جاوید قربان اوغلی، دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل بینالملل:
مجموعه حاکمیت باید در مقابل روسیه شجاعت نشان دهد
اقدام روسیه اساسا کل چارچوب توافق احیای برجام را از بین میبرد/تصمیمگیری سیاسی برای سرنوشت کشور در تهران رقم بخورد و نه در مسکو
یک دیپلمات پیشین می گوید: به اعتقاد من این اقدام از سنگاندازی هم فراتر است و درستتر آن است که از تعبیر تله انفجاری در مورد آن استفاده کنیم. به نظر میرسد که این اقدام روسیه اساسا کل چارچوب توافق احیای برجام را از بین میبرد.
انتشار خبر غیرمنتظره شرط جدید روسیه برای احیای برجام در آستانه توافق در وین، باعث غافلگیری محافل سیاسی و افکار عمومی در ایران شد که بیصبرانه منتظر پایان ۴ سال فشار حداکثری غیرمشروع و ظالمانه بودند.
به گزارش روزنامه اعتماد، هرچند دیپلماتهای روسی، از توضیح در مورد این اظهارنظر وزیر خارجه کشورشان به طرف ایرانی گفته بودند، اما با تماس تلفنی روز دوشنبه میان وزرای خارجه ایران و روسیه، مشخص شد که روسیه قاطعانه قصد دارد بازگشت طرفهای غربی به اجرای برجام و رفع تحریمهای ایران را مشروط به رفعتحریمهایی جدیدی کند که غرب به دلیل تجاوز این کشور به اوکراین علیه مسکو اعمال کرده است.
با جاوید قربان اوغلی، دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل بینالملل، درباره انگیزههای روسیه از این اقدام و راهکارهای ایران برای مواجهه با این مانع جدید در مقابل رفع تحریمها گفتوگو کردیم.
متن کامل این گفتوگو را در ادامه مطالعه میکنید.
*اظهارنظر اخیر مقامهای روسیه در مورد ضرورت تضمین کتبی ایالات متحده امریکا به مسکو در خصوص عدم تاثیرگذاری تحریمهای اخیر بینالمللی علیه روسیه به دلیل تهاجم به اوکراین، از سوی بسیاری از تحلیلگران سنگاندازی در مقابل موفقیت مذاکرات وین تعبیر شده است. آیا شما این تحلیل را قبول دارید؟
به اعتقاد من این اقدام از سنگاندازی هم فراتر است و درستتر آن است که از تعبیر تله انفجاری در مورد آن استفاده کنیم. به نظر میرسد که این اقدام روسیه اساسا کل چارچوب توافق احیای برجام را از بین میبرد. به نظر من این موضوع را میتوان به لحاظ کارشناسی از دو منظر مورد تحلیل قرار داد. نخست از دیدگاه روسها در ابتدای جنگ اوکراین باور نداشتند که امریکا و غرب به صورت متحد علیه روسیه دست به اقدام بزنند. مسکو پیشبینی میکرد که غرب تمایلی به ورود به جنگ مستقیم با روسیه ندارد، اما تصور نمیکرد به این سرعت جنگ اقتصادی از طریق اعمال تحریمها علیه روسیه آغاز شود. ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه و دستیارانش کاملا آگاه هستند که نتیجه اعمال این تحریمها چیست و چه آینده تاریکی برای اقتصاد روسیه شکل میگیرد. درست است که تحولات اخیر در بازار جهانی انرژی اثراتی گذاشته و مشتریان انرژی را تحتتاثیر قرار میدهد، اما نهایتا این اقتصاد روسیه است که از وضعیت جاری بیشترین آسیب را خواهد دید. علاوه بر تحریمها، مسکو نیازمند درآمدهای جدیدی است تا بتواند جنگ احتمالا طولانیمدت را در اوکراین مدیریت کند. بنابراین روسها باید دنبال چارهای برای حل این مشکلات اقتصادی باشند. یکی از این راهکارها استفاده از اهرمهای دیپلماتیک است که یکی از آنها بازی با دغدغه غرب و در راس آنها امریکا در مورد نگرانی آنها از برنامه هستهای ایران است. روسها فهمیدهاند که استفاده از این اهرم به موقع است و میتوانند با جلوگیری از احیای برجام و استمرار نگرانی امریکا، امتیازهایی کسب کنند و در حال استفاده از این برگه هستند و با کارت ایران بازی میکنند. ممکن است ما بگوییم که این اقدام غیراخلاقی است، اما باز هم از دیدگاه روسیه اگر به قضیه نگاه کنیم هم منافع آنها در این اقدام نهفته است و هم اینکه شاید این سوال مطرح شود که اصلا کدام اقدام در دنیای سیاست اخلاقی است و آیا سیاست با اخلاق سازگاری دارد که به آنها ایراد بگیریم؟
دیدگاه دوم، از منظر ایران است. تا به حال روسها بیشترین تلاش را به کار گرفته بودند که مذاکرات احیای برجام به سرانجام برسد، تا جایی که میخاییل اولیانف، رییس هیات مذاکرهکننده روسیه میتوان گفت به سخنگوی ایران هم در این مذاکرات تبدیل شده بود و نه تنها با ایران، بلکه به صورت مستمر با نمایندگان کشورهای دیگر از جمله هیاتهای سه کشور اروپایی و چین، امریکا، اسراییل و عربستان سعودی هم رایزنی میکرد. کار تا جایی پیش رفت که به نظر میرسید گاهی اقدامات او در مسیر رسیدن به توافق، مداخلهجویانه است و آن اظهارنظر مشهور در مورد فشار چین و روسیه به هیات ایرانی برای عقبنشینی از مطالبات حداکثری را مطرح کرد؛ هر چند که او هدف خودش را احیای هرچه سریعتر برجام توصیف کرده بود. تا قبل از شروع جنگ اوکراین، شاهد چنین رویکردی از سوی روسها بودیم و ایران متاسفانه بدون درک حساسیتهای ملی، از اطلاعرسانی و آگاهیبخشی در خصوص روند مذاکرات خودداری میکرد و آقای اولیانف به نوعی صحنهگردان و روابط عمومی هیات مذاکرهکننده ایران شده بود. تا قبل از شروع جنگ اوکراین، روسها یکی از فعالترین هیاتها برای احیای برجام بودند و ایران هم جسته و گریخته از این رویکرد آنها استقبال میکرد و رایزنیهای مستمری میان علی باقری، رییس هیات مذاکرهکننده ایرانی و هیات روسی برقرار بود. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه کشورمان نیز گفتوگوهای مستمری با همتای روسی خودش داشت. از منظر ایران اگر نگاه کنیم ایران باید در مقابل این مساله در دورانی که همه معتقدند مذاکرات در آستانه موفقیت قرار دارد و جز یکی دو مورد، همه مسائل حل شده است و در شرایطی که امریکاییها درگیر مسائل مرتبط با جنگ اوکراین هستند و احتمال انعطافشان بیشتر است و در نتیجه احتمال دستیابی به توافق برای احیای برجام بسیار بیشتر شده است، یکباره موضع روسها پیش میآید.
*فکر میکنید راهحلی برای ایران وجود دارد تا از این چیزی که شما آن را تله انفجاری توصیف میکنید، عبور کند؟
مساله این است که ایران باید تکلیف خودش را مشخص کند. بالاخره یک معضلی پیش آمده و این معضل یک مساله مهم و سرنوشتساز است. ایران باید تصمیم بگیرد که آیا اینجا میخواهد با روسها هماهنگ شود و احیای برجام را به تاخیر بیندازد؟ اساسا چنین تصمیمی به ضرر ایران است. استراتژی ایران، همانطورکه سید ابراهیم رییسی، رییسجمهور هم در دور جدید مذاکرات گفته بود، رسیدن به یک توافق خوب است. آقای امیرعبداللهیان هم چندین بار بر این موضوع تاکید کرده بودند و واپسین اظهارنظرها هم این بود که بسیار به نتیجهگیری برای توافق خوب نزدیک شدهایم.
... این نظر مقام معظم رهبری را هم داریم که «اگر بتوان تحریم را رفع کرد، حتی یک ساعت هم نباید تاخیر کنیم...»
از این بالاتر حتی میدانیم که مقام معظم رهبری مجوز مذاکره با امریکا را هم برای رسیدن به توافق دادهاند که حتی برخی نیروهای تندروی داخلی به دلیل اظهارنظر وزیر خارجه در این مورد به ایشان حمله کردند. بنابراین اگر ایران میخواهد برجام را احیا کند، باید خودش را از قید و بند روسیه رها کند. به نظر من ایران باید در یک موضع علنی و روشن اعلام کند که ما میخواهیم هرچه سریعتر مذاکرات به نتیجه برسد و برجام احیا شود و تاکید کند که این خواست دولت و حاکمیت ایران است. حتی به نظر من برای کمک به این قضیه رییس هیات مذاکرهکننده ایرانی میتواند تعداد موارد اختلافی را که باقی مانده است به وضوح بیان بکند. در چنین شرایطی ایران میتواند اعلام کند حالا که مسائل در آستانه حل شدن قرار گرفتهاند ما آماده مذاکره رودررو با ایالات متحده امریکا در قالب ۱+۴ به علاوه امریکا یا حتی به صورت دوجانبه هستیم. از این طریق ایران میتواند خودش را از قید و بند روسیه رها کند. اگر این اتفاق نیفتد، مسیر جایگزینش این است که همچنان گرفتار گروکشی روسیه باقی خواهیم ماند. دیدیم که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در گفتوگوی تلفنی که با حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه کشورمان داشت، همان موضع بسیار تند و مشکلآفرین خودش را تکرار کرد. این یک شرطگذاری جدید برای احیای برجام است. تاکنون آنچه مطرح بوده است استفاده ایران از مزایای رفع تحریمها بود. میدانیم که ایران از یک دهه پیش به دلیل اتهامهایی که در مورد برنامه هستهای به تهران وارد شده بود، تحت تحریمهای شدید قرار گرفته بود. هدف از مذاکرات برجام این بود که ایران امتیازاتی را در حوزه هستهای بدهد که تحریمهای بینالمللی علیه ایران برداشتهشود. اساسا برجام دو هدف داشت، نخست محدودیت برای برنامه هستهای ایران که خواست مشترک ۱+۵ بود و دوم لغو تمام تحریمهای بینالمللی علیه ایران. سال ۱۳۹۴ هم دقیقا همین اتفاق افتاد. احیای برجام هم به این معنی است که ایران از بند تحریمها رها شود. اینکه یک کشوری به دلیل یکسری مشکلات بینالمللی خودش نمیتواند با ایران مراودات اقتصادی داشته باشد، دیگر ارتباطی به برجام ندارد.
*من از این صحبت شما برداشت میکنم که روسیه قصد دارد گفتوگوهای وین را به گفتوگوهای رفع تحریمها علیه روسیه تبدیل کند...
بله، گفتوگوهای وین چیزی جز دو هدف تعریفشده برای احیای برجام را دنبال نمیکند، احیای محدودیتهای تعریفشده در برجام برای برنامه هستهای ایران و رفع عملی تحریمها علیه تهران براساس مفاد ضمایم برجام. اگر هدف دوم به دست بیاید، همه کشورهای جهان میتوانند با ایران مراوده اقتصادی داشته باشند؛ حالا اگر یک کشور توانمندی اقتصادی ندارد یا محدودیتهای دیگر بینالمللی دارد، اساسا ارتباطی به برجام ندارد. اینکه سرگئی لاوروف مساله برجام را به این منوط کند که روسیه بتواند با ایران مراودات اقتصادی داشته باشد، اساسا ارتباطی با مذاکرات احیای برجام ندارد. مگر زمانی که در طول سالهای بعد از خروج امریکا از برجام، سه کشور اروپایی و امریکا از مراودات اقتصادی با ایران خودداری میکردند، اما روسیه و چین همچنان بخشی از مناسبات تجاریشان را با ایران حفظ کردند، مگر کسی به آنها اعتراض کرد؟ اگر روسها هم در ۶ سال گذشته از برخی اقدامات و توسعه مناسباتشان با ایران خودداری کردهاند، خواست خودشان بوده است. حرف سرگئی لاوروف و موضع جدید روسیه، به نظر من مشروط کردن احیای برجام به یک موضوع کاملا بیربط است و این خواست کاملا غیرمنطقی، غیراصولی، غیرمسوولانه، غیراخلاقی و از نظر حقوق بینالملل کاملا غیر قابل قبول است. تحریمهای اعمالشده بر روسیه کاملا مربوط به یک موضوع دیگر است، نه به خاطر مساله هستهای ایران یا مذاکرات احیای برجام.
*این سوال در افکار عمومی وجود دارد که حالا ممکن است که روسیه سنگاندازی کرده باشد و قصد مشارکت در توافق احیای برجام ندارد، چرا ایران با بقیه کشورها جداگانه به توافق نمیرسد و یک رای روسیه را نادیده نمیگیرد؟
آنچه در سال ۱۳۹۴ اتفاق افتاد، توافقی میان مجموعه کشورهای ۱+۵ شامل ۵ عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد به اضافه آلمان بودند که با ایران به یک تفاهم رسیدند و قطعنامه ۲۲۳۱ را از شورای امنیت سازمان ملل متحد گرفتند که پشتوانه قانونی اجرای برجام بود. حالا هم هدف احیای همان برجام و بازگشت امریکا به آن است و همان کشورها که از ابتدا در این توافق حضور داشتند همچنان به عنوان یک ائتلاف بینالمللی برای اثبات ضرورت مهار و محدودیت برنامه هستهای ایران، در این توافق حضور داشته باشند. امریکا هم از روز اول در این توافق تلاش میکرد که انسجام درونی ۱+۵ را حفظ کند. نکته دومی که در این مورد وجود دارد، بعد حقوقی و قانونی مانعتراشی روسیه است. در متن برجام پیشبینی شده است که همه تصمیمهای کمیسیون مشترک برجام باید به صورت رای اجماعی اتخاذ شود، در نتیجه مساله پذیرش مجدد امریکا در توافق و پذیرش توافق احیای برجام، به رای همه طرفها از جمله روسیه نیاز دارد. در این شرایط نمیتوان روسیه را نادیده گرفت و از فرآیند تصمیمگیری کنار گذاشت. جزییات فنی این مساله را باید کارشناسان مسائل حقوق بینالملل تبیین کنند. مسکو باید این موضوع را درک کند که مساله احیای برجام ربطی به مساله تحریمهای اعمالشده از سوی کشورهای غربی به دلیل یک مساله دیگر ندارد.
*شما گفتید که ایران باید برای حل این مساله خودش را از قید و بند روسیه رها کند، این نگرانی در افکار عمومی وجود دارد که آیا چنین اراده سیاسی با توجه به شواهد و قراینی که از رفتار دولت سیزدهم دیدهایم، در مجموعه حاکمیت وجود دارد؟
نخست این نکته را متذکر بشوم که مساله در سطح دولت نیست و بالاتر از آن است، در واقع تصمیمگیری در این مورد یک مساله حاکمیتی است و به نظر من به نقطهای رسیدهایم که یک نقطهعطف یا Turning Point برای نمایش استقلال ایران است. شعار ما در انقلاب اسلامی ایران استقلال و آزادی بود. یکی از مهمترین مولفههای استقلال، استقلال سیاسی است به ویژه در بزنگاههایی که کشور بتواند فارغ از دغدغه دیگر کشورها و قدرتها مستقلا تصمیمگیری کند. اگر احیای برجام در راستای منافع ایران است، به نظر من ایران باید نشان بدهد که دارای استقلال سیاسی کافی است که فارغ از فشارها یا حتی تبدیل شدن به گروگان روسها، میتواند صراحتا در مورد آن اظهارنظر کند؛ بگوید که این شرط روسها را غیراخلاقی و خارج از چارچوب حقوق بینالملل میدانیم؛ تاکید کند اصرار بر احیای هرچه سریعتر برجام داریم و موضوع تحریمهای روسیه ارتباطی با مساله برجام ندارد. این هم افکار عمومی ما را خوشحال خواهد کرد، هم غرور ملی ما را تقویت خواهد کرد و از یک نوع سرافکندگی جلوگیری خواهد کرد. من معتقدم که چنین شجاعتی باید در شخصیتهای نظام از آقای رییسی و امیرعبداللهیان گرفته تا دیگر مسوولان وجود داشته باشد.
*آقای امیرعبداللهیان اخیرا در نشست با نمایندگان مجلس شورای اسلامی گفته بودند که «اجازه نمیدهیم هیچ عامل خارجی منافع ملی کشور را در وین تحتتاثیر قرار بدهد» فکر میکنید چنین موضعی تا چه اندازه قاطع، شجاعانه و تامینکننده منافع ایران در مذاکرات است؟
*اظهارات وزیر خارجه در مجلس دو پهلو و خنثی بود و از آن هیچچیز مستفاد نمیشد. مساله اصلی ما در حال حاضر روسها هستند. اگر در اظهاراتمان به یک عامل مجهول اشاره و از عباراتی مانند «هیچ عامل خارجی» استفاده کنیم، چه فایدهای دارد؟ این عامل خارجی کیست؟ روسها هستند؟ فرانسویها هستند؟ امریکاییها هستند؟
فراموش نکنیم محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین کشورمان مدتها پیش به همین موضوع اشاره کرده بود و به صراحت در آن نوار درز پیدا کرده مشهور توضیح داده بود که موضع روسها برای عدم توافق هستهای حتی از فرانسویها هم سختتر بود و میخواستند که بازی را پیش از رسیدن به توافق برجام به هم بزنند. اینجا نقطه بسیار مهمی برای نمایش استقلال کشور است. باید تصمیمگیری سیاسی برای سرنوشت کشور در تهران رقم بخورد و نه در مسکو. من معتقدم که ایران باید یک تصمیم مهم اتخاذ کند، در غیر این صورت با یک سرافکندگی بزرگ تاریخی مواجه خواهیم شد. هرجور که نشانهها را نگاه کنیم موضوع تحریمهای غرب علیه روسیه در سال ۲۰۲۲ هیچگونه ارتباطی به مذاکرات هستهای و برجامی که سال ۲۰۱۵ مورد توافق قرار گرفته است، ندارد. این را باید دولت پاسخ روشنی به افکار عمومی بدهد.
دیدگاه تان را بنویسید