کوروش احمدی، دیپلمات پیشین:
کشیده شدن توافق تا «زمستان» به نفع ایران است یا آمریکا؟
حتی اگر به تعبیر آقای مرندی در زمستان پیشرو اروپا بهطور کامل فلج شود، نه تنها نقشی در مذاکرات ندارد که بتواند امتیازی به ما بدهد، بلکه برخلاف تصور ایشان، جنگ اوکراین وابستگی امنیتی و انرژی اروپا به امریکا را بسیار بیشتر کرده است.
کوروش احمدی، دیپلمات پیشین طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: آقای مرندی مشاور رسانهای تیم مذاکرهکننده طی چند ماه گذشته با اشاره به بحران انرژی ناشی از جنگ اوکراین، اروپا و امریکا را ناچار از توافق با ایران دانسته است. وی در 24 اردیبهشت طی گفتوگویی با اسپوتنیک اظهار عقیده کرد که «امریکا و اروپا به خاطر بحران انرژی، نیاز مبرمی به توافق با ایران دارند.» وی طی چند هفته گذشته به ویژه بر فلج شدن اروپا در زمستان متمرکز بوده است. ایشان در 28 مرداد طی توییتی ضمن اشاره به تماس تلفنی بایدن با رهبران سه کشور اروپایی نوشت: «زمستان دارد میآید.» در 13 شهریور نیز طی توییت دیگری بر اینکه «ایران صبور است» تاکید کرد و هشدار داد که «زمستان نزدیک است و اتحادیه اروپا با بحران انرژی فلجکننده مواجه است.» اشخاص و روزنامههای اصولگرا و نزدیک به دولت نیز بر همین مضامین متمرکز شدهاند. کیهان در 5 شهریور نوشت: «دو ماه! فقط دو ماه دیگر اگر اوضاع به همین شکل ادامه یابد، اوضاع زمین تا آسمان تغییر خواهد کرد.» روزنامه ایران که ارگان دولت است، در 14 شهریور سرمقالهای با عنوان «زمستان غرب را سر عقل خواهد آورد»، منتشر کرد.
بیشتر بخوانید
- هر چه توافق دیرتر شود، مشکلات اروپا در زمستان بیشتر میشود
- انتظار دارند در زمستان توافق بهتری کنند؛ سرابی بیش نیست!
- آقای مرندی! غصه گاز اروپا را نخور؛ گاز صنایع در مملکت خودتان هر سال قطع است
روشن نیست که آیا این اظهارات آقای مرندی که به عنوان مشاور تیم مذاکرهکننده سخن میگوید، منعکسکننده راهبرد تیم مذاکرهکننده است یا صرفا نظراتی شخصی و معطوف به روابط عمومی است. در هر حال، این اظهارات به حساب تیم مذاکرهکننده گذاشته میشود و منعکسکننده نوعی شرطبندی پرریسک درباره لزوم صبور بودن و منتظر تاثیرات جنگ اوکراین بر غرب ماندن است. این راهبرد نادرست، غیراصولی و منفعلانه است، چراکه:
1- هر کشوری عمدتا باید بر امکانات ملی خود برای پیشبرد اهدافش متکی باشد. اینکه ما منتظر اثرات فشار روسیه در حوزه انرژی بر غرب بمانیم و انتظار داشته باشیم، کلاهی از این نمط نصیب ما هم بشود، نهتنها غیراصولی و منفعلانه است، بلکه بسیار پرریسک و غیرقطعی نیز هست.
سیر بحران اوکراین و بحران انرژی قابل پیشبینی نیست و طرفین این بحران با نگاهی عملگرایانه به قضیه مینگرند و هر لحظه ممکن است با توجه به منافع آنها چرخشی در مسیر این بحران رخ دهد.
2- از ابتدا هیچ تردیدی وجود نداشته که در قضیه برجام طرف اصلی ما امریکاست و اگر امکان توافقی وجود داشته باشد، این توافق نهایتا باید بین ایران و امریکا حاصل شود. اگر گفته میشد که در زمستان پیشرو امریکا فلج خواهد شد و به خاطر نیاز به نفت و گاز ایران، چارهای جز دادن امتیاز به ما برای احیای برجام نخواهد داشت، راهبرد «منتظر زمستان ماندن» میتوانست از جهتی قابل درک باشد. اما حداقل در این بحران انرژی، امریکا تولید نفت و گازش، به شمول نفت شیل، را به حداکثر رسانده و صادرکننده خالص نفت (160 هزار بشکه در روز) است. مطابق آمار اداره اطلاعات انرژی امریکا، این کشور به خاطر افزایش تقاضا در نیمه اول 2022 مقام نخست را در صدور گاز مایع در جهان یافته و صدور این محصول را با افزایش بیش از 12 درصدی به حدود 11 میلیارد فوت مکعب در روز رسانده که 71 درصد آن نیز راهی اروپا میشود. در نتیجه نهتنها امریکا در نتیجه بحران انرژی ناشی از جنگ اوکراین لطمه ندیده، بلکه سود نیز برده است.
3- اروپا بیش از هر منطقه دیگری در معرض تهدید امنیتی ناشی از جنگ اوکراین است. برخی کشورهای اروپایی به ویژه فرانسه حتی تمایل نشان دادهاند که با دریافت مجوزهای ویژه از امریکا قبل از نهایی شدن اجرای برجام از ایران نفت وارد کنند. اما مشکل این است که در دوره کنونی، اروپا مواضع و مداخله خاصی در مذاکرات برجام ندارد و ایران و امریکا باید مشکل را عمدتا بین خود حل کنند. یعنی حتی اگر به تعبیر آقای مرندی در زمستان پیشرو اروپا بهطور کامل فلج شود، نه تنها نقشی در مذاکرات ندارد که بتواند امتیازی به ما بدهد، بلکه برخلاف تصور ایشان، جنگ اوکراین وابستگی امنیتی و انرژی اروپا به امریکا را بسیار بیشتر کرده است.
4- مشکل دیگر میزان تاثیرگذاری احیای برجام و رفع تحریم نفتی ایران بر بازار نفت جهانی است. اولا مطابق پیشنویس توافق، بازگشت صدور نفت ایران به وضع عادی قرار است حدود 6 ماه (165 روز) طول بکشد. البته جو سیاسی حاصل از توافق و صدور نفت ذخیره شده ایران در دریا و خشکی میتواند تاثیری بر بهای نفت داشته باشد، اما تاثیر اصلی به زودی حاصل نخواهد شد. ثانیا ایران امکان صدور گاز به اروپا را ندارد و اضافه نفت صادراتی ایران بعد از احیای برجام نیز از 1 تا 1 و نیم درصد مصرف جهانی تجاوز نخواهد کرد. ثالثا مشکل دیگر، نقش مخرب عربستان و اوپک پلاس است. اعلام دو هفته قبل وزیر نفت عربستان مبنی بر اینکه اوپک پلاس معادل مقدار نفت صادراتی ایران بعد از احیای برجام را از تولید خود خواهد کاست، احتمالا موجب شده است که انگیزه نفتی غرب از احیای برجام کاهش یافته باشد.
5- مساله مهمتر این است که غرب اکنون خود را درگیر منازعهای راهبردی با روسیه با عواقب درازمدت برای نظم جهانی و صفبندی نیروها در سطح بینالمللی، از جمله رابطه غرب با چین میبیند. لذا میتوان احتمال داد که اروپا نیز مانند دیگر اجزای غرب، امنیت ملی و دفع تهدید روسیه را با فاصله زیادی در راس اولویتهای خود قرار داده و نهایتا آماده تحمل فشار از ناحیه کمبود انرژی باشد. بهرغم دورنمای فشار ناشی از بحران انرژی، اتحادیه اروپا برنامهای مرحلهبندی شده برای تشدید تحریم نفت روسیه دارد. مطابق این برنامه قرار است در ژانویه، یعنی در اوج سرما، شرکتها از تامین مالی و بیمه نفتکشهای حامل نفت روسی منع شوند و برای مقابله با آثار افزایشی آن بر بهای نفت سقف برای نفت روسیه تعیین شود.
اصلا معلوم نیست چطور یک تحصیل کرده ادبیات انگلیسی شده مشاور. این صحبتهای مرندی همانطور که مقاله آقای عبدی می گفت نشانه این هست که این گروه مذاکره کننده اصلا به دنبال مذاکره برد برد نیست.