القدس العربی:
چرا خروج آمریکا از افغانستان را نه می توان با خروج این کشور از ویتنام مقایسه کرد و نه فرار شوروی از افغانستان؟
خروج از افغانستان نباید ما را به این سمت سوق دهد که تصور کنیم سرنوشت آمریکا مانند سرنوشت شوروی پس از خروج از افغانستان میشود، چرا که این دو تفاوت زیادی با یکدیگر دارند، شوروی قبل از حمله به افغانستان در نزدیکی فروپاشی بود و آن حمله به منزله زدن میخ آخر بر پیکره بی جان شوروی بود، در حالی که با وجود شکستهای نظامی، تمام حملات آمریکا بی فایده نبوده و حمله این کشور به عراق، موجب تامین امنیت اسرائیل برای دهههای اینده شد و سنگ بنایی بود برای ویرانی منطقه و تغییر ترکیب آن به نفع آمریکا و غرب.
اعتمادآنلاین| القدس العربی در مطلبی به قلم فیصل القاسم نوشت: این اولین بار نیست که آمریکا در کشور تحت اشغال خود شکست میخورد و مجبور به عقب نشینی میشود. واشنگتن تاریخی طولانی در این شکل شکستها دارد، همانطور که قبلا از ویتنام فرار کرد؛ جایی که از تمام سلاحهای ممنوعه برای تسلیم کردن ویتنامیها استفاده کرد، اما در نهایت واشنگتن مجبور شد با رسیدن تعداد کشته شدگانش به 59 هزار نفر از ویتنام خارج شود. اما این شکست منجر به توقف رویه پیشین از سوی آمریکا نشد و به سمت سومالی رفت که در آنجا هم مورد اهانت قرار گرفت. این بازی در عراق و افغانستان نیز تکرار شد و آمریکاییها جز شکست و از دست دادن تریلیونها دلار و بازگرداندن افغانستان به عصر حجر، هیچ دستاوردی نداشتند.
به گزارش انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: فرار آمریکا از افغانستان مانند باقی عقب نشینی هایش از عراق، سومالی و ویتنام نبود، چرا که این فرار زمانی اتفاق افتاد که ایالات متحده برای اولین بار در تاریخ خود وارد رقابت جدی با چین و روسیه شده است. آمریکا در دوران فرار از ویتنام شرایطی مانند روزهای خروجش از افغانستان را نداشت و شرایط امروزش بسیار متفاوت از آن روزهاست، اقتصاد این کشور شرایط مساعدی ندارد، در حالی که چین مثل موشک در حال پیشرفت است و دغدغه فعلی آمریکا، مقابله با حرکت صعودی چین است.
از این رو این بار آمریکا با خروج از افغانستان در حالتی قرار میگیرد که به اعتراف کاخ سفید و متحدان واشنگتن در شرق و غرب، بسیار بدتر از شرایط آن در زمان خروج از ویتنام و سومالی است، چرا که فرار از افغانستان، هیبت و موقعیت آمریکا در بین هم پیمانانش را به شدت تحت تاثیر قرار داد و در توئیتهای غربی شاهد مقایسه بین فروپاشی شوروی و خروج آمریکا از افغانستان بودیم. همانطور که یکی از آنها نوشت: «آیا میدانید اتحاد جماهیر شوروی دو سال پس از شکست در افغانستان فروپاشید؟» این جمله قطعا کنایهای به آمریکاست. علاوه بر این، یکی از تحلیلگران مشهور هندی در توئیتی گفت: «اگر روزی احساس نا امیدی و شکست کردید، به یاد آورید که آمریکا چهار رئیس جمهور انتخاب کرد، تریلیونها دلار هزینه کرد و دهها هزار سرباز خود را از دست داد، بیست سال را ضایع نمود و کشور و ملتی را نابود کرد تا طالبان را جایگزین طالبان کند!»
سخنرانی بایدن پس از خروج نشان میدهد که آمریکا ظاهرا بالاخره درس گرفته و سعی دارد خود را کنار بکشد، بویژه انکه بایدن تصریح کرد چین و روسیه واقعا خوشحال میشوند وقتی میبینند ما اموال و ارتش خود را در جنگهای بیهوده صرف میکنیم.
اما خروج از افغانستان نباید ما را به این سمت سوق دهد که تصور کنیم سرنوشت آمریکا مانند سرنوشت شوروی پس از خروج از افغانستان میشود، چرا که این دو تفاوت زیادی با یکدیگر دارند، شوروی قبل از حمله به افغانستان در نزدیکی فروپاشی بود و آن حمله به منزله زدن میخ آخر بر پیکره بی جان شوروی بود، در حالی که با وجود شکستهای نظامی، تمام حملات آمریکا بی فایده نبوده و حمله این کشور به عراق، موجب تامین امنیت اسرائیل برای دهههای اینده شد و سنگ بنایی بود برای ویرانی منطقه و تغییر ترکیب آن به نفع آمریکا و غرب. فراموش نمیکنیم که آمریکا همچنان مالک قدرت نرمی است که نه چین، نه روسیه و نه تمام جهان توان رقابت با ان را ندارند و مراد از این جنگ نرم، اقتصاد، رسانه، سینما، فرهنگ مردمی و شبکههای اجتماعی است که بوسیله آن، آمریکا تمام جهان را در نوردیده است.
مساله قابل توجه آنکه ویتنامی که آمریکا را بیرون راند، در حال حاضر تبدیل به شبه مستعمرهای اقتصادی برای واشنگتن شده و یکی از بزرگترین مراکز صنعتی آمریکا محسوب میشود که صنعت پوشاک و کفشهای ورزشی آمریکا، شرکتهای نوشیدنیهای معروف مانند کوکا کولا و پپسی و ... در آن است. به عبارت دیگر، آمریکا از پنجره ویتنام خارج شد و دوباره از در وارد آن شد. نظیر این اقدام را پس از جنگ کره نیز شاهد بودیم. به بیان دیگر، قدرت نرم آمریکا بسیار قویتر و اثرگذارتر از حملات نظامی وحشیانه آن است. مشابه این حالت را در مورد انگلیس هم میبینیم که سرمایه گذاری آن در هند پس از دوران استعمار، افزایش یافت.
برخی معتقدند آمریکای پس از خروج از افغانستان همان آمریکای قبل از آن نیست، اما واقعا زود است که بخواهیم در مورد فروپاشی جبروت آمریکا در جهان بنویسیم، چرا که فرار از افغانستان-اگر واقعا فرار بوده باشد و نه یک دام استراتژیک برای رقبای آن در چارچوب نسل چهارم جنگها- شبیه به یک فرو رفتگی در یک ماشین زیبا و گران قیمت است، اما تعداد این ضربات اقتصادی و نظامی به ماشین مذکور زیاد شده و در صورت ادامه حرکت آن و افزایش ضربه ها، این ماشین تبدیل به یک ماشین اوراقی و از کار افتاده میشد.
دیدگاه تان را بنویسید