«اعتمادآنلاین» بررسی میکند:
خودرو کابینه لبنان و ورود به جاده سنگلاخ اجرا
گرچه دولت نجیب میقاتی از تمامی دستاندازهای تشکیل کابینه که در لبنان معمولاً به شکل یک کوه درمیآیند عبور کرده است، اما کارشناسان همچنان نگران مینهای موجود بر سر راه دولت هستند.
اعتمادآنلاین| سید عماد حسینی- گرچه دولت نجیب میقاتی از تمامی دستاندازهای تشکیل کابینه که در لبنان معمولاً به شکل یک کوه درمیآیند عبور کرده است، اما کارشناسان همچنان نگران مینهای موجود بر سر راه دولت هستند.
به زعم بسیاری از کارشناسان، گرچه فرایندهای خاص منطقهای و اقلیمی ناخواسته به موفقیت تشکیل کابینه در لبنان کمک کرده است، اما هنوز هم این جاده سنگلاخ مملو از مینهایی است که هر کدام از آنها میتوانند حتی کابینههای قدرتمندتر را هم متلاشی کنند.
هرچند اختلاف نظرهای بسیاری بر سر این وجود دارد که اتفاقات مهمی چون خروج آمریکا از افغانستان و مشغولیت کاخ سفید با ساماندهی حضور قدرتمندانه در منطقه اقیانوس آرام، تلاش واشینگتن برای مهار چین بعد از خلاصی از بحران کرونا، کاهش تنش در منطقه خاورمیانه و حتی نشست منطقهای بغداد که امانوئل مکرون را به پایتخت عراق کشاند و نیز بحران قرارداد زیردریاییهای استرالیایی که آمریکا و فرانسه را رودرروی یکدیگر قرار داد تا چه حد بر تسریع تشکیل کابینه لبنان تاثیر گذاشته، اما آنچه مسلم است اینکه این اتفاقت اگر تاثیر مستقیمی هم بر این روند نگذاشته باشند، دستکم مشغول شدن قدرتهای منطقهای و بینالمللی به این رخدادها مانع از تاثیرگذاری منفی آنها بر روند تشکیل کابینه در لبنان شده است.
به اعتقاد کارشناسان، گرچه میقاتی توانست با چراغ خاموش از تونل تشکیل کابینه، متقاعد کردن طیفهای مختلف سیاسی کشور و دور زدن اهداف قدرتهای منطقهای بگذرد، اما در انتهای این تونل به چند مانع بزرگ برخواهد خورد که به سرعت باید برای تعامل با آن چارهای بیندیشد.
اولین چالش و شاید بزرگترین چالشی که تا مدتها گریبانگیر دولت میقاتی خواهد بود نحوه تعامل دولت لبنان با دولت سوریه است؛ اگر طرح انتقال گاز مصر و برق اردن از طریق خاک سوریه به لبنان به اجرا درآید، این تقابل درونی در ساختار لبنان به وجود خواهد آمد که بعد از چند سال سردی روابط و حتی مواجهه برخی از جریانهای سیاسی این کشور- که اتفاقاً در کابینه میقاتی هم عضویت دارند- با سوریه، این همکاری چگونه خواهد بود؟
جریانهای لبنانیای که از سال 2001 حتی تا مرز درخواست برای سرنگونی دولت بشار اسد پیش رفته بودند اکنون خود را در گردونه یک تضاد سرنوشتساز یافتهاند.
امروز این جریانها که اتفاقاً جزو همپیمانان آمریکا در لبنان نیز به شمار میروند شرایطی پیدا کردهاند که ناگزیر از استحاله مواضع قبلی خود هستند.
به تعبیری روشنتر، آنها یا باید طرح آمریکا برای انتقال انرژی از خاک سوریه را بپذیرند و با مواضع پیشین خود در مخالفت با بشار اسد خداحافظی کنند، یا بر مواضع خود پافشاری کنند و کمبود انرژی و صد البته قبول تقابل با طرح آمریکا را به جان بخرند، امری که در سایه پافشاری حزبالله بر واردات سوخت از جمهوری اسلامی ایرانی، چندان از سوی آنها منطقی به نظر نمیرسد.
چالش دوم نحوه تعامل با اقدام حزبالله در واردات نفت از ایران است؛ گرچه هم ایران و هم حزبالله تاکید کردهاند که این اقدام آنها در راستای کمک به کاهش مشکلات مردم لبنان انجام گرفته، اما موضع آمریکا از یک سو و کشورهایی همچون عربستان سعودی که شماری از جریانهای تحت امر خود را در لبنان نیز در این چارچوب به صف کرده است، نجیب میقاتی را در شرایط چالشآفرینی قرار داده است تا میان جریانهای حزبی که برخی از آنها متحدان دیرینهاش محسوب میشدند و نیازهای مبرم مردم لبنان، یکی را برگزیده و هر انتخابی هم به طور حتم تبعات خاص خود را برای او و کابینهاش به همراه خواهد داشت.
سومین چالش میقاتی نه تنها همانند 2 چالش دیگر فرامرزی بلکه فرامنطقهای است و مربوط به تقابل آمریکا و فرانسه است، که این چالش میتواند در میانمدت بر روند فعالیت کابینهاش تاثیر منفی بگذارد.
اگر تا به امروز ایالات متحده برای فرو نشاندن خشم فرانسه در پرونده زیردریاییها دست به کارشکنی خاصی در زمینه تشکیل کابینه لبنان نزده است، گمان نمیرود این سکوت به درازا بکشد.
به زعم برخی از کارشناسان منطقه، ایالات متحده در واقع قرارداد زیردریایی با استرالیا را به عنوان اقدامی تلافیجویانه در مقابل قرارداد 27 میلیارد دلاری فرانسه در عراق به سرانجام رسانده است، تا به کاخ الیزه نشان دهد اگر پاریس با کمک برخی از تحرکات و قدرتهای منطقهای در عراق و لبنان به دستاوردهای مالی خاصی نایل شده، دست کاخ سفید برای بر هم زدن برنامه فرانسه آن هم با قراردادی به ارزش 66 میلیارد دلار باز است.
بیتردید آمریکا که به شدت از موفقیت شرکت فرانسوی توتال در حضور در حوزه نفتی عراق عصبانی است، اجازه نخواهد داد فرانسه هر قدر هم در لبنان صاحب نفوذ باشد، قرارداد مشابهی با این کشور برای کشف و استخراج نفت آن به امضا برساند.
امروز میقاتی علاوه بر مشکلات اقتصادی باید با تقابل محورهای مختلف و تضاد منافع ساختارهای مختلف قدرت که سودای حضور پررنگتر در صحنه لبنان را داشته و دارند نیز تعامل کند، تعاملی که شبیه رقص باله در لبه پرتگاهی است که هر اشتباهی در آن دستکم میتواند منجر به فروپاشی کابینهاش شود.
دیدگاه تان را بنویسید