کد خبر: 592818
|
۱۴۰۱/۱۱/۰۲ ۱۲:۴۹:۱۹
| |

میدل‌ایست‌آی بررسی کرد:

توطئه اعراب خلیج فارس علیه رئیس‌جمهور مصر!

گزارش‌های اخیر حاکی از آن است که کشور‌های حوزه خلیج فارس به دلیل ادامه بحران اقتصادی در مصر شروع به لغو حمایت خود از سیسی کرده‌اند.

توطئه اعراب خلیج فارس علیه رئیس‌جمهور مصر!
کد خبر: 592818
|
۱۴۰۱/۱۱/۰۲ ۱۲:۴۹:۱۹

مصر در حال حاضر با یک بحران اقتصادی شدید مواجه است، زیرا پوند واحد پول ملی آن کشور از مارس سال گذشته نیمی از ارزش خود را از دست داده است و براساس آمار رسمی نرخ تورم در آن کشور به ۲۴.۴ درصد افزایش یافته است. در همین حال، بدهی خارجی آن کشور به نزدیک ۱۷۰ میلیارد دلار افزایش یافته است. بسیاری از ناظران و موسسات مالی بین المللی هشدار داده اند که مصر ممکن است به سمت یک بحران اقتصادی بی سابقه و احتمالا فروپاشی پیش برود. با این وجود، به نظر نمی‌رسد که "عبدالفتاح السیسی" رئیس جمهور مصر نگران باشد.

به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی؛ سیسی اخیرا با تحقیر و بی اعتنایی به نارضایتی شهروندان مصری درباره شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی پاسخ داد و تا آنجا پیش رفت که شهروندان آن کشور را به بی اطلاعی از وضعیت متهم کرد و تاکید نمود که او تنها کسی است که اطلاعات واقعی در مورد وضعیت کشور دارد. پرسش این است که سیسی از کجا این اطمینان را دارد که کشورش بر بحران اقتصادی فعلی غلبه خواهد کرد؟ آیا رابطه‌ای بین اطلاعات ادعایی وی و حمایت کشور‌های خلیج فارس وجود دارد؟

پایان یک «دوران طلایی»

از زمان به قدرت رسیدن سیسی پس از کودتای ژوئیه ۲۰۱۳ میلادی کشور‌های عربی حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی، امارات و کویت کمک‌های مالی قابل توجهی به رژیم مصر ارائه کرده اند. این حمایت به اشکال مختلف از جمله سپرده گذاری در بانک مرکزی مصر که در حال حاضر تقریبا ۸۲ درصد از کل ذخایر ارزی آن کشور را تشکیل می‌دهد خود را نشان داده است. علاوه بر این، سرمایه گذاری‌ها و تملک شرکت‌ها و موسسات مصری به عنوان بخشی از سیاست اقتصادی دولت صورت گرفته است. کشور‌های حاشیه خلیج فارس هم چنین به نهاد‌های مالی بین المللی مانند صندوق بین المللی پول برای حمایت از اقتصاد مصر ضمانت‌هایی را ارائه کردند.

با این وجود، گزارش‌های اخیر حاکی از آن است که کشور‌های حوزه خلیج فارس به دلیل ادامه بحران اقتصادی در مصر شروع به لغو حمایت خود از سیسی کرده اند. ناتوانی سیسی در رسیدگی به این موضوع باعث ناامیدی کشور‌های حاشیه خلیج فارس شده است کشور‌هایی که سرمایه گذاری زیادی در مصر انجام داده اند.

برخی از ناظران پا را فراتر گذاشته اند و می‌گویند که کشور‌های عربی به دلیل ناتوانی سیسی در اداره کشور که از نظر مالی بار سنگینی را بر آنان تحمیل کرده حکومت مصر را رها خواهند کرد. بنابراین، آنان از سیسی برای خروج از بحران مالی حمایت مالی کافی بعمل نمی‌آورند و بر تشکیلات نظامی فشار می‌آورند تا جایگزینی برای سیسی پیدا کنند.

این نظریه به ویژه با توجه به عدم تمایل کشور‌های خلیج فارس به ارائه آن نوع کمک مالی که به سیسی پس از کودتای او در سال ۲۰۱۳ میلادی ارائه کردند محتمل و مرتبط به نظر می‌رسد. سیسی به طور آشکار به این موضوع در جریان یک سخنرانی پیش از کنفرانس اقتصادی‌ای که در اواخر اکتبر برگزار شد اعتراف کرد و گفته بود:" دوستان و متحدان متقاعد شده‌اند که دولت مصر پس از سال‌ها کمکی که آنان برای حل بحران‌ها و مشکلات به این کشور ارائه کرده اند دیگر قادر نیست روی پای خود بایستد".

هم چنین، تمایل فزاینده‌ای برای مخالفت آشکار با تامین مالی مصر در میان مقام‌های خلیج فارس وجود دارد. برای مثال، "اسامه الشاهین" نماینده پارلمان کویت به دولت آن کشور نسبت به تامین مالی رژیم سیسی به عنوان بخشی از توافق اخیر صندوق بین المللی پول هشدار داد. چهره‌های رسانه‌ای نزدیک به برخی از رهبران عرب در خلیج فارس مانند "عمر ادیب" روزنامه نگار معروف نیز از سیاست‌ها و عملکرد اقتصادی سیسی انتقاد کرده اند. ادیب در برنامه روزانه خود به نام "الحکایه" که از کانال "ام بی سی" مصر که با بودجه عربستان سعودی پخش می‌شود این انتقادات را مطرح کرده بود.

دشمنان مشترک

با این وجود، آیا این واقعیت دارد که کشور‌های خلیج فارس سیسی را رها کرده اند؟ برای یافتن پاسخ این پرسش درک پیشینه روابط میان سیاسی و کشور‌های حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی اهمیت دارد.

این کشور‌ها طی چند سال گذشته به سه دلیل اصلی از سیسی حمایت کرده اند. نخست آن که سیاست‌های سرکوبگرانه سیسی توسط عربستان سعودی و امارات مفید تلقی شده است، زیرا این سیاست‌ها خواسته‌ها برای تغییر دموکراتیک در مصر را خنثی کرده و از امکان انقلاب‌ها یا قیام‌های جدید جلوگیری به عمل آورده است. قیام‌های بهار عربی از سوی این کشور‌ها به عنوان یک تهدید وجودی تلقی می‌شد و آن دولت‌ها به هر طریقی که لازم بود به دنبال جلوگیری از آن بودند.

نکته دوم آن که مواضع شدید سیسی علیه اسلام سیاسی و اخوان المسلمین که توسط عربستان سعودی و امارات یک سازمان تروریستی تلقی می‌شود نیز عامل اصلی حمایت آنان از او بوده است. این موضوع با سیاست‌های داخلی آن دولت‌ها و تلاش‌های آنان برای مبارزه با اسلام سیاسی در منطقه همسو بوده است.

در نهایت آن که سیسی به عنوان یک شریک قابل اعتماد در حفظ ثبات منطقه تلقی شده و تمایل خود را برای ایفای نقش رهبری در جهان عرب نشان داده است. این امر به ویژه برای عربستان سعودی و امارات مهم است، زیرا آنان به دنبال مقابله با نفوذ ایران در منطقه هستند.

تغییر اولویت‌ها

اکنون پرسش این است که آیا این منافع مشترک بین رژیم سیسی و کشور‌های خلیج فارس هنوز پابرجاست؟ ارزیابی این که آیا این منافع متقابل به اندازه کافی قابل توجه است که حمایت مالی و اقتصادی کشور‌های خلیج فارس از سیسی را توجیه کند بسیار مهم می‌باشد. می‌توان ادعا کرد که منافع کشور‌های حاشیه خلیج فارس در مصر در سالیان اخیر دستخوش تغییر شده است.

ممکن است عوامل متعددی در این تغییر رویکرد نقش داشته باشند. نخست آن که ممکن است کشور‌های خلیج فارس به دلیل تضعیف هرگونه مخالفت سیاسی و پراکندگی در چشم انداز سیاسی مصر دیگر تصور نکنند که خطر انقلاب یا قیام در مصر وجود دارد. این وضعیت را می‌توان تا حدی به سرکوب شدید و ترس اعمال شده توسط رژیم سیسی در دهه گذشته نسبت داد.

عدم مشارکت سیاسی و بی تفاوتی مردم مصر در نتیجه اعمال چنین سیاست‌هایی از سوی حکومت آن کشور ممکن است تهدید تصور شده انقلاب را کاهش داده باشد. علاوه بر این، مشغله مردم مصر در تامین نیاز‌های اساسی خود و عدم امید به تغییر در میان آنان نیز ممکن است عامل مهمی در این تغییر اولویت بوده باشد.

عامل دیگری که ممکن است در تغییر منافع کشور‌های خلیج فارس در مصر نقش داشته باشد کاهش تهدید ناشی از اخوان المسلمین است. این موضوع را می‌توان به ترکیبی از عوامل نسبت داد از جمله سرکوب‌های امنیتی هدفمندی که رژیم سیسی در طول سالیان متمادی انجام داده و شکاف‌هایی که آن گروه چه در داخل و چه در خارج تجربه کرده است. با توجه به این تحولات اخوان المسلمین به طور قابل توجهی تضعیف شده و مانند پیش از بهار عربی دیگر به عنوان یک تهدید مهم برای هیچ رژیمی در منطقه عربی قلمداد نمی‌شود.

سیسی ضعیف‌تر در نهایت، این امکان وجود دارد که کشور‌های حاشیه خلیج فارس گزینه‌های جایگزینی برای مقابله با ایران پیدا کرده باشند که ممکن است منجر به تغییر در منافع آنان در مصر شده باشد. این گزینه‌ها ممکن است ایجاد اتحاد با ایالات متحده و متحدان اش به ویژه اسرائیل و یا استفاده از گروه‌های نیابتی و شبه نظامیان مختلف در منطقه را شامل شوند. کشور‌های حاشیه خلیج فارس ممکن است به این گزینه‌ها به‌عنوان گزینه‌های مناسب‌تر یا ارجح‌تر به جای تکیه بر مصر به منظور به چالش کشیدن نفوذ ایران بنگرند.

این تغییر در منافع را می‌توان به تغییر چشم انداز سیاسی و استراتژیک منطقه و ارزیابی مجدد کشور‌های خلیج فارس از اولویت‌های امنیت ملی شان نسبت داد. با این وجود، در حالی که این نظریه که کشور‌های خلیج فارس رژیم سیسی را کنار خواهند گذاشت ممکن است منطقی به نظر برسد در نهایت هم چنان حدس و گمانه زنی محسوب می‌شود. علیرغم ناامیدی حامیان سیسی در خلیج فارس نسبت به او بعید به نظر می‌رسد که آنان او را رها کنند، زیرا او کماکان دارایی با ارزشی از نظر حفاظت از منافع آن کشور‌ها در مصر و منطقه محسوب می‌شود.

جایگزینی سیسی با فردی دیگر می‌تواند منجر به ایجاد وضعیت سردرگمی و هرج و مرج شود که بر کل منطقه تاثیر منفی خواهد گذاشت و در نهایت منافع کشور‌های حامی سیسی را تهدید خواهد کرد. سیسی ضعیف‌تر ممکن است هم چنان به‌عنوان یک گزینه ارجح در نظر گرفته شود، زیرا امکان حرف شنوی و استثمار بیش‌تر را برای دستیابی کشور‌های خلیج فارس به حداکثر منافع شان فراهم می‌سازد. بنابراین، در حالی که روابط بین کشور‌های خلیج فارس و رژیم سیسی ممکن است تیره باشد بعید به نظر می‌رسد که به طور کامل پایان یابد.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها