کد خبر: 530877
|
۱۴۰۰/۱۰/۱۷ ۱۱:۲۱:۳۴
| |

فهرست چالش‌های سیاست خارجی بایدن در سال ۲۰۲۲:

تمرکز بایدن روی رقابت بلند مدت با چین/ روسیه در فکر تسلط بر تمام اوکراین نیست

مروری بر چالش‌هایی که رئیس جمهور ایالات متحده باید برای رویارویی با آنها در سال جدید میلادی آماده شود.

تمرکز بایدن روی رقابت بلند مدت با چین/ روسیه در فکر تسلط بر تمام اوکراین نیست
کد خبر: 530877
|
۱۴۰۰/۱۰/۱۷ ۱۱:۲۱:۳۴

مروری بر چالش‌هایی که رئیس جمهور ایالات متحده باید برای رویارویی با آنها در سال جدید میلادی آماده شود.

 

به گزارش اعتماد آنلاین، دیدگاه استفان والت در فارین پالیسی به شرح زیر است:

1.«رقابت با چین»- در سال جدید میلادی، تیم سیاست خارجی بایدن همچنان روی رقابت بلندمدت با چین متمرکز خواهد ماند و و اگر اجماع دو حزبی‌ای که به‌تازگی پیرامون این موضوع شکل گرفته به سیاست‌های مؤثر برای تقویت ایالات متحده در داخل تبدیل شود، مفید خواهد بود. با این حال به‌نظر من مسائل مربوط به این موضوع در 12 ماه آینده وخیم‌تر نخواهد شد و به نقطه جوش نخواهد رسید.

2.«روسیه و اوکراین»- دومین چالش سیاست خارجی بایدن بحران روسیه و اوکراین است. بر خلاف هیاهوی غرب، من فکر نمی‌کنم روسیه تهاجم بزرگی را با هدف تحت سلطه درآوردن تمام اوکراین آغاز کند. این اقدام نه تنها تحریم‌های اقتصادی شدید و تقویت نظامی اعضای شرقی ناتو (چیزی که ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه نمی‌خواهد) را به همراه خواهد داشت، بلکه اشغال دوباره‌ی اوکراین، مسکو را وادار می‌کند تا بر حدود 43 میلیون اوکراینی خشمگین حکومت کند.

3.ناسیونالیسم سرسخت و خشمگین یکی از دلایلی بود که امپراتوری شوروی پیشین را از هم پاشید و همین نیروها تمام تلاششان را به‌کار خواهند بست تا ادغام مجدد اوکراین به اقدامی چنان پرهزینه تبدیل شود که مسکو نتواند بار آن را به دوش بکشد. اگر روسیه استفاده از زور را انتخاب کند، این اقدام تنها یک تهاجم محدود خواهد بود که با هدف کمک به نیروهای نیابتی طرفدار روسیه در استان‌های شرقی اوکراین - و شاید ایجاد یک منطقه حائل برای محافظت از این مناطق – انجام خواهد شد.

4.«اسراییل و ایران»- اگر اسم شما مایک پمپئو یا جان بولتون نیست و برای لابی‌های تندرویی مانند بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها کار نمی‌کنید، احتمالا می‌پذیرید که خروج ترامپ از برجام یکی از احمقانه‌ترین تصمیم‌های سیاست خارجی آمریا در 50 سال گذشته بود. 

5.افزایش غنی‌سازی اورانیوم، ساخت و نصب سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر و روی کار آمدن دولتی تندروتر از جمله تحولاتی هستند که تمام یا بخشی از آن حاصل کارزار احمقانه‌ی «فشار حداکثری» ترامپ و پمپئو است. بایدن متعهد شده بود که پس از رسیدن به ریاست جمهوری به برجام بازگردد، اما ملاحظات او در برابر قدرت لابی اسراییل او را به تردید انداخت تا جایی که دیگر فرصت از دست رفت.

6.اکنون به جای اینکه گریز هسته‌ای ایران یک سال طول بکشد، چه‌بسا این کشور بتواند فقط در طول چند هفته به بمب هسته‌ای دست پیدا کند. این موقعیت باعث شده است که گزینه حمله نظامی آمریکا یا اسراییل علیه زیرساخت‌های هسته‌ای ایران بار دیگر مطرح شود. بمباران تاسیسات هسته‌ای نمی‌تواند توانمندی ایران در دستیابی به بمب اتمی را نابود کند، بلکه فقط می‌تواند این توانمندی را به تعویق بیاندازد (آن هم نه برای مدت طولانی).

7.حمله به ایران به این شیوه تنها میل این کشور را برای داشتن یک بازدارنده قابل اعتمادتر در برابر این گونه تهاجم‌ها افزایش می‌دهد، بلکه باعث تقویت بیش از پیش تندروها در تهران می‌شود و در نهایت آنها را متقاعد می کند که از دوره‌ی «تاخیر» هسته‌ای فراتر بروند و به کشوری تبدیل شوند که آشکارا دارای سلاح هسته‌ای تبدیل است.

8.به لطف اشتباهات ترامپ، این گزینه امروزه چندان جذاب و مورد پسند نیست. اسرائیل و حامیانش در ایالات متحده در سال 2022 تلاش خواهند کرد تا بار حمله پیشگیرانه علیه ایران را به دوش عمو سام بیاندازند. امیدوارم بایدن به آنها گوش ندهد و به صراحت اعلام کند که هر کشوری که بخواهد جنگی را با ایران آغاز کند، باید به تنهایی این کار را انجام دهد و نمی‌تواند روی حمایت ایالات متحده حساب کند. معنی تمام آنچه گفته شد این است که حتی اگر بایدن بخواهد روی آسیا و تغییرات آب و هوایی و کووید-19 تمرکز کند و در عین حال زمان و توجه کمتری به خاورمیانه اختصاص دهد، نمی‌تواند به طور کامل آن را نادیده بگیرد.

9.«مشکل بی‌اعتباری»- بایدن همچنین باید مشکل بی‌اعتباری آمریکا را حل کند، اما برای این‌کار او نخست باید بفهمد که ماهیت واقعی این مشکل چیست. برخلاف باور عموم، دلیل این مشکل، بی ارادگی بایدن یا پیامدهای خروج آمریکا از افغانستان نیست. ایالات متحده امروزه به دودلیل مشکل بی‌اعتباری دارد. نخست اینکه، آمریکا بیش از حد متعهد شده است و این یعنی اجرای همزمان همه ضمانت‌های امنیتی دشوار است. 

10.در تئوری، احتمال دارد کشوری سعی کند برای حل این مشکل، هر بار که با چالش مواجه می‌شود، به سختی مبارزه کند، اما با گذشت زمان، این رویکرد منابع و اراده سیاسی را تخلیه می‌کند. امروزه اعتبار آمریکا کاهش یافته است، نه به این دلیل که بایدن بی‌اراده و نامصمم است، بلکه به این دلیل که کشور در کل از جنگ‌های بیهوده خسته شده است. 

11.این احساس فرسودگی و بیزاری از جنگ حاصل این است که کشور برای حفظ اعتبار خود به جنگ های احمقانه ادامه داده است. بنابراین تندروهای جنگ‌طلب واشنگتن که هربار کسی تلاش می‌کرد به یکی از این درگیری‌ها پایان دهد، اتهام  «مماشات» به او می زدند، در نهایت باعث تقویت همان مشکلی شدند که ادعای حل کردنش را داشتند.

12.دلیل دوم بی‌اعتباری امروز آمریکا، دوقطبی‌سازی داخلی و بی‌کفایتی سیاسی و همچنین واکنش‌های این کشور در برابر هرگونه موقعیت‌ بین‌المللی خاص است. چرا سایر دولت‌ها باید سیاست‌های خود را با آمریکا هماهنگ کنند، در حالی که می‌دانند رئیس‌جمهور بعدی آمریکا ممکن است در جهت مخالف حرکت کند؟ چرا باید برنامه‌های پرهزینه را با کشوری هماهنگ کرد که در تصویب بودجه، مدیریت یک بیماری همه‌گیر یا اجرای یک طرح زیرساختی بسیار مورد نیاز مشکل دارد؟ کاهش باورپذیری توانمندی آمریکا در انجام کارها به‌شکل کارآمد به طور اجتناب ناپذیری اعتبار ایالات متحده را از بین می‌برد: حتی وقتی اراده وجود دارد، متقاعد کردن دیگران به این که می‌توانید به وعده‌های خود عمل کنید نیز اهمیت دارد.

13.«بحران انسانی بعدی»- نمی‌دانم بحران انسانی بعدی کجا رخ خواهد داد – افغانستان، ونزوئلا، میانمار، لبنان؟ آفریقای سیاه؟ - اما ترکیبی از فشارهای محیطی، خشونت مداوم و فروپاشی اقتصادی احتمالاً باعث دردسرهای جدید برای جامعه جهانی خواهد شد که از تراژدی‌های گذشته و یک بیماری همه‌گیر سرسخت، خسته و فرسوده شده است.. این بحران هر زمان که رخ بدهد، بی‌درنگ کمیاب‌ترین منابع ریاست جمهوری یعنی زمان را به خود اختصاص خواهد داد. 

14.هیچ یک از مسائل گفته شده به اندازه چالش‌هایی که دولت بایدن در داخل با آن مواجه است، برای آینده ایالات متحده - و زندگی آمریکایی‌ها تا پایان قرن جاری - اهمیتی ندارد. دانش‌آموختگان برجسته‌ی درگیری‌های داخلی - مانند شاگرد سابق من باربارا والتر - اکنون هشدار می‌دهند که شرایط و مسیر فعلی ایالات متحده از خطر بسیار واقعی جنگ داخلی خبر می‌دهد، احتمالی که چند سال پیش غیرقابل تصور به نظر می‌رسید. 

15.حتی اگر خشونت گسترده محقق نشود، تصور مجموعه‌ای از انتخابات مورد مناقشه، دولت‌های «انتخابی» که نماینده اراده مردم نیستند و مشروعیت گسترده ندارند و ناتوانی فزاینده نهادهای دولتی در انجام مؤثر وظایف اساسی چندان دور از ذهن نیست. علاوه بر تهدید آزادی‌های اساسی و کیفیت زندگی آمریکایی‌ها، اختلافات داخلی از این نوع، انجام یک سیاست خارجی مؤثر را تقریبا غیرممکن می‌کند - و به افول ایالات متحده سرعت می‌بخشد.

16.بنا به این دلایل، چالش اصلی بایدن در سال 2022 از زمان سوگند او تغییر نکرده است. برای موفقیت ایالات متحده در صحنه جهانی، جنون دوحزبی که پایه‌های دموکراسی را می خورد باید پایان یابد. دستیابی به این هدف در این مرحله می‌تواند فراتر از توانایی‌های هر کسی باشد. فقط اصلاحات گسترده قانون اساسی می‌تواند این فساد را متوقف کند، اما هرگونه تلاش برای اصلاحات اساسی با مخالفت شدید گروه‌ها مواجه خواهد شد - به ویژه از سوی حزب جمهوری خواه، که در حال حاضر از ویژگی‌های ضد دموکراتیک نظم سیاسی موجود سود می‌برد.

 

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها