مهدی ذاکریان، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل:
تبعات خطرناک اتهام همکاری با روسیه در جنگ را جدی بگیرید
روزنامه اعتماد نوشت: زمانی که هواپیمای مسافربری اوکراینی توسط سپاه پاسداران تصادفا مورد اصابت قرار گرفت و متاسفانه پنهانکاریهایی در این زمینه صورت گرفت و مسئولیت آن با تاخیر سه روزه پذیرفتهشد، از آن زمان فشارها بر اقدامات سپاه و تمرکز بر اقدامات سپاه پاسداران افزایش پیدا کرد.
شهاب شهسواری- جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی رییسجمهور امریکا، اخیرا ضمن تکرار ادعاهایی در مورد مشارکت در ایران در جنگ روسیه علیه اوکراین، مدعی شده است «ایران با فروش پهپاد به روسیه به صورت بالقوه به ارتکاب جنایات جنگی توسط روسیه سهیم است.»
این اظهارات در شرایطی بیان میشود که مقامهای امریکایی و اوکراین در طول ماههای گذشته مکررا ادعاهایی در مورد فروش سلاحهای ایرانی به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین مطرح کردهاند. همزمان با این ادعاها، برخی نمایندگان پارلمانهای کشورهای اروپایی، در طول روزهای گذشته با هدف افزایش فشارها به جمهوری اسلامی ایران، خواستار قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروههای تروریستی کشورهایشان شدهاند.
برای بررسی این دو موضوع با مهدی ذاکریان، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل گفتوگو کردیم. لازم به ذکر است بازتاب این مصاحبه الزاما به معنای تایید محتوای آن از سوی روزنامه نیست و تنها با هدف نظرخواهی از اساتید مجرب در حوزه حقوق بینالملل و حقوق بشر درخصوص تحولات اخیر انجام میشود. «اعتماد» آمادگی دارد تا استدلالهای تخصصی دیگر متخصصان این حوزه را نیز درخصوص تحولات جاری در قالب گفتوگو و یادداشت منتشر کند.
در ادامه متن کامل گفتوگوی «اعتماد» را با مهدی ذاکریان، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل را میخوانید:
مشاور امنیت ملی رییسجمهور امریکا، جیک سالیوان، اخیرا طی اظهاراتی گفته است که ایران در جنایات جنگی بالقوه روسیه در اوکراین سهیم است. به اعتقاد شما این اظهارنظر تا چه اندازه جنبه حقوقی دارد یا اینکه اظهاراتی صرفا سیاسی است؟
بیان این اظهارات از سوی چنین مقام ارشدی در دولت امریکا بسیار خطرناک است و نشاندهنده عواقب سنگین حمایت از تجاوز نظامی غیرقانونی روسیه علیه یک کشور مستقل دارد. تردیدی وجود ندارد که این بیان یک اظهارنظر سیاسی است. این یک دیدگاه سیاسی برای تحت فشار قرار دادن یک کشور یا در مقابله با یک جریان است، اما ابزاری که در این اظهارنظر به کار رفته است، ابزار حقوقی است. مشاور امنیت ملی رییسجمهور امریکا به اصول حقوق بینالملل و اصول حقوق بینالملل بشردوستانه متوسل شده است.
در حقوق بینالملل و حقوق بینالملل بشردوستانه این سوال مطرح میشود که آیا قواعد جنگ و حقوق جنگ هنگام مخاصمه مسلحانه رعایت میشود یا نمیشود. روسیه این قواعد را رعایت نکرده است و سلاحهایی را علیه غیرنظامیان، مناطق مسکونی، زیرساختهای غیرنظامی و مدارس به کار برده است. این اقدامات به نوعی جنایت جنگی محسوب میشود. در میان ابزارها، سلاحها و ادواتی که روسها به کار بردهاند، نشانههایی از پهپادهای ساخت ایران دیده میشود. ایران هم فروش چنین سلاحهایی را به روسیه رد نکرده است. در ابتدا وزارتخارجه جمهوری اسلامی ایران اساسا فروش سلاح به روسیه را تکذیب کرده بود، ولی بعدا پذیرفت که ایران ادواتی را دراختیار روسیه قرار داده است، با این قید که فروش این سلاحها با هدف بهکارگیری در جنگ اوکراین نبوده است.
در قراردادهای خرید و فروش سلاح شرط نمیگذارند؛ کسی نمیگوید من این سلاح را به شما میدهم به این شرط که در این جنگ یا آن جنگ استفاده شود و در فلان جنگ به خصوص استفاده نشود. معمولا سلاح را میفروشند و پولش را دریافت میکنند یا یک معامله سیاسی انجام میشود که مثلا اقدام سیاسی متقابلی از طرف مقابل در ازای دریافت سلاح انجام میشود. جزئیاتی در مورد قرارداد احتمالی فروش سلاح میان تهران و مسکو منتشر نشدهاست. اطلاعاتی که همه مردم میدانند در همین حد است که گویا مقداری تجهیزات نظامی از سوی ایران در اختیار روسیه قرار گرفتهاست و ادعاهایی وجود دارد که از این سلاحها در میدان جنگ اوکراین استفاده شدهاست.
آیا پهپادها اماکن غیرنظامی را هدف قرار دادهاند؟ باز هم شواهد نشان میدهد که بله، روسیه از پهپادهای مذکور برای حمله به اماکن غیرنظامی استفاده کرده است. سوال بعدی این است که آیا این اقدام یک جنایت جنگی است؟ باز هم پاسخ مثبت است و روسیه مرتکب جنایت جنگی شده است.
با این اوصاف اجازه بدهید با یک مثال روشن و آشنا برای هموطنانم توضیح بدهم. همانطورکه آلمان، به دلیل قرار دادن فناوری، مواد و تجهیزات مورد استفاده در بمبهای شیمیایی که صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران استفاده کرد، همدست، مقصر و مسوول در جنایت جنگی عراق بود، در موضوع روسیه همچنین تبعاتی برای تامینکنندگان تجهیزاتی که در جنایت جنگی مورد استفاده قرار گرفتهاند، وجود دارد.
من همین هفته پیش، در یادداشتی توضیح دادم که انتسابهایی که در مورد جنگ اوکراین به ایران وارد میشود، تبعات خطرناکی در جامعه جهانی در پی خواهد داشت. یکی از این تبعات خطرناک همین اتهامهای تندی است که اکنون مشاور امنیت ملی رییسجمهور امریکا علیه ایران وارد کرده است.
فکر نمیکنید که ایران ناخواسته درگیر چنین شرایطی شدهباشد؟
به باور من، روند وقایع بسیار مشکوک است. ابتدا اجازه بدهید توضیح دهم آنگونه که از تحلیلهای نظامی به نظر میرسد این پهپادها، چندان پهپادهای پیشرفتهای نیستند، چراکه اگر پهپادهای بسیار پیشرفتهای بودند، قابلیت سرنگونی به این سادگی توسط اوکراینیها را نداشتند. موضوع به این دلیل مشکوک است که در گزارشهای موجود ردپایی از لوازم یدکی و تجهیزات امریکایی در این پهپادها دیده میشود. به عبارتی میتوان گفت پوست خربزهای زیر پای ایران گذاشته شده است و ایران را در یک موقعیت بسیار خطرناک قرار دادهاند. به همین دلیل است که اینکه بگوییم من صرفا متخصص میدان هستم، در عرصه بینالملل به تنهایی کفایت نمیکند و هوشمندی و زیرکی سیاسی و حقوقی لازم است تا کشور از شر توطئههای احتمالی در امان بماند. این همه هزینه برای ایجاد این توانایی نظامی انجام شده است و قطعا هزینههای به مراتب زیادی هم برای دریافت قطعات و فناوریهای امریکایی استفاده شده در این پهپادها در بازار سیاه پرداخت شده است، درنهایت همان امریکا میآید و کشور ما را به عنوان سهیم بودن در جنایت جنگی زیر سوال میبرد. این سناریو و این چرخهای که رخ داده، محل تامل است.
اساسا به لحاظ حقوقی جامعه جهانی در چه جایگاهی قرار دارد که اتهام جنایت جنگی به دولت روسیه وارد بکند؟ چه فرآیند حقوقی باید اتفاق بیفتد تا مشخص شود که آیا جنایت جنگی اتفاق افتاده است یا نه؟
پیش از بررسی وقوع جنایت جنگی، نخست باید به این سوال پاسخ داد: آیا توسل به زور توسط یک کشور رخ داده است یا نه؟ این اتفاق افتاده است، یعنی روسها قاعده منع توسل به زور را نقض کردهاند. نقض این قاعده، جایگاه روسیه را در جامعه بینالمللی زیر سوال میبرد، حتی متحدین نزدیک روسیه مانند چین و هند هم توسل روسیه به زور را تایید نکردهاند. اگر قطعنامههای مجمع عمومی سازمان ملل متحد را بررسی کنیم، میبینیم که خیلی از کشورهایی که نزدیک به روسیه تلقی میشوند، حاضر به ایستادن کنار این کشور نشدهاند. در نتیجه روسیه در مساله اوکراین از نظر حقوق بینالملل وضعیت متزلزلی در توسل به زور دارد.
اما در مورد جنایت جنگی باید گفت جنایت جنگی زمانی رخ میدهد که یک کشور قواعد حقوق جنگ و قواعد حقوق بینالملل بشردوستانه را رعایت نکند. روسها این قواعد را هم رعایت نکردهاند. یکی از مولفههایی که برای جنایت جنگی میتوان برجسته کرد، حمله به اماکن غیرنظامی، افراد غیرنظامی، هدف قرار دادن کودکان، هدف قرار دادن شهرها، هدف قرار دادن مدارس و مشابه اینهاست که به کرات توسط روسیه رخ داده است. اینها مصداق جرایم جنگی و جنایت جنگی است، چراکه مطابق کنوانسیونهای چهارگانه ژنو و پروتکلهای الحاقی آن، طرفهای مخاصمه باید چند اصل را رعایت کنند. نخست اصل انسانیت است، دوم اصل تفکیک یا تبعیض است و سوم اصل تناسب است. روسها اصل تفکیک یا تبعیض را رعایت نمیکنند و بین نظامی و غیرنظامی تبعیض قائل نمیشوند، پادگان و خانه را تفکیک نمیکنند، پایگاه و مدرسه را جدا ارزیابی نمیکنند و میدان نبرد و شهر را یکسان در نظر میگیرند. اصل دیگر انسانیت است. مثلا در یکی از نقاطی که در اوایل جنگ روسها محاصره کرده بودند و به مردم گرسنگی دادند...
نبرد شهر بوچا در اطراف کییف...
بله، این نقض اصل انسانیت و تناسب است. این مقدار و این حجم بمبارانها و پهپادهایی که روسیه به کار گرفته، نشان از عدم تناسب در برخورد است. نمیتوان یک شهر کوچک را به اندازه یک کشور بمباران کرد. روسها برای حمله به یک روستا، ادواتی مشابه حمله به یک شهر به کار میبرند. اینها همه مصادیق جنایت جنگی است. اگر از یک حقوقدان بینالملل با این شواهد بپرسند که آیا جنایت جنگی رخ داده است؟ جواب مثبت خواهد بود.
همزمان با این اتهامها، مساله متمایزی هم در اروپا در حال رخ دادن است و در طول هفتههای گذشته برخی نمایندگان پارلمانهای کشورهای اروپایی اظهارنظرهایی در مورد قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروههای تروریستی مطرح میشود. فکر میکنید این درخواستها و اظهارنظرها تا چه اندازه از لحاظ حقوقی قابل قبول و توجیهپذیر باشد؟
وقتی ما از یک گروه، حزب، نیرو یا جنبشی حرف میزنیم که فعالیتهایی را انجام میدهد که از منظر جامعه جهانی این فعالیتها اقدامهای ارعابآمیز و ترور محسوب شود، به سادگی و به راحتی میتوان آن گروه را در فهرست گروههای تروریستی یا اعضای آن را درقالب فهرست اسامی افراد تروریست قرار داد، به همین ترتیب گروههایی مثل القاعده یا داعش، به سادگی در فهرست گروههای تروریستی کشورهای مختلف قرار گرفتهاند. اما اگر کشوری یک نیروی رسمی کشور دیگر را که تابلودار است و مصونیت دولتی برخوردار است و فعالیتش هم علنی اعلام شده است، بخواهد در فهرست گروههای تروریستی قرار دهد، باید ادله کافی برای آن داشته باشد، چون منتسب به یک کشور است و به سادگی نمیتوان آن را گروه تروریستی اعلام کرد، چرا که یک نیروی رسمی است، فعالیتهای رسمی دارد، ممکن است با کشورهای دیگر همکاری داشته باشد.
همه کشورها در کنار ماموریتهای دیپلماتیکشان، وابستههای نظامی و وابستههای دفاعی دارند و با یکدیگر مبادله میکنند. مثلا روسیه در سفارتش در تهران وابسته نظامی دارد. کرهجنوبی، ژاپن، سوییس و خیلی کشورهای دیگر وابسته نظامی دارند که در سفارتخانههایشان در تهران مشغول به کار هستند. ایران هم به همین صورت در بسیاری کشورها وابسته نظامی دارد که مقام رسمی و با مسوولیت مشخص محسوب میشود. این تبادلهای بینالمللی برای ایجاد نظم و امنیت بینالمللی و مقابله با تجاوز نظامی انجام میشود و وابستههای نظامی و دفاعی در سراسر دنیا با دولتهای میزبان همکاری میکنند.
باید سپاه پاسداران با جامعه جهانی در تعامل باشد، تا درک شود که نگرانیهای جامعه جهانی چیست. وابستههای دفاعی و نظامی به صورت مستمر با یکدیگر ملاقات دارند. مثلا اگر سپاه پاسداران در کشور هلند یک وابسته نظامی داشتهباشد، به صورت مستمر و حتی هفتگی با وابستگان نظامی دیگر کشورها جلساتی برگزار میکند و این خودش موجب بلوغ فکری، تبادل نظر و تبادل اندیشه طرفهای مختلف میشود.
وقتی چنین اظهارنظرهایی در مورد یک نیروی نظامی رسمی یک کشور مطرح میشود، نمیتوان به سادگی اتهام زد، باید دلایل کافی وجود داشته باشد. باید توجه کنیم، دولت دونالد ترامپ در امریکا زمانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را وارد فهرست تروریستی کرد، ایران میتوانست ادله حقوقی و اصول عملکرد خودش را در مبارزه با تروریسم و گروههای تکفیری افراطی در عراق و سوریه بیان کند و نه تنها محکوم نشود، بلکه دستمزد خودش را به خاطر عملکردش در مبارزه با تروریسم بگیرد. سپاه در آن دوران میتوانست مدعی باشد، اما متاسفانه نتوانست عملکرد خودش را به خوبی در آن دوران در جامعه جهانی معرفی و تبلیغ بکند. متاسفانه تصویری که در برخی نقاط جهان از عملکرد سپاه ایجاد شد، این بود که این نیروی نظامی گروه و دستهای است که در کشورهای دیگر به گروههایی کمک میکند که قصد بر هم زدن نظم آن کشورها را دارند. بنابراین حضور سپاه در عراق و سوریه به جای اینکه باعث امتیاز برای این باشد، موجب فشار روی ایران شد. بهرغم اینکه با انگیزه مبارزه با تروریسم در این کشورها حضور داشت.
متاسفانه یک رویداد در پی این دوران، باعث شد که تصویر سپاه پاسداران تا حد زیادی مخدوش شود. زمانی که هواپیمای مسافربری اوکراینی توسط سپاه پاسداران تصادفا مورد اصابت قرار گرفت و متاسفانه پنهانکاریهایی در این زمینه صورت گرفت و مسوولیت آن با تاخیر سه روزه پذیرفتهشد، از آن زمان فشارها بر اقدامات سپاه و تمرکز بر اقدامات سپاه پاسداران افزایش پیدا کرد. در جاهایی که اکنون سپاه پاسداران حضور دارد و کمکهایی انجام داده است، حتی اگر این کمکها در سطح کمکهای فکری باشد، اگر به دعوت رسمی دولت آن کشور نباشد، میتواند محل اعتراض جامعه بینالملل باشد.
اگر اقداماتی از سوی یک نیروی رسمی در نقاطی مانند یمن، بحرین یا لبنان انجام بشود که مداخله به گونهای باشد که باعث بر هم زدن ثبات سیاسی آن کشورها یا نظم مستقر آن کشورها باشد و بدون دعوت مقامهای رسمی آن کشور باشد، چنانچه موجب خرابکاری در آن کشورها شود، اگر دلایل و شواهد متقنی پیدا شود، آنگاه ممکن است بهانههای حقوقی ایجاد کند که اقداماتی علیه این نیروی رسمی انجام شود.
با توجه به تحولات اخیر، از جمله ادعای سهیم بودن ایران در جنایات جنگی یک کشور دیگر یا تلاش برای تروریستی اعلام کردن یکی از نیروهای نظامی رسمی کشور، چه رویکردی برای از بین بردن تهدیدهای اینچنینی میتوان در پیش گرفت؟
من همیشه میگویم که باید دید ملت ایران چه میخواهند. نخست خواست ملت اهمیت دارد و دوم اینکه قواعد بینالمللی، حقوق بینالملل و نظم جهانی چه مطالبهای از کشورها دارد. ممکن است که کل ملت ایران بگویند که روسیه حق دارد، یکسری گروههای نژادپرست افراطی بودند که روستبارها را مورد اذیت و آزار قرار میدادند و ایران حق داشت از توسل روسیه به زور حمایت کند. ممکن است ۹۰درصد مردم کشوری چنین رایی داشته باشند، اما ترازوی ما دو وزنه دارد که باید باهم برابر باشند. یک وزنه، وزنه مطالبات ملت است و یک وزنه، وزنه قواعد حقوق بینالملل و نظم جهانی است، این دو باید حتما باهم برابر باشند. ما ابتدا باید ببینیم مردم ایران چه میخواهند و دوم باید ببینیم که قواعد بینالملل چه میگوید.
آنچه مسلم است قواعد بینالملل هم مخالف با جنایت جنگی است، هم مخالف توسل به زور است، هم مخالف تروریسم و حمایت از گروههای تروریستی. از این طرف اگر از مردم چه در رفراندوم و چه در نظرسنجیها، نظر بخواهید، احتمال اینکه همین رویکرد نظر غالب ملت ایران باشد، بسیار بالا است. به باور من باید خواست ملت ایران چراغ راه قرار بگیرد و معتقدم که ملت ایران چنان آگاه و باهوش است که میداند مطالبات جهانی و قواعد حقوق بینالمللی به پیشرفت یک کشور کمک میکند. مثلا ژاپن، چین، آلمان، کرهجنوبی و... چون این قواعد را رعایت کردند، به یک قدرت جهانی بدل شدند اما روسیه، سوریه، ونزوئلا، کرهشمالی و... پایین جدول قرار دارند.
دیدگاه تان را بنویسید