جوادی حصار، سخنگوی حزب اعتماد ملی:
تیم باقری با واقعیت مذاکره که باید مبتنی بر تجربه و توان واقعی باشد روبهرو شد
نخستین درسی که از این رفتار سیاسی میتوان گرفت آن است که سختی مذاکرات، خود را بر تیم جدید مذاکراتی ایران تحمیل کرده و آنها متوجه شدهاند که با واقعیت مذاکره باید مبتنی بر تجربه و توان واقعی روبهرو شد.
محمدصادق جوادی حصار، سخنگوی حزب اعتماد ملی، طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: یکی از خبرهای جالب توجه مذاکرات که توسط یکی از نمایندگان عضو جبهه پایداری مطرح شد، مرتبط با تصمیمی است که علی باقری کنی برای بازگرداندن تیم مذاکراتی دولت قبل اتخاذ کرده است. در اظهارات این نماینده که در خبرگزاریها بازتاب پیدا کرده، آمده: «به ما گفتند آن تیم انقلابی، آدمهای ضعیفی بودند و نهایتا آقای باقری کنی به این نتیجه رسید که باید از مذاکرهکنندگان حاضر در تیم ظریف استفاده کند.»
بهطور کلی، بسیاری از تحلیلگران قبل از انتخابات ریاستجمهوری میدانستند که دولت بلافاصله پس از مواجهه با واقعیات عرصههای دیپلماسی، سیاست، اقتصاد و... ناچار است به رویکردهای حرفهای و تخصصی چنگ بیندازد تا بتواند در کارنامه خود دستاورد به ثبت برساند. این خبر نیز در ساحتهای مختلف میتواند تحلیل و تفسیر شود. یکی از این ساحتها آن است که گروههای سیاسی هرچند تا قبل از رسیدن به قدرت، ممکن است برخی شعارهای عوامانه و غیرتخصصی مطرح کنند، اما در مرحله عمل، واقعیتهای سیاست، آنها را منعطف کرده و تا اندازهای سر راه میآورد.
مذاکرات هستهای ایران با 1+4 و امریکا، یکی از واقعیتهای عریانی است که بخشی از طیفهای دولت را متوجه این واقعیت کرده که برای تامین منافع ملی، چارهای جز استفاده از ظرفیتهای حداکثری در کشور وجود ندارد. تیم ملی ایران خوشبختانه به جام جهانی 2022 قطر، صعود کرده است. تصور کنید ایران در جام جهانی با تیمهای قدرتمندی چون، تیم ملی برزیل، آلمان یا آرژانتین مواجه شود. برای یک چنین آوردگاه مهمی، طبیعی است که میبایست تمام ظرفیتهای کشور در عرصه فوتبال به کار گرفته شوند. در واقع باید ارنجی چیده شود که بتواند مقابل برزیل از آبرو و حیثیت کشورمان دفاع کرده و به قول معروف کیسه گل نشوند.
در عرصه مذاکرات هستهای نیز ایران مقابل تیم منتخب جهان قرار گرفته است، قدرتمندترین دیپلماتهای جهان در قالب 1+4 و امریکا رویاروی ایران قرار گرفتهاند. طبیعی است که قویترین تیم مذاکراتی ایرانی نیز باید مقابل آنها قرار بگیرد و از منافع کشور حفاظت کنند. تیم ملی ایران در حوزه دیپلماسی از دوره آقای هاشمی، دولت سیدمحمد خاتمی، محمود احمدینژاد و نهایتا دولت روحانی مشخص شدهاند. امروز مشخص است کدام تیمها، وقت مذاکرات حساس هستهای را صرف شعارهای توخالی و بیانیههای بیفایده کردند و کدام تیم مذاکراتی در مسیر استیفای منافع ملی ایرانیان گام برداشتهاند.
همه جریانات منصف، روی دقت نظر تیم آقای ظریف و تخصص آنها اذعان دارند. مهمتر از همه تشویقها و حمایتهایی است که مقام معظم رهبری، از محمدجواد ظریف و تیم مذاکراتیشان داشتهاند. هرچند این تیم را چهرههای اصلاحطلب تشکیل میدهند، اما باید توجه داشت این تیم، تیم ملی مذاکرات ایران است.
همانطورکه ممکن است در یک دوره، اکثریت بازیکنان تیم ملی را بازیکنان پرسپولیس یا استقلال تشکیل داده باشند، این تیم هم به جریان اصلاحات تعلق دارند. بنابراین اگر علی باقری کنی، اقدام به تعویض افراد غیرمتخصص (هرچند همسو با دولت انقلابی باش د) و جایگزینی آنها با افراد متخصص کرده باشد، اقدام هوشمندانهای است و باید مورد تشویق قرار بگیرند. اگر هم از همه ظرفیتها استفاده نکرده باشند، باید از او انتقاد شود. معتقدم نخستین درسی که از این رفتار سیاسی میتوان گرفت آن است که سختی مذاکرات، خود را بر تیم جدید مذاکراتی ایران تحمیل کرده و آنها متوجه شدهاند که با واقعیت مذاکره باید مبتنی بر تجربه و توان واقعی روبهرو شد. چرا که تیم آقای ظریف هم در دوران پیشابرجام، هم در دوران امضا و اجرای برجام و هم در دوره نهایی مذاکرات، تجربیات فراوانی کسب کرده است. در این میان ممکن است جریانات افراطی و مخالف برجام اعلام کنند که امریکا زیر میز زده است، اما مهمترین دلیل عملکرد مطلوب تیم مذاکراتی آقای ظریف آن است که ترامپ مدام فریاد میزد که ایرانیها، کلاه بر سر امریکاییها گذاشتهاند. این اظهارات هوشمندی تیم ایرانی در مواجهه با بزرگترین دیپلماتهای جهان را نشان میدهد. استفاده از این ظرفیتها یک ضرورت و هوشمندی است و امیدواریم که یک چنین اقدامی حقیقتا صورت گرفته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید