یادداشت عبدالباری عطوان، تحلیلگر مشهور جهان عرب در رای الیوم:
القاعده با اسم دیگری باز میگردد؟
طالبان که نماینده اسلام بنیادگراست، با قدرت و زیرکی بیشتری بازگشت و از اشتباهات گذشته خود استفاده کرد، همانطور که میبینیم دولت طالبان پنج وزیر خود را از بین زندانیان در زندان گوانتانامو آمریکا انتخاب کرد؛ به این ترتیب که سراج الله حقانی، که در صدر لیست تروریستها قرار داشت، بعنوان وزیر کشور افغانستان انتخاب شد و محمد یعقوب که از پدر خود ملا عمر افراط گراتر است، وزیر دفاع شد.
اعتمادآنلاین| عبدالباری عطوان، تحلیلگر مشهور جهان عرب در رای الیوم نوشت: وقتی در مورد حملات یازده سپتامبر و سالروز آن صحبت میکنیم، باید به صورت موقتی طایفه گرایی، ایدئولوژیها و اعتقادات سیاسی را کنار بگذاریم.؛ البته اگر بخواهیم یک ارزیابی واقعگرایانه از حوادث و نتایج این حملات نه تنها در افغانستان، بلکه در منطقه خاورمیانه و تمام جهان داشته باشیم.
به گزارش انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: همزمانی سالروز حملات یازده سپتامبر با شکست آمریکا در افغانستان و بازگشت طالبان و تاسیس امارت اسلامی، به این معناست که ایالات متحده دو بار شکست خورد، بار اول در ایجاد تغییر در نظامها و بار دوم، در پایه ریزی دولتها براساس معیارهای غربی در افغانستان، عراق، لیبی و سوریه.
القاعده که بنابر اتفاق نظرهای موجود عامل این حملات بود، شکست بزرگتری را متوجه آمریکا کرد و نه تنها موجب کشته شدن سه هزار نفر و زخمی شدن تعداد زیادی شد، بلکه ایالات متحده را به سمت جنگهای شکست خوردهای در خاورمیانه سوق داد، که در نهایت به از دست رفتن جایگاه آمریکا و هیبت آن به عنوان یک ابر قدرت انجامید و زمینه را برای افزایش قدرت دیگر دولتها نظیر چین و روسیه فراهم کرد.
ایالات متحده که به مدت بیست سال وارد جنگهایی تحت عنوان مبارزه با تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی شد، با شکستهای پی در پی خود موقعیتی را برای ظهور تروریسم خطرناکتری ایجاد کرد.
طالبان که نماینده اسلام بنیادگراست، با قدرت و زیرکی بیشتری بازگشت و از اشتباهات گذشته خود استفاده کرد، همانطور که میبینیم دولت طالبان پنج وزیر خود را از بین زندانیان در زندان گوانتانامو آمریکا انتخاب کرد؛ به این ترتیب که سراج الله حقانی، که در صدر لیست تروریستها قرار داشت، بعنوان وزیر کشور افغانستان انتخاب شد و محمد یعقوب که از پدر خود ملا عمر افراط گراتر است، وزیر دفاع شد. بدین معنا طالبان سعی دارد ایالات متحده را به چالش بکشد و چه بسا مهمترین مبانی استراتژی این گروه، انتقام از اشغال افغانستان توسط آمریکاست.
در این باره تردیدی نیست که اشغال افغانستان توسط آمریکا القاعده را تضعیف کرده و از خطرات آن کاست، همانطور که نیروهای ویژه آمریکا توانستند اسامه بن لادن را در می 2011 ترور کنند، اما این به معنای بازنگشتن القاعده در قالب اسامی دیگر و رهبریهای جدید نیست.
سقوط سایگون آمریکا را نابود نکرد و موجب تضعیف قدرت و شکست این دولت در جنگ سرد نشد، علاوه بر این، پایههای رهبری ایالات متحده بر جهان و غرب توسط ایالات متحده به لرزه در نیامد. اما شکست واشنگتن در عراق و افغانستان و سوریه مساله دیگری است که خطرات زیادی برای آمریکا دارد و میتواند از هیبت آن بعنوان یک ابرقدرت بکاهد. همین مساله دولتهای اتحادیه اروپا را بر آن داشت تا به دنبال ائتلافها و ظرفیتهای دفاعی دیگری به دور از چتر دفاعی آمریکا باشند، چرا که آن را قابل اتکا نمیدانند.
سیاستهای آمریکا در دو بخش داخلی و خارجی، دربردارنده خطاهای فاجعه باری است که زمینه ساز مرحله فروپاشی بزرگ برای امپراطوری آمریکاست و تاریخ، آغاز این فروپاشی را حملات یازده سپتامبر و تبعات آن، بویژه حمله به عراق و افغانستان، به دلایل اسرائیلی و نه برای خدمت به منافع آمریکا میداند.
مسئولان ایران در چهل سال گذشته آمریکا و جهان غرب را متوقف کرده، تمام معادلات را تغییر داده و قواعد و اصول درگیری در منطقه خاورمیانه را متحول کردند، در این میان در سایه افزایش قدرت طالبان در افغانستان، در صورتی که این گروه با ایران وارد ائتلاف شود و هماهنگیهایی میان این دو صورت گیرد، شرایط به چه شکل پیش میرود؟ ضمن اینکه باید یادآوری کنیم در منطقهای مثل خاورمیانه، هیچ احتمالی بعید نیست. پاسخ به این سوال را به تحولات روزهای اینده موکول میکنیم و پیش بینی ما آن است که این روزها، حامل حوادث غافلگیر کنندهای خواهد بود که برای آمریکا و متحدانش خبر خوبی نیست.
دیدگاه تان را بنویسید