سخنگوی جبهه مقاومت ملی افغانستان:
طالبان کماکان گروهی تروریستی است/ مستندسازی در افغانستان مساوی با مرگ یک انسان است
سخنگوی وزارت امور خارجه پیشین افغانستان گفت: در جبهههای جنگ به خصوص پنجشیر بسیار خوب است. ما شوکهای اولیه را پشت سر گذاشتهایم و البته همه میدانند که افغانستان در نتیجه یک توطئه سقوط کرده است.
روزی نیست که افغانستان در صدر اخبار بینالمللی نباشد. جامعه جهانی پس از بیست سال ادعای مبارزه با تروریسم و کمک به آبادی افغانستان، این کشور را در سایه توافقنامه دوحه به طالبان واگذار کرده و گریخت.
به گزارش روزنامه اعتماد، اکنون چندماه پس از تصاحب پایتخت و سلطه طالبان بر سراسر جغرافیای افغانستان، مردم این کشور از شدت فقر به فروختن فرزندان خود روی آوردهاند و ما هر روز شاهد هشدار نهادهای بینالمللی درباره وخامت اوضاع انسانی در افغانستان هستیم. در این میدان، جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود فرزند احمد شاه مسعود فقید به مقابله نظامی با طالبان و البته تلاش برای گفتوگوی سیاسی با آنها روی آورده است.
در چند روز گذشته اخباری مبنی بر افزایش حملات جبهه مقاومت علیه طالبان در گوشه و کنار افغانستان به گوش رسیده و به عنوان نمونه روز گذشته به نقل از مسوولان این جبهه، گفته شد که در هشت روز گذشته جبهه مقاومت ۶۱ جنگجوی طالبان را کشته است.
هفته گذشته با صبغتالله احمدی، سخنگوی وزارت امور خارجه پیشین و سخنگو و رییس روابط استراتژیک جبهه مقاومت ملی افغانستان که جانشین شهید محمدفهیم دشتی سخنگوی پیشین این جبهه شده گفتوگو کردم.
صبغتالله احمدی که این روزها در داخل افغانستان و در جبهههای مقابله نظامی حضور دارد در این گفتوگوی تفصیلی تاکید دارد که هیچکس در داخل افغانستان از سیاستمداران قدیمی تا مردم عادی از سلطه طالبان راضی نیست و مقاومت در حال شکلگیری در گوشه و کنار است.
سخنگوی جبهه مقاومت ملی میگوید که تنها راه پیش روی طالبان تن دادن به برگزاری انتخابات شفاف و سالم در سایه نظارتهای بینالمللی است که به تشکیل دولت فراگیر در افغانستان منتهی شود. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید
*در ابتدای بازگشت طالبان به قدرت- البته با قشونکشی نظامی- ما شاهد درگیریهایی در پنجشیر بودیم. مدتی است که به نظر میرسد اوضاع در این منطقه آرامتر شده است. وضعیت امروز پنجشیر چگونه است؟
وضعیت در جبهههای جنگ به خصوص پنجشیر بسیار خوب است. ما شوکهای اولیه را پشت سر گذاشتهایم و البته همه میدانند که افغانستان در نتیجه یک توطئه سقوط کرده است. در حال حاضر، نیروهای جبهه مقاومت ملی افغانستان حملات چریکی علیه گروه تروریستی طالبان را شدت بخشیدهاند. در جبهه اندراب هم وضعیت خیلی خوب است. در چندوقت اخیر در پنجشیر، اندراب، خوست، بخشی از کاپیسا، تخار، سمنگان، بدخشان، بادغیس و غور حملاتی علیه طالبان انجام شده که در نتیجه آنها تلفات سنگینی به آنها وارد شده است. انشاءالله تا مدت کوتاه دیگری خبرهای خوب از فتوحات جبهه مقاومت ملی را به اطلاع شما خواهیم رساند.
*پس عملا جبهه مقاومت ملی وارد فاز مبارزه مسلحانه با طالبان شده است؟
بدون تردید. چریکهای جبهه مقاومت ملی افغانستان در تمام افغانستان فعالیت خود را آغاز کردهاند. ما در بیشتر ولایتهای شمالی افغانستان، شرقی، مرکزی و در غرب حملاتی علیه طالبان انجام دادیم که خوشبختانه چریکهای جبهه مقاومت آسیبی ندیدند اما به طالبان تلفات بسیار سنگینی وارد شده است.
*آیا در چندماه اخیر گفتوگوی سیاسی یا پیامرسانی میان طالبان و جبهه مقاومت در جریان بوده است؟ (اخباری منتشر شده مبنی بر آنکه هیات جبهه مقاومت ملی روز چهارشنبه گذشته مذاکراتی را با نمایندگان طالبان در شهر «چاریکار »، مرکز ولایت پروان برگزار کرده و این مذاکرات در جوی خوب برگزار شد.)
ما گفتوگوی رودررو با طالبان نداشتهایم. البته درخواستهایی برای گفتوگو مطرح بوده و درهای جبهه مقاومت ملی افغانستان برای گفتوگو باز است. ما صلح را ترجیح میدهیم اما طالبان با دسیسهای از پیش طراحی شده توانستند بر افغانستان و بیشتر نقاط آن مسلط شوند و اگر همچنان بر مسائلی که خلاف خواست مردم افغانستان است تاکید کنند، مطمئن باشند که توان مقاومت در برابر مردم افغانستان را نخواهند داشت. ما به مبارزه مسلحانه تا آزادی افغانستان ادامه خواهیم داد و اگر طالبان به صلح تن ندهد و به خواست مردم افغانستان احترام نگذارد، قطعا ما وارد مرحله جدیدی از حملات علیه طالبان در بیشتر ولایتها خواهیم شد.
*شما گفتید پیشنهادهایی برای گفتوگو میان طالبان و جبهه مقاومت مطرح شده است. چرا جبهه مقاومت این پیشنهادها را نمیپذیرد؟ شروط شما برای آغاز گفتوگوهای سیاسی با طالبان چیست؟
این پیشنهادها از سوی طالبان نبوده بلکه از سوی برخی کشورهایی که به دنبال شکلگیری گفتوگو میان جبهه مقاومت ملی افغانستان و طالبان هستند، مطرح شده است. شروط ما بسیار واضح هستند: کابل باید غیرنظامی شده و نیروی حافظ صلح سازمان ملل در آن مستقر شود، طالبان از مناطق شمال، مرکزی و بخشهایی از غرب افغانستان نیروهای خود را عقب ببرند تا برای گفتوگو میان هیات ما و هیات طالبان اعتمادسازی صورت بگیرد.
*با توجه به اینکه طالبان در حال حاضر بر جغرافیای افغانستان سلطه دارد پیششرطهای جبهه مقاومت ملی برای آغاز گفتوگو با طالبان را حداکثری نمیدانید؟
گفتوگو ساز و کاری دارد. طالبان ابتدا باید اعتمادسازی انجام بدهد چرا که قبلا تعهداتی داده و به آنها عمل نکرده است. در یکی از موارد اخیر، ملاهیبتالله، سرکرده گروه تروریستی طالبان عفو عمومی اعلام کرد اما متاسفانه بسیاری از نیروهای پیشین امنیتی افغانستان که به این وعده اعتماد کرده بودند از سوی طالبان شکنجه شده و به شهادت رسیدند. در این مدت، بسیاری از مردم عادی هم با اتهامهای عجیب و غریب به زندان افتاده و تعدادی از آنها هم زیر شکنجه شهید شدند. طالبان هر روز با کشتار و شکنجه و آزار و اذیت مردم در حال نقض حقوق بشر و ارتکاب جنایت است. ما به طالبان اعتماد نداریم لذا طالبان ابتدا باید اعتمادسازی بکند. من با اعتماد کامل به شما میگویم که در تمام افغانستان مبارزه برای آزادی آغاز شده و حملات علیه طالبان شدت میگیرد. ما میتوانیم افغانستان را دوباره از چنگ گروه تروریستی طالبان آزاد کنیم.
*به نظر میرسد که جبهه مقاومت ملی در حال حاضر تنها تشکل مشخصی است که به مقاومت مسلحانه در برابر طالبان روی آورده است و ما چندان شاهد مقاومت مردمی در برابر طالبان نیستیم.
پیش از آنکه فعالیت جبهه مقاومت ملی گسترده شود مقاومت تنها در دو نقطه وجود داشت: پنجشیر و اندراب. در هر دو محدوده طالبان موفق نشدند به نقاط اصلی راه پیدا کنند و مقاومت شدیدی صورت گرفت.حالا در تخار، بدخشان، سمنگان، بادقیس و بسیاری از مناطق دیگر و حتی کابل تحرکاتی آغاز شده است. این آغاز تحول بزرگی است و مردم به پا خاستهاند. اینگونه نبوده که ما به تمام این مناطق چریک اعزام کنیم یا مبارزان جبهه مقاومت از اندراب و پنجشیر به این مناطق بروند بلکه خود مردم دستههای مقاومت تشکیل داده و به طالبان حمله میکنند و این قصه ادامه دارد. ما با ولایتهای دیگر هم در تماس نزدیک هستیم .
*با توجه به میزان تسلیحاتی که در اختیار طالبان قرار دارد - میدانیم که تجهیزات و تسلیحات امریکایی هم در اختیار طالبان قرار گرفته است – به علاوه سلطه سیاسی طالبان شانسی برای مقاومت مسلحانه در برابر آنها برای جبهه مقاومت و مردم قائل هستید؟ طالبانی که برای بازگشت به قدرت از کشتن مردم افغانستان هم حذر نکرد ساکت نمینشیند.
بگذارید نکتهای را که به شعار مردم تبدیل شده بگویم. گذشتگان ما زمانی که شوروی به افغانستان آمد در برابر نیروی بزرگی جنگیدند و امروز مردمی که در سنگر نشستهاند میگویند: «گر پدر نیست تفنگ پدری هست هنوز. » مطمئن باشید که آرزوها و آزادی مردم افغانستان بر باد نمیرود، نقض حقوق بشر ادامه پیدا نمیکند، حقوق زن دوباره اعاده میشود، حیثیت زن به زن دوباره بازگردانده خواهد شد.
*زمانی که طالبان ولایت به ولایت حرکت میکرد ما شاهد بودیم که مقاومتی از سوی مردم صورت نمیگرفت و حتی در برخی ولایتها نیروهای ارتش افغانستان فرار کرده بعضا به کشورهای همسایه پناه آوردند. بسیاری در توضیح این مساله تاکید داشتند که دههها جنگ مردم افغانستان را خسته کرده است. حتی امروز هم که من با برخی از مهاجران افغان صحبت میکنم میگویند اگر فقر ریشهکن شده و امنیت برقرار شود به افغانستان باز میگردند. فکر میکنید چقدر این خسته شدن از جنگ باعث میشود مردم افغانستان حداقل در میان مدت در برابر طالبان دست به اقدام جدی نزنند.
آقای اشرف غنی و تیم او خیانت ملی بزرگی را مرتکب شده و نیروهای امنیتی افغانستان با دسیسه و توطئه کلان از هم فروپاشیدند. طالبان با یک توطئه از پیش طراحی شده - و نه زور- توانست بر افغانستان سلطه پیدا کند. مردم در آن زمان هم نمیخواستند که طالبان روی کار بیاید. هیچ کس حاضر نبود آزادی بیان را قربانی یک گروه تروریستی بکند، از حقوق زن و مرد افغان بگذرد یا دستاوردهای 20 سال اخیر را از دست بدهد. مردم حاضر بودند برای حفظ این موارد قربانی بدهند اما متاسفانه حاکم وقت افغانستان آقای اشرف غنی و تیم او خیانت کرده و افغانستان را دو دسته و به گروههای تروریستی تسلیم کردند. البته مساله خسته بودن مردم از جنگ هم درست است. ما هم صلح میخواهیم. امیدوار هستیم که طالبان به این نتیجه رسیده باشند که جنگ راهحل نیست و باید برای تشکیل حکومت فراگیر منتخب مردم که به ارزشهای 20 سال اخیر احترام بگذارد وارد مذاکره شوند. فعلا درها برای انجام گفتوگو باز است اما این در همیشه باز نمیماند و ما همزمان که گفتوگو میکنیم به مبارزه مسلحانه هم میپردازیم.
*طالبان در 20 سال گذشته برای بازگشت به قدرت از کشتن هموطنان خود هم ابایی نداشته است. امروز این گروه قدرت را در اختیار دارد. فکر میکنید حاضر به گفتوگو برای تقسیم این قدرت باشد؟
ما امیدوار هستیم اما مطمئن نیستیم که طالبان دست به تقسیم قدرت بزند. به همین دلیل پیشنهاد کردیم که کابل غیرنظامی شده، اعتمادسازی صورت بگیرد و هیاتهای دو طرف از طالبان و جبهه مقاومت ملی افغانستان در پایتخت با هم دیدار کرده و به توافق برسند.
این توافق خطوط قرمزی دارد که پیشتر بیان کردم. حکومت در نتیجه انتخابات شفاف، عادلانه و سراسری که تمام مردم افغانستان خود را در تعیین رهبر آینده سهیم بدانند، تشکیل شود. حالا از دل انتخابات چه کسی بیرون خواهد آمد را ما هم نمیدانیم اما فرد منتخب باید مورد پذیرش همه قرار بگیرد و هیچ کس حق ندارد نظر خود را به مردم افغانستان تحمیل کند. افغانستان، کشور کثیر القومی است لذا در سایه حکومت فراگیر، افکار متعدد و مذاهب مختلف چون سنی حنفی، فقه جعفری و مذهب اسماعیلیه همه باید مورد احترام قرار بگیرند. طالبان بپذیرند که این کشور برای همه مردم افغانستان است و آنها باید به تمام مردم افغانستان احترام بگذارند.
*شما از برگزاری انتخابات سالم صحبت میکنید اما در بیست سال اخیر هم که ساختار سیاسی مشخصی در افغانستان بر روی کار بود ما به ندرت شاهد برگزاری چنین انتخاباتی بودیم و انتخاباتهای برگزار شده همواره با شائبههایی همراه بوده است. چقدر فکر میکنید در سایه طالبان برگزاری انتخابات سالم ممکن است. (البته اگر فرض اولیه و البته تقریبا دور از ذهن موافقت طالبان با برگزاری انتخابات را بپذیریم.)
سقوط افغانستان عوامل زیادی داشت و یکی از آنها توطئه اشرف غنی و تیم او بود. مساله دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که اشرف غنی انتخابات را در نتیجه تقلب برنده شده بود. در این سالها تمام این موارد نادیده گرفته شد و این باعث فروپاشی نظام شد. آنچه که ما به دنبال آن هستیم این است که تایید قانون اساسی از سوی مردم افغانستان باشد و در عین حال ساز و کاری برای برگزاری انتخابات ایجاد شود که در سایه نظارت جامعه جهانی و مردم افغانستان - به شمول احزاب و گروههای سیاسی- هیچکس نتواند تقلب کند. ما معتقد هستیم که میتوانیم انتخابات آزاد، شفاف و عادلانه داشته باشیم.
حرف شما درباره اینکه ما در سالهای گذشته هم انتخابات شفاف در افغانستان نداشتیم دقیق است اما در آن زمان وضعیت به گونهای بود که هر چیزی ممکن بود و در نتیجه شرایط فوق فرسودگی شکل گرفته بود. باز هم تاکید میکنم که ما باید به سمت برگزاری انتخابات شفاف و نظام غیرمتمرکز برویم که تمام اقوام افغانستان خود را در آن حکومت و تصمیمگیریهایش شریک بدانند.
*چند هفته پیش شاهد مصاحبه یک خبرنگار ایرانی با ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان بودیم که در آن مصاحبه او با زیر سوال بردن قدرت و محبوبیت جبهه مقاومت ملی گفت که اگر جبهه مقاومت ملی محبوب بود ما شاهد پیوستن مردم افغانستان به این جبهه بودیم. پاسخ شما به این ادعا چیست و آیا جبهه مقاومت برای همراه کردن تعداد بیشتری از مردم افغانستان با خود برنامهای هم دارد؟
در آن زمان هم مقاومت تنها در پنجشیر نبود و در اندراب هم تحولات و تحرکات جریان داشت. این نشان از محبوبیت مقاومت دارد. سوال اینجا است که اگر مقاومت در میان مردم محبوب نیست، چرا طالبان به خشونت روی آورده است؟ چرا سختگیری میکنند؟ چرا پلیس افکار عمومی مردم شدهاند؟ چرا هر روز به خانههای مردم هجوم میآورند؟ چرا به کشتار نیروهای امنیتی سابق دست میزنند؟ این رفتارهای طالبان نشان میدهد که مقاومت در میان مردم جا باز کرده و محبوب است. در ولایتهایی چون غور، سمنگان و بادقیس، تخار، بدخشان، کاپیسا و ... شاهد کمین بر ضد طالبان هستیم. طالبان در این مناطق متحمل تلفات سنیگن شده و نگران است. طالبان میداند که توان مقاومت در برابر جبهههای آزادی بخش و مبارزان ایستاده جبهه مقاومت ملی را ندارد.
*در حال حاضر احمد مسعود در داخل افغانستان است یا خارج از کشور؟ رفت و آمدهای او چگونه است؟ آیا طالبان محدودیتی برای رفت و آمد مقامهای جبهه مقاومت ایجاد کرده است؟
ما راههای زیادی برای رسیدگی به جبهههای مقاومت داریم. آقای مسعود به عنوان مسوول درجه یک و رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان طبیعتا هم در داخل برای نظمدهی به جبههها فعال هستند و هم برای رساندن صدا و اهداف مقاومت به کشورهای دیگر سفر میکنند. احمد مسعود از راههایی که مبارزان جبهههای مقاومت ملی افغانستان دارند، به خارج هم رفت و آمد دارند اما بیشتر در داخل افغانستان برای نظمدهی و ایجاد جبهههای جدید مقاومت فعال هستند.
*پس از سقوط دولت قبل شاهد بودیم که عمده سیاستمداران مطرح افغان کشور را ترک کردهاند و به نظر میرسد که آنها که در داخل ماندهاند هم در سکوت به سلطه طالبان تن دادهاند. آیا رهبران و مقامهای ارشد جبهه مقاومت با سایر رهبران سیاسی باقی مانده در کابل ارتباط دارند؟ فکر میکنید این اراده در رهبران باقی مانده در افغانستان برای شکل دادن ائتلافی با جبهه مقاومت برای کاستن از تبدیل شدن طالبان به قدرت مطلق در افغانستان وجود دارد؟
جبهه مقاومت گفتوگوهایی با دوستان سیاسی در داخل و خارج از افغانستان دارد. هیچکس از طالبان راضی نیست و تمام افرادی که در داخل افغانستان ماندهاند از این وضعیت به ستوه آمدهاند. درب جبهه مقاومت ملی افغانستان باز است و همه میتوانند برای کمک به آزادی و رهایی مردم افغانستان از زیر سلطه رژیم تروریستی طالبان با ما همکاری کنند. انشاءالله شاهد افغانستان آزاد و آباد خواهیم بود.
*من پاسخ سوال را نگرفتم. فکر میکنید رهبران سیاسی که در کابل در حاشیه نشستهاند تن به حکومت طالبان دادهاند یا فکر میکنید در این جمع هم اتفاقی رخ خواهد داد؟
من فکر نمیکنم کسی به مصالحه با طالبان تن داده است. همه خواهان این هستند که طالبان به خواستههای مردم افغانستان از جمله شکل دادن حکومت فراگیر برآمده از انتخابات تن بدهند. حکومتی که به ارزشهای مدنظر مردم افغانستان احترام بگذارد و به تعهدهای بینالمللی افغانستان مهر تایید بزند و آن را تبلیغ کند.
*در حال حاضر افغانستان با دو مشکل دست و پنجه نرم میکند: فقر و گرسنگی و قوت گرفتن گروههای تروریستی چون داعش. طالبان با دستاویز قرار دادن این موضوعات سعی در تسریع روند به رسمیت شناخته شدن خود دارد و همزمان میبینیم که این دو مساله کشورهای همسایه و همچنین سایر کشورها را هم نگران وضعیت افغانستان کرده است. فکر میکنید تا چه اندازه این مسائل میتواند جامعه جهانی را به سمت پذیرش طالبان ببرد؟
دلیل این گرسنگی طالبان است اما مردم در افغانستان امنیت روانی و فیزیکی هم ندارند. گزارشهای موثقی وجود دارد که طالبان بسیاری از پولهایی که در داخل افغانستان داخل بانکها بوده را دزدیده است. طالبان تامین غذای نیروهای خود را در روستاهای دورافتاده و بسیار فقیر بر مردم عادی تحمیل کردند. طالبان جدا از اینکه امنیت روانی و فیزیکی را از مردم گرفته حالا از اطفال و بیوه زنهای افغان هم امنیت غذایی را گرفته و ذخیرههای مردم افغانستان را به زور میگیرد. اگر کسی در منزل خود آذوقهای دارد باید 60 درصد آن را به طالبان بدهد. طالبان عامل فاجعه انسانی امروز در افغانستان هستند و چیزهایی که مطرح میکنند بهانه است. مثلی است که میگوید گرگی بالای تپه بود و آهویی پایین تپه. گرگ برای آنکه بهانهای برای شکار آهو پیدا کند از بالا صدا میزد که چرا آب را گلآلود میکنی؟ در حالی که آب از بالا میآمد. حالا در افغانستان هم عامل فاجعه خود طالبان هستند و هر روز هم دامنه فاجعه را با کشتار و شکنجه و گرفتن امنیت غذایی مردم گستردهتر میکنند. طالبان مردم را آواره و سرگردان کردهاند و هیچ کس در داخل افغانستان احساس راحتی نمیکند و توان صدا بلند کردن را هم ندارد.
*طالبان ادعا میکند که تعداد تلفات مردمی از زمان روی کار آمدن این گروه کاهش پیدا کرده و البته این موضوع هم قابل چشم پوشی نیست که دلیل عمده این تلفات در دو دهه اخیر عملیاتهای انتحاری بوده که طالبان انجام داده است. این قبیل فضاسازیهای طالبان چه تاثیری بر تصمیمگیریها درباره این گروه دارد؟
مردم افغانستان به چشم خود همهچیز را میبینند و این فضاسازیهای طالبان بیشتر مصرف خارجی و نه داخلی دارد. مردم میبینند که یک شب طالبان همسایه آنها را ربوده، شکنجه کرده و کشته یا محاکمه صحرایی میکند. طالبان کماکان گروهی تروریستی است و هیچ گونه مسوولیتی در قبال مردم برای خود فرض نمیکند. طالبان میخواهند به بیرون از افغانستان نشان بدهند که هیچ تلفاتی در داخل کشور وجود ندارد اما شاید تلفات اعضای این گروه کم شده باشد اما هر روز آدم میکشند و تلفات مردم بسیار بالا است. ما نگران جان مردم افغانستان و نیروهای امنیتی سابق هستیم.
*شما از وجود آمار و شواهدی مبنی بر بازداشت شکنجه و قتل مردم افغانستان اشاره میکنید اما این مسائل چندان در خارج افغانستان انعکاس ندارد و شاید بخشی از آن هم به دلیل محدود شدن فعالیت رسانههای بینالمللی در افغانستان باشد. چرا جبهه مقاومت ملی در بخش رسانهای این مسائل را مستند منتشر نمیکند تا جامعه جهانی را متوجه آنچه میگویید کند؟
مستندسازی در افغانستان مساوی با مرگ یک انسان است. هیچ کس جرات عکس و فیلم گرفتن ندارد. افرادی هستند که در تماس با ما میگویند نیروهای طالبان الان همسایه ما را برد و پس از 15 تا 20 روز که جستوجو میکنند با جسد همسایه که آثار شکنجه بسیار شدید روی بدن او بوده روبهرو میشوند. این مشکل این روزها در افغانستان بسیار جدی است.
رسانههای افغانستان نیز دیگر آزادی ندارند. آزادی بیان محدود نشده بلکه از اساس وجود ندارد و به همین دلیل مستندسازی از جنایتهای طالبان هم بسیار سخت است. طالبان تلاش میکنند تمام جنایتهای خود را محفوظ نگه دارند تا کسی از آن خبردار نشود. برای طالبان مهم نیست که مردم افغانستان چه فکر میکنند بلکه میخواهند جهان متوجه جنایتهای آنها در داخل افغانستان نشود.
*در دوره قبل حکومت طالبان جامعه جهانی چشم خود را بر آنچه بر سر مردم افغانستان میگذرد بست و زمانی وارد میدان شد که حملات 11 سپتامبر رخ داد و امنیت ایالات متحده تحتالشعاع قرار گرفت. اینبار هم به نظر میرسد که جامعه جهانی چشم خود را بر درد و رنج مردم افغانستان بسته است.
ما تفاوتی میان طالب و داعش نمیبینیم. مردم افغانستان تفاوتی میان این دو نمیبینند. هر دو دو روی یک سکه هستند. تفاوت آنها این است که طالبان با کمک حامیان خود این توان را پیدا کردند که جنایتهای خود را پنهان کنند اما جنایتهای داعش کماکان منتشر میشود. هر دو یک رقم فکر میکنند و تفاوتی در خلق جنایت ندارند. متاسفانه در هر موردی بسیار سریع و بدون پرسش افراد را بازداشت و شکنجه کرده و میکشند. طالبان تهدید بسیار جدیتر برای کشورهای منطقه و جهان هستند و ظرفیت تبدیل شدن به تهدید جهانی را دارند. میتوانم بگویم که در آینده نزدیک اگر طالبان همچنان در قدرت بمانند کل دنیا و منطقه متوجه خواهند شد که این گروه قابل اعتماد نبوده است. گروههای تروریستی متعدد از کشورهای دیگر در اردوگاههای مشترک نظامی با طالبان آموزش میبینند و سلاحهایی را که از حکومت قبلی به دست آوردهاند در اختیار آنها قرار داده و تهدید جدی برای منطقه خواهند بود.
*انتظار شما از جامعه جهانی برای کمک به مردم افغانستان چیست؟
ما از کمکهای بشردوستانه تمام مردم دنیا به مردم افغانستان استقبال میکنیم اما آنها قطعا باید بر نحوه توزیع این کمکها نظارت کنند. گزارشهایی منتشر شده مبنی بر اینکه بسیاری از کمکهایی که به استان بدخشان شده بود از سوی طالبان دزدیده شده است. این باید از سوی سازمانهای امدادرسان بینالمللی توزیع شده و نظارت شدید بر توزیع این کمکها باشد. متاسفانه برای طالبان مهم نیست که چند نفر از گرسنگی در افغانستان تلف خواهند شد. برای طالبان ایجاد داستانهای ساختگی از مظلومنمایی مهمتر است. طالبان افغانستان را به گروگان گرفتهاند و تظاهر میکنند که نگران این مردم هستند اما اگر نگران هستند چرا از کمکهایی که به نیازمندان افغانستان میشود، میدزدند.
*برخی از افرادی که مخالف سلطه کامل طالب در افغانستان هستند و معتقدند که افغانستان با توجه به تنوع قومیتی در آن نمیتواند توسط یک قوم که آن هم کمتر از 50 درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهد اداره شود از راهکار نظام فدرالی به عنوان مدل خوبی برای آینده سیاسی افغانستان یاد میکنند. چقدر با این ساختار موافق هستید و مهمتر از آن فکر میکنید چقدر این ساختار در افغانستان قابل اجرا باشد؟
نظام متمرکز در افغانستان نتیجه نداده و به همین دلیل ما خواهان استقرار نظام غیرمتمرکز هستیم. نتیجه نظام متمرکز دیکتاتوری بیشتر و جمع شدن تمام قوا دراختیار یک نفر بوده که بیشتر فساد به بار آورده است. فساد هم مالی و هم اداری بوده و وضعیت افغانستان را به اینجا کشانده است. ما خواستار نظام غیرمتمرکز هستیم که تمام اقوام افغانستان در آن حرفی برای گفتن داشته باشند و در سایه آن سهم خود را برای ساختن افغانستانی آباد و آزاد بگیرند.
*رابطه جبهه مقاومت با سایر کشورها؟ با کدام کشورها بیشترین تماس را دارید؟
ما خواستار روابط نیک با تمام کشورها هستیم و با بسیاری از کشورها روابط نزدیک داریم. تمامی سفارتخانههای افغانستان در سایر کشورها به شکلی با جبهه مقاومت ملی در ارتباط هستند. ما خواستار گسترده شدن این روابط با منطقه و کشورهای جهان هستیم.
*آیا از مقاومت مسلحانه جبهه مقاومت هم حمایتی میکنند یا بیشتر تلاش میکنند جبهه را به سمت گفتوگوهای سیاسی ببرند؟
مردم دنیا هم در منطقه و هم در فرامنطقه از جبهه مقاومت ملی حمایت کرده و میکنند. طبیعتا دولتها هم متوجه شدهاند که طالبان گروهی تروریستی و غیرقابل اعتماد است. آرزو میکنیم که این گروه تغییر کند و ما بدون جنگ و خونریزی بتوانیم حکومتی را که براساس ارزشهای ملی و بینالمللی افغانستان است روی کار بیاوریم.
*شما ابراز امیدواری میکنید که طالبان تغییر کند اما برخی میگویند طالبان امروز همین حالا هم با طالبان دهه نود فرق دارد. با این گزاره موافق هستید؟
طالبان در یک چیز تغییر کرده و آن هم دروغگویی بیشتر است. طالبان در دهه نود مانند داعش آنچه را که بود به تصویر میکشید و امروز زرنگتر شده و آنچه که هست را به تصویر نمیکشد و جنایتهای خود را پنهان میکند تا به دنیا اینگونه وانمود کند که حکومتی مسوول است. طالبان بدون آنکه حکومتی همه شمول و برخوردار از سازوکار مشخص و نماینده تمام مردم را تشکیل بدهد، نمیتواند به مردم حکومت بکند. تاکنون دنیا هم طالبان را به رسمیت نشناخته و سازمان ملل متحد هم پاسخی درخور شأن به طالبان داده و درخواست آنها را رد کرده است. این نشان میدهد که جامعه جهانی خود را در قبال افغانستان مسوول احساس میکند و این تصمیم سازمان ملل و رفتار سایر کشورها در به رسمیت نشناختن طالبان امیدواری ما را افزایش داده است.
*فکر میکنید پروسه به رسمیت شناختن طالبان از سوی قدرتها و بازیگران منطقهای و فرامنطقهای چقدر طول بکشد؟ میبینیم که هر روز بر حجم رفتوآمدهای دیپلماتیک با طالبان افزوده میشود.
تصمیمی که سازمان ملل گرفته حداقل تا 10 ماه دیگر ماندگار خواهد بود. با توجه به وضعیت جاری توقع این است که کشورهای منطقه با مسوولیتپذیری با این مساله برخورد کنند و انتظار ما این است که گروهی تروریستی را به رسمیت نشناسند. به رسمیت شناختن طالبان، سایر گروههای تروریستی را تشویق میکند که به سمت کودتا و تصاحب قدرت با توطئه بروند و سپس از سایر کشورها بخواهند که آنها را به رسمیت بشناسند. این نظم منطقه و جهانی را به هم میزند و انتظار ما این است که طالبان به رسمیت شناخته نشود. البته طالبان هم هر روز جنایت میکند و این روی پروسه به رسمیت شناخته شدن آنها تاثیر میگذارد. سازمان ملل به صدای زن و مرد و پیر و جوان افغانستان گوش داد و این البته بله گفتن به درخواستهای مردم افغانستان بود که صدایشان در گلوی آنها ازسوی گروههای تروریستی خفه شده است و این مردم در زیر سلطه گروههای تروریستی و گروگان رژیم طالبان گرفته شدهاند.
*شما از کلمه گروه تروریستی برای اشاره به طالبان استفاده میکنید اما برخی کارشناسان و تحلیلگران معتقدند که طالبان بخشی از بدنه اجتماعی و مردمی افغانستان است و به همین دلیل توانسته پس از بیست سال دوباره قدرت را به دست بیاورد و 20 سال حمله نظامی هم آن را ریشهکن نکرده است. شما به عنوان یک شهروند افغانستان تا چه اندازه با این گزاره موافق هستید؟
در دهه 90 نیز کسی طالبان را گروه تروریستی نمیدانست اما بعدها مشخص شد که آنها تروریست بودند. این را تجربه ثابت کرده و آزموده را آزمودن خطاست به خصوص اگر حرف طالبان در میان باشد. طالبان نشان دادند که نمیتوانند گروهی مسوول باشند. ماهیت آنها با کشتار و قتل شکل گرفته و به داشتن گروههای انتحاری افتخار میکند. اعضای طالبان کسانی هستند که دستشان به خون دهها هزار نفر از مردم بیگناه افغانستان آلوده است.
طالبان خانواده این قبیل افراد را مورد تکریم قرار داده و این قبیل کارها باعث میشود که آنها به عملیات انتحاری و منفجر کردن خود تشویق شوند. متاسفانه این وضعیت بیانگر آن است که طالبان تغییر نکرده است. دنیا هم این را میبیند و همه میدانند که وزیر همین طالبان اعضای خانواده عاملان انتحاری را به نشانه قدردانی در آغوش گرفته و گریه میکند. این قبیل رفتارها یعنی تشویق به خشونت و انتحار. درحالیکه مردم افغانستان خواهان تبلیغ عدالت هستند و به دنبال این بودند که انیس حقانی اعدام شود که متاسفانه با توطئه و دسیسه کلان از زندانهای افغانستان رهایی پیدا کرد و برادر او سراجالدین حقانی فعلا به قول خودشان وزیر داخله افغانستان است . البته باید به این نکته هم اشاره کنم که طبیعتا اختلاف میان اعضای طالبان بسیار زیاد و در میان گروههای تروریستی این مسائل همیشه وجود داشته است .
برخی از آنها به دنبال استفاده از درب گفتوگویی هستند که فعلا باز شده است، اما این تعداد توانایی چندانی ندارند و سایر اعضای طالبان اجازه قدرتگیری این طبقه را نمیدهند و این وضعیت را وخیمتر کرده است.
*گفته میشود که ایران یکی از کشورهایی بوده که در مدیریت بحران میان مقاومت پنجشیر و طالبان و به نوعی مانع از تشدید تنش میان این دو شدند. میتوانید در این باره توضیحاتی بدهید؟ رابطه جبهه مقاومت ملی با ایران چگونه است؟
جمهوری اسلامی ایران هم فرهنگ ما، هم کیش ما و همزبان ماست و ایران همسایه بسیار نزدیک ماست. ما تاریخ مشترک و اشتراکهای بسیار زیادی داریم که شاید هیچ دو کشوری در این منطقه با هم نداشته باشند. مردم ایران بزرگوارانه از ندا و صدای مظلومیت مردم افغانستان دفاع کردند. با مردم ما ایستادند و راهپیمایی کردند و صدای مردم افغانستان را چه در داخل و چه خارج افغانستان همرسانی کردند.مردم ایران در شبکههای اجتماعی و در تمام صحنهها کنار ما حضور داشتند. ما بسیار قدردان هستیم. حکومت جمهوری اسلامی ایران همواره دوست مردم افغانستان و سیاستگذاریهای آن به نفع مردم افغانستان بوده است. همسایه بسیار مسوول بوده و ما از مردم و دولت ایران قدردانی میکنیم. مطمئن هستیم که دولت جمهوری اسلامی ایران راهی را که مردم افغانستان انتخاب میکنند، پشتیبانی میکند. جمهوری اسلامی ایران نشان داده که با هر وسیله و ابزار از مردم افغانستان حمایت میکند.
مردم ایران نگران مردم افغانستان هستند و من سپاسگزار حس همدردی و همسویی که مردم ایران نسبت به مردم افغانستان دارند، هستم. من به شما اطمینان میدهم که جبهه مقاومت ملی افغانستان همیشه در صحنه ایستاده و ما به آزادیهایی که مردم افغانستان خواستار آن هستند و مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران است، قطعا دست پیدا میکنیم. جبهه مقاومت ملی در حال گسترش است و مواردی است که شاید چندان رسانهای نشده باشند اما قطعا هر روز به طالبان تلفاتی وارد میکنیم و جبهه آرام ننشسته و این جبهه، جبهه آزادیبخش است و انشاءالله به زودی، آزادی افغانستان را همه با هم جشن میگیریم.
*رابطه جبهه مقاومت با پاکستان چگونه است؟ به یاد داریم که گفته میشد هنگام حمله طالبان به پنجشیر، این گروه از حمایت عناصر اطلاعاتی یا نظامی پاکستان برخوردار بوده است؟
ما خواستار روابط خوب با تمام کشورهای منطقه و جهان هستیم به خصوص پاکستان که ما مرزهای طولانی با این کشور داریم و به عنوان یک کشور مسلمان و قدرتمند از پاکستان میخواهیم که حداقل برای یکبار هم که شده مسوولانه با مساله افغانستان برخورد کند. ما نیت سوء علیه هیچ کشوری نداریم اما از پاکستان انتظار داریم که حداقل برای نخستینبار حسننیت نشان بدهد تا اعتمادسازی صورت گیرد و امیدوار هستیم که پاکستان این گامها را بردارد.
نقش ایالات متحده را در سقوط ساختار سیاسی پیشین و سلطه طالبان بر افغانستان تا چه اندازه جدی میدانید؟ به هر حال توافق دوحه زنگ خطرهایی را برای اهل فن به صدا درآورده بود. خروج ایالات متحده از افغانستان پایان برنامهریزیهای امریکا برای افغانستان است یا نه؟
میتوانم بگویم که عامل سقوط در افغانستان آقای غنی و تیم او، فساد گسترده حکومتی و تفاوت گذاشتن میان مردم افغانستان بود. عامل سقوط در افغانستان را میتوانید در داخل افغانستان جستوجو کنید.
*برای ایالات متحده پس از بیست سال حضور نظامی در افغانستان و رها کردن آن به دست طالبان هیچ سهمی در وضعیت امروز قائل نیستید؟
ما خواهان گسترش رابطه با تمام دنیا هستیم. ایالات متحده امریکا همین حالا هم به مردم افغانستان در کنار سایر کشورها کمک میکند. روسیه، ایران، چین، هند و کشورهای اروپایی؛ ما از همه این کمکها سپاسگزار هستیم و با تمام این کشورها روابط دوستانه خواهیم داشت.
دیدگاه تان را بنویسید