کد خبر: 542820
|
۱۴۰۰/۱۲/۲۱ ۲۰:۳۷:۵۳
| |

تحلیل جان مرشایمر:

چرا غرب مقصر اصلی بحران اوکراین است؟

هفته‌نامه انگلیسی در تحلیلی به قلم یک دانشمند علوم سیاسی آمریکایی‌، گسترش بی‌پروای ناتو را باعث تحریک روسیه و بحران کنونی اوکراین خواند.

چرا غرب مقصر اصلی بحران اوکراین است؟
کد خبر: 542820
|
۱۴۰۰/۱۲/۲۱ ۲۰:۳۷:۵۳

نشریه انگلیسی «اکونومیست» در تحلیلی با عنوان «چرا غرب مسئول اصلی بحران اوکراین است» به قلم «جان جوزف مرشایمر» دانشمند علوم سیاسی و روابط بین‌الملل آمریکایی و استاد دانشگاه شیکاگو به تحلیل آنچه وضعیت کنونی در اوکراین را رقم زده و نقش کشورهای غربی در ایجاد آن پرداخت.

​به گزارش فارس، در مقدمه این تحلیل آمده است: جنگ در اوکراین خطرناک‌ترین درگیری بین‌المللی از زمان بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ است که اگر بخواهیم از بدتر شدن آن جلوگیری و در عوض راهی برای پایان دادن به آن پیدا کنیم، درک علل اصلی آن ضروری است. شکی نیست که ولادیمیر پوتین جنگ را آغاز کرد و مسئول نحوه انجام آن است، اما اینکه چرا چنین کرد، بحث دیگری است.

مرشایمر می‌نویسد: «دیدگاه غالب در غرب این است که او یک متجاوز غیرمنطقی و نامطلع است که به دنبال ایجاد روسیه بزرگ در قالب اتحاد جماهیر شوروی سابق است؛ بنابراین، به تنهایی مسئولیت کامل بحران اوکراین را برعهده دارد. اما این داستان اشتباه است. غرب و به ویژه آمریکا، مسئول اصلی بحرانی است که در فوریه ۲۰۱۴ آغاز شد و اکنون به جنگی تبدیل شده که نه تنها اوکراین را تهدید به ویرانی می‌کند، بلکه این پتانسیل را دارد که به یک جنگ اتمی بین روسیه و ناتو تبدیل شود.»

به باور دانشمند آمریکایی، «مشکل بر سر اوکراین در واقع در نشست بخارست ناتو در آوریل ۲۰۰۸ آغاز شد، زمانی که دولت جورج دابلیو بوش این ائتلاف را تحت فشار قرار داد تا اعلام کند که اوکراین و گرجستان عضو آن خواهند شد. مقام‌های روسیه بلافاصله با خشم پاسخ دادند و این تصمیم را یک تهدید وجودی برای روسیه توصیف کردند و قول دادند که آن را خنثی کنند. به گفته یک روزنامه‌نگار معتبر روسی، پوتین به خشم آمد و هشدار داد که اگر اوکراین به ناتو بپیوندد، بدون کریمه و مناطق شرقی این کار را خواهد کرد و به سادگی از هم فرو خواهد پاشید».

مرشایمر در ادامه می‌نویسد: آمریکا اما خط قرمز مسکو را نادیده گرفت و تلاش کرد تا اوکراین را به یک سنگر غربی در مرز روسیه تبدیل کند. این استراتژی شامل دو عنصر دیگر بود «نزدیک کردن اوکراین به اتحادیه اروپا و تبدیل آن به یک دموکراسی طرفدار آمریکا». این تلاش‌ها سرانجام در فوریه ۲۰۱۴، پس از یک شورش (که مورد حمایت آمریکا قرار گرفت) باعث شد تا «ویکتور یانوکوویچ» رئیس‌جمهور طرفدار روسیه از اوکراین فرار کند. در پاسخ، روسیه کریمه را از اوکراین گرفت و به دامن زدن جنگ داخلی کمک کرد که در منطقه دونباس در شرق اوکراین آغاز شد.

وی می‌افزاید: رویارویی بزرگ بعدی در دسامبر ۲۰۲۱ رخ داد و مستقیماً به جنگ فعلی منجر شد. علت اصلی این بود که اوکراین در عمل در حال تبدیل شدن به یکی از اعضای ناتو بود. این روند در دسامبر ۲۰۱۷ آغاز شد، زمانی که دولت ترامپ تصمیم گرفت «سلاح‌های دفاعی» به کی‌یف بفروشد. با این حال، آنچه به عنوان «دفاعی» محسوب می‌شود، (تعریفش) روشن نیست و این سلاح‌ها یقیناً برای مسکو و متحدانش در منطقه دونباس تهاجمی به نظر می‌رسید. سایر کشورهای ناتو هم وارد عمل شدند و سلاح به اوکراین ارسال کردند، نیروهای مسلح این کشور را آموزش و به آن اجازه دادند در تمرینات مشترک هوایی و دریایی شرکت کند. در ژوئیه ۲۰۲۱، اوکراین و آمریکا به طور مشترک میزبان یک رزمایش دریایی بزرگ در منطقه دریای سیاه بودند که شامل نیروی دریایی از ۳۲ کشور بود. عملیات «نسیم دریا» نزدیک بود که روسیه را برانگیزد تا به یک ناوشکن دریایی انگلیس که عمداً وارد آنچه روسیه آب‌های سرزمینی خود می‌داند، شلیک کند.

در ادامه این مطلب آمده است: روابط بین اوکراین و آمریکا در دولت بایدن همچنان به گسترش ادامه داد. این تعهد در سراسر یک سند مهم منعکس شده است - «منشور ایالات متحده و اوکراین درباره مشارکت استراتژیک» - که در نوامبر توسط آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا و دیمیترو کولبا همتای اوکراینی او امضا شد. هدف «تاکید بر تعهد به اجرای اصلاحات عمیق و جامع اوکراین بود که برای ادغام کامل آن در نهادهای اروپایی و یورو آتلانتیک ضرورت دارد». این سند به صراحت «تعهدات اتخاذ شده برای تقویت مشارکت استراتژیک اوکراین-آمریکا توسط زلنسکی و بایدن» را مبنا قرار می‌دهد و همچنین تأکید می‌کند که دو کشور بر اساس «اعلامیه اجلاس سران بخارست ۲۰۰۸» پیش خواهند رفت.

به باور این کارشناس علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، جای تعجب نیست که مسکو این وضعیت در حال پیشرفت را غیرقابل تحمل دید و بهار گذشته ارتش خود را در مرز اوکراین بسیج کرد تا عزم خود را به واشنگتن نشان دهد، اما این هم هیچ تاثیری نداشت و دولت بایدن به نزدیک شدن به اوکراین ادامه داد. تا این که به گفته سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه، این کشور به نقطه جوش رسید. روسیه سپس خواستار تضمین کتبی شد مبنی بر اینکه اوکراین هرگز بخشی از ناتو نخواهد شد و این ائتلاف اموال نظامی خود را که از سال ۱۹۹۷ در شرق اروپا مستقر کرده، حذف خواهد کرد. اما مذاکرات بعدی هم همانطور که بلینکن به وضوح گفت که هیچی تغییری وجود ندارد و ایجاد نخواهد شد، شکست خورد و یک ماه بعد پوتین برای از بین بردن تهدید ناتو، حمله به اوکراین را آغاز کرد.

این کارشناس آمریکایی اذعان می‌کند که این تفسیر از وقایع در تضاد با شعار رایج در غرب است که گسترش ناتو را بی‌ربط به بحران اوکراین نشان می‌دهد و در عوض اهداف "توسعه‌طلبانه" پوتین را مقصر می‌داند. او در ادامه می‌نویسد: بر اساس سند اخیر ناتو که برای سران روسیه ارسال شده، "ناتو یک اتحاد دفاعی است و هیچ تهدیدی برای روسیه ندارد".

در ادامه این گزارش آمده است: اما شواهد موجود با این ادعاها تناقض دارد. اول این که موضوع مورد بحث این نیست که سران غربی درباره هدف یا مقاصد ناتو چه می‌گویند، (صرف نظر از آنچه می‌گویند) مسکو اقدامات ناتو را اینگونه می‌بیند. پوتین مطمئناً می‌داند که هزینه‌های تسخیر و اشغال بخش‌های زیادی از سرزمین‌های اروپای شرقی برای روسیه گران خواهد بود. همانطور که یک بار گفته بود «هرکس که دلش برای شوروی تنگ نمی‌شود، دل ندارد و هر که خواستار بازگشت آن باشد، مغز ندارد». به رغم عقاید او در مورد پیوندهای تنگاتنگ بین روسیه و اوکراین، تلاش برای پس گرفتن کل اوکراین مانند تلاش برای بلعیدن یک جوجه تیغی است.

علاوه بر این، سیاستگذاران روسیه - از جمله پوتین - به ندرت چیزی در مورد تسخیر سرزمین جدید برای احیای اتحاد جماهیر شوروی یا ساختن روسیه بزرگ گفته‌اند. در عوض، از زمان نشست بخارست در سال ۲۰۰۸ مقامات روسیه بارها گفته‌اند که پیوستن اوکراین به ناتو را یک تهدید موجودیتی می‌دانند که باید از آن جلوگیری کرد. همانطور که لاوروف در ژانویه اشاره کرد، کلید همه چیز تضمین عدم گسترش ناتو به سمت شرق است.

نویسنده در ادامه می‌افزاید: به وضوح، سران غربی به ندرت روسیه را به عنوان یک تهدید نظامی برای اروپا قبل از سال ۲۰۱۴ توصیف می‌کردند. همانطور که مایکل مک‌فول سفیر سابق آمریکا در مسکو اشاره می‌کند، تصرف کریمه توسط پوتین برای مدت طولانی برنامه‌ریزی نشده بود. این یک حرکت از پیش برنامه‌ریزی نشده در پاسخ به کودتایی بود که رئیس‌جمهور طرفدار روسیه در اوکراین را سرنگون کرد. در واقع، تا آن زمان، توسعه ناتو با هدف تبدیل تمام اروپا به یک منطقه عظیم صلح انجام می‌شد، نه مهار یک روسیه خطرناک. با این حال، زمانی که بحران شروع شد، سیاست‌گذاران آمریکایی و اروپایی نمی‌توانستند بپذیرند که با تلاش برای ادغام اوکراین در غرب، آن را تحریک کرده‌اند. در عوض، آن‌ها منشأ واقعی مشکل را بدخواهی روسیه و تمایل آن به تسلط اگر نگوییم تسخیر اوکراین اعلام کردند.

مرشایمر سپس تصریح می‌کند: با توجه به اینکه بسیاری از کارشناسان برجسته سیاست خارجی آمریکا نسبت به گسترش ناتو از اواخر دهه ۱۹۹۰ هشدار داده‌اند، روایت من در مورد علل درگیری نباید بحث‌برانگیز باشد. رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا در زمان نشست بخارست، اذعان داشت که تلاش برای وارد کردن گرجستان و اوکراین به ناتو واقعاً پارا از گلیم خود درازتر کردن بود. در واقع، در آن اجلاس، هم آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و هم نیکلا سارکوزی رئیس‌جمهور فرانسه مخالف پیشبرد عضویت اوکراین در ناتو بودند، زیرا می ترسیدند این امر خشم روسیه را برانگیزد.

این کارشناس غربی در ادامه درباره خطر وضعیت ایجاد شده می‌نویسد: نتیجه تفسیر من این است که ما در وضعیت بسیار خطرناکی قرار داریم و سیاست غرب این خطرات را تشدید می‌کند. برای مقامات روسیه، آنچه در اوکراین اتفاق می‌افتد ربطی به خنثی شدن جاه‌طلبی‌های امپریالیستی آن‌ها ندارد. این در مورد مقابله با چیزی است که آن‌ها به عنوان یک تهدید مستقیم برای آینده روسیه می‌دانند. پوتین ممکن است توانایی‌های نظامی روسیه، اثربخشی مقاومت اوکراین و دامنه و سرعت واکنش غرب را نادرست ارزیابی کرده باشد، اما هرگز نباید دست‌کم گرفت که قدرت‌های بزرگ چقدر می‌توانند بی‌رحم باشند، وقتی معتقدند در وضعیت وخیمی قرار دارند. با این حال، آمریکا و متحدانش در حال تشدید شرایط با امید تحمیل یک شکست تحقیرآمیز به پوتین و حتی امکان رقم زدن برکناری او هستند. آن‌ها در حال افزایش کمک به اوکراین هستند و در عین حال از تحریم‌های اقتصادی برای تحمیل مجازات‌های گسترده علیه روسیه استفاده می‌کنند، اقدامی که پوتین اکنون آن را "مشابه اعلام جنگ" می‌داند.

در پایان این مطلب آمده است: آمریکا و متحدانش ممکن است بتوانند از پیروزی روسیه در اوکراین جلوگیری کنند، اما این کشور اگر تجزیه نشود، دستکم دچار آسیب جدی خواهد شد. علاوه بر این، خطر جدی تشدید تنش فراتر از اوکراین وجود دارد. اگر غرب مسکو را در میدان‌های نبرد اوکراین ناکام بگذارد و همچنین آسیب جدی و پایدار به اقتصاد روسیه وارد کند، در واقع یک قدرت بزرگ را به لبه پرتگاه هل می‌دهد و پس از آن پوتین ممکن است به سلاح‌های اتمی روی بیاورد. در حال حاضر نمی‌توان از شرایطی که بر اساس آن این درگیری حل و فصل می‌شود، آگاهی داشت، اما، اگر علت ریشه‌ای آن را درک نکنیم، نمی‌توانیم پیش از نابودی اوکراین و ختم شدن شرایط به جنگ ناتو با روسیه، به آن پایان دهیم. 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها