تأثیرات تصمیم رئیسجمهور روسیه برای حمله به اوکراین/ جنگ بدون برنده
کرملین که تصمیم داشت با حملهای برقآسا موجبات سقوط دولت کییف را فراهم کرده و با تکیه بر عدم مقاومت در اوکراین، استدلال خود مبنی بر دولت – ملت نبودن اوکراین به اثبات برساند خیلی زود و در پایان اولین هفته جنگ متوجه شد این استراتژی کارآمد نیست.
محمدحسین لطفالهی در سالنامه اعتماد نوشت: لادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه بامداد 24 فوریه 2022 با صدور دستور حمله نیروهای نظامی روسیه به اوکراین اشتباهی استراتژیک مرتکب شد که میتواند آینده روسیه و نظم امنیتی جهان را تحت تأثیر خود قرار دهد. او در ارزیابیهایش درباره وضعیت سیاسی اوکراین که معتقد بود منتظر ورود روسها به عنوان منجی هستند اشتباه کرد. او درباره واکنش احتمالی ایالات متحده، اتحادیه اروپا و تعدادی دیگر از کشورها که جزو بلوک غرب به حساب میآیند قضاوت نادرست داشت. او پیشبینی نمیکرد که حمله نظامی به یک کشور همسایه و تحمیل رنجهای انسانی گسترده و جنایتهای جنگی، نمیتواند مانع از واکنش قاطع طرف مقابل باشد و حالا از یک سو در حالی که با تحریمهای بدون محدودیت غرب دست و پنجه نرم میکند، باید هزینههای سرسام آور جنگ و اشغال اوکراین را بپردازد و از سوی دیگر با چالشهایی که انزوای سیاسی در عرصه بینالمللی برای مسکو ایجاد میکند مواجه شود.
کرملین که تصمیم داشت با حملهای برقآسا موجبات سقوط دولت کییف را فراهم کرده و با تکیه بر عدم مقاومت در اوکراین، استدلال خود مبنی بر دولت – ملت نبودن اوکراین به اثبات برساند خیلی زود و در پایان اولین هفته جنگ متوجه شد این استراتژی کارآمد نیست. آنها که انتظار داشتند با پایان زودهنگام جنگ با تحریمهایی حداقلی از سوی غرب مواجه شوند، حالا خود را در برابر موج گستردهای تحریمها مییابند که همچنان ادامه دارد و این موضوع باعث شده هم مسکو و هم غرب در شرایطی قرار گیرند که گام بعدی طرف مقابل برایشان قابل پیشبینی نباشد اما همزمان خود را برای بدترین سناریوهای ممکن آماده کنند.
با عدم تحقق سناریوی برنامهریزی شده مد نظر مسکو، حالا روسیه امکان مانور زیادی در اوکراین ندارد. در این شرایط یا پوتین تصمیم خواهد گرفت با قبول هزینه سنگین به عملیات نظامی در این کشور ادامه دهد و منابع روسیه را خرج یک اشغال پرهزینه کند که در این صورت دستاوردش برای مسکو جز رویارویی با خشم و نفرت بینالمللی و همچنین انزوای سیاسی و اقتصادی کامل روسیه نخواهد بود یا با در اختیار گرفتن بخشهایی از شمال، شرق و جنوب اوکراین در پی دستیابی به اهداف سیاسیاش خواهد بود که در این شرایط مواجهه احتمالی با مقاومت شهری و پارتیزانی در اوکراین و همچنین احتمال زیاد ناکامی در رسیدن به این اهداف سیاسی باعث گسترش ناآرامیها و نارضایتیهای داخلی در روسیه خواهد شد. حتی اگر روسیه یک دموکراسی نباشد، این ناآرامیها و نارضایتیهای عمومی در کنار چرخش الیگارشها و ایستادن آنها در مقابل پوتین برای فرار از تبعات اقتصادی تحریمهای غرب میتواند برای پوتین گران تمام شود.
علاوه بر اشتباه در ارزیابیهای اولیه سیاسی و واکنشهای احتمالی غرب، کارشناسان معتقدند پوتین و نیروهای تحت امر او در انتخاب راهبرد نظامی اولیه خود نیز اشتباه کردهاند. یک فرمانده ارشد نظامی اوکراین، در پایان هفته اول جنگ در این باره به روزنامه وال استریت ژورنال امریکا گفت: «نقطه ضعف ارتش روسیه این است که آنها هنوز به برخی تاکتیکهای ارتش شوروی سابق متکی هستند؛ حرکت کاروانهای بزرگ تجهیزات نظامی به سوی یک شهر و طولانی شدن خطوط تدارکاتی باعث میشود این کاروانها و خطوط تدارکاتی در برابر حملات واحدهای کوچک اوکراینی آسیبپذیر باشند و از همین رو است که آمار تلفات نظامی روسیه به نسبت پیشبینیها و انتظارات اولیه بسیار زیاد است. دیوید پترائوس، ژنرال بازنشسته و فرمانده نیروهای امریکایی در جنگ افغانستان معتقد است «روسیه پیروز این جنگ نخواهد شد.» او میگوید روسیه «نیروهای لازم» برای پیروزی در این جنگ ندارد و فراتر از آن، مسأله اصلی برای روسیه این است که در کشور مورد حمله قرار گرفته اغلب جامعه به شدت با تجاوز روسیه به کشورشان مسأله دارند و هر بزرگسالی میخواهد کاری در برابر این نیروهای مهاجم انجام دهد. بسیاری دیگر از کارشناسان اما معتقدند روسیه با تغییر تاکتیک نظامی خود در پایان هفته اول جنگ و پیشرویهای گسترده، دست کم در میدان نبرد میتواند بر اوکراین چیره شود.
این جنگ پیروز ندارد
اگر فرض را بر این بگذاریم که روسیه «در میدان نبرد بازنده نخواهد بود» سوال اصلی که پیش رویمان قرار میگیرد این است که در پایان این جنگ چه اتفاقی خواهد افتاد. لیانا فیکس و مایکل کیمیج در یادداشتی مشترک در نشریه فارن افرز مینویسند: «شکست روسیه دقیقا از زمانی آغاز میشود که جنگ پایان یابد سوال اصلی مطرح گردد: پس از آن چه خواهد شد؟ واقعیت این است که ارتش اوکراین قادر به بیرون کردن ارتش روسیه نخواهد بود و این دو ارتش در لیگهای متفاوتی دستهبندی میشوند. علاوه بر این روسیه یک قدرت اتمی است و اوکراین نیست.» در این مقاله آمده است: «تاکیتوس، مورخ روم باستان درباره تاکتیکهای نظامی این امپراتوری مینویسد که که آنها صحرایی ساختند و نام آن را صلح گذاشتند. این تاکتیکی است که ممکن است در پایان روسیه از آن استفاده کند اما فرار از این وضعیت برای پوتین آسان نخواهد بود. روسیه از مدتها پیش نشان داده که برایش وجود یک منطقه حائل با اروپا و ناتو از اهمیت اساسی برخوردار است و احتمال دارد پوتین بخواهد دولتی همانند دولت ویشی در فرانسه ایجاد کند و پس از آن با استفاده از نیروی پلیس محلی و دولت دست نشانده اوکراین را تحت اختیار خود نگه دارد. او ممکن است بتواند به این هدف دست پیدا کند و حکومتی مشابه حکومت بلاروس که بر پایه فشار پلیس مخفی و حمایت ارتش روسیه به کار خود ادامه میدهد بر پا کند اما مردم اوکراین نشان دادهاند که تمایلی به زندگی در این شرایط ندارند و این یعنی روسیه باید هزینههای حفظ یک حکومت دست نشانده که مرتبا از سوی گروههای مسلح مورد حمله قرار میگیرد و این گروهها از سوی کشورهای خارجی تجهیز میشوند به جان بخرد.» همه این دلایل و سناریوهای مطرح شده که سناریوی بد، بدتر و بدترین هستند نشان میدهند روسیه نمیتواند برنده جنگ باشد.
در این میانه تحریمهای ایالات متحده و اروپا میتواند روسیه را از بازارهای جهانی بیرون کند و تبعات وحشتناکی برای اقتصاد روسیه به همراه داشته باشد. در مقابل تبعات اقتصادی و سیاسی این جنگ برای امریکا و کشورهای غربی کم نخواهد بود. آنها از یک سو از هم اکنون با مشکلاتی نظیر افزایش وحشتناک عدم امکان تأمین انرژی مورد نیاز و افزایش شدید قیمت انرژی روبهرو شدهاند و از سوی دیگر باید خیلی زود با تبعات ناشی از پذیرش چند میلیون مهاجر اوکراینی کنار بیایند.
برای آنها این مسأله جنبه امنیت ملی نیز پیدا میکند. اروپا سایه همیشگی یک تهدید را بر سر خود احساس خواهد کرد و روسیه را به شکل یک کشور زخم خورده خواهد دید که هر آن ممکن است دست به یک اقدام دیوانه وار بزند. ایالات متحده هم که از ابتدای روی کار آمدن دولت بایدن نشان داده بود قصد دارد تمرکز خود را روی مسأله چین معطوف کند و رویکردهای دیپلماتیک واشنگتن نیز این مسأله را تأیید میکرد که ایالات متحده جدیترین تهدید علیه خود را چین میداند حالا با یک چالش بزرگ روبهرو است که اجازه نمیدهد مشکلات پیش روی سیاست خارجی امریکا حل و فصل شود و نمیگذارد واشنگتن روی مسأله چین تمرکز کند.
اروپا و آینده تقابل با روسیه
مژده ابطحی، پژوهشگر روابط بینالملل در دانشگاه ژنو به معتقد است حمله روسیه به اوکراین میتواند به تضعیف آینده سیاسی اتحادیه اروپا منجر شود. او به «اعتماد» میگوید: «اتحادیه اروپا از زمان توافق پاریس ثابت کرد که میتواند در مورد نُرمها و استانداردهایی که کشورهای عضو باید رعایت کنند بسیار خوب عمل کند؛ در حوزههایی مثل صادرات و واردات، باز کردن مرزها، تعرفههای گمرکی، دانشجو پذیری، مهاجرت و تبادلات علمی آنها نشان دادند که میتوانند سیاستهایی کارآمد و اثرگذار اتخاذ کنند اما بحرانهایی نظیر حمله نظامی روسیه به اوکراین باعث تضعیف عملکرد سیاسی اتحادیه اروپا در آینده شود.» به گفته مژده ابطحی، «زمانی که اتحادیه اروپا در سال 2014 در انتخابات اوکراین روشی را برای حمایت از اوکراین انتخاب کردند که این کشور بتواند در آینده روابط خود با غرب را توسعه دهد به نحوی که روبهروی پوتین قرار بگیرد. این باعث آزردگی پوتین شد.» این پژوهشگر روابط بینالملل تأکید دارد: «پوتین همیشه کییف را متعلق به روسیه میدانست. با توجه به اهمیتی که پوتین برای کییف قائل بود به نظر من اتحادیه اروپا عملکرد سیاستمدارانهای نداشت و نتوانست رویکردی خنثی اتخاذ کند که به تحریک پوتین برای اقدام علیه اوکراین منجر نشود. رئیس جمهوری هم که در سال 2014 در اوکراین روی کار آمد فردی غربگرا بود و کینه و تحقیری که پوتین احساس کرده بود حالا خود را به این شکل نشان میدهد.»
خانم ابطحی باور دارد که اتحادیه اروپا برای تقویت قدرت سیاسی به ثبات و آرامش نیاز دارد اما بحرانهای این چنینی در منطقه قوای اتحادیه اروپا را تضعیف میکند: «اتحادیه اروپا تحریمهای سختی را علیه روسیه وضع کرده و تلاش میکند از طریق تحریم روسیه را مهار کند اما به نظر میرسد در باور سیاستمداران روس حتما پیشبینی این تحریمها وجود داشت. این وضعیت میتواند این احساس را به اروپا منتقل کند که باید توان نظامی خود را افزایش داده و ایدههایی مثل ارتش اروپایی را که از مدتها پیش مطرح بوده تقویت کند.»
به عقیده این پژوهشگر روابط بینالملل جنگ اخیر همچنین میتواند به مستحکمتر شدن روابط اروپا و امریکا منجر شود. مژده ابطحی میگوید اتحادیه اروپا همواره حتی در دوره ترامپ به امریکا وابسته بوده و به ایالات متحده به عنوان والدین خود نگاه میکند: «اگر توجه کنید آلمان برای مثال پس از دهه 80 میلادی میتوانست به امریکا بگوید خب حالا کار ما تمام شد و میتوانید نیروهای نظامی خود را از این جا ببرید اما این کار را نکرد. از نگاه اروپاییها ایالات متحده مثل والدینی است که منابع مالی لازم برای زندگی آنها را تأمین میکند و امنیت را به ارمغان میاورد. اروپا این والدین لجباز را تحمل میکند چون آوردهای برای آن دارد، اما این بحران باعث میشود اروپا به ایالات متحده نزدیک تر شود و نشانههای این نزدیکی را در اظهارات خانم اورسولا وندرلاین میتوان دید.»
نظم جهانی و جنگ اوکراین
هجوم روسیه به عنوان یک عضو دائم شورای امنیت به یک کشور دیگر، تبعات بینالمللی دیگری هم خواهد داشت؛ تبعاتی چنان عمیق که آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد این حمله را «غمانگیزترین لحظه دوران کاری» خود خواهد دانست. نشریه تایمز این حمله را آغازگر یکی از بزرگترین بحرانها پس از جنگ جهانی دوم میداند که باعث تغییر نظم جهانی خواهد شد. سینا عضدی، پژوهشگر روابط بینالملل در این باره به «اعتماد» میگوید: «روسیه و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور این کشور، به کلی نظم پس از جنگ سرد را قبول ندارد. امریکا و شوروی سابق پس از جنگ جهانی دوم یک سیستم دو قطبی ایجاد کرده بودند که هر دو به رغم تخاصمی که وجود داشت، دایره نفوذ یکدیگر را به رسمیت میشناختند. امریکا در اروپای غربی نفوذ خود را گسترش میداد و شوروی هم اروپای شرقی را حوزه نفوذ خود قرار داده بود.» او میافزاید: «پس از جنگ سرد زمانی که این نظم جنگ سردی از بین رفت، امریکا تلاش کرد که دایره نفوذ خود را در حیاط خلوت روسیه بزرگتر کند و روسیه که در آن زمان ضعیف شده بود، حداکثر کاری که میتوانست بکند اعتراض بود. آقای پوتین در سخنرانیها و کتابش که به صورت مصاحبه است به شدت از این سیاستها انتقاد کرده و از رفتار متکبرانه امریکا در برابر روسیه شکایت میکند. او نفوذی که امریکا در آن زمان ایجاد کرده قبول ندارد و معتقد است این نظم باید تغییر کند.» به گفته سینا عضدی، «پوتین به استفاده از قدرت بسیار اعتقاد دارد و باورش این است که امریکا فقط زمان زور را میفهمد. به همین دلیل است که وقتی روسیه توان به چالش کشیدن آن نظم را در خود میبیند از زور استفاده میکند؛ چرا که روسیه اعتقاد دارد موقعیتش در این نظم در خور جایگاه واقعی روسیه نیست و با زور روسیه باید جایگاه خود را پس بگیرد.»
این پژوهشگر روابط بینالملل در شورای آتلانتیک معتقد است، جنگ اوکراین باعث خواهد شد دیدگاههای لیبرال و جهانی شدن که در امریکا رواج داشت تضعیف شود و محاسبات رئال پالیتیک جایگزین آن گردد: «من فکر میکنم اتفاقات اخیر توجه امریکا را از چین به روی روسیه بازمیگرداند هرچند که واقعیتها نشان میدهد رقیب اصلی امریکا چین است، نه روسیه. اگر هم دقت کرده باشید چین خود را کنار کشیده و از هیچ طرفی حمایت نمیکند.» عضدی تأکید دارد: «روند موجود و درگیر شدن در چند چالش بزرگ سیاست خارجی به نفع ایالات متحده نیست. در حال حاضر مقابله با چین، برنامه هستهای ایران و روسیه چالشهایی جدی برای امریکا هستند.»
دیدگاه تان را بنویسید