«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
کابوس فرودگاه کابل چگونه رقم خورد؟/ یک شاهد عینی: کنترل بیرون فرودگاه به دست طالبان است و داخل به دست آمریکاییها/ طالب تنها کاری که میکند این است که به وسط جمعیت میرود و مردم را کتک میزند/ چندین زن و کودک زیر دست و پا له شدند/ کسی نمیتوانست وارد فرود
یک شاهد عینی درباره حوادث فرودگاه کابل گفت: چون جمعیت خیلی انبوه بود، سه زن را دیدم که زیر دست و پا رفتند و کشته شدند. یکی از دوستان ما جدا شد و به داخل رفت. او میگفت که خود طالبان گفتهاند 6 کودک در اینجا کشته شدهاند.
اعتمادآنلاین| پس از سقوط کابل به دست طالبان و سیطره این گروه بر افغانستان بسیاری از کسانی که درصدد مهاجرت از این کشور و یا پناهنده شدن به کشورهای دیگر بودند به سمت فرودگاه کابل هجوم بردند. تصاویری که از فرودگاه کابل مخابره میشود تصاویری تلخ و فراموش نشدنی از تلاش مردمی است که به دنبال هواپیمای آمریکایی میدوند اما حاضر نیستند تحت حکومت طالبان زندگی کنند.
در حالی که مردم افغانستان در شوک حکومت دوباره طالبان هستند کشورهای دیگر تلاش میکنند شهروندانشان را از افغانستان خارج کنند اما شرایط فرودگاه کابل که در حال حاضر تنها راه خروج از این کشور است، آشوبزده و بینظم است و خروج را تقریبا غیرممکن کرده است.
یکی از ساکنین کابل که قصد خروج از افغانستان را داشته و به فرودگاه رفته، در گفتوگو با اعتمادآنلاین از مشاهدات عینی خود میگوید.
***
*شما در فرودگاه کابل بودید؟
بله! من در فرودگاه کابل بودم.
*به چه دلیلی به فرودگاه رفته بودید؟
اسم ما در لیست سفارت فرانسه بود. با ما تماس گرفتند و گفتند که خودتان را به فرودگاه برسانید. من و 5 نفر از همراهانم ساعت 4 بعداز ظهر به فرودگاه کابل رفتیم. برای اینکه بتوانیم وارد فرودگاه شویم به سمت یکی از دروازههای فرودگاه به نام کمپ باران رفتیم که بخش مربوط به انگلیسیها بود.
*وضعیت فرودگاه را شرح میدهید؟
در چهارراه فرودگاه، طالبان راه را بسته بودند و اجازه نمیدادند کسی به طرف فرودگاه برود. بین چهارراه و فرودگاه فاصله است اما طالبان با اسلحه و شلاق آنجا ایستاده بودند. شلاق یک کابل پلاستیکی بود که مردم را با آن به شدت کتک میزدند. جلوی پای مردم تیراندازی میکردند و صدای خیلی وحشتناکی ایجاد شده بود. رعب و وحشت خیلی زیادی ایجاد شده بود. ما که به عمرمان جنگ ندیده و صدای تیر از فاصله نزدیک نشنیده بودیم، به شدت وحشتزده شدیم و پناه گرفتیم. یکی از دوستان که کمی شجاعتر بود به آنها گفت که اجازه بدهید ما به فرودگاه برویم؛ اسممان در لیست است و پروازمان میرود. چرا تیراندازی میکنید؟ آنها با خشونت تمام گفتند بروید ولی همچنان تیراندازی میکردند و اصلا برایشان مهم نبود که این تیرها ممکن است به مردم بخورد و آنها را زخمی کند یا بکشد. میگفتند بروید، فرودگاه بسته است.
*موفق شدید به ورودی فرودگاه برسید؟
بله! به هر ترتیب و با هر مشکلی که بود خودمان را به کمپ باران رساندیم. میگفتند کسانی که قصد مهاجرت به فرانسه یا انگلیس را دارند از آن در باید وارد شوند. پرچم انگلیس هم در آنجا بود. جمعیت زیادی از زن و مرد و بچه و پیر و جوان آنجا جمع شده بودند و ازدحام زیاد بود. طالبان آنجا به صورت وحشیانه ای مردم را کتک میزدند و تیر هوایی شلیک میکردند. از صدای تیر هوایی وحشت فضا را گرفته بود. جیغ زنها و بچهها فضا را پر کرده بود اما آنها فقط میگفتند تجمع نکنید، فرودگاه بسته است و پرواز نیست. مردها را به شدت کتک میزدند. کسانی که با خانواده نبودند و تنها بودند را از فضا دور میکردند. مردم را با سیلی میزدند.
زد و خورد و دور کردن مردم تا ساعت 11 شب ادامه داشت. ساعت 11 شب کم کم جلو رفتیم تا رسیدیم به در اصلی که خارجیها بودند. آنها از روی پشتبام مردم را دور میکردند و میگفتند Go back بروید عقب. وقتی جمعیت زیاد شد به شدت تیر هوایی شلیک میکردند. از این طرف دیوار انگلیسیها، از آن طرف طالبان و وسط هم مردم. چون جمعیت خیلی انبوه بود، سه زن را دیدم که زیر دست و پا رفتند و کشته شدند. یکی از دوستان ما جدا شد و به داخل رفت. او میگفت که خود طالبان گفتهاند 6 کودک در اینجا کشته شدهاند. او با اینکه کارت اقامت ترکیه را داشت، اجازه نداده بودند جلو برود و خودش را به پرواز برساند.
*کنترل فرودگاه با طالبان است یا با نیروهای آمریکایی؟
کنترل بیرون فرودگاه به دست طالبان است و داخل به دست آمریکاییها. طالب تنها کاری که میکند این است که به وسط جمعیت میرود و مردم را کتک میزند. هیچ مکانیسمی نیست که کسانی که ویزا دارند یا شهروند آمریکا هستند بتوانند جلو بروند و به ترتیب وارد فرودگاه شوند و به پروازشان برسند. کسانی بیرون فرودگاه منتظر بودند که سیتیزن آمریکا بودند. پاسپورت آمریکایی داشتند یا ایمیل دریافت کرده بودند و فقط باید داخل میشدند اما میگفتند چند روز است که آنجا هستند و کسی به آنها اجازه ورود نمیدهد.
یک مشکل دیگر این بود که هیچ کنترل و نظمی وجود نداشت. ما تا ساعت 8 صبح دم در فرودگاه بودیم اما حتی به یک نفر اجازه ورود ندادند. در حالی که همه پاسپورت و ویزا داشتند و هیچ مشکلی نداشتند. هیچ مکانیسمی برای هدایت مردم و انجام امورشان وجود ندارد و فقط مردم را مورد ضرب و شتم و تحقیر و آزار قرار میدهند.
*چه اتفاقی افتاد که برگشتید؟
تا ساعت 8 صبح که آنجا بودیم همچنان جمعیت تکان نخورده بود. حتی به جمعیت اضافه شده بود. همه در هم میلولیدند و هیچکس نمیتوانست به داخل برود. دوست ما که شب قبل توانسته بود وارد فرودگاه شود با حالت زار و خسته و خاکآلود بیرون آمد در حالی که هیج نتیجهای نگرفته بود. بعد از آن ما هم برگشتیم چون دیگر واقعا تحمل آن فضا را نداشتیم. اما در همان زمانی که آنجا بودیم یک کودک یکساله از مادرش جدا و بین جمعیت خفه شده بود. یک کودک سه ساله هم گم شده بود.
رسانههای خارجی مثل رسانههای آمریکایی، کانادایی یا استرالیایی تبلیغات گستردهای به راه انداختهاند. یکی میگوید ما 20 هزار مهاجر افغان میپذیریم. یکی میگوید ما 3 هزار میپذیریم. پنتاگون توئیت میکند که ما روزانه 9 هزار افغان را از کشور خارج میکنیم. در حالی که ما به چشم خودمان دیدیم کسی نمیتوانست وارد فرودگاه شود. در چنین شرایطی چطور 9 هزار نفر را خارج میکنند؟ من نمیدانم چرا این همه تبلیغات دروغ انجام میدهند که باعث شود جمعیت زیادی به فرودگاه بیایند و هیچ کنترل و نظم و هدایتی برای آنها نباشد و دچار تلفات شوند. فرانسه فقط دویست نفر را خارج کرده. آلمان فقط یک پرواز داشته. چرا چنین تبلیغاتی میکنند؟ یک عده که از کوه آمدهاند و فقط تفنگ را میشناسند، بر ما حاکم شدهاند. مردم وحشت کردهاند و میخواهند بگریزند اما همه راهها بسته است و ما فقط شاهد تبلیغات هستیم.
*رفتار طالبان با زنان چگونه است؟
فعلا چیزی که به چشم میبینیم این است که زنها را کتک نمیزنند. کاری به پوشش آنها ندارند اما با توجه به تجربیات قبلی، زنها باحجاب آمده بودند. فعلا کاری با زنها ندارند ولی ما مطمئن هستیم که این رفتار برای فریب افکار عمومی است. برای این است که بتوانند تایید جهانیان را بگیرند و خودشان را تثبیت کنند اما در عمل و در باور دشمن اصلی زنها هستند.
*آیا همچنان برنامه خروج از افغانستان دارید و امیدوار به خروج هستید؟
بله! من احساس میکنم که با حضور طالبان هرگز نمیتوانم در این کشور زندگی کنم چون واقعا افکار، عقاید و رفتار آنها برای من قابل تحمل نیست. جای من و امثال من دیگر اینجا نیست. اگر وضعیت همین باشد و طالب بر ما حاکم باشد، حتما قصد خروج دارم. مگر اینکه تغییری ایجاد شود و کسان دیگری که حداقل با الفبای حکومتداری آشنا هستند، سرکار بیایند.
من در این ده سال که در افغانستان هستم هرگز نخواستم مهاجرت کنم. شرایطش را داشتم اما نخواستم. اینجا خانه دارم. شغل داشتم. میخواستم بمانم و حالا هم بسیار غمگین هستم از اینکه مجبورم کشورم را ترک کنم. قصد خروج دارم اما فعلا هیچ راهی نیست. من در خطر هم هستم. از شما میخواهم اسمم محفوظ بماند.
آخرین حرفم این است که آمریکا، پاکستان، انگلیس، یا هر کشور دیگری که خانه ما را ویران و آینده ما را نابود کرد و حالا ادعا دارد که به ما خانه میدهد، چرا این کار را با نظم و انضباط و حسننیت انجام نمیدهد تا شاهد تلفات کمتری باشیم؟
دیدگاه تان را بنویسید