چرا طالبان در افغانستان مقبولیت دارد؟ زور سلاح؟ نه بیسوادی مردم
بر اساس آمارهای ارائه شده از وضعیت سوادآموزی در افغانستان، تنها 40 درصد از جمعیت افغانستان دارای سواد و تحصیلات ضروری هستند که این مسئله موجب کاهش نرخ دسترسی تودههای مردم به رسانههای مدرن تعاملی شده است.
اعتمادآنلاین| کشور افغانستان پس از شکست دولت مرکزی و اشغال پایتخت توسط قوای طالبان وارد فصل جدیدی از تاریخ خود شده است چرا که بار دیگر در این کشور بحران زده جنبشی به حکومت دست یافته که 20 سال قبل توسط ائتلاف غربی به رهبری آمریکا از قدرت خلع و به شدت سرکوب شده بود اما دو دهه بعد همین جنبش با بازسازی و توسعه ظرفیتها و قابلیتهایش توانست از خاکستر خود برخواسته و تبدیل به بازیگر اصلی و تصمیمساز افغانستان شود.
به گزارش دیپلماسی ایرانی، با توجه به جایگاه ویژه طالبان در تحولات افغانستان، ضروری است که زمینه شناخت بهتر این بازیگر برای پژوهشگران و محققان فراهم شود لذا در این یادداشت به یکی از جنبههای کمتر مطرح شده در رابطه با طالبان یعنی قدرت نرم و دیپلماسی عمومی این گروه میپردازم.
قدرت نرم یا Soft Power به معنای شکلدادن به ترجیحات دیگران از طریق ایجاد جذابیت و جذبه است اما ایجاد جذابیت و جذبه نیازمند وجود ظرفیتهای ارتباطی و رسانهای است تا از طریق این بسترهای ارتباطی امکان بازنمایی مطلوب آنچه مد نظر اعمال کننده قدرت نرم است ممکن گردد.
همانطور که میدانید رسانه یا Media انواع مختلفی دارد، از رادیو گرفته تا تلویزیون، اینترنت، کتاب و حتی منبرها همه گونههای مختلفی از رسانه هستند که زمینه ارتباط با طیف خاصی از مخاطب را بر قرار میکنند.
با توجه به این تعریف و برای درک بهتر قدرت نرم طالبان ضروری است که ظرفیتهای ارتباطی و رسانهای این گروه را مورد بررسی قرار دهیم اما در ابتدا باید نگاهی آماری به وضعیت رسانهها در افغانستان داشته باشیم.
بر اساس افکار سنجی که در سال 2019 توسط بنیاد آسیا انجام شد به ترتیب گروههای خانوادگی و دوستان، تلویزیون، رادیو، مساجد، تجمعات مذهبی و در نهایت اینترنت مهمترین منابع خبری و اطلاعاتی جامعه افغانستان محسوب میشوند.
در رابطه با نرخ دسترسی شهروندان افغانستان به اینترنت نیز آمارهای سال 2021 میلادی حکایت از دسترسی 8.64 میلیون شهروند افغانستان به اینترنت دارد که این تعداد به معنای ضریب نفوذ 22 درصدی اینترنت در کشور افغانستان است. همچنین 27 میلیون کاربر تلفن همراه در افغانستان وجود دارد. تعداد کاربران رسانههای اجتماعی در افغانستان نیز چهار و نیم میلیون نفر برآورد میشود.
بر اساس آمارهای ارائه شده از وضعیت سوادآموزی در افغانستان، تنها 40 درصد از جمعیت افغانستان دارای سواد و تحصیلات ضروری هستند که این مسئله موجب کاهش نرخ دسترسی تودههای مردم به رسانههای مدرن تعاملی شده است.
همانگونه که اشاره شد ساختارهای سنتی افغانستان، در حوزه رسانه نیز سنتی باقی مانده و فضای مجازی تنها توسط بخش محدودی از جامعه جوان و تحصیل کرده مورد بهره برداری قرار میگیرد، تلویزیون نیز تنها در مناطق شهرنشین رسانه پر مخاطب محسوب میشود و 71 درصد از جمعیت قریب به 38 میلیون نفری افغانستان برای دسترسی به اخبار و اطلاعات همچنان از رسانههای سنتی خصوصا گروههای خانوادگی و دوستان، تجمعات محلی و رادیو بهره میبرند، اتفاقا در طول دو دهه گذشته طالبان در این دست مناطق از نفوذ و قدرت بیشتری برخوردار بوده است چرا که طالبان خود منبع اصلی اطلاعرسانی و تصویر سازی تحولات افغانستان در اذهان افکار عمومی این مناطق بوده است.
در مقابل در مناطق شهرنشین به دلیل دسترسی مردم به سایر انواع رسانههای مدرن که خارج از کنترل و اراده طالبان و در راستای سیاستهای غربی و ضد طالبانی به فعالیت مشغول بودند تصویر ارائه شده از طالبان مخدوش بوده و بالطبع هواداران این گروه کمتر بودند. با این حال در طول سالهای اخیر طالبان به فضای مجازی نیز توجه ویژه ای داشته است چرا که این رسانه فراگیر نقشی کلیدی در تصویرسازی از طالبان در سطح افکار عمومی جهان دارد.
طالبان در طول دو دهه گذشته سه استراتژی را به صورت گام به گام در راستای توسعه قدرت نرم خود دنبال کرده است، در گام نخست این گروه از سال 2002 تا 2009 مشغول بازیابی ظرفیتهای ارتباطی و شبکه سازی مجدد در جامعه افغانستان شد، چرا که بسیاری از شبکهها و ظرفیتهای این گروه در جریان تهاجم ائتلاف آمریکایی به افغانستان از دست رفته یا به شکل جدی آسیب دیده بود.
جالب است بدانید که سخنگوی طالبان در سال 2008 با افتخار اعلام کرد که دولت افغانستان برای انتشار بیانیه مطبوعاتی در مورد رخدادهای مهم افغانستان به 24 ساعت زمان نیاز دارد اما طالبان از طریق تلفنهای ماهوارهای در هر زمان و مکانی توانایی ارائه بیانیههای مطبوعاتی را دارد.
در این دوره یکی از ابزارهای رسانه ای و تبلیغاتی ویژه طالبان انتشار شبنامه بود و از طریق این نوع پیام رسانی دیدگاهها و بیانیههای طالبان به اطلاع افکار عمومی افغانستان میرسید، طالبان در قالب این شبنامه به همکاران و همپیمانان محلی نیروهای خارجی هشدار میداد و آنها را از ادامه همکاری با قوای خارجی باز میداشت. طالبان البته در حوزه نشر نیز فعال شده بود و مجلاتی به زبانهای دری و پشتو منتشر میکرد. این گروه حتی در حوزه چند رسانهای نیز دست به ابتکار عمل زده و پیامهای ویدئویی خود را در قالب DVD برای رسانهها ارسال می کرد.
طالبان از حوزه فضای مجازی هم غفلت نکرد و همانگونه که در سال 1998 سایت طالبان دات کام را راه اندازی کرده بود، در اواسط سال 2005 سایت امارت را برای اطلاعرسانی دیدگاههای خود و همچنین دسترسی به مخاطبان فضای مجازی راه اندازی کرد، هر چند که این سایت و سایر سایتهای مشابه به سرعت توسط نهادهای نظارتی غربی مسدود میشدند اما این مسدود سازیها مانع از سرمایه گذاری مجدد طالبان در راهاندازی رسانههای مجازی جدید نمیشد. در سال 2009 نیز این گروه به یوتیوب پیوست و حتی دکمه اشتراک مطالب در فیسبوک را به سایتهای خود افزود.
در گام دوم، طالبان از سال 2009 تا 2017 میلادی رسانهها و شبکههای توزیع اخبار و اطلاعات خود را توسعه داد، رسانهها و خبرنگاران در این دوره قادر شدند با طالبان ارتباط نزدیک بر قرار کرده و حتی از طریق این گروه به جزییات اخبار و رخدادهای مهم افغانستان دست پیدا کنند.
در این دوره طالبان راه اندازی ایستگاههای رادیویی سیار را در دستور کار قرار داد تا از طریق رادیو امکان انتشار اخبار و دیدگاههای خود را در سطح جغرافیایی بیشتری داشته باشد. حوزه شعر و ادبیات و حتی موسیقی حماسی نیز در این دهه مورد توجه طالبان قرار گرفت و این گروه از طریق رسانههای در دسترس خود و در قالب محتواهای ادبی و فرهنگی دیدگاهها و تبلیغات مد نظر خود را نشر میداد.
در سال 2015 طالبان با هدف تسهیل ارتباط خود با افکار عمومی خصوصا فعالان رسانهای فعالیت در پیام رسانهای واتس آپ و تلگرام را آغاز کرد. در جریان حملات سال 2016 به قندوز، طالبان استراتژی «جنگ ترکیبی» را برای نخستین بار به کار گرفت و جنگجویان طالبان همزمان با تصرف بخشی از شهر به صورت زنده تصاویر و حتی سلفیهای پیروزمندانه خود را در فضای مجازی به اشتراک میگذاشتند.
همزمان طالبان با رسانههای مختلف جهان نیز ارتباط برقرار کرد و حتی برای بسیاری از خبرنگاران و مستندسازان دعوتنامههایی برای سفر به مناطق تحت کنترل خود ارسال نمود تا از این طریق افکار عمومی جهان را با تصویری واقعی طالبان آشنا کند و تبلیغات ضد طالبانی غرب تا حد امکان خنثی نماید.
ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان نیز به شکل جدی در توئیتر فعال است و پیامهای منتشر شده توسط وی به سرعت مورد توجه کاربران و رسانهها قرار میگیرد.
همانگونه که مشخص است تولید محتوا و فعالیت پویای هواداران طالبان در رسانههای اجتماعی نشان از سرمایه گذاری این گروه در حوزه تربیت متخصصان فضای مجازی و تولید محتوا دارد.
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که از سال 2017 میلادی به بعد دولت افغانستان در راستای پنهان سازی ضعفها و نارساییهای خود سیاست سانسور اخبار و اطلاعات را در دستور کار قرار داده بود، اما طالبان از این فرصت نیز بهره برداری کرده و اخباری را که در رسانههای رسمی اجازه انتشار نداشتند در رسانه خود منتشر میکرد، از جمله این دست اخبار میتوان به آمار تلفات و شکستهای نیروهای مسلح افغانستان در گوشه و کنار این کشور اشاره کرد.
دیدگاه تان را بنویسید