«اعتمادآنلاین» بررسی میکند:
فاکتورهای مثبت و منفی تاثیرگذار بر تشکیل کابینه لبنان کداماند؟
برخلاف بسیاری از نقاط جهان، برخی از عواملی که از منظری کاتالیزور تشکیل کابینه و فاکتور مثبت کمککننده به آن تلقی میشوند، در لبنان یکی از چالشها و مانع تحقق تشکیل کابینه به شمار میرود.
اعتمادآنلاین| سید عماد حسینی- چرا صحنه سیاسی لبنان یک سال است برای تشکیل یک کابینه درجا میزند؟
چه عواملی به تشکیل آن کمک میکنند و چه عواملی مانع از شکلگیری آن میشوند؟
به زعم کارشناسان، برخلاف بسیاری از نقاط جهان، برخی از عواملی که از منظری کاتالیزور تشکیل کابینه و فاکتور مثبت کمککننده به آن تلقی میشوند، در لبنان یکی از چالشها و مانع تحقق تشکیل کابینه به شمار میرود.
برای پی بردن به چالشهای نخستوزیران لبنانی مامور کابینه، در ادامه سعی میکنیم تحلیل کوتاهی از برخی از این عوامل به دست دهیم.
1. فشارهای بینالمللی
با سفر امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه به لبنان بسیاری از کارشناسان به این تصور رسیدند که احتمالاً چهره تازهای از حکومت را در لبنان خواهیم دید.
اما بعد از مدتی شکست این تلاشها هرچند به شکل غیررسمی اعلام شد و حتی ساکن کاخ الیزه نیز جز چند تهدید و وعده و وعید کار دیگری در این زمینه انجام نداد.
طرفداران غربی علت آن را وارد نیامدن فشار کافی از سوی غرب عنوان میکنند، در حالی که منتقدان میگویند این فشارها چون به یک سمت وارد نشده و تلاشهای فرانسه، آمریکا و دیگر کشورهای غربی دخیل در این امر همگرایی خاصی با یکدیگر نداشتند، نتیجهای جز شکست در پی نداشت.
در این میان مخالفان رویکرد غرب در لبنان هم معتقدند اصولاً غرب به دنبال تشکیل کابینه و استقرار در لبنان نبوده بلکه در صدد تشکیل دولتی وابسته به غرب است که به طور حتم سنخیتی با خواست مردم لبنان یا دستکم برخی از مردم این کشور ندارد، از این رو محکوم به شکست است.
2. فشارهای منطقهای
تقریباً تمام قدرتهای بزرگ منطقه داعیه همدردی با مردم لبنان را دارند و از اینکه مردم لبنان به این فلاکت افتادهاند ابراز ناراحتی میکنند.
با این حال، با نگاهی به عملکرد کشورهایی همچون عربستان سعودی درمییابیم که بخش قابل توجهی از مشکلات لبنان ساخته و پرداخته ریاض است.
وقتی دستور خروج سرمایههای سعودی از لبنان صادر میشود، زمانی که ریاض سفر اتباع خود را برای گردشگری به لبنان ممنوع میکند در حالی که گفته میشود حامی مالی اصلی اغتشاشات چند سال گذشته در لبنان ریاض بوده و این کشور در کمبود مواد اولیه و حیاتی لبنان دخالت مستقیم دارد، و وقتی محمد بن سلمان حتی با ربودن و بازداشت نخستوزیر وقت لبنان سعی در دیکته کردن خواستههای خود به این کشور و اعمال نفوذ در آن به شکلی علنی دارد و این روزها نیز با فشار بر جریانهای متحدش سعی میکند کابینه لبنان را طبق خواسته خود پیش ببرد، نقش سعودی و کشورهای مشابه نمایانتر میشود.
بیتردید ورود حزبالله لبنان به جرگه حامیان بشار اسد و شکست طرح عربی-غربی در سرنگونی دولت دمشق هم به این رویکرد ضد لبنانی بیشتر دامن زده است.
امروز در کنار سعودیها میتوان نقش تخریبی پررنگ امارات متحده عربی، قطر و حتی ترکیه را هم مشاهده کرد، این در حالی است که هرگز نباید از اقدامات ستون پنجم اسرائیل در این کشور نیز غافل ماند.
3. اختلافات داخلی
به گمان کارشناسان، ستونهای اصلی ساختار حاکمیتی لبنان بر پذیرش واقعیت اختلافات لاینحل احزاب و طوایف این کشور استوار شده است.
وقتی سند سه رکن اصلی حاکمیت لبنان (ریاستجمهوری، نخستوزیری و ریاست مجلس) به نام سه طایفه اصلی تشکیلدهنده ساختار دینی و مذهبی این کشور زده میشود بدان معنی است که جز تقسیم غنایم بین این جریانها هیچ توافقی در لبنان حاصل نخواهد شد.
از سویی این طوایف نیز از مسیحیان گرفته تا اهل تسنن و حتی تا حدودی شیعیان از اختلافات درونطایفهای رنج میبرند و نظر واحد یا حداقل بستر واحدی برای همکاری پیدا نمیکنند.
با این اوصاف، آنچه از زمان امضای توافق طائف تا به امروز در لبنان انجام گرفته صرفاً آسپرینهایی بوده که برای یک بیماری صعبالعلاج تجویز میشده، اما با تمام شدن دز تقویتکننده این مسکن که در دلارهای نفتی سعودی خلاصه میشد، امروز این مسکن قابلیت خود را برای تسکین از دست داده و حتی میتوان گفت بیمار به طور کامل آن را کنار گذاشته و به دنبال راهکار دیگری برای رهایی از درد است.
دیدگاه تان را بنویسید