کد خبر: 562597
|
۱۴۰۱/۰۴/۱۸ ۱۹:۳۰:۰۰
| |

در میزگرد «اقتصاد و برجام» بررسی شد:

آیا احیای برجام به اقتصاد ایران کمک می‌کند؟/ مهمانپرست: در شرایط فعلی دوست و دشمن ۱۰۰ درصد نداریم بلکه ملاک منافع ملی است

ظهره‌وند: هر کسی که اراده استراتژیکی ما را بپذیرد با او کار می‌کنیم

رامین مهمانپرست گفت: در شرایط فعلی دوست و دشمن ۱۰۰ درصد نداریم بلکه ملاک منافع ملی است. یعنی هر کجا که بتوانید منافع ملی خود را از آن تامین کنید، می‌توانید یک رابطه پایدار و با ثبات را در کنار آن داشته باشید.

آیا احیای برجام به اقتصاد ایران کمک می‌کند؟/ مهمانپرست: در شرایط فعلی دوست و دشمن ۱۰۰ درصد نداریم بلکه ملاک منافع ملی است
کد خبر: 562597
|
۱۴۰۱/۰۴/۱۸ ۱۹:۳۰:۰۰

میزگرد «اقتصاد و برجام» با حضور رامین مهمانپرست و ابوالفضل ظهره‌وند با بررسی این موضوع که آیا حل مشکلات اقتصادی کشور با برجام ارتباط دارد یا نه برگزار شد.

به گزارش فارس، بخش اول این میزگرد پیش از این منتشر شد و بخش دوم آن را در ادامه می‌خوانید: 

*شما اشاره کردید که جریانی در دولت های یازدهم و دوازدهم اقتصاد و روابط خارجی ما را تک قطبی و آن را صرفا به کشورهای اروپایی و آمریکا وابسته کرد. در این حین ما از توجه به سایر کشورها اعم از آسیایی، آفریقایی و آمریکای جنوبی غافل کرد. مشکلات اقتصادی امروز ما تا چه میزان ناشی از این نوع نگاه است؟

ظهره‌وند: نکاتی که به شما می‌گویم حاصل یک نگاه کارشناسی است. شرق و غرب نداریم، وقتی می‌گوییم نه شرقی و نه غربی به معنای هم شرقی و هم غربی است. ما با انقلاب خودمان را در موضع استقلال و اراده استراتژیکی قرار دادیم. یعنی این ما هستیم که منافعمان تعیین می‌کند که امروز با چه کشوری رابطه داشته باشیم و با چه کشوری رابطه نداشته باشیم.

قرار نیست دیگران برای ما، در ترتیبات امنیتی و معادلات مربوط به آن تعیین کنند که ایران در پله ۲۰ باشد یا در جای دیگر، بلکه خودمان تعیین‌کننده هستیم.

ظرفیت ژئوپولیتیکی ایران در ۴۰ سال گذشته در بالاترین سطح است

ظرفیت ژئوپولیتیکی ایران در ۴۰ سال گذشته در بالاترین سطح خود نسبت به سایر کشور‌ها قرار دارد. می‌توانم به جرأت بگویم و ثابت کنم که چینی‌ها و روس‌ها به ظرفیت ژئوپولیتیکی ما احتیاج دارند. اما در جنبه اقتصادی، ایران در حدود ٠/٢۵ درصد در GDP جهان سهم دارد. این آمار نشان دهنده یک عدم توازن بین ظرفیت ژئوپولیتیکی و موقعیت تجاری ـ اقتصادی ما در معادلات بین‌المللی است که معادله و مولفه‌ای بسیار تعیین‌کننده است.

آمریکایی‌ها وقتی می‌خواستند منافع خود را در منطقه تعریف کنند به هر چیزی متوسل می‌شدند؛ مثلاً طالبان، داعش، القاعده و منافقین. علت این است که آن مولفه ژئوپولیتیکی را ندارند و به همین دلیل این مولفه را برای دستیابی به منافع خود در منطقه می‌سازد. این همان چیزی بود که ترامپ هم به آن اعتراف کرد و گفت که داعش و طالبان را خود آمریکا ساخت.

در مقابل، مولفه‌های ژئوپولیتیکی ایران تاریخی است. وقتی از زبان، فرهنگ و حوزه جغرافیای سیاسی و گستردگی آن صحبت می‌کنیم، پایایی و معنای خاص خود را دارد. اینجا نیازمند مدیریت قوی ماست که بتواند این مولفه کلیدی را در میدان به نفع سفره مردم و منافع ملی کشورمان فعال کند. اما، رئیس دستگاه سیاست خارجی ما پس از یک دوره طولانی حضورش می‌گوید دیپلماسی قربانی میدان شد. یعنی اولا میدان را به رفتار‌های نظامی و امنیتی در منطقه تعریف می‌کند، دوما، دیپلماسی را یک موضوع مجرد و در حد همین تعارفات و گفتمان‌های رایج می‌بیند. در حالیکه در غرب و شرق اینگونه نیست.

همه چیز در میدان است و بیرون از میدان غیر از پروتکل ژست و لبخند زدن چیزی وجود ندارد

چینی‌ها، روس‌ها و آمریکایی‌ها را که نگاه کنید، همه چیز آن‌ها در میدان است و بیرون از میدان غیر از پروتکل ژست و لبخند زدن چیزی وجود ندارد. در واقع هیچ خواسته شما به طور رایگان و ساده محقق نمی‌شود بلکه باید آن را در میدان و با رقابت به دست بیاورید که امروز نیز رقابت اقتصادی محور است. یک بخش کار اینجاست که اساساً این تفکر بنا را بر این نداشته که اراده استراتژیکی ایران را سر سفره مردم بیاورد. اگر می خواست این کار را بکند قاعدتاً باید کشورهای محیط پیرامونی خود یعنی کشورهایی مانند افغانستان و عراق را باید در اولویت قرار می داد نه اینکه با بی‌توجهی به همسایگان خود سراغ سایر کشور ها برود.

*شما در مقطعی سفیر ایران در ایتالیا بودید، آیا به فعالیت‌های اقتصادی نیز وارد شدید؟

ظهره‌وند: هنگامی که من به عنوان سفیر ایران در ایتالیا وارد این کشور شدم، حجم مبادلات مالی ما با ایتالیا ۶ میلیارد دلار بود. اما این مقدار پس از پایان مأموریت من به ۸ میلیارد دلار افزایش پیدا کرد. امروز مجموع ارتباطات و تبادلات مالی و تجاری ما با اتحادیه اروپا نهایتاً به رقم ۵۰۰ میلیون دلار می رسد.

همه نیاز‌های اقتصادی ما با مبالغ اندکی حل و فصل می‌شود، اما آمریکایی‌ها می‌گویند اگر ٧ - ٨ میلیارد دلار از پول هایشأن در کره و جا‌های دیگر به آن‌ها بدهیم مشکلاتشان حل می‌شود. در صورتی که ۷، ١٠، ٢٠ و یا ٣٠ میلیارد دلار برای یک کشور پول خُرد حساب می‌شود. امروز ثروت ایلان ماسک چقدر است، او با ۴۰ میلیارد دلار توئیتر را خریداری کرده است. معاملات جهانی اینگونه هستند. چرا باید یک کشور همچون ما با موقعیت ژئوپلتیکی، ژئواستراتژیکی، ژئوپولتیکی و ظرفیت‌های بالا باید خودش را به ٧ - ٨ یا ۱۰ میلیارد دلار از منابع خودش تسلیم کند؟

هر کسی که اراده استراتژیکی ما را بپذیرد با او کار می‌کنیم

‌می‌خواهم بگویم این اظهار نظر چقدر غیر واقعی و بریده از میدان مسائل را نگاه می‌کنیم، اگر به مسائل با دقت بیشتری نگاه می‌کردیم و مدیریت ما فعال و ملی بود، کار انجام می‌شد. حالا وقتی که به دنبال کار با روسیه و چین هستیم عده‌ای می‌گویند که ایران رفت در آغوش چین. اصلا رفتن در آغوش چین در تعارض با تفکر انقلاب اسلامی است. هر کسی که اراده استراتژیکی ما را پذیرفت با او کار می‌کنیم. حتی اگر واشنگتن نیز همین فردا این اراده را پذیرفت با او همکاری می‌کنیم. 

موضوع این است که آمریکایی‌ها به دنبال براندازی هستند، حتی اگر روسیه و چین نیز دنبال براندازی باشند توی دهن آن‌ها می‌زنیم. موضوع این است که نشسته‌ایم و در حال معامله هستیم، اگر در برجام درست معامله می‌کردیم و می‌گفتیم همه هسته‌ای را واگذار کردیم و در مقابل یک میزان مشخصی از خواسته‌ها را دریافت کردیم که به مراتب به منافعمان نزدیک‌تر بود. اما هسته‌ای را واگذار کردیم و گفتیم که همه مشکلات یک دفعه حل می‌شود. حتی گفتیم آب دریاچه ارومیه نیز حل می‌شود. در مقابل به افلاس دچار شدیم و دنبال این هستیم که آقای کری و یا ... به کره یا ژاپن فشار بیاورد تا ۶ - ۷ میلیارد دلار ما را پرداخت کند.

امروز روز بازی ایران است

نگاه یک نگاه غلط و غیر ملی است. به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و در اختیار داشتن مولفه‌های ژئوپلیتیکی در هارتلند زمین امروز روز بازی ایران است. چرا که روس، چین، آمریکا و اروپایی‌ها به آن نیاز دارند. در منطقه پارس جنوبی آمده‌اند روی ذخایر مشترک ما و قطر شرکت ایتالیایی انی را هم وارد کردند، از آن طرف با استرس و نگرانی می‌خواهند هرچه بیشتر از منافع ما را استفاده کنند و از طرفی نیز با گردن کلفتی می‌گویند می‌خواهیم به ایران حمله کنیم. 

اگر کسی دو دو تا چهار تا کند و قرار باشد که هم مال و ثروت ما را به تاراج ببرید و هم به ما حمله کنید. آیا تنگنا‌های ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک اجازه بروز درگیری را می‌دهد؟ و اینکه اگر درگیری در این منطقه به وجود بیاید شما بازنده هستید یا ما؟ آیا شرکت‌های توتال و انی می‌تواند به راحتی از این منطقه نفت استخراج کنند.

دشمنان به دلیل وجود  عناصر سیاسی بی‌تجربه و متوهم در داخل در حال اجرای عملیات روانی علیه ملت ما هستند. اگر متوهم نباشند خودشان می‌دانند که اگر این جا یک سیلی بخورند همه از منطقه فرار می‌کنند، چون توان درگیری با ایران را ندارند. اگر می‌خواهید منافعی از این منطقه ببرید بدانید که ایران شیر در منطقه است و باید سهم ما را هم بدهید. مگر ممکن است که شما سهم ما را از جلوی خودمان ببرید و ما به شما نگاه کنیم. ریشه شما را از کل منطقه می‌کنیم و آن‌ها نیز می‌دانند اینجا جای این گونه برخورد‌ها نیست.

*چرا با وجود ظرفیت‌های بالای ایران در منطقه هنوز برخی به دنبال برجام هستند؟

ظهره‌وند: ایران هم دنبال تنش در منطقه نیست و همواره به دنبال ثبات و پایداری منطقه بوده است؛ لذا مولفه‌های ژئوپلتیکی داشته‌های ملی ماست که می‌تواند سفره ملت ایران را کاملا تغییر بدهد. البته مشروط به اینکه در میدان ببینیم نه اینکه داشته‌ها و همسایگان خودمان را رها کنیم و به روند‌های موجود در منطقه و یا بیگانگان و رقبا توجه نکنیم و ساختار اقتصادی کشورمان را مطابق با این روند‌ها تغییر ندهیم. به جای این موارد در مقابل به دنبال برجام باشیم که مرده محتضر است و مسئولیت احیای برجام نیز با ما نیست بلکه با افرادی است که منافع آن را خوردند و بعد با زدن زیر میز از برجام خارج شدند. بنابر این هزینه احیای برجام نیز برعهده همین افراد است. هزینه احیاگری برجام با آن‌هاست. 

شما نمی‌توانید بگویید که سپاه به عنوان بخشی از نیروی دفاعی کشور را تروریستی اعلام کنند. وقتی شما سپاه را متهم به تروریست بودن می‌کنید یعنی ملت ایران را تروریست می‌دانید. پس شما که ملت ایران را تروریست تعریف می‌کنید قابل مذاکره نیستید. این موارد را باید به صورت روشن، صریح و قابل لمس به آن‌ها اعلام کنیم. اگر قرار بود مسئله وین حل بشود این موضوع از طریق مذاکره با ۱+۴ حل می‌شد، در این 5 دور حل شود. یا اینکه ۱+۴ اعلام کند بی‌عرضه است پس باید گفت که آنجا چه می‌کردید؟! اروپایی‌ها SPV را هم نتوانستند نگه دارند و به INSTEX رسیدند. اگر قرار بود INSTEX میوه بدهد همان موقع می‌داد.

شرطی نگه داشتن اقتصاد بزرگترین ضربه بود که آقای روحانی به اقتصاد ایران زد

آن‌ها فکر می‌کنند با یک جامعه عقب مانده طرف هستند و می‌توانند با این پالس‌ها بازی کنند. دوره بازی با ایران گذشته است، چرا که ایران کشوری هوشمند، هوشیار و با بدنه اجتماعی قوی و جامعه نخبگانی است. باید معادلات وارد معادلات بازدارندگی شود. اگر بخواهیم در این سطح وارد مذاکرات شویم یعنی از دست دادن زمان و شرطی نگه‌داشتن اقتصاد.

شرطی نگه‌داشتن اقتصاد بزرگترین ضربه بود که آقای روحانی به اقتصاد ایران زد. حالا عیبی ندارد شما آن را جدا می‌کردید و به اقتصاد می‌پرداختید، اما آن‌ها همه چیز را در گروگان توافق برجام نگه داشتند و هنوز هم متاسفانه در برخی نقاط دیده می‌شود که منتظر نتیجه توافق و برجام هستند. اصل را بر این می‌گذاریم که این مرده محتضر را باید دفن کنند. شما می‌خواهید یک دم مسیحایی به آن بدهید پس خودتان این کار را انجام دهید تا احیا شود ما که هنوز از مذاکره خارج نشده ایم. ما همیشه برای مذاکره آماده هستیم و اصلاً کار آن مذاکره است، اما ما نباید برای مذاکره پیشقدم شویم. شما اعلام کنید که متن و توافقی تبریک کردید تا برجام حفظ شود.

یکی از آورده‌های برجام در فضای بین المللی می‌توانست و می‌تواند این باشد که، چون بمب در دکترین دفاعی ایران جایگاهی ندارد می‌توانست در تعامل با آژانس پادمان‌های جدید ایجاد کند که این پادمان به آن‌ها کمک کند تا کشور‌های عضو ان‌پی‌تی و آژانس انرژی اتمی به حقوق هسته‌ای خود برسند و در عین حال از آن منحرف نشوند. ما مخالف هرگونه سلاح‌های کشتارجمعی هستیم و برای این موضوع همه گونه همکاری با آژانس داشت این به بعد از این نیز برای این همکاری‌ها آماده هستیم. بنابراین تولید پادمان‌های جدید می‌توانست هم به صلح جهانی کمک کند و هم مانع از این بشود که PMD شکل گرفته و کشور‌ها انحراف پیدا کنند.

*آقای مهمانپرست نظر شما درباره رویکرد دولت جدید در گسترش روابط با همه کشورهای جهان چیست؟ چه میزان اهمیت دارد تا این موضوع را ادامه بدهیم؟

مهمانپرست: فکر می‌کنم هیچ‌کس تردید نداشته باشد که در شرایط فعلی دوست و دشمن ۱۰۰ درصد نداریم بلکه ملاک منافع ملی است. یعنی هر کجا که بتوانید منافع ملی خود را از آن تامین کنید، می‌توانید یک رابطه پایدار و با ثبات را در کنار آن داشته باشید. اگر منافع ملی تأمین نشود طبیعتاً به آن احتیاجی ندارید؛ بنابراین باید از همه ظرفیت‌ها در روابط خارجی خود بهره ببریم و سعی کنیم برای تحقق نیاز‌های کشور، منافع اصلی را دنبال کنیم. این کار می‌تواند در شرق، آفریقا، آمریکای لاتین یا اروپا محقق شود.

کشور در شرایطی است که باید با توجه به فرمایشات رهبر انقلاب و سیاست‌های مسئولان کشور یک تحول اقتصادی بزرگی را تجربه کند. این تحول بزرگ در دو بخش اتفاق می‌افتد که یک بخش آن در زمینه واردات است، چون می‌خواهیم تولید به لحاظ کمی و کیفی افزایش دهیم، پس تولید نیازمند ۴ موضوع است؛ اول، دانش فنی دوم، مواد اولیه، سوم ماشین آلات مدرن و چهارم تامین مالی. اگر می‌خواهیم سطح تولید جهش پیدا کند و موجب رونق و اشتغال و درآمد شده و رفاه عمومی مردم را تامین کند باید این نیازها تامین شود. وقتی شما بر روی افزایش کمی و کیفی تولید برنامه ریزی و کار می‌کنید. باید برای گردش خوب چند اقتصاد در روی جنبه‌های صادراتی آن نیز کار کنید.

شما در بازار‌های صادراتی وظیفه دارید متناسب با ظرفیت‌های داخلی مشخص کنید کدام بازار‌ها نیازمند تولیدات شما هستند و از چه روش‌هایی می‌توانید صادرکننده ایرانی را در مقابل رقبایش در آن بازار‌ها قدرتمند کنید. اینجا نقش دستگاه‌های مختلف مطرح می‌شود و هر کدام نیز وظایفی دارند. ممکن است وزارت اقتصاد و دارایی در تنظیم سیاست‌های مالیاتی و تعیین نرخ عوارض نقش داشته باشد. ممکن است وزارت صمت یک نقش دیگری داشته باشد که چگونه تولید داخلی را تقویت کند و با تنظیم گری واردات برخی محصولات به تولید ضربه نخورد و یا به شکلی که ایجاد کننده رقابت باشد طوری برنامه ریزی کند که تولید داخل سعی کند به لحاظ کیفیت و قیمت خود را با آن رقیب خارجی در یک شرایط مساوی قرار دهد. ممکن است وزارت جهاد کشاورزی یک سیاست‌هایی را دنبال کنند و ممکن است وزارت نیروی ما در این بخش یک نقش‌هایی داشته باشد.

مجلس نیز نقش و وظایفی دارد که چگونه با تصویب برخی قوانین مشوق‌هایی تعیین کند تا صادر کنندگان ایرانی بتوانند در بازار‌های هدف حضور پیدا کنند یا اینکه چگونه برخی قوانین دست و پاگیر را حذف کند. اما وزارت خارجه نیز در این میان نقش ها و وظایفی دارد. باید بررسی کنیم که نقش وزارت خارجه در این میان چیست و تا چه میزان می‌تواند نقش ایفا کند. وزارت خارجه باید در کنار معرفی ظرفیت‌های داخل به بیرون و شناسایی بازار‌های هدف و همچنین از طریق انعقاد قرارداد‌های مختلف مانند تعرفه ترجیحی و جلوگیری از مالیات مضاعف و ورود به اتحادیه‌های مختلف همچون اوراسیا شانگهای و نظیر آن، شرایط را برای صادر کننده فراهم کند تا بتواند در بازار‌های جهانی حضور پیدا کند.

داشتن روابط اقتصادی با کشورها لازمه و محور تقویت روابط سیاسی است

مجبور هستیم که هم باید توسعه روابط خارجی داشته باشیم و هم مبنای اصلی این روابط، فعالیت‌های اقتصادی باشد. چون وقتی منافع کشور مطرح می‌شود به مهم‌ترین عامل ثبات و پایداری رابطه کشورها تبدیل می شود. اگر با کشوری رابطه اقتصادی بسیاری نداشته باشید و آن کشور احساس منفعت زیادی از این رابطه نداشته باشد، با کوچک‌ترین تغییر مواضع سیاسی قدرت‌های بزرگ در سطح بین الملل به یک‌باره چهره خود را تغییر می‌دهد. پس باید به دنبال یک سری اهرم‌هایی باشیم تا این روابط را تثبیت کنیم و در این بین به این مفهوم می‌رسیم که به دیپلماسی اقتصادی نیاز داریم.

دیپلماسی اقتصادی در شرایط فعلی کشور ما یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که باید در دستور کار قرار بگیرد، این دیپلماسی اقتصادی که از توسعه روابط خارجی با اهداف اقتصادی نشأت می‌گیرد احتیاج دارد تا عقبه آن در کشور اصلاحات خود را انجام داده باشد، چابک شده باشد و با به‌روز رسانی همراه بوده باشد و دخالت‌های دولت نیز در آن کمتر باشد. بررسی آماری از شرکت‌های دولتی نشان می‌دهد حدود ۹۰ درصد شرکت‌های دولتی زیان‌ده هستند. جالب اینجاست که حقوق‌های نجومی، تبعیض، فساد و اختلاس در همین شرکت‌ها مشاهده می‌شود. این‌ها اشکالاتی هستند که ما را زمین‌گیر می‌کند به همین دلیل باید سریعاً اشکالات آن رفع شده و ساماندهی شود. در کنار این باید نگاهی به حماسه اقتصادی در شرایط و روابط خارجی خود داشته باشیم.

باید یک سازمان برای دیپلماسی اقتصادی طراحی کنیم

به نظرم باید یک سازمان برای دیپلماسی اقتصادی طراحی کنید، چون از عناصر مختلفی در دیپلماسی اقتصادی نقش دارند که اگر با یکدیگر هماهنگ نباشند نتیجه لازم حاصل نمی‌شود. ممکن است سیاست‌های وزارت اقتصاد با سیاست‌های وزارت صمت هماهنگی نداشته باشد یا سیاست‌های وزارت جهاد کشاورزی با سیاست‌های وزارت صمت در تعارض باشد یا اینکه حوزه مناطق آزاد ممکن است کاملاً عملکرد متفاوتی با حوزه‌ای که در وزارت صمت بر روی آن کار می‌شود، باشد. حتماً به این رابطه نیاز است تا هماهنگی خوبی حاصل شود و باید معلوم شود که هر کدام از این عناصر در دیپلماسی اقتصادی چه جایگاهی دارند و چه وظایفی دارند و نحوه هماهنگی آن‌ها نیز به چه صورت است، اما هر سازمانی نیاز به یک رهبر دارد.

دیپلماسی اقتصادی باید توسط نهاد راهبری شود که قدرت حرکت به سمت جلو را داشته باشد. فکر می‌کنم در شرایط فعلی وزارت امور خارجه باید مسئولیت دیده‌بانی و راهبری این مجموعه را داشته باشد، اما وزارت خارجه‌ای می‌تواند این کار را انجام دهد که شرایط لازم را برای راهبری این مجموعه را در خود به وجود آورده باشد.

*آیا ساختار فعلی وزارت خارجه برای تحقق دیپلماسی اقتصادی نیاز به تغییر دارد؟

مهمانپرست: در شرایط فعلی دو اشکال در ساختار وزارت خارجه مشاهده می‌کنم که اگر این تغییرات ایجاد شود می‌تواند یک جهش خوب ایجاد کند. اولین اشکال در ساختار وزارت خارجه و تقسیم‌بندی موضوعی معاونت‌هاست، وقتی معاونت‌ها را موضوعی تقسیم کرده و یک معاون سیاسی و یک معاون اقتصادی تعیین می‌کنیم، باید ببینیم در عمل چه اتفاقی رخ می‌دهد معاون اقتصادی می‌خواهد مسائل اقتصادی کلان را با همه کشور‌ها به تنهایی حل بکند. اولاً این توانایی که این معاونت به تنهایی این کار را انجام دهد، وجود ندارد. در درجه دوم وقتی معاون سیاسی داریم و مسئول روابط خارجی دوجانبه معاون سیاسی است، معاون اقتصادی مجبور است فقط موضوعات کلان اقتصادی را دنبال کند.

دومین اشکال وارد این است که به لحاظ مفهومی همیشه به صورت سنتی این‌گونه بوده که وزارت خارجه فکر می‌کرده وظیفه اصلی او کار‌های سیاسی و امنیتی است. وقتی شما یک معاون سیاسی دارید او وظیفه خود را کار‌های سیاسی و امنیتی می‌داند، ضمن اینکه اگر معاون سیاسی مسئول تنظیم روابط با همه کشور‌ها باشد تا چه میزان می‌تواند برای این موضوع وقت صرف کند تا با همتای خود دیدار و ملاقات کرده و جزئیات روابط را پیگیری کند. به همین دلیل دچار مجبور به تعیین ٧-٨ مدیرکل زیر ساختار معاون سیاسی هستیم تا هر کدام از مدیرکل‌ها مدیریت روابط دو جانبه با هر حوزه را برعهده بگیرد. هرچقدر این مدیرکل توانمند باشد رده تشکیلاتی او مدیرکل است و در روابط بین الملل با همتای خود ملاقات می‌کند و عملاً خودمان سطح رابطه دوجانبه را کاهش می‌دهیم. در صورتی که در روابط خارجی هر چه قدر سطح روابط دوجانبه بالاتر باشد، تصمیمات بزرگ‌تر و بهتری اتخاذ می‌شود. 

دیگر مشکلی که در دولت قبلی و دولت فعلی وجود دارد این است که معاون سیاسی مسئول پیگیری برجام نیز هست. پس باید بخش مهمی از وقت خود را صرف برجام کند. پس عملا روابط دوجانبه و همکاری‌های چندجانبه ما دچار آسیب می‌شود. اگر در دولت قبل شاهد افت روابط دوجانبه بودیم یک دلیل این بود که روی برجام بسیار حساب کردیم و فکر می‌کردیم برجام یک کلید طلایی است که مشکلات را حل می‌کند. در درجه دوم ساختار‌ها را به گونه‌ای طراحی کردیم که آنچنان به روابط دوجانبه نپرداختیم و از ظرفیت‌های همسایگان و کشور‌های دوست غفلت کردیم؛ بنابراین باید این ساختار فعلی وزارت خارجه را تغییر بدهیم.

باید ۵ معاونت منطقه‌ای جایگزین ساختار فعلی در وزارت خارجه شود

پیشنهاد این است که به جای تقسیم بندی موضوعی فعلی، ۵ معاونت منطقه‌ای تعیین کند و هر کدام از آن‌ها با حدود ۲۵ کشور روبرو باشد تا بتواند وقت بگذارد و ضمن گسترش روابط آن را توسعه بدهد. البته، چون همسایگان برای ما اهمیت بسیاری دارند، حتما یک معاونت به همسایگان مربوط باشد تا مسائل آن‌ها را پیگیری کند. باید به این توجه کنیم اولین شاخص برای این معاونت‌های منطقه‌ای باید فعالیت‌های اقتصادی باشد، چون می‌تواند موتور محرک روابط خارجی باشد.

باید اینجا به رایزن‌های بازرگانی انتقاد داشته باشم. معتقدم برخی دوستان فکر می‌کنند اگر تعداد رایزن‌های بازرگانی را افزایش دهیم آنگاه دیپلماسی اقتصادی شکل می‌گیرد. به نظر من اشکالی که در این دیدگاه وجود دارد. ما باید دنبال افرادی باشیم که اقتصاد و تجارت بین الملل را بفهمند، ظرفیت‌های اقتصادی کشور و مسائل سیاسی آن را کاملا درک کنند، قدرت ایجاد ارتباط داشته باشند و بتوانند قدرت خلاقیت و ارائه راهکار در رابطه اقتصادی با یک کشور داشته باشند.

معتقدم تا وقتی که می‌خواهیم رایزن‌های بازرگانی خود را فقط از کارمندان دولت در یک بخش وزارت صمت و یک بخش به نام سازمان توسعه تجارت تأمین کنیم خود را محدود می‌کنیم، چون کسی که آن توانایی‌ها را در اقتصاد و تجارت بین الملل داشته باشد معمولاً با یک حقوق چند هزار یورویی به عنوان کارمند دولت خود را درگیر نمی‌کند. 

چرا نباید از بخش‌های خصوصی قوی و فعال که دارای یک نفوذ و اعتبار هستند و در کشور عملکرد خوبی هم داشته‌اند به عنوان مشاور سفیر کشورمان در کشور خارجی و به عنوان رایزن بازرگانی استفاده کنیم. نباید خودمان را محدود کنیم و باید اجازه بدهیم هر فرد، شرکت و تشکیلاتی که می‌تواند در یک منطقه برای ما راهکار اقتصادی و زمینه آن را فراهم کند و به آن مسلط است در کنار سفارت کشورمان این کار را انجام دهد. ضمن اینکه سفارتخانه‌های ما باید دچار تغییر شوند، مدیرانی می‌خواهیم که با اقتصاد روز دنیا آشنا باشند و بتوانند ظرفیت‌ها را شناسایی کرده و تسهیلات فراهم کنند.

*شما در مقطعی سفیر ایران در کشورهای اروپایی بودید، چه میزان اهمیت دارد تا بخش خصوصی را وارد عرصه دیپلماسی اقتصادی کنیم؟

ظهره‌وند: باید دید خود را به بخش خصوصی تغییر بدهیم و از آن‌ها حمایت کنیم. احساس کنیم که آن‌ها به‌خاطر اینکه منافع خود را در سودآوری شرکت‌های خود می‌دانند، هزینه‌های خود را کم کنند و به دنبال درآمد زایی باشند. اگر مشکل تحریم و مسائل سیاسی پیش می‌آید آن‌ها انگیزه بسیار زیادی دارند تا راهکار پیدا کنند. پس باید تغییرات کلی رخ بدهد؛ این تغییرات باید در اصلاح ساختار داخلی کشور، تعریف دیپلماسی اقتصادی و سازماندهی آن و در تغییرات ساختاری وزارت خارجه و برخی وزارتخانه‌های ما. آن موقع است که وقتی شما هدف گذاری کردید که می‌خواهید از کدام نقطه به کدام نقطه برسید، آن موقع است که در روابط خارجی نگاه به آمریکای لاتین می‌تواند تعریف جدیدی داشته باشد و نگاه به آفریقا نیز می‌تواند کاملا متفاوت باشد.

هر کشوری بتواند منافعمان را تامین کند در دایره کاری ما قرار می‌گیرد

این گونه نیست که همیشه فکر کنیم اگر می‌خواهیم نجات پیدا کنیم اگر با دنیای غرب و اروپا کار کنیم به همه خواسته‌های خود می‌رسیم ضمن اینکه برعکس آن نیز فکر نمی‌کنیم که اگر با روسیه و چین رابطه داشته باشیم دیگر نیازی به بقیه نداریم. در واقع اگر هدف گذاری‌های دقیق داشته باشیم آن‌گاه هر کشوری در هر حدی که بتواند منافعمان را تامین کند در دایره کار ما قرار می‌گیرد. ممکن است دانش فنی را از روسیه بگیرید یا از یک کشور اروپایی و یا اینکه ماشین آلات مورد نیاز خود را از چین تهیه کنید یا از کشور اروپایی یا کشوری در آمریکای لاتین؛ بنابراین اولا باید خود را برای یک ورود قوی در کار روابط خارجی با اهداف اقتصادی که به آن دیپلماسی اقتصادی می‌گوییم. البته که به یک ساختار صحیح و قوی نیاز دارد. باید به سرعت تغییرات لازم را ایجاد کنیم، چون زمان محدود است.

اگر بتوانیم با برگرداندن این ورق روند را به سمتی ببریم که با گذشت زمان آورده‌های ما نسبت به هزینه‌های ما بیشتر شود، طرف‌های غربی که برای ما در برجام مشکل ایجاد می‌کنند به سرعت آمده و حقوق ما را به رسمیت می‌شناسند. چرا که می‌دانند ما راه اصلی را پیدا کرده‌ایم و در حال طی آن هستیم. در واقع گذشت زمان یعنی اینکه دیگر به شما احتیاجی نداریم. اما در مقابل، اگر نتوانیم این کار را انجام بدهیم هر چه زمان بگذرد با افزایش مشکلات اقتصادی و فشار معیشتی بر روی مردم طرف مقابل احساس می‌کند طراحی‌هایی که علیه ملت ایران انجام داده موفق شده است. پس با تشدید آن سعی می‌کند تا ما را با موضوعات مختلف سرگرم کند و به جایی برساند تا در بدترین زمان بخواهیم بدترین تصمیم را اتخاذ کنیم.

*در گفت‌وگویی که با آقای مهاجر معاون دیپلماسی اقتصادی وزیر خارجه در دولت دوازدهم داشتم، ایشان مدعی بود که دولت دوازدهم عملکرد خوبی در دیپلماسی اقتصادی داشته است. این سخن تا چه میزان صحت دارد؟

مهمانپرست: اینجاست که فرصت خوبی برای کشورمان ایجاد شده تا به خاطر موقعیت استراتژیک منطقه ای و ظرفیت های بزرگ کشورمان می توانیم در تامین نیازهای بازار روسیه و نیازمندی های جدی اروپایی ها ایفای نقش کنیم. بلافاصله و با توجه به محدودیت های زمانی باید تصمیم گرفته شود که در کدام نقطه متمرکز شویم و با حمایت از کدام شرکت ها از این فرصت ها استفاده کنیم. 

قطر در مقطعی با عربستان و برخی متحدانش درگیر شد و سعی داشتند تا قطر را محاصره کنند. این یک فرصت طلایی برای ما بود تا بتوانیم نقش جدی در بخش های اقتصادی و سیاسی ایفا کنیم. اما به قدری درگیر مشکلات بروکراتیک و ناهماهنگی ها بودیم که نتوانستیم استفاده جدی از این فرصت داشته باشیم. اما کشور ترکیه بلافاصله وارد شد و بازار آنجا را در دست گرفت.

ما در بسیاری از کشورها همچون سوریه، عراق و یمن هزینه های سنگینی برای ثبات و امنیت آن کشورها پرداخت کرده‌ایم. ما باعث ثبات و امنیت منطقه شدیم، سردار سلیمانی ما مقابل تروریست ها ایستاده و از مرزهایشان بیرون کرده و آرامش را بازگردانده است. در مقابل این ایثارها چرا نمی‌توانیم از فرصت‌های اقتصادی آن کشور‌ها استفاده کنیم و به جای ما رقبای ما بازار‌های آن‌ها را در دست می‌گیرند!؟ ناهماهنگی‌ها باعث می‌شود فرصت‌ها را از دست بدهیم. حتماً باید با توجه به اینکه شرایط بین الملل دائما در حال تغییر است به قدری چابک باشیم و ساختار را خوب طراحی کرده باشیم که از فرصت‌هایی که در صحنه بین الملل پیش می‌آید به بهترین شکل در جهت منافع ملی استفاده کنیم.

ما یک کشور پیشران هستیم نه پیرو

ظهره‌وند: می‌خواهم در پایان به نکته مهمی اشاره کنم که گم شده دولت سیزدهم است. ضمن اینکه تمام ملاحظاتی که آقای مهمان‌پرست گفتند را قبول دارم باید بگویم سنگ نشان این اتفاقات و تحولات، مدل اقتصادی ماست. ما یک کشور پیشران هستیم نه پیرو. کشور‌های اروپایی پیرو آمریکا هستند که پرچم‌دار است. روسیه و چین مستقل بوده و ما هم پرچمدار هستیم.

اینکه می‌گویم مولفه‌های ژئوپولتیک ما امروز بالاتر از آمریکا، چین و روسیه است عطف به همین موضوع است. شما نگاه می‌کنید رفتید در منطقه تحت عنوانی که دشمنان به آن می‌گویند نفوذ و ما می‌گوییم مقاومت، امروز منطقه مقاومت به ژئوپولتیک مقاومت تبدیل شده است.

وقتی ژئوپلتیک مقاومت دارید یعنی بین ما و مردمان این مناطق تا آمریکای لاتین در تهدیدات و فرصت‌ها هم‌راستایی به وجود آمده است. چرا آقای مادورو و مردم ونزوئلا برای ما آغوش باز می‌کنند، چون آن‌ها می‌بینند گفتمان و رویکرد ما همان گفتمان و رویکرد آن‌هاست. چرا در کلمبیا این اتفاق رخ می‌دهد و رئیس جمهور جدید این کشور به سوی جبهه پایداری حرکت می‌کند و از سردار سلیمانی تقدیر می‌کند. چون نگاه و گفتمان او گفتمان آمریکایی نیست بلکه اتفاقاً حاج قاسم را به عنوان مولفه و سنگر مقاومت در مقابل تروریسم می‌بیند و آمریکا را تروریست می‌داند؛ لذا این موارد بسیار اهمیت دارد.

*مشکل عمده‌ای که برخی کارشناسان نیز به آن اشاره می‌کنند، عدم وجود دانش اقتصادی در مسئولان و سیاستمداران ماست. در راستای تغییری که شما گفتید باید در وزارت خارجه ایجاد شود، این مورد چه میزان اهمیت دارد تا سیاستمداران ما دانش اقتصادی داشته باشند؟

ظهره‌وند: اگر قرار شد شما دورنمای اقتصاد را روشن کنید که اقتصاد ضلع دیگری از منشور منافع ملی ماست؛ سیاست، امنیت و اقتصاد. متاسفانه رجال سیاسی ما به طور کلی نمره قبولی دریافت می‌کنند، چون دانش اقتصادی ندارند، اقتصاد کالبد روح جمعی است. یعنی اگر می‌خواهیم آموزه‌های دینی و ایدئولوژیک خود را عملیاتی کنیم باید در اقتصاد آن را نمایش بدهیم، عالم وجود مادی است باید تعیین کنم که قرار است به چه چیزی برسیم.

چینی‌ها هم می‌دانند چه می‌خواهند و هم می‌دانند چه را نمی‌خواهند. ما فقط می‌دانیم که چه چیزی را نمی‌خواهیم، اما نمی‌دانیم که چه چیزی را می‌خواهیم. به همین خاطر تعارض منافع وجود دارد سازماندهی خاصی وجود ندارد و هر کسی کار خود را انجام می‌دهد یا درک مشترک ساختاری نسبت به تهدیدات و فرصت‌ها وجود ندارد. این موجب می‌شود که ما نتوانیم هماهنگ و اندام بار حرکت کنیم به همین خاطر مشابه آن در دیپلماسی هم رخ می‌دهد درکی که یک فرد با فرد دیگر دارد متفاوت است. ولی اگر بتوانیم بعد اقتصادی این پارادایم را درست ترسیم کنیم آن موقع می‌دانیم که ایران در ۱۴۲۰ باید در چه نقطه‌ای باشد با یک مقدار بالا و یک مقدار.

اگر به جای بی‌اثر کردن تحریم‌ها، زیاد آنها را دور بزنیم، سرگیجه می‌گیریم

چینی‌ها می‌دانستند در ۲۰۳۰ باید در چه نقطه‌ای باشند آن‌ها می‌دانستند که تا ۲۰۳۰ نباید با آمریکا درگیر بشوند. اما اکنون پیش بینی می‌کنند که در ۲۰۲۵ با آمریکایی‌ها درگیر شوند ۵ سال این زمان جلوتر آمده است بنابراین اگر بتوانیم پارادایم خود را ترسیم کنیم می‌توانیم به خوبی برای ساختار‌های اقتصادی و سیاسی خود برنامه ریزی داشته باشیم.

واقعیت این است که چینی‌ها امروز با ما رفیق هستند، اما اگر بحث رقابت اقتصادی مطرح شود با ما دشمن می‌شوند. روس‌ها نیز چنین هستند. علت موضوع این است که همواره بحث منافع در میان بوده و مطرح است. اکنون روز‌ها تحریم‌ها را به خود خوبی خنثی می‌کنند چرا ما نتوانستیم این را به خوبی انجام بدهیم و فقط تلاش داریم که تحریم‌ها را دور بزنیم، آقا اگر زیاد دور بزنیم سرگیجه می‌گیریم و به زمین می‌خوریم. باید تحریم را به فرصت تبدیل کرد و امروز به فرصت تبدیل شده است. چون نگاه اقتصادی وجود ندارد نمی‌توانیم کار روس‌ها را انجام بدهیم امروز روبل روس‌ها از گذشته قوی‌تر شده و امروز توانستند دیگران را به زانو در بیاورند. چینی‌ها سال‌ها دامپینگ کردند اما، ما حاضر نیستیم چنین کار‌هایی انجام بدهیم. 

چرا ترکیه باید بتواند فشار بیاورد تا تخم مرغ ما به عراق وارد نشود؟! ترکیه‌ای که هم اکنون بخشی از خاک عراق را اشغال کرده است. یا در مورد سوریه که برای آن خون دادیم و امروز ملت سوریه ممنون دار هستند، اما هشتمین کشور در روابط و تبادلات تجاری و اقتصادی هستیم.

قطعا اگر در شرایط مساوی کالای ما و کالای ترکیه وارد بازار سوریه شود، آن‌ها بر خود واجب می‌دانند که از کالای ایرانی استقبال کنند که ناشی از همان مولفه ژئوپلتیکی ماست. ما نزد ملت سوریه عزیز هستیم و ما برای آن‌ها عزت آورده ایم. اما چرا نمی‌توانیم از این فرصت استفاده کنیم، چون منافع جریانی و فردی در ایران بر منافع ملی غلبه دارد. اصلا درک روشنی از منافع ملی وجود ندارد.

وزارت خارجه باید فرمانده میدان دیپلماسی اقتصادی باشد

هنوز نمی‌دانیم کدام صنعت را به عنوان پیشران تعیین کنیم که دولت از آن صیانت کرده و مردم نیز به دنبال آن بروند. ایتالیا مهد شرکت‌های کوچک و متوسط است، باید بررسی کنیم که چگونه توانسته به یک مدل تبدیل شود؟ ما هنوز نتوانستیم این مسئله را حل کنیم و همه جا به دنبال کلنگ‌زنی هستیم. اصلا معلوم نیست کدام صنعت پیشران است؟ هنوز نمی‌دانیم اقتصاد مردم سالار یعنی چه؟ یا سوسیالیستی است یا کاپیتالیستی و یا مردم سالاری. هنوز مفهوم مردم‌سالاری را درک نکرده‌ایم. هنوز مفهوم تاثیر باور به ولایت و مسئله آخرت در استراتژی‌های ما جایگاهی ندارد. 

فرماندهی کل میدان در دیپلماسی باید با وزارت خارجه باشد و ممکن نیست که هر بخش آن توسط یک نفر اداره شود. وظیفه این فرماندهی نیز تسهیل حرکت سایرین را فراهم کند. لذا، سفرای ایران در جهان نماینده نظام هستند نه وزارت خارجه. بنابراین باید نگاهمان را تغییر بدهیم و این تغییر نگاه به نوع ساختار اقتصادی ما باز می‌گردد. ما الان فاقد نگاه اقتصادی هستیم و شکل گازی داریم. هیچ چیز روشن نیست و به همین دلیل افق روشنی برای ۵ سال آینده ندارید. 

باید برای اقتصاد کشور یک دورنمای روشن و تابلو برای آینده اقتصاد تعیین کنیم که نخبگان ما احساس کنند خود را در آن تابلو خواهند دید. اگر بدنه اجتماعی امروز صبوری می‌کند باید بداند برای چند سال بعد در کجا ایستاده است، دغدغه مردم نباید در حد نان، آب و احتیاجات اولیه تنزل پیدا کند. ایران آباد و آزاد اسلامی برای ۱۴۲۰ چگونه است و باید شکل ایران را در تابلو ترسیم کنیم و همه تلاشمان این باشد که آن تابلو را محقق کنیم. آیا چنین چیزی وجود دارد؟ نه نیست.

همه به مسئله اقتصاد باز می‌گردد و اگر اقتصاد اصلاح شد، ماموریت‌ها نیز مشخص می‌شود. آنگاه دیپلماسی هم می‌داند چه باید بکند و اتاق بازرگانی نیز نسبت به وظایف و ماموریت‌های خود آگاه می‌شود. شاید اصلا نیازی به اتاق بازرگانی نداشته باشیم و همانند ایتالیا به جای اتاق بازرگانی از ساختاری همانند کنفدراسیون صنایع ایجاد کنیم.

مشکل امروز مسائل مدیریت کلان ملی است نه برجام

نمی‌دانیم واردات باید در خدمت تولید باشد یا ضد آن؟ هنوز معلوم نیست که سرنوشت پول ملی چه می‌شود و درگیر تورم دو رقمی و تنزل پول ملی هستیم که باید همه این‌ها را حل کنیم. این به مدل اقتصادی ولایت‌محور باز می‌گردد که برخاسته از تفکر ولایی و قرآنی است و حتی کرسی آن را نیز باز نکرده‌ایم تا افراد اندیشه‌ورز و فعالان در این حوزه نیز معلومات خود را عرضه کنند. 

امروز، عصر و دوره، دوره ایران است. ما ۴۰ سال مقاومت کرده‌ایم امروز اگر با نگاه درست و ملی به عرصه وارد شویم، امروز روز میوه‌چینی ماست. اما، متاسفانه فرصت‌های متفاوت را به دلیل نداشتن دورنما و نبود فرماندهی هوشمند، بصیر و از خودگذشته نتیجه کنونی حاصل می‌شود. بنابراین، مسأله ما برجام نیست بلکه مسئله ما داخلی و مدیریت کلان ملی است.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها