«اعتمادآنلاین» بررسی میکند:
سفر اردوغان و بنت به حوزه جنوبی خلیج فارس؛ وقتی منافع متضادها را به هم میرساند
چند روزی است که سواحل جنوبی خلیج فارس به مرکزی برای اخبار و رخدادهای نظامی، امنیتی و صدالبته دیپلماتیک تبدیل شده است.
سیدعماد حسینی- چند روزی است که سواحل جنوبی خلیج فارس به مرکزی برای اخبار و رخدادهای نظامی، امنیتی و صدالبته دیپلماتیک تبدیل شده است.
اگر از واکنش انصارالله به حملات سعودی-اماراتی علیه یمن و هدف قرار دادن مناطقی در این کشور سریعاً بگذریم و فقط به برگزاری رزمایش مشترک برخی از این کشورها با اسرائیل و آمریکا نگاهی بیندازیم، باید این نقطه از جهان را نقطه تلاقی شخصیتهایی به شمار آوریم که تا چندی پیش محورهای تضاد منطقهای و جهانی بودند اما کسب منافع آنها را به یکدیگر نزدیک کرده است.
امارات متحده عربی که چند ماه پیش مشاور امنیتی ملی خود را به ایران اعزام کرده بود و چند روز قبل هم هدف تهاجم حوثی قرار گرفت، چندی پس از آن از اسحاق هرتزوک رئیس رژیم صهیونیستی میزبانی کرد، حضوری که گفته میشود با شلیک دستکم چند موشک علیه مقر اقامتش نیز همراه بود.
همزمانی حضور نفتالی بنت در بحرین و رجب طیب اردوغان در بحرین و امارات هم نشانگر توجه ویژه به این منطقه از سوی بازیگران مختلف منطقهای است.
این در حالی است که دو مهمان اخیر امارات نیز قرار است تا چند روز دیگر در ترکیه رودرروی یکدیگر بنشینند.
شکی نیست که رژیم صهیونیستی سودای ایجاد ائتلافی منطقهای علیه جمهوری اسلامی ایران با اسب تروای کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس به ویژه بحرین و امارات متحده در سر دارد و با برگ برنده توافق ابراهیم آن را پیش میبرد؛ در این بین تکاپوی رجب طیب اردوغان برای یافتن کلاهی از این نمد نیز بسیار تأملبرانگیز است.
به گفته کارشناسان، در میان 13 سند امضاشده بین وزرای اردوغان و همتایان اماراتیشان در ابوظبی بیش از هر چیز تقلای آنکارا برای خروج از بحران روحی منزوی شدن به چشم میآید.
دستیاران اردوغان به خوبی درک کردهاند که بهبود روابط اسرائیل و امارات متحده عربی میتواند شرایط را برای آنکارا به ویژه از لحاظ اقتصادی سختتر کند و دیگر سیاستمداران ترک نخواهند توانست با تکیه بر نیاز اسرائیل به تامین مایحتاج خود از ترکیه، برای تلآویو عشوهپردازیهای رادیکالی کند.
آنچه آنکارا را به شدت وحشتزده کرده این است که برخلاف ترکیه، امارات متحده عربی در کنار هاب تجاری، قدرت مالی بالایی دارد و در عین حال یک کشور نفتخیز و صادرکننده آن است که میتواند تمام نیازهای اسرائیل را فراهم کند و علاوه بر قرب مسافت، سایر پارامترهای برتری بر ترکیه را دارد که سفر گردشگران صهیونیست به امارات نیز گواه دیگری بر این مدعاست؛ این در حالی است که رسانههای اسرائیلی هم بارها بر آمادگی بیشتر امارات در همسویی با برنامههای ضدایرانی اسرائیل سخن به میان آوردهاند.
در چنین شرایطی اردوغان ناامید از شرایط بد اقتصادیاش خود را پشت درهای امارات و اسرائیل رساند تا به جای از دست دادن تمام منافع اقتصادی، به تشکیل مثلث تلآویو-ابوظبی-آنکارا دل ببندد، شاید بتواند از این طریق منافع اقتصادی خود را در اسرائیل حفظ و سهمی از سرمایههای سرازیرشدهی امارات به سمت اسرائیل را به خود جذب کند.
برخلاف تمام ائتلافها و پیمانهای منطقهای و بینالمللی، امروز ما شاهد تلاش برای شکلگیری مثلثی هستیم که حتی منافع طرفهای آن هم با یکدیگر همخوانی ندارد و تنها سودای همپوشانی، آنها را میتواند به سمت یکدیگر بکشاند.
در شرایطی که رژیم صهیونیستی اعتماد چندانی به طرف ترکیهای ندارد، در صدد همکاری با امارات برای تبدیل کردن این کشور به خط مقدم مقابله با ایران است و صدالبته نیمنگاهی هم به سرمایههای امارات و نیز استفاده از ظرفیتهای این کشور برای ورود به بازارهای عربی و اسلامی دارد؛ کاری که از طریق ترکیه نتوانست آنطور که باید انجام دهد.
امارات یا به تعبیری صحیحتر محمد بن زاید حضور در کنار اسرائیل را بهترین راه برای حفظ جایگاه خود از سونامی رقابتهای خانوادگی و گام برداشتن به طرف ریاست این کشور میبیند و نشان داده است برای تحقق این امر آمادگی انجام هر کاری از حمله به یمن گرفته تا تقابل با قطر و امضای قرارداد ابراهیم و بدتر از آن را هم دارد.
در این میان رجب طیب اردوغان هم تکاپوی رساندن آب به آسیاب خویش افتاده تا از یک سو مانع از قطع منافع اقتصادی همکاری با اسرائیل بعد از پیدا شدن رقیب قدرتمندی برای کشور خود شود و از سوی دیگر اماراتیها را مجاب به متنعم شدن ترکیه از برخی از سرمایهگذاریها کند و برای این کار به طور حتم حاضر است دهها و شاید صدها کشتی مرمره را هم بفروشد و به بوته فراموشی بسپارد.
هنوز مشخص نیست این ائتلاف که نمادهای تضاد آن بیش از زمینههای توافق است امکان تولد و ظرفیت بقا پیدا خواهد کرد یا به سرعت در نطفه خفه خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید