«اعتمادآنلاین» بررسی میکند:
افغانستان، طالبان، آمریکا و چند نکتهای که آشکار است!
مدتی است نتایج جنگ در مناطقی از افغانستان به نفع گروه طالبان رقم میخورد.
اعتمادآنلاین| سید عماد حسینی- مدتی است نتایج جنگ در مناطقی از افغانستان به نفع گروه طالبان رقم میخورد.
این اقدامات تاملبرانگیز طالبان گرچه به شکل سنتی و معمول همواره در سطوح کمتری طی چند سال اخیر در بهار و تابستان و بعد از آب شدن برفها انجام میشد، اما دستکم طی 2 دهه گذشته به این گستردگی نبوده است.
همزمانی این حملات با خروج نیروهای آمریکایی از خاک افغانستان نیز دیگر نکته تفکربرانگیز در این حملات است که اگر مذاکرات چند سال اخیر آمریکا با گروه طالبان را هم به این پازل بیفزاییم، ابعاد آن میتواند ملموستر به نظر رسد.
همچنین با نگاهی به اخبار چند هفته گذشته درمییابیم که اکثر مناطقی که طالبان سعی در تصرف آنها یا به تعبیر واضحتر سعی در ایجاد ناامنی و هرجومرج در آنها دارد، در طول خط مرزی با جمهوری اسلامی ایران و مناطق مورد توجه ایران همچون قندهار و مزار شریف واقع است.
در این میان نباید فراموش کرد، آمریکا در شرایطی از خاک افغانستان خارج میشود که فشارها بر ارتش این کشور در عراق برای تکرار این اقدام بسیار زیاد شده است.
حال در سایه پذیرش این واقعیت که طالبان هرگز نخواهد توانست حتی در صورت تسلط بر کابل حکمرانی خود را به شکل بالفعل در افغانستان دوباره برپا کند، هدف اصلی این گروه سلفی تکفیری از این هرجومرج به یکی از مهمترین پرسشهای کارشناسان تبدیل شده است.
آیا طالبان به دنبال کسب امتیاز حداکثری در شرایط خلاء قدرت در افغانستان برای استفاده از آن در ساختار پسااشغال افغانستان است؟
آیا طالبان با حمایت و تحریک جریانهای منطقهای مخالف آمریکا به نوعی سعی میکند واشینگتن خروج ساده و راحتی از خاک افغانستان نداشته باشد؟
یا اینکه برعکس این اقدام در چارچوب توافقهای انجامگرفته در دوحه است و قرار است در مقابل امتیازات خاصی به کشورهای منطقه نشان دهد که در صورت خروج آمریکا از یک منطقه چه بر سر اهالی آن خواهد آمد؟
با نگاهی به روند فعالیتهای گروه طالبان، چه در زمان حکمرانی بر افغانستان و چه بعد از آن تا به امروز، تصور نمیشود آنها به دنبال مشارکت طرفهای دیگر با خود در قدرت یا مشارکت با دیگران در قدرت باشند.
آنچه حتی در مذاکرات گروه طالبان با طرف آمریکایی هم شاهد بودهایم و در مخالفت آنها با حضور نماینده دولت مرکزی افغانستان نیز هویدا شد تمرکز این گروه مسلح بر ایدئولوژی تکفیری است؛ ایدئولوژیای که جایی برای پذیرش سهمخواهی طرفهای دیگر را به آنها نمیدهد.
به گفته کارشناسان، صرف حملات مسلحانه به شهرهای مختلف افغانستان به جای چانهزنی در مذاکرات نشان میدهد طالبان همچنان دنبال سهم صد درصدی از افغانستان است و جایی برای دیگر احزاب، اندیشهها و شاید حتی مذاهب دیگر درایدئولوژی خود پیدا نکرده است.
احتمال دوم هم گرچه با توجه به منفعتطلبیهای طالبان میتواند وارد باشد، اما باید اذعان کرد قدرت مالی و ظرفیت اعطای امتیاز گروههای مخالف آمریکا در منطقه بسیار پایینتر از آمریکا و البته متحدان ثروتمندش در حوزه جنوبی خلیج فارس است.
از سویی فرضیه سوم در همدستی طالبان با واشینگتن برای ضربه زدن به اعتماد افکار عمومی و مردم خسته از جنگ و ناامنی به رویکرد گروههای مقاومت کشورهایی همچون عراق که در صدد خارج کردن اشغالگران آمریکایی از این کشور برآمده پررنگتر مینماید.
این نظریه به ویژه زمانی بیشتر قوت میگیرد که بدانیم اقدامات طالبان علیه دولت مرکزی کابل میتواند خط و نشانی برای رهبران کشور نفتخیزی همچون عراق باشد که: در صورتی که آمریکا نظامیانش را خارج کند، شما سرنوشتی جز جنگ داخلی و حتی از دست دادن کرسی و جایگاه سیاسی خود نخواهید داشت.
اقدامات طالبان گرچه در خاک افغانستان در دست انجام است، اما در واقع اهدافی را در کشورهای حلقههای مختلف پیرامونی این کشور هدف قرار داده است. براساس گزارش رسانههای جهانی، از چندی پیش بار مشکلات و تبعات آن به تدریج بر دوش ایران و بعد از آن تا حدودی ترکیه میافتد، به نحوی که بسیاری از آوارگان راه خود را به سوی این 2 کشور باز کردهاند.
امروز خوشبینترین تئوریسینهای طالبان هم بر این پندارند که طالبان توانایی تحقق پیروزی به معنای واقعی کلمه را نخواهد داشت، اما ظاهراً طالبان در زمین افغانستان، پیروزی طرف دیگری را طلب میکند.
دیدگاه تان را بنویسید