رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل بینالملل، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
ترکیه درصدد تبدیل شدن به قدرت متوسط بینالمللی است/ حضور ترکیه در افغانستان پدیده جدیدی نیست/ -رقابتهای منطقهای در وضعیت کنونی در حال شدت گرفتن است
یک کارشناس مسائل بینالملل در مورد خروج آمریکا از منطقه و آثار آن بر سیاستهای اعمالی ایران و ترکیه گفت: با توجه به کمرنگ شدن حضور آمریکا در منطقه و نمونه آن کاهش نیروهای نظامی این کشور در عراق و سوریه و افغانستان، 2 کشور ایران و ترکیه به دنبال این هستند که با برقراری شرایط جدید در منطقه قدرت خود را افزایش دهند.
اعتمادآنلاین| حدیث روشنی- رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل بینالملل، در گفتوگو با اعتمادآنلاین در مورد تحولات اخیر منطقه به ویژه افغانستان گفت: در حال حاضر با عزمی که آمریکا برای خروج از منطقه و کاهش نیروهای خود در منطقه داشته موجب تشدید رقابت قدرتهای کنونی منطقه نیز شده است؛ این قدرتها عبارت از کشورهای ایران و مصر و ترکیه و عربستان و اسرائیل بودهاند که اکنون با توجه به تحولاتی که در سالهای اخیر در مصر رخ داده است فقط چهار کشور دیگر قدرتهای منطقه به شمار میروند. این قدرتها بازیگرانی هستند که با شاخصههای مختلف مالی و فنی و نظامی و ژئوپلیتیک و نیز اقتصادی توان تاثیرگذاری بر تحولات خاورمیانه را دارند.
او ادامه داد: 2 کشور ایران و ترکیه به لحاظ جغرافیای سیاسی دارای ژئوپلیتیک مشابهی هستند و از طرفی دیگر هر 2 کشور جمعیتی هشتاد میلیونی دارند. از سویی ترکیه به لحاظ موقعیت اوراسیاییای که دارد رابط بین اروپا و آسیا نیز هست و وارث تمدن عثمانی به شمار میرود.
این کارشناس مسائل بینالملل اضافه کرد: ایران نیز دارای منابع ترکیبی گاز و نفت بوده و یکی از غنیترین کشورهای دنیا و در حد فاصل خلیج فارس و آسیای مرکزی و قفقاز محسوب میشود. همچنین از موقعیت استراتژیک ویژهای برخوردار است. از طرفی عربستان دارای منابع مالی فراوانی است و حدود 600 میلیارد دلار ذخایر ارزی این کشور است و مکانهای مقدس مسلمانان در این کشور واقع شده. سرانجام اسرائیل که متحد استراتژیک ایالات متحده آمریکا در منطقه است و به لحاظ نظامی و پزشکی و هوش مصنوعی قدرت دارد و میتوان گفت جزو اصلیترین متحدان استراتژیک آمریکا در منطقه به شمار میرود.
قهرمانپور در مورد خروج آمریکا از منطقه و آثار آن بر سیاستهای اعمالی 2 کشور توضیح داد: با توجه به کمرنگ شدن حضور آمریکا در منطقه و نمونه آن کاهش نیروهای نظامی این کشور در عراق و سوریه و افغانستان، 2 کشور ایران و ترکیه به دنبال این هستند که با برقراری شرایط جدید در منطقه قدرت خود را افزایش دهند. البته ترکیه فقط در خاورمیانه دارای منافع نیست و این کشور در مدیترانه و بالکان و قفقاز نیز حضور دارد و تعریفی که از آیندهی خودش کرده این مهم است که تبدیل به یک قدرت متوسط بینالمللی شود؛ یعنی قدرتی در حد آفریقای جنوبی یا برزیل. این کشور حتی درخواست عضویت در گروه بریکس را هم مطرح کرده بود، یعنی چشمانداز غایی آنکارا تبدیل شدن به قدرت متوسط جهانی نیز هست.
این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه گفت: ایران با هدف افزایش قدرت منطقهای خود در صدد بهرهبرداری از فرصتهایی است که در منطقه پیش میآید و با توجه به حضور تاثیرگذاری که در خلیج فارس دارد، از جمله در عراق و سوریه، سعی دارد در تحولات افغانستان نیز نقشآفرینی کند، طبیعی است زمانی که بازیگری در صدد افزایش فضای مانور خود در منطقهای برآید و آن را گسترده کند سایر بازیگران احساس کمبود فضا میکنند و به صورت طبیعی به رقابت روزافزون روی میآورند، به این ترتیب ترکیه نیز به دنبال گسترده کردن این فضا در منطقه است و این در تعارض با منافع ایران است، در نتیجه این رقابت امری طبیعی است.
او توضیح داد: ترکیه در مدیترانه بسیار فعال است و اخیراً هم طی سفری که اردوغان به قبرس داشته وعده داده که در قبرس ترکنشین کاخ ریاستجمهوری احداث خواهد کرد. از طرفی به اسرائیل و مصر نزدیک میشود تا بتواند دست به اکتشافات مدیترانهای بزند و همچنین پروژه قفقاز را پیگیری میکند. از سویی کانال استانبول را نیز احداث میکند تا دریای سیاه را به مدیترانه وصل کند و وارد طرح جاده-کمربند چین شود. بنابراین ترکیه در حال حرکت رو به جلوست اما مساله کنونی ما این است که بتوانیم در منطقهای که در آن واقع شدهایم نقشآفرینی کنیم و آن را به منطقه تحت نفوذ خود تبدیل کنیم پس طبیعی است که این رقابتها همیشه بوده و خواهد بود و حتی به مراتب تشدید هم شده است.
قهرمانپور اضافه کرد: در مورد روابط ایران و ترکیه طرفین سعی داشتند رقابتهایی با سقف معین نیز داشته باشند و در 40 سال گذشته شاهد بودهایم که روابط 2 کشور به رغم افت و خیزهایی که وجود داشته، همیشه باثباتترین و کمتنشترین روابط منطقهای بوده. در دهه 90 مساله پ.ک.ک در این کشور پیش آمد، در کودتای 2016 ارتشیها و اخیراً نیز مساله سوریه که روابط 2 کشور ایران و ترکیه را تحت تاثیر خود قرار داده است؛ اما همیشه در پایتختهای 2 کشور تصمیمگیران کوشیدهاند روابط را به سمت درگیری و تنش و قطع روابط سوق ندهند. در نقطه مقابل هم تلاش 2 طرف برای برقراری روابط استراتژیک نیز موفق نبوده است؛ در واقع از 2011 به این طرف سوریه به یک مساله جدی مورد اختلاف تبدیل و مساله عراق و به تازگی نیز تحولات کابل به این مسائل افزوده شده است.
این کارشناس مسائل ترکیه در ادامه یادآور شد: حضور ترکیه در افغانستان پدیده جدیدی نیست و از گذشته هم در قالب ایساف (نیروهای بینالمللی کمک به امنیت) در افغانستان حضور داشته و این حضور در فرودگاه کابل هم حائز اهمیت است؛ این به معنای حضور این کشور در کل افغانستان نیست ولی نشانه آن است که آنکارا به دنبال نقشآفرینی در افغانستان است چراکه در سالهای اخیر ترکیه سعی کرده حضوری فعال در جنوب آسیا داشته باشد و در این راستا روابطش را با پاکستان نسبت به گذشته بهبود بخشیده است و حتی با کشورهای بنگلادش و سریلانکا و هند نیز روابط رو به گسترشی دارد. بنابراین در نگاهی کلی این کشور به دنبال حضوری تاثیرگذار در جنوب آسیاست.
قهرمانپور تاکید کرد: باید بپذیریم که واقعیت منطقه افزایش رقابت میان قدرتهای منطقهای است و باز باید پذیرفت که استفاده از فرصتها در سیاست بینالملل نیازمند ابزارها و زیرساختهایی است و هر کشوری که سرمایهگذاری بیشتری در زمینه زیرساختهای خود کرده باشد طبیعتاً امکان بیشتری برای حداکثر بهرهبرداری از فرصتها را نیز دارد. بنابراین اگر کشوری نتواند نیازهای اولیه خود را تامین کند قادر به نقشآفرینی و تاثیرگذاری نخواهد بود. نمونه بارز این اتفاق را در دهه 1960 در مصر شاهد بودیم. جمال عبدالناصر رهبر جهان عرب بود و کسی جرات نداشت از ترس ناصر نفس بکشد. هر سخنرانیای که او میکرد لرزه بر اندام رهبران عرب میانداخت ولی همین جمال عبدالناصر هم بعد از جنگ 1972 به تدریج مجبور به عقبنشینی از مواضع خود شد و در سالهای بعد 1975 و 1976 مصر گرفتار مشکلات اقتصادی فراوانی شد در حدی که بعدها شورش نان اتفاق افتاد. بنابراین وقتی عبدالناصر فوت کرد و انور سادات بر سر کار آمد همه به اسرائیل فحاشی میکردند اما چارهای نداشتند. بنابراین استفاده از فرصتها در سیاست خارجی همیشه نیازمند مقدماتی است. هر کشوری که این مقدمات و ابزارها را داشته باشد طبیعتاً امکان بیشتری برای بهرهبرداری از فرصتها دارد و ما نباید به مساله سیاست بینالملل نگاه احساسی داشته باشیم.
قهرمانپور صحبتهای خود را اینطور به پایان رساند: واقعیتهای سیاست بینالملل تلخ است و هر کشوری که قادر به تقویت یا حفظ قدرت خود نباشد طبیعتاً به تدریج از سوی سایر کشورها جدی گرفته نمیشود و حتی زمانی هم که دست به تهدید میزنی کسی تهدیدت را جدی نمیگیرد. پس واقعیت سیاست بینالملل قدرت بوده و خواهد بود. چین در 40 سال پیش کشوری بود که جدی گرفته نمیشد، امروز آمریکا اولویتش مهار چین است. بنابراین در داخل تصور میکنند بعضیها در منطقه باید کنار بکشند و اعمال و رفتار خود را منوط به اجازه ما کنند، اما در واقعیت سیاست بینالملل کسی به دیگری رحم نخواهد کرد و منطقه نیز در وضعیت کنونی به سمتی در حال حرکت است که رقابتها تشدید خواهد شد پس ما نیز باید خودمان را برای شرایط و تحولات جدید آماده کنیم و از نگاه احساسی و واکنشهای مقطعی دوری کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید