های گام به گام ایران نشان دهند، اما با خروج به اختیار خودشان از برجام، این امکان را از دست داده‌بودند.

ساز و کار دیگری که وجود داشت شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. شورای امنیت اهرمی بود که امریکایی‌ها چند بار تلاش کردند تا برای محکوم کردن ایران از آن استفاده کنند، اما با تلاش و پیگیری‌های حقوقی ایران هر چند بار مراجعه آنها به شورای امنیت با شکست مواجه شد. در هر جلسه‌ای که شورای امنیت در خصوص برجام بعد از خروج امریکا از این توافق برگزار کرد، اعضای دایم شورای امنیت برجام را تقدیر و خروج امریکا از برجام را تقبیح کردند. حتی بریتانیا متحد اصلی و همیشگی امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد هم امریکا را به خاطر خروج از برجام محکوم کرد. لذا واکنش قانونی و حقوقی که ایران انجام داد در جامعه بین‌المللی صحیح و منجر به تایید اعتبار ایران در نظام بین‌الملل شد.

*گزارش روز دوشنبه وزارت امورخارجه نشان می‌دهد که توافق بالقوه‌ای در وین آماده است که در صورت پذیرش از سوی ایران می‌تواند شرایط اجرای برجام را تقریبا، نه کاملا، به شرایط قبل از روی کار آمدن ترامپ برگرداند. اگر جمهوری اسلامی ایران در سه سال گذشته، با خروج امریکا از برجام، این توافق بین‌المللی را رها می‌کرد و پیگیری‌های ضروری حقوقی را انجام نمی‌داد، آیا امروز این امکان وجود داشت که امریکا را پای میز مذاکرات وین وادار به بازگشت به تعهداتش کرد؟

سناریوی رها کردن برجام و عدم پیگیری حقوقی اجرای آن، سناریوی مد نظر اسراییل، سران سعودی و برخی جناح‌های صاحب قدرت در ایران مطالبه می‌کردند. اگر چنین سناریویی اجرا می‌شد که همه دنیا یک‌سره با ایالات متحده امریکا همصدا می‌شدند و ایران را محکوم می‌کردند و دیگر کسی در جبهه ایران نمی‌ماند. همان‌گونه که در جواب سوال قبل عرض کردم، در جبهه سیاسی، با پیگیری‌های سیاسی ایران، کسی در جبهه امریکا نماند و همه به جبهه ایران پیوستند. البته برخی ادعا می‌کنند وقتی تحریم‌ها همچنان برقرار است و کشورها تحریم‌های یکجانبه امریکا را رعایت می‌کنند و امکان جابه‌جایی پول وجود ندارد، همصدایی سیاسی و هم جبهه بودن جامعه جهانی با ایران در موضوع برجام، چه فایده‌ای دارد؟ نخست اینکه اگر پولی جابه‌جا نمی‌شد و تحریم‌ها یک‌سره اجرا می‌شد که ما حتی امکان نفس کشیدن هم نداشتیم و در محاصره کامل اقتصادی بودیم. به هر حال تعاملات و مبادلاتی وجود داشت، منتها نه طرف‌های اروپایی نه دوستان ایران، نخواستند شیوه‌های تعامل خودشان را رسانه‌ای و افشا بکنند. تعامل‌ها در حد محدود وجود داشت. محدودیتش به این دلیل بود که هیچ یک از طرفین نمی‌خواستند که امریکا از این تعامل‌ها با خبر شود، نه به این دلیل که ما تحت تحریم بین‌المللی قرار داشته‌باشم. تحریم‌های یکجانبه امریکا اساسا مشروعیت نداشت، خلاف مفاد برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد بود و تمام کشورها از چین و روسیه گرفته تا بریتانیا و فرانسه و ژاپن و غیره، بارها اعلام کرده‌بودند که مشروعیت تحریم‌های امریکا را قبول ندارند.

اگر تلاش‌های دیپلماتیک انجام نمی‌شد، پیگیری‌های حقوقی رخ نمی‌داد، نامه‌نگاری‌ها و جلسات و رفت و آمدها روی نمی‌داد، در تله و دامی می‌افتادیم که اسراییل، سعودی و دشمنان ایران در دنیا دنبال آن بودند. با اجرای چنین سیاستی بهره‌برداری از منافع ملی ما در جامعه بین‌المللی به سمت صفر میل می‌کرد. عده‌ای هم در داخل کشور یا از سر نادانی، یا با قربانی کردن منافع ملی برای رسیدن به قدرت سناریوی عدم پیگیری‌ حقوقی برجام و دفن کردن آن را پیگیری می‌کردند.

هر کارشناس، تحلیلگر، سیاستمدار، تصمیم‌گیر، سیاستگذار و مجری در کشور باید ارزیابی کند مسیری که بیشتر به نفع مردم ایران بود، کدام است. مسیر کم هزینه، مسیر دیپلماتیک بود. مسیر بدون خطر برای مردم ایران رفتن به دیوان بین‌المللی دادرسی، نامه‌نگاری‌ها لازم با نهادهای مرتبط از جمله کمیسیون مشترک برجام، ساز و کار حل اختلاف، اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. نباید فراموش کنیم که یکی از عوامل شکست دونالد ترامپ در انتخابات امریکا همین مساله ایران بود. برای جمهوری‌خواهان و برای اطرافیان ترامپ عدم توافق با ایران خیلی گران تمام شد، چرا که او به عنوان مردی که خود را خالق «هنر معامله» می‌دانست، مدعی شده‌بود که از این توافق خارج می‌شود و ایران را وادار به وارد شدن به یک توافق دیگر می‌کند. ترامپ به هیچ یک از خواسته‌هایش نرسید و به همین دلیل در انتخابات ریاست‌جمهوری شکست خورد.

سیاست صبر استراتژیک جمهوری اسلامی ایران و پیگیری حقوقی منجر به رسیدن به آثار ملموس در منافع ملت ایران شد.

*چند هفته‌ای بیشتر به پایان کار محمد جواد ظریف به عنوان وزیر امورخارجه نمانده است، فکر می‌کنید با گذشتن این دوره و با پایان کار تیم کنونی سیاست خارجی و معلق ماندن مذاکرات وین، کار برجام رسما تمام شده‌باشد؟


خیر، به هیچ عنوان. نخست اینکه سیاستگذاری در مسائل کلان کشور، از جمله سیاست خارجی، مسائل هسته‌ای، حقوق‌بشری و غیره وابسته به یک شخص و یک فرد نیست. برجام یا غنی‌سازی اورانیوم یا سیاست‌های کلی حکومت در مورد حقوق ملت، چیزهایی نیست که یک فرد مانند وزیر امورخارجه، رییس‌جمهور یا حتی شخصا مقام معظم رهبری در مورد آن تصمیم‌گیری کنند. اینها سیاست‌های کلان کشور است که برگرفته از قانون اساسی، رای ملت، خواست ملت و تصمیم‌گیری و سیاستگذاری در عالی‌ترین سطوح حاکمیت است. آمدن و رفتن یک فرد، چه وزیر و چه رییس‌جمهور منجر به تعطیلی یک برنامه یا سیاست در ایران نمی‌شود. اینکه چه کارگزاری مسوولیت اجرا و پیش‌بردن سیاست را برعهده می‌گیرد، بسیار مهم است. در زمینه شخصی باید اذعان کرد که محمد جواد ظریف، در تاریخ مدیران جمهوری اسلامی ایران فردی بی‌نظیر بود و از میان مدیرانی که تاکنون انتخاب شده‌اند کسی نتوانسته در حوزه تخصصی او با وی هماوردی کند. اینکه گفتم را نباید این‌گونه برداشت کرد که کشور قحط‌الرجال است و هیچ فرد بالقوه توانمندتری از ظریف در کشور وجود ندارد، اگر فرصت‌ها به روی جوانان و متخصصان و اندیشمندان کشور باز شود، قطعا بزرگان و اندیشمندان و مدیران دیگری هم در کشور داریم که هم در مسائل حقوقی، هم در مسائل سیاسی و هم در شناخت دنیا انسان‌هایی بسیار فعال، کوشا، آگاه، متخصص و ماهر هستند. اما در هر صورت ظریف یک پدیده خاص در تاریخ انقلاب اسلامی بود و باید به او توجه ویژه کرد.

اما اینکه با رفتن ظریف یا با آمدن وزیر دیگر کار برجام تمام است، جوابش خیر خواهد بود. هر نوع توافقی که فعالیت صلح‌آمیز هسته‌ای ایران و غنی‌سازی مورد خواست ایران را به رسمیت بشناسد، مورد پذیرش ایران است. هر توافقی که منجر به لغو تحریم‌ها شود از سوی ایران مورد استقبال قرار می‌گیرد. مهم نیست اسمش برجام باشد یا هر چیز دیگر، امضای ظریف پای آن باشد یا فرد دیگر، برجام خودش مقدس نیست، نتایجی که از آن به وجود می‌آمد مهم بود و به همین دلیل است که احیای آن همچنان پیگیری می‌شود.

*گزارش اجرای برجام به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، فهرستی از آمادگی‌های امریکا برای عقب‌نشینی و برداشتن تحریم‌ها در صورت یک توافق بالقوه در وین را ارایه می‌دهد. با علم به این موضوع که عقب‌نشینی‌های امریکا عمده و زیاد محسوب می‌شود، فکر می‌کنید امروز وظیفه مجلس شورای اسلامی به عنوان مخاطب گزارش وزارت امورخارجه به عنوان نماینده مردم در قبال این مذاکرات چیست؟

من فکر می‌کنم که نهادهای مقننه و قانونگذار در سراسر دنیا جزو نهادهای اساسی و مهم محسوب می‌شوند که هنجارها و ارزش‌های موجود در جامعه را با اراده سیاسی که در پارلمان به وجود می‌آورند تبدیل به قانون می‌کنند. قانون هم زندگی ساده‌تر، راحت‌تر و آرام‌تر برای مردم را مهیا می‌کند. اگر از قوه مقننه چنین تصویری داشته‌باشیم، تبعا نمایندگان قوه مقننه و مجلس شورای اسلامی در ایران هم باید جایگاه مفید برای دسترسی ملت ایران به منافع برجام یا منافع هر تفاهم دیگری در عرصه بین‌المللی داشته‌باشند.

لازمه بروز و ظهور این شناخت مصلحت و منفعت ملی، این است که اگر نگوییم همه نمایندگان، دست کم نمایندگانی که عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی هستند، باید کسانی باشند که دنیا را خوب بشناسند، قواعد و قوانین بین‌المللی را بدانند، از دانش روابط بین‌الملل و حقوق بین‌الملل بهره‌مند باشند، منشور ملل متحد و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را از بر باشند. اعلامیه جهان‌شمول حقوق بشر را بشناسند. بدانند که ان‌پی‌تی چیست و مبادا برای اشاره به این معاهده از کلمه‌ها و عبارات اشتباه استفاده کنند. به هر حال در شأن نماینده‌ای که عضو کمیسیونی است که موضوع مباحثش توافق‌های بین‌المللی، هنجارهای بین‌المللی و سیاست خارجی کشور است، نیست که از این مسائل آگاه نباشد.

آنچه گفته می‌شود و شنیده می‌شود، این‌گونه نشان می‌دهد که شماری از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی تسلط کافی به منشور سازمان ملل متحد ندارند، نمی‌دانند شورای امنیت چه کارایی دارد، فصل هفتم منشور مربوط به چیست، فصل ششم و هشتم در مورد چه مسائلی است. اینها نکته‌های فنی و ضروری است که وقتی یک نماینده در کمیسیونی تخصصی مرتبط با سیاست خارجی قرار می‌گیرد باید از آن آگاه باشد. از این زاویه اگر نمایندگان به لحاظ علم و دانش و آگاهی توانمندی کافی داشته‌باشند می‌توانند برای احیای برجام کمک کنند و می‌توانند اظهارنظرهای کمک‌کننده و تخصصی ارایه دهند. اما اگر قرار باشد یک نماینده در کمیسیون تخصصی سیاست خارجی مجلس به کلی‌گویی و شعارهایی چون محکومیت امریکا یا ضرورت رفع همه تحریم‌ها، بسنده کند کمکی به مذاکرات و منافع ملی نمی‌شود. به نظر من مجلس باید راهکار و نقشه راهی ارایه بدهد که چگونه می‌تواند به مذاکرات بین‌المللی ایران و تامین منافع ملت در این مذاکرات کمک کند.

*امروز افکار عمومی آگاه است که امریکا اظهار آمادگی کرده است تا غالب تحریم‌های وضع شده در دوران ترامپ علاوه بر تحریم‌های هسته‌ای و تحریم‌های تغییر نام داده‌شده را در صورت رسیدن به توافق در وین لغو کند، به تصور شما اگر این پیشنهاد حقیقت داشته‌باشد، آیا این سوال برای مردم پیش نمی‌آید که دلیل تعلل و تاخیر پذیرش این پیشنهاد چیست؟


من باز هم عرض می‌کنم که تصمیم‌گیری در مورد این مساله در سطوح ارشد نظام سیاسی انجام می‌شود. تفاوتی نمی‌کند که دولت مستعجل روی کار باشد یا دولت منتخب آماده کار.

*خب فکر نمی‌کنید که با این توصیف، این سوال ممکن است در افکار عمومی ایجاد شود که چرا ما در پذیرش رفع تحریم‌ها تعلل می‌کنیم؟


این را من نمی‌دانم، نمی‌دانم دلیل عدم پذیرش دقیقا از کجاست. دولت منتخب که هنوز مسوولیتی ندارد و نمی‌تواند تصمیم‌گیر باشد و نمی‌توان تقصیری گردن آن انداخت. دولت کنونی هم یکی از عوامل سیاستگذاری و تصمیم‌گیری در خصوص این‌ مساله است، هر چند عامل اصلی در اجرای تصمیم خواهد بود. عوامل موثر دیگر در تصمیم‌گیری هم هستند از قوه قضاییه، مجلس، شورای عالی امنیت ملی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و افرادی که نزدیک به نهادهای ارشد سیاستگذار محسوب می‌شوند. به هر حال مانع جایی در میان اینها وجود دارد که باید این نهادها برای مردم توضیح دهند که به چه دلیلی در صورت وجود این امتیاز و این امکان که زانوی تحریم‌ها از گردن‌شان برداشته‌شود، چرا تاخیر و تعلل رخ می‌دهد؟ آیا به خاطر تامل برای مستقر شدن دولت منتخب است؟ علت را من نمی‌دانم و باید نهادهای ارشد سیاستگذار توضیح دهند.


واکنش قانونی و حقوقی که ایران انجام داد در جامعه بین‌المللی صحیح و منجر به تایید اعتبار ایران در نظام بین‌الملل شد.

اگر تلاش‌های دیپلماتیک انجام نمی‌شد، پیگیری‌های حقوقی رخ نمی‌داد، نامه‌نگاری‌ها و جلسات و رفت و آمدها روی نمی‌داد، در تله و دامی می‌افتادیم که اسراییل، سعودی و دشمنان ایران در دنیا دنبال آن بودند. با اجرای چنین سیاستی بهره‌برداری از منافع ملی ما در جامعه بین‌المللی به سمت صفر میل می‌کرد.


*مانع برای پذیرش نتیجه مذاکرات وین جایی در میان نهادهای ارشد سیاستگذاری کشور وجود دارد که باید این نهادها برای مردم توضیح دهند که به چه دلیلی در صورت وجود این امتیاز و این امکان که زانوی تحریم‌ها از گردن‌شان برداشته‌شود، چرا تاخیر و تعلل رخ می‌دهد؟ آیا به خاطر تامل برای مستقر شدن دولت منتخب است؟


لازمه بروز و ظهور این شناخت مصلحت و منفعت ملی، این است که اگر نگوییم همه نمایندگان، دست‌کم نمایندگانی که عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی هستند، باید کسانی باشند که دنیا را خوب بشناسند، قواعد و قوانین بین‌المللی را دانند، از دانش روابط بین‌الملل و حقوق بین‌الملل بهره‌مند باشند، منشور ملل متحد و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را از بر باشند. اعلامیه جهان‌شمول حقوق بشر را بشناسند. بدانند که ان‌پی‌تی NPT چیست و مبادا برای اشاره به این معاهده از کلمه‌ها و عبارات اشتباه استفاده کنند. به هر حال در شأن نماینده‌ای که عضو کمیسیونی است که موضوع مباحثش توافق‌های بین‌المللی، هنجارهای بین‌المللی و سیاست خارجی کشور است، نیست که از این مسائل آگاه نباشد.


مجلس باید راهکار و نقشه راهی ارایه بدهد که چگونه می‌تواند به مذاکرات بین‌المللی ایران و تامین منافع ملت در این مذاکرات کمک کند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها