دولت جدید اسراییل برای اقدامات تخریبی علیه ایران چه ابزارهایی در اختیار دارد
دوباره جمهوری اسلامی ایران و بنیامین نتانیاهو
به لحاظ فنی ارزیابی نظامیان اسراییل این است که اسراییل به تنهایی نمیتواند حملهای را به ایران انجام دهد، بنابراین همه تلاش اسراییل این است که امریکا را برای چنین حملهای راضی کند.
شهاب شهسواری : بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر جدید اسراییل، یکسالونیم بعد از برکناریاش از قدرت بار دیگر حکومت این رژیم را در اختیار خود گرفت. نتانیاهو در میان همه اولویتهای اعلانی حکومتش، یک نکته را چندین بار مورد تاکید قرار داد: «مقابله با ایران» او چه در انتشار دستور کار دولتش، چه در جلسه رای اعتماد و چه در نخستین جلسه کابینه، اولویت داشتن مساله ایران را مورد تاکید قرار داد.
نتانیاهو در نخستین جلسه دولتش تاکید کرد: «ما در اهدافمان متحد هستیم، متوقف کردن ایران، بازگرداندن امنیت و حکمرانی، مقابله با افزایش هزینههای زندگی و توسعه چشمگیر دایره صلح.»
نتانیاهو برای عملی کردن هدف خود در مقابله با ایران چه ابزارهایی در اختیار دارد؟ آیا او دنبال وارد شدن به یک جنگ منطقهای با ایران است؟ آیا قصد دارد با همکاری متحدان غربی خود فشارهای تحریمی به ایران را افزایش دهد؟ ایران چه ابزارهایی برای مقابله با اهداف بنیامین نتانیاهو در اختیار دارد؟ این نخستینبار نیست که نتانیاهو در راس قدرت رژیم اسراییل قرار میگیرد. او در واقع فردی است که از زمان تاسیس این رژیم بیشترین سابقه را در نخستوزیری اسراییل دارد. او علاوه بر یک دوره ۳ساله در دهه ۱۹۹۰، از سال ۲۰۰۹ به صورت مستمر ۱۲ سال نخستوزیر اسراییل بود. سابقه ۱۲ساله اخیر نخستوزیری نتانیاهو نشان میدهد که آسیب رساندن به منافع ایران را در اولویت اقدامات خود قرار خواهد داد و احتمالا با توجه به تجربیاتش در این زمینه، در دوره جدید هم به این کار ادامه خواهد داد. نتانیاهو همواره طی دوره گذشته نخستوزیری خود، ایران را به عنوان اولویت اول سیاست خارجی خود مشخص میکرد و وقتی از او میپرسیدند مساله سیاست خارجی شما چیست میگفت: «ایران! ایران! ایران!»
اردشیر سنایی، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل در گفتوگو با «اعتماد» میگوید: «با تجربه بیش از یک دهه نخستوزیری بنیامین نتانیاهو، میتوان حدس زد که مجددا شاهد رویکردهای تخاصمیتر و تهاجمیتر اسراییل نسبت به جمهوری اسلامی ایران خواهیم بود. مضاف بر اینکه کابینه جدیدی که شکل گرفته است، مرکب از تندروترین و مذهبیترین گروهها و احزاب سیاسی در اسراییل است، باید این را هم به ویژگیهای شخصیتی و تجارب قبلی بنیامین نتانیاهو اضافه کرد.»
نتانیاهو چه ابزارهایی در اختیار دارد؟
به اعتقاد تحلیلگران نتانیاهو به دلیل تجربهای که در ارتباط با سران امریکا و اروپا دارد، چه از طریق دیپلماسی رسمی و چه از طریق دیپلماسی عمومی، در جهتگیریهایی بینالمللی علیه ایران به شکل سیاسی و رسمی اثر داشته است و عملا اقداماتی را انجام دهند. این اقدامات را میتوان در رایزنی با سران امریکا و اروپا در چارچوب افزایش تحریمها، چه تحریمهای اقتصادی و چه تحریمهای شخصیتها انجام داد. همزمان سیاست کنونی امریکا در همراهی با اتحادیه اروپا برای ایجاد فشار تحریمی بر ایران نیز یک موقعیت برای بنیامین نتانیاهو محسوب میشود. شاید تصور شود که ترامپ، همراهی بیشتری با نتانیاهو نشان میداد، اما عملا سیاست کنونی دولت امریکا نیز کاملا با خواستههای نخستوزیر اسراییل همراه است.
برخی تحلیلگران معتقدند که به دلیل اتفاقهای داخلی ایران و اعتراضاتی که در ماههای اخیر رخ داده است، مستمسکی برای افزایش تحریمها در اختیار اتحادیه اروپا، کانادا، استرالیا و حتی نیوزیلند و در راس آنها امریکا قرار داد. این اتفاقها فضای نسبتا مناسبی را برای تشدید این وضعیت از سوی نتانیاهو فراهم کرده است.
سنایی معتقد است: «این کابینه و این دولت جدید هم در سطح منطقه و هم در نظام بینالملل تلاشهای خودش را به کار خواهد بست که هم به صورت عملیتر و هم به صورت همراه شدن با دولتهای دیگر، از جمله امریکا و اروپاییها، محدودیتهای بیشتری را نسبت به اقدامات و سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران در پیش بگیرد. شاید باید انتظار داشت که در سطح منطقه هم در لبنان و هم در سوریه شاهد افزایش تحرکات اسراییلیها نسبت به ایرانیها و گروههای نزدیک به ایران باشیم. در سطح داخلی ایران احتمال حرکتهای خرابکارانه یا عملیات مستقیم یا عملیات غیرمستقیم و استفاده از روشهای جدید برای ضربه زدن به اهداف جمهوری اسلامی ایران، به ویژه تاسیسات هستهای باشیم.»
سنایی ادامه میدهد: «بعد از توفیق اسراییل در امضای توافقنامههای ابراهیم و عادیسازی روابط با برخی کشورهای منطقه، در سطح منطقه خلیج فارس احتمال اقدامات امنیتی مشترک با کشورهایی که روابط عادی با اسراییل داریم علیه منافع جمهوری اسلامی ایران باشیم.»
این استاد دانشگاه همچنین معتقد است: «در سطح نظام بینالملل هم احتمالا همراهی بیشتری هم با اروپاییها و هم با امریکاییها برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران را شاهد خواهیم بود.»
ایران چگونه میتواند در مقابل اقدامات تخریبی نتانیاهو مقابله کند؟
قطعا تلاشهای نتانیاهو برای آسیب زدن به منافع ایران از سوی تهران بدون پاسخ نمیماند و جمهوری اسلامی ایران نیز تمامی تلاش خود را برای خنثی کردن اقدامات نتانیاهو در پیش خواهد گرفت.
رحمن قهرمانپور، تحلیلگر مسائل خاورمیانه به «اعتماد» میگوید: «اصلیترین ابزار ایران در مواجهه با اسراییل محور مقاومت و همکاریهایی است که با محور مقاومت انجام میدهد. در گذشته همکاریهای جهان اسلام هم بود، زمانی ایران در نهادهای اسلامی، از جمله سازمان همکاری اسلامی تلاش میکرد تا مواضع مخالف اسراییل تشدید شود. در سالهای اخیر به دلیل اختلافهایی که بین ایران و عربستان به وجود آمده است، این ابزار کمرنگتر شده است. بنابراین اصلیترین ابزار ایران، محور مقاومت و به صورت مشخص قدرت بازدارندگی حزبالله است.»
اردشیر سنایی به «اعتماد» میگوید: «به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران انتخابهای خیلی مناسبی ندارد، با توجه به اینکه هم یک اجماع جهانی به خصوص در سه ماه اخیر علیه ایران شکل گرفته است و همچنین در مجامع بینالمللی، نهادهای بینالمللی و نهادهای حقوق بشری وضعیت مناسبی برای ایران وجود ندارد. به لحاظ داخلی هم شرایط مناسبی را پشت سر نمیگذاریم، بیش از سه ماه مسائل و نارضایتیهایی که وجود داشت، شرایط مختلفی را علیه ما شکل داده است و همچنین وضعیت اقتصادی که نشاندهنده شرایط بعدی است و احتمالا باعث بیثباتیهای بعدی هم میشود، در مجموع به نظر میرسد که جمهوری اسلامی ایران امکان و توان اقدامهای مشخصتری را در سیاست بینالمللی و منطقهای در پیش بگیرد. به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران باید تا جایی که میتواند عمق نارضایتیها در داخل کشور را خنثی کند و پس از آن با توجه به شرایطی که در سطح منطقه وجود دارد تا حدودی شاید بتواند با استفاده از متحدان منطقهای خودش و اقداماتی که به صورت مشترک با آنها انجام میدهد، تا حدودی از اقدامات مخرب اسراییل از خودش کم کند.» این استاد دانشگاه میگوید: «از طرف دیگر اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند مسائل فنی هستهای خودش را از طریق همکاری با آژانس کاهش دهد، شاید بتواند تا حدودی در اقدامات مخربی که اسراییلیها میتوانند از این زاویه علیه جمهوری اسلامی ایران انجام دهند، اخلال ایجاد کند.
آیا نتانیاهو به سمت گزینه حمله نظامی علیه ایران میرود؟
مقامهای اسراییل، همواره تهدید «حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران» را مطرح میکنند. در دو روز اخیر، برخی مقامهای اسراییلی بار دیگر این تهدید را مطرح کردهاند. آویو کوخاوی، رییس ستاد مشترک ارتش اسراییل گفته است که ارتش به بهترین وضعیت آمادگی برای حمله به ایران قرار دارد و هر زمان دستور در این زمینه صادر شود، آماده به اقدام است. بنی گانتز، وزیر جنگ پیشین هم در سخنانی گفته است که احتمالا بین دو تا سه سال دیگر اسراییل به تاسیسات هستهای ایران حمله میکند.
رحمن قهرمانپور، تحلیلگر مسائل خاورمیانه به «اعتماد» میگوید: «به لحاظ فنی ارزیابی نظامیان اسراییل این است که اسراییل به تنهایی نمیتواند حملهای را به ایران انجام دهد، بنابراین همه تلاش اسراییل این است که امریکا را برای چنین حملهای راضی کند. نکته دیگر این است که در سیاست داخلی اسراییل بین ارتش اسراییل و موساد در مورد نحوه مواجهه با ایران اختلاف نظر جدی وجود دارد. موساد خواهان تشدید خرابکاری در ایران و حتی حمله نظامی است، اما ارتش اسراییل به دلیل ملاحظاتی که دارد، خیلی با این کار موافق نیست. تا زمانی که این اختلاف در اسراییل حل نشود، نمیتوان گفت که اسراییل به لحاظ عملیاتی آماده اقدام نظامی علیه ایران است.» قهرمانپور ادامه میدهد: «آنچه اسراییلیها روی آن اجماع نظر دارند این است که اسراییل باید تلاش کند توان حمله مستقل به تاسیسات هستهای ایران را افزایش دهد. امریکا هم تلاش میکند با کمکهای نظامی که به اسراییل انجام میدهد این توان را افزایش دهد. اینکه اسراییل چه زمانی میتواند به این توانایی ضربه زدن مستقل به تاسیسات هستهای ایران دست یابد، هنوز در این مورد اختلاف نظر وجود دارد. بنی گانتس، از دو یا سه سال زمان صحبت کرده است، ولی با توجه به اینکه اسراییل ۲۰ سال است که میگوید ایران ۶ ماه دیگر به سلاح هستهای دست پیدا میکند، قدری در مورد این نوع اظهارنظرهای مقامهای اسراییل تردیدهای جدی وجود دارد. بنابراین ما نمیدانیم که به لحاظ فنی آنها چه زمانی به چنین توانی دست خواهند یافت و حتی برخی معتقدند که اساسا دستیابی به چنین توانی از سوی اسراییل ممکن نیست و حداقلی از حمایتها از سوی امریکا برای انجام چنین عملیاتی ضروری است.»
موانع مقابل نتانیاهو برای مواجهه با ایران
اما دست نتانیاهو در اولویت دادن به مساله ایران کاملا باز نیست. او در شرایطی نخستوزیر شده است که باید با سه مشکل اصلی در داخل و مرزهای اسراییل مواجه شود، نخست مساله شکافهای داخلی، دوم مواجهه با فلسطینیها و سومین مساله جبهه شمال که در واقع رویارویی با متحدان ایران محسوب میشود. مشکلات داخلی اسراییل، باعث میشود که نتانیاهو نیازمند به صرف انرژی بیشتر در داخل باشد. او در داخل با یک اپوزیسیون قدرتمند و با عزم جدی برای زمین زدن دولت خودش مواجه است. همچنین کابینهای که او انتخاب کرده است، برای نخستینبار از زمان تاسیس این رژیم، ۵۰ درصد کرسیهای آن به افراطیهای مذهبی اختصاص داده شده است که حتی قبل از آغاز به کار دولت هم صدای حامیان اسراییل را درآورده است و حتی امریکاییها در خصوص انتخاب برخی از افراد در این کابینه انتقادهایی را مطرح کرده بودند. نهایتا دولت بایدن به این نتیجه رسیده است که فعلا با شخص نتانیاهو طرف است و ترکیب دولت او را نادیده گرفتند.
تحلیلگران معتقدند که با ترکیب کنونی کابینه نتانیاهو در آینده شکافهای عربی- یهودی و شکافهای مذهبی- لاییک در سرزمینهای اشغالی افزایش بیشتری پیدا خواهد کرد و این موضوع هم در سطح اجتماعی باعث مشکلات میشود و هم در آینده به انسجام کابینه لطمه میزند. مساله فلسطینیها هم مشکل بزرگی برای نتانیاهو است. طبیعتا هر آنچه خشونت از سوی اسراییلیها افزایش پیدا کند، فلسطینیها عقبنشینی نمیکنند. سیاست خشنتر از سوی رژیم اسراییل، واکنش خشنتر از سوی فلسطینیها را در پی خواهد داشت. برای مثال اوج انتفاضه دوم همزمان با برنامه صد روزه شارون برای تامین امنیت شکل گرفت. در واقع زمانی که رژیم اسراییل تصمیم گرفت که با قدرت سختتر با فلسطینیها مقابله کند، نتیجه آن واکنش تندتر فلسطینیها شد و کار به جایی رسید که اسراییل مجبور به عقبنشینی از نوار غزه شد. کشتار شارون در کرانه باختری با واکنش جهانی مواجه شد، ابتکار کشیدن دیوار حائل، پرونده اسراییل را به دیوان لاهه کشاند و محکومیتهای زیادی در پی داشت. هر چقدر اسراییلیها سیاست خشنتر و جنگطلبانهتری در پیش بگیرند، طبیعتا فلسطینیها هم واکنش متناسب با آن خواهند داشت.
تحلیلگران معتقدند که این کابینه، این نخستوزیر و سیاستهایشان مطمئنا با واکنشهای جدیتر فلسطینیها مواجه خواهند شد. مشکل دیگر نتانیاهو وضعیت جدیدی است که در سوریه و لبنان به وجود آمده است. اسراییل با وضعیت پیچیدهای در مقابل حزبالله لبنان مواجه است. به اعتقاد تحلیلگران امروز صحبت از جنگ سوم لبنان نیست، یعنی بعد از جنگ اول ۱۹۸۲-۲۰۰۰ و جنگ دوم سال ۲۰۰۶، اکنون وضعیت را جنگ مستمر میدانند و از مشکل خودشان در مقابل جبهه مقاومت در لبنان و سوریه، با عنوان جبهه شمال یاد میکنند.
رحمن قهرمانپور، تحلیلگر مسائل خاورمیانه به «اعتماد» میگوید: «اسراییل با سه مثلث در سیاست خارجی خود مواجه است. مثلث نخست اسراییل-ایران- امریکا، مثلث دوم اسراییل- عربستان- امریکا و مثلث سوم اسراییل- فلسطین- امریکا است. اسراییل از آنجا که متحد استراتژیک امریکا در منطقه است و از این نگران است که امریکا تعهدات خودش را در منطقه کاهش دهد، کار دشواری در پیشبرد همزمان هر سه مثلث سیاست خارجی خود دارد. در مثلث ایران به دنبال این است که با ایران مقابله کند، در مثلث عربستان به دنبال این است که محمد بن سلمان را راضی به عادیسازی روابط با اسراییل کند و در مثلث فلسطین دنبال این است که مساله فلسطین از دستور کار اسراییل خارج شود و به جای آن عادیسازی روابط با اعراب بیاید.»
وی میگوید: «تقابل نتانیاهو با ایران تابعی از رویدادهایی است که در دو مثلث دیگر رخ میدهد، یعنی مساله عادیسازی از یک طرف و روند صلح با فلسطینیها از طرف دیگر. با وجود اینکه اسراییل و شخص نتانیاهو همواره بر تقابل با ایران و تبدیل ایران به اصلیترین مساله امنیت ملی اسراییل اصرار دارند، به دلیل سه مثلثی که اسراییل با آن مواجه است، دست بازی ندارد و باید کاری کند که همزمان با تقابل با ایران، در دو مثلث دیگر هم بتواند شرایط را تغییر دهد. اما با این کابینه افراطی که نتانیاهو تشکیل داده است، افزون بر تنش میان اسراییل و امریکا، تنش میان اسراییل و فلسطینیها هم تشدید میشود.»
دیدگاه تان را بنویسید