«اعتمادآنلاین» بررسی میکند:
چرا حماس روابطش با سوریه را بعد از ۱۰ سال از سر گرفت؟
چند روز پیش جنبش حماس اعلام کرد، بعد از ۱۰ سال قطع رابطه با دمشق قصد دارد روابط پایداری را با دولت سوریه برقرار کند.
سید عماد حسینی- چند روز پیش جنبش حماس اعلام کرد، بعد از ۱۰ سال قطع رابطه با دمشق قصد دارد روابط پایداری را با دولت سوریه برقرار کند.
بیش از ۱۰ سال پیش بود که جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس، بدون توجه به چارچوبهای کلی گروههای مبارز فلسطین در عدم ورود به مشکلات داخلی کشورهای دیگر و تمرکز بر مبارزه علیه اسرائیل، در جنگ داخلی تازه سوریه جانب مخالفان بشار اسد را گرفت و اشتباه تاریخی یاسر عرفات در جنگ کویت را تکرار کرد تا امروز بعد از یک دهه مشخص شود روی طرف بازنده این جنگ شرطبندی کرده است.
در حالی که اکثر قریب به اتفاق تحلیلگران بر این جمله تاکید دارند، برخی دیگر از تحلیلگران به ویژه تحلیلگران سوریه معتقدند، اگر بخواهیم بزرگترین طرفهای بازنده سوریه را لیست کنیم، جنبش حماس به طور حتم در رتبههای اولیه قرار خواهد گرفت.
به گمان تحلیلگران سوری، رهبران حماس که به امید کمکهای مالی و سیاسی قطر و ترکیه، سودای سوراخ کردن کشتی حامل خود را عملی کردند، نه تنها به مخالفت با بشار اسد بلکه به همراهی و انتقال تجارب جنگی خود به گروههای تروریستی هم اهتمام ورزیدند تا امروز در شرایطی شاهد طولانی شدن زمان بازگشت خود به مقر چندینسالهشان در سوریه باشند که جزایر امنی که به آن پناه برده بودند هم در سایه تحولات جهانی در حال غرق شدن است.
حماس به عنوان شاخه فلسطینی جریان اخوانالمسلمین، به این امید پرچم مخالفت با بشار اسد را برافراشت که معتقد بود مأمنی در ترکیه و قطر خواهد داشت و دو شاخه دیگر اخوانالمسلمین حامی همیشگی سیاستهایش خواهند بود.
در این بین مشکلات بسیار شدید اقتصادی در ترکیه، رجب طیب اردوغان پرچمدار جنگ اخوان علیه اسرائیل را به پشت دروازههای تعامل با تلآویو برد و حتی برنامه اخراج یا حداقل تعلیق فعالیت رهبران حماس را در این کشور به طور غیررسمی کلید زد.
از سوی دیگر احتمال شکست جو بایدن در انتخابات بعدی در آمریکا، این نگرانی را در میان رهبران حماس به وجود آورده است که مدت استفاده از حمایتهای مالی و مکانی قطر نیز چندان طولانی نخواهد بود، به ویژه که برای قطر داشتن روابط مستحکم با کاخ سفید و بعد از آن با کشورهایی همچون عربستان که اتفاقاً از مخالفان حماس هستند بسیار مهمتر از همکاری با این گروه فلسطینی است.
علاوه بر آن، این مساله را هم باید مد نظر داشت که حتی در اوج دوره سرکشی حماس نیز جریانهایی تلاش کردند تا رویکردی متفاوت با مواضع رسمی جنبش در پیش گیرند و جریانهایی به رهبری محمد ضیف فرمانده کل گردانهای عزالدین قسام در بعد نظامی و محمود الزهار یکی از اعضای دفتر سیاسی حماس در بعد سیاسی در مقابل خواست ساختار رهبری سرکشی کرده و این روابط را به طرز چشمگیری با محور مقاومت که سوریه هم بخشی از آن است حفظ کرده بودند.
به اعتقاد برخی از کارشناسان فلسطینی، آخرین ضربه بر نظریه صحت استراتژی دوری حماس از دمشق را جنگ سهروزه اخیر با نوار غزه وارد کرد، زیرا کاملاً مشخص بود که حماس به دلیل فشارهای خارجی (کشورهای حامی) اجازه پاسخ به تجاوز اسرائیل به نوار غزه را پیدا نکرده و بعد از دوری از دمشق اکنون مجبور است برای پیشبرد امور خود از مبارزه با اسرائیل به عنوان فلسفه وجودیاش نیز دست بکشد و این موضوع نقطه ضعفی در کارنامه مبارزاتی گروه مزبور به حساب آید.
این اعلام حماس به هر دلیل، چه جبر زمانه و چه واقعگرایی، انجام گرفته باشد، این مساله را نباید فراموش کرد که حماس مدتهاست پشت دروازههای دمشق به انتظار باز شدن این در ایستاده است، اما حتی در صورت بازگشت روابط هم باز ساختار حاکم سوریه، رفتار گذشته حماس را فراموش نخواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید