کد خبر: 559842
|
۱۴۰۱/۰۴/۰۴ ۰۹:۱۷:۲۵
| |

نصرالله تاجیک، تحلیلگر مسائل بین‌الملل:

ایران بدون اتخاذ استراتژی تنش صفر داخلی و خارجی نمی‌تواند از معادله جدید چین و روسیه به درستی استفاده کند

ایران به عنوان یک عنصر تاثیرگذار منطقه‌ای که تبعات جهانی هم دارد بدون اتخاذ استراتژی تنش صفر داخلی و خارجی نمی‌تواند از این شرایط و مخصوصا قدرت اقتصادی چین و نزدیک شدن این کشور به روسیه در معادله جدید به درستی استفاده کند.

ایران بدون اتخاذ استراتژی تنش صفر داخلی و خارجی نمی‌تواند از معادله جدید چین و روسیه به درستی استفاده کند
کد خبر: 559842
|
۱۴۰۱/۰۴/۰۴ ۰۹:۱۷:۲۵

نصرالله تاجیک، تحلیلگر مسائل بین الملل طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: اگر آن‌گونه که در سخنرانی رییس‌جمهور ایران در اجلاس ویدیوکنفرانسی سران بریکس پلاس آمده «این نهاد قادر است به طیف متنوعی از موضوعاتِ مرتبط با دغدغه‌های جوامع در حال توسعه بپردازد و دستورکارِ اجلاس حاضر نیز نشان‌دهنده پیوند مقوله‌ توسعه با امنیت، صلح، بهداشت، محیط‌زیست و نوآوری است» لذا ما حتی برای نگاه شرق‌گرایی خود نیاز به یک سیاست خارجی توسعه محور داریم و نه مقابله محور!» بنابراین دلیلی ندارد ایران با این حجم از بحران‌ها، چالش‌ها و مسائل مبتلابه که بر اثر سوءمدیریت و بد تعریف کردن گرایش‌های سیاست خارجی‌اش ایجاد شده، غرب و امریکا را در مقابل خود تعریف کند. نهایتا ما با امریکا دارای اختلافات سیاسی هستیم. همین و بس! و باید برای حل این اختلافات روند بین دو کشور و هیزم بیاران داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی را مدیریت کنیم.

قبلا هم گفته‌ام ضرورتی ندارد برای کسب منافع حداکثری و تامین منافع ملی و مهم‌تر از آن دو، حفظ سطح بالای امنیت ملی، در معادلات جهانی که کنترل را از دست ما خارج می‌کند و نمی‌توانیم تا پایان آن روند را مدیریت کنیم، ما را در زد و بند جهانی آسیب‌پذیر می‌کند و باید امتیاز بیشتری بدهیم، وارد شویم. این امر ما را هر چه بیشتر به قدرت سخت و مخصوصا اهرم بازدارندگی هسته‌ای وابسته‌تر و جریان مقابل ما را منسجم‌تر می‌نماید و مخالفان و رقبای ما را پیروز میدان! بنابراین برای استفاده از ظرفیت جدید کنونی تحولات بین‌المللی تحت تاثیر حمله روسیه به اوکراین حداقل نیاز به استراتژی تنش صفر داخلی و خارجی داریم. این حمله برای تامین خواسته‌ها و دغدغه‌های روسیه از جمله دور نگه داشتن ناتو از نزدیک شدن به مرزهایش و تحمیل یک جنگ نامتوازن، اگر سرآغاز یک نظم جدید جهانی نباشد، حداقل نزدیک شدن چین و روسیه به یکدیگر و اقدامات و بازی‌های غرب تبعاتی بین‌المللی مخصوصا روی بازیگران نوپای منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد داشت که آنها نمی‌توانند به راحتی از مولفه‌های جدید که برمی‌شمرم بگذرند! اگرچه اشاره به چند نمونه از این مولفه‌های جدید جهانی زمینه بحث و نتیجه‌گیری را فراهم می‌کند، اما ایران به عنوان یک عنصر تاثیرگذار منطقه‌ای که تبعات جهانی هم دارد بدون اتخاذ استراتژی تنش صفر داخلی و خارجی نمی‌تواند از این شرایط و مخصوصا قدرت اقتصادی چین و نزدیک شدن این کشور به روسیه در معادله جدید به درستی استفاده کند. مقوله تنش صفر را به فرصت دیگری وامی‌گذارم و به چگونگی تامین شرایط تنش صفر در سیاست خارجی با راهبرد توسعه‌ای می‌پردازم: 

1- از منظر سرزمینی و نه در چارچوب سیاست و حکومت و بدون آنکه بخواهیم نقش شخصیت در تاریخ را نادیده بگیریم، روابط روسیه و غرب به‌ طور عام و امریکا به‌ طور خاص برای چندین دهه به وضعیت عادی بازنخواهد گشت و این حالت ژله‌ای یک منبع رویارویی بین دو طرف خواهد ماند تا گره با سر انگشت تدبیر و نه دندان باز شود! امریکا خیلی دم تیغ روسیه نیست اما این اروپای غیر‌متحد است که تفرقه‌شان در چگونگی رویارویی با روسیه نیز مزید بر علت شده و بار دیگر این قاره را به جغرافیای زورآزمایی میان روسیه و امریکا تبدیل خواهد کرد. همان‌گونه که الان اوکراین محل زورآزمایی این دو شده است. 

2- اگرچه امریکا فرصتی تاریخی از زمان فروپاشی شوروی پیدا کرده تا با کریه جلوه دادن چهره روسیه و مشغول نگه داشتن این کشور در اوکراین و به راه انداختن ماشین تبلیغاتی‌اش روس‌ها را تضعیف و محدود کند، اما این امر شاید در مقابل هم‌افزایی نزدیک شدن روسیه و چین و تبدیل نظام تک قطبی به سه قطبی در درازمدت چندان برای روس‌ها بد نباشد! نظام سه قطبی کنونی جنگ سردی و مقابله قطب‌ها با یکدیگر نیست بلکه نظام پیچیده در هم روابط اقتصادی و تلاش برای کسب بازار بزرگ‌تر و روان‌تر برای چرخش سرمایه و کسب منافع مادی است و شانس و بخت و اقبال ما در درک و فهم این روابط است که به جای مقابله با هر یک از آنها از ظرفیت‌های آنان برای تامین مصالح ملی خود بهره‌برداری کنیم. 

3- این جنگ بافتار تار عنکبوتی چگونگی تبدیل نظام تک‌قطبی دهه آخر نود میلادی روابط بین‌المللی به سه قطبی امریکا، روسیه و چین را نمایان ساخت و کشورهایی مانند ایران که علاقه‌مند به بازیگری و کسب سهم خود از کیک جهانی‌سازی هستند، جاه‌طلبی آن را داشته و مقدمات سخت و نرم‌افزاری مورد نیاز را هم آماده نموده‌اند، ضروری است با شهامت و شجاعت اما دقت کافی به منافع و پیدا کردن جایگاه مناسب خود در منظومه جهانی بیندیشند. در این زمینه راهبرد جدید سیاست خارجی ایران باید حول درک این تار و پود عنکبوتی نظام بین‌المللی موجود و سهیم ساختن این سه قطب در اقتصاد ایران و باز کردن بازار هشتاد و پنج میلیونی‌اش به سوی آنها باشد که بسیار اشتها آور‌تر از بازار رقبای منطقه‌ای ایران همچون ترکیه و عربستان است. بازاری تنوع‌پسند، شایق، پرظرفیت، خالی از مشارکت بین‌المللی و خوشبختانه یا متاسفانه سیری‌ناپذیر!

نتیجه‌گیری: بخواهیم یا نخواهیم هم‌اکنون خلع سلاح خودخواسته تاسیسات هسته‌ای لیبی توسط قذافی و سرنوشت او و اخیرا تحولات و سابقه خلع سلاح اتمی اوکراین و فراهم کردن زمینه برای تحمیل این جنگ به مردم اوکراین مدنظر مسوولان ایرانی قرار دارد، ولی غربی‌ها و مخصوصا سیاستمداران و دولت دموکرات امریکا و اروپایی‌ها در آستانه سفر جوزف بورل به ایران توجه کنند پا جای پای ترامپ نگذارند! فشار حداکثری راه چاره نیست و ایران را در مسیری نیندازند که در ادامه کاهش تعهدات برجامی این‌گونه دغدغه‌هایش را نیز دخیل و پر نگ نماید. تحولات محیط پیرامونی ایران و نزدیک شدن اعراب به رژیم صهیونیستی زمینه را برای فراهم شدن دغدغه‌های بیشتر ایران فراهم می‌کند و غرب و رقبای ایران باید نسبت به بازتولید این‌گونه فشارهای روانی و پیامدهای آن توجه داشته باشند. ایران نیز به جای مقابله راه معامله را در پیش بگیرد و ظرفیت‌های بین‌المللی و همسایگی را نه در طول یکدیگر بلکه در عرض هم ببیند و از آنها برای تامین منافع ملی و حفظ انسجام و امنیت ملی برای این دوران گذار استفاده کند! این رویکردهای دو طرف به نفع جهان، منطقه و مردم ایران است. ان‌شاءالله!

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها