اما و اگر های تهدید جنجالی درباره تنگه هرمز
بستن تنگههرمز چه تبعات سیاسی و امنیتی برای ایران خواهد داشت؟
هرمز توسط سازمان ملل بهعنوان یک آبراه بینالمللی طبقهبندی شده است، به این معنی که اقدام نظامی بینالمللی برای باز نگه داشتن آن نهتنها مجاز است، بلکه انتظار میرود.
افزایش سطح تنش در روابط ایران و غرب هر روز ابعاد تازهای به خود میگیرد و هر طرف تلاش دارد تا با ابزارهایی که در دست دارد، طرف مقابل را عقب بنشاند. ایران در واکنش به چندین بسته تحریمی اتحادیه اروپا که آخرین بسته شامل پیشنهاد پارلمان اروپا برای قرار دادن سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی این اتحادیه است، تلاش میکند تا ابزارهای خود را به رخ قاره سبز بکشد. در همین راستا نیز بار دیگر شاهد هستیم موضوع پرتکرار «انسداد تنگه هرمز» بر زبان برخی چهرههای سیاسی و نمایندگان مجلس جاری شده است.
به گزارش روزنامه هم میهن، حسین شریعتمداری، بهعنوان یکی از حامیان و طرفداران اصلی بستن آبراه هرمز که بارها این پیشنهاد را برای مقابله با تحریمها و تهدیدهای غرب به مقامات کشور ارائه کرده، در آخرین اظهاراتش درباره این موضوع گفته است:«وحشت غرب از احتمال بسته شدن تنگه هرمز به وضوح حکایت از آن دارد که بستن تنگه هرمز به روی کشورهای حامی تروریستها در کشورمان، اولاً؛ قانونی است، ثانیاً؛ ایران توان انجام آن را دارد و ثالثا؛ کشورهای حامی اغتشاش و ترور در ایران را با شرایط شکننده و فلجکنندهای روبهرو خواهد کرد». پیشنهاد مدیرمسئول روزنامه کیهان همچنین شامل مصادره بخشی از اموال این کشتیهاست تا آسیبهای مالی واردشده به کشور جبران شود. نفر بعدی لیست زهرا شیخی، نماینده اصفهان است که در توئیتی پیشنهاد داده است تا از کشتیهای عبوری از تنگه هرمز عوارض بگیرند و تاکید کرده است که «جواب سیلی، سیلی است.» درحالیکه سیدنظام موسوی، سخنگوی هیئترئیسه مجلس تاکید کرده است، «طرحی مبنی بر بستن تنگه هرمز در دستور کار مجلس نیست»، اما شاید یکبار برای همیشه باید تبعات سیاسی و اقتصادی این اقدام احتمالی مشخص شود تا پرونده تهدید برای بستن یک آبراه بینالمللی که هیچ کشور حاشیه خلیجفارس حقی برای اعمال حاکمیت بر آن ندارد، بسته شود.
تهدید مشترک قبل و بعد از انقلاب
سال ۱۳۹۷، حسن روحانی رئیسجمهور وقت ایران در یک سخنرانی با اشاره به تهدید ایالاتمتحده مبنی بر اینکه ما نمیخواهیم ایران نفت صادر کند، گفت: «اگر نفت ایران صادر نشود، معنی ندارد نفت هیچ کشوری در منطقه صادر شود.» این اظهارات پیش از مطرح شدن مجدد این موضوع در مجلس شورای اسلامی، آخرین هشدار یک مقام رسمی جمهوری اسلامی ایران بهعنوان تهدیدی برای بستن تنگه هرمز تلقی میشود.
البته استفاده از بازدارندگی تهدید به بستن این آبراه که تقریبا یکسوم نفت صادراتی جهان از آن عبور میکند، به جمهوری اسلامی و تاریخ پس از انقلاب اسلامی محدود نیست. محمدرضا پهلوی نیز بارها در خصوص اهمیت این تنگه برای ایران و استفاده از استراتژی بازدارندگی در این رابطه تاکید داشته است.
هنگامی که انگلیس در سال ۱۹۷۱ نسبت به خروج نیروهای خود از خلیجفارس اقدام کرد، آخرین شاه ایران نیز تلاش کرد تا خلاء حضور نیروهای نظامی در این منطقه را پر کرده و نیروی دریایی ایران را در این منطقه مستقر کند. نیروهای ایرانی همچنین با استقرار در جزایر ابرموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، پیش از تاسیس کشور اماراتمتحدهعربی در توافقی با حاکم شارجه، مالکیت این جزایر را به دست گرفت. در همان سال یک مقاله در شیکاگو دیلی، تنگههرمز را «دری به سوی ثروتهای نفتی خلیجفارس» نامید و تاکید کرد با توجه به اینکه تقریباً هر ۱۵ دقیقه یک نفتکش از این تنگه عبور میکند، «هرکس صخرههای هرمز را در دست بگیرد، میتواند چرخهای تمام دنیا بهجز چرخهای روسیه و قاره آمریکا را متوقف کند.»
محمدرضا پهلوی در آن مقطع تلاش داشت تا حاکمیت کامل ایران بر تنگه هرمز را تثبیت کند و بههمین منظور نیز شروع به ساخت یک پایگاه دریایی جدید در بندرعباس کرد تا بتواند در زمان مقتضی از عنصر بستن تنگه هرمز بهعنوان یک عامل حفظ امنیت ایران استفاده کند. ایران در همان مقطع از عمان خواست تا در بازرسی کشتیهای عبوری از مبدا خلیجفارس همکاری داشته باشد. توجیه پهلوی برای تسلط کامل بر تنگههرمز، ضعف کشورهای عربی خلیجفارس و تهدید حضور نیروهای متخاصم در این آبراه بود.
شاه ایران حضور در جنگ ظفار و همراهی با عمان برای شکست شورشیان مارکسیست را نیز در چارچوب همین تهدید میدانست، چراکه معتقد بود به دست گرفتن کنترل تنگه هرمز توسط کسانی که شاه آنها را «افراد اشتباهی» خطاب میکرد، میتوانست فاجعهای همچون غرق شدن یک نفتکش و آلوده کردن خلیجفارس را به همراه داشته باشد. محمدرضا پهلوی همچنین تنگه هرمز را رگ ایران میدانست.
وقوع انقلاب اسلامی و آغاز تهاجم صدام به ایران سرآغاز فصل جدیدی در مطرح شدن مکرر نام تنگههرمز از سوی مقامات ایران بود و شاید یکی از نقاط مشترک حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی ایران را بتوان در اهمیت این آبراه و نوع استفاده از کارکرد آن دانست.
در آبان ۱۳۶۲، ایران تهدید کرد که اگر عراق از بمبافکنهای Super-Etendard که از فرانسه اجاره کرده بود علیه تأسیسات ایران استفاده کند، صادرات نفت از خلیجفارس را مسدود خواهد کرد. در واکنش به همین هشدار بود که عربستان در همان سال، ذخیرهسازی نفت در خارج از خلیجفارس در صورت وقوع چنین محاصرهای را آغاز کرد چراکه عملیاتی شدن تهدید ایران میتوانست سومین بحران نفتی جهان را ایجاد کند.
با این حال تهدید ایران نتوانست کارکرد مدنظر تهران را عملیاتی کند چراکه به باور تحلیلگران مسدود کردن تنگه هرمز بهمنزله توقف صادرات نفت کشوری بود که در میانه یک جنگ، نیاز مبرمی به فروش نفت خود بهعنوان تنها منبع درآمد داشت. البته در همان مقطع نیز عنوان شد که این تهدید در صورتی قابلیت اجرایی دارد که حملات عراق صادرات نفت ایران را متوقف کرده باشد و تهران چیزی برای از دست دادن نداشته باشد. سخنان آیتالله خامنهای در بهمنماه ۱۳۶۲، در زمان ریاستجمهوری مبنی بر اینکه «ما همیشه از ابتدا گفتهایم و خواهیم گفت تا زمانی که کشتیهای ما بتوانند از تنگه هرمز عبور کنند، با هیچکس کاری نمیکنیم.» اثبات همین تحلیل بود.
رونالد ریگان، رئیسجمهور ایالاتمتحده، در همان ماه در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: «بههیچوجه نمیتوانیم اجازه دهیم این کانال بسته شود.» رئیسجمهور ایران بار دیگر در شهریور ۱۳۶۴ و پس از ادعای صدام مبنی بر اینکه میتواند اهداف ایران را در خلیجفارس و همچنین در اعماق این کشور نابود کند، در سخنانی گفت: «اگر عراقیها با حملات، صادرات نفت ما را قطع کرد، تنگه هرمز را با تمام توان به روی همه کشورهای صادرکننده منطقه خواهیم بست.»
در پاسخ به همین تهدیدها و در پی نگرانی کشورهای عربی منطقه از مسدود شدن تنگه هرمز و آسیب وارد شده به یک نفتکش کویتی، آمریکاییها برای اولین بار در ۲۷ مهر ۱۳۶۶ با سپاه پاسداران در خلیجفارس درگیر شدند و پس از آن نیز در یک عملیات یکروزه در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷، یک ناوچه ایرانی را منهدم و یک ناوچه دیگر را فلج کرده و چند سرباز ایرانی را در این فرآیند بهشهادت رساندند.
همچنین در ۱۳ خرداد ۱۳۶۷، ناوشکن موشکی USSVincennes یک هواپیمای مسافربری غیرنظامی ایرانی را سرنگون کرد و ۲۹۰ غیرنظامی را بهشهادت رساند. هرچند واشنگتن ادعا کرد هویت این هواپیما را اشتباه تشخیص داده است اما پیام مشخص این اقدام به تهران یکی از عواملی است که منجر شد تا جنگ ۸ساله ایران و عراق چند هفته بعد با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل از سوی تهران به پایان برسد. ایران در اواخر دهه ۶۰ سه زیردریایی تهاجمی از روسیه خریداری کرد که هر کدام قادر به حمل ۱۸ اژدر و ۲۴ مین بودند. این اولین باری بود که کشوری در منطقه زیردریایی خریداری کرده بود و دریادار علی شمخانی، فرمانده وقت نیروی دریایی ایران، در یک سخنرانی در سال ۱۳۶۹ گفت که «ماموریت زیردریاییها کنترل تنگه هرمز است.»
در سال ۱۳۸۵، سردار یحیی رحیمصفوی در اظهاراتی عنوان کرد که ایران میتواند با بستن تنگه بر قدرتهای خارجی فشار بیاورد. فرمانده وقت سپاه پاسداران تاکید کرد، «تنگه هرمز نقطه کنترل و فشار اقتصادی بر مسیر انتقال انرژی برای آن دسته از قدرتهای خارجی است که ممکن است بخواهند امنیت منطقه را تضعیف کنند.»
محمدرضا رحیمی، معاون وقت رئیسجمهور ایران در آذرماه ۱۳۹۰ تهدید کرد، اگر تحریمهای غرب بر صادرات نفت ایران تأثیر بگذارد، این تنگه را خواهد بست. ایران همچنین آزمایشهای موشکی و رزمایشهای دریایی را آغاز کرد. سپس ناوهای جنگی آمریکا، بریتانیا و فرانسه در اقدامی آشکار به سمت خلیجفارس و دریای عرب رفتند تا تهران را از هرگونه اقدام احتمالی برای بستن تنگه بازدارند.
تبعات مسدود شدن تنگه هرمز
تنگه هرمز تنها مسیر آبی است که خلیجفارس را به دریاها و اقیانوسهای آزاد متصل میکند و نزدیک به یکسوم صادرات نفت از طریق این آبراه صورت میگیرد. در نتیجه ادعای بیراهی نیست اگر بگوییم انسداد آن توسط هر کشوری با فشار بر اقتصاد جهان، ائتلافی بینالمللی را علیه مسدودکننده ایجاد خواهد کرد. اما مسدود شدن احتمالی این تنگه بزرگترین آسیب را متوجه کدام کشور و اقتصاد میکند؟ چین، ژاپن، کرهجنوبی، هند و سایر کشورهای اقتصادی شرق آسیا، بزرگترین خریداران نفت خارجشده از خلیج فارس هستند. در سال ۲۰۱۸، حدود ۴۵ درصد و ۱۱ درصد از واردات نفت خام و گاز طبیعی چین به ترتیب از کشورهای حوزه خلیجفارس تامین شده است. در همان سال، ایالاتمتحده هیچ گاز طبیعی از خلیجفارس وارد نکرد و کمتر از ۲۰ درصد واردات نفت خام آمریکا از این منطقه بود. بنابراین، در مقایسه با ایالاتمتحده، چین بسیار بیشتر به نفت و گاز طبیعی که از طریق تنگه هرمز عبور میکند، وابسته است.
بخش عمده صادرات نفت عربستان سعودی بهعنوان بزرگترین صادر کننده نفت در جهان راهی کشورهای آسیایی میشود. چین با 88/1 میلیون بشکه در روز، ژاپن با 02/1 میلیون بشکه در روز، کرهجنوبی با 89/0میلیون بشکه در روز به ترتیب بزرگترین خریداران نفت سعودی هستند. پس از آن هند با 74/0 میلیون بشکه قرار دارد و ایالاتمتحده با 58/0 میلیون بشکه در روز، پنجمین خریدار این نفت است. ژاپن از وابستهترین کشورها به نفت وارداتی از خلیجفارس است و ۸۰ درصد از نیاز خود را از این منطقه تأمین میکند. کرهجنوبی نیز بخش عمدهای از نیاز نفتیاش را از خلیجفارس عبور میدهد.
با نگاهی گذرا به آمار و ارقامی فوقالذکر کاملا بدیهی به نظر میرسد که اقدام احتمالی ایران در مسدود کردن تنگه هرمز، بهغیر از تبعات امنیتی و سیاسیاش، مجموعهای از دوستان ایران را نیز نگران کرده و بهجای اینکه بهعنوان اهرم فشاری در زورآزمایی با غرب، مورد استفاده باشد، بر شدت، سرعت و حجم اجماع جهانی و بینالمللی علیه ایران خواهد افزود.
آیا ایران میتواند تنگه را ببندد؟
اما سوال این است که اگر تنگه هرمز تا این اندازه برای بازارهای انرژی جهان اهمیت دارد، چرا اغلب تحلیلگران نظامی امنیتی در خصوص تهدید ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز سکوت کردهاند و چندان توجهی به آن ندارند. شاید سادهترین پاسخ به این پرسش این باشد که افراد کمی هستند که معتقدند چنین تهدیدی بهطور موثر قابلیت عملی شدن دارد. عوامل متعددی بر توان ایران برای بستن تنگه هرمز تاثیر منفی میگذارد.
نخست اینکه هرمز توسط سازمان ملل بهعنوان یک آبراه بینالمللی طبقهبندی شده است، به این معنی که اقدام نظامی بینالمللی برای باز نگه داشتن آن نهتنها مجاز است، بلکه انتظار میرود. بنابراین در صورتیکه ایران دست به چنین اقدامی بزند این احتمال وجود دارد که شورای امنیت سازمان ملل متحد در نشستی فوری این مسئله را بررسی کرده و اقدام نظامی برای بازگشایی تنگه را مجاز بشمارد. این احتمال در حالی قابل طرح است که از نظر کنوانسیون های بین المللی (کنوانسیون 1958 ژنو و نیز کنوانسیون 1982 مونته گوبه که ایران در آن عضویت ندارد)، ظرفیت حقوقی لازم برای چنین اقدامی از سوی ایران وجود دارد.
دوم اینکه کانالهای کشتیرانی در واقع در سمت عمانی تنگه هرمز هستند، نه طرف ایرانی. بنابراین مسدود کردن این کانال مستلزم انجام عملیات نظامی و یا مینگذاری در سمت عمانی تنگه است که بدیهی است، چون تجاوز به آبهای سرزمینی عمان محسوب میشود. دلیل دیگر رجوع به تجربه تاریخی است که میگوید ایران قبلاً در طول جنگ ایران و عراق نشان داده است که نمیتواند این تنگه را بسته نگه دارد.
ایران در طول جنگ نفتکشها سعی کرد مانع از عبور و مرور نفتکشهای کشورهای عربی که به صدام در جنگ کمک میکردند، بشود، اما این تلاش نهتنها موفق نبود بلکه هزینههای بسیاری برای ایران بهدنبال داشت. مقامات نظامی آمریکا و اروپا نیز کموبیش گفتهاند که معتقد نیستند ایران بتواند این تنگه را برای مدت طولانی ببندد. با این حال، برخی از تحلیلگران میگویند ممکن است تعطیلی موقت ممکن باشد. تئودور کاراسیک، از موسسه تحلیل نظامی خاور نزدیک و خلیجفارس در دوبی تخمین میزند که این تنگه میتواند حداکثر برای 10 تا 15 روز بسته شود. او معتقد است که بهرغم حضور نظامی بینالمللی «قوی» در نزدیکی تنگه هرمز، ایران میتواند با حملات نامتقارن مشکلاتی ایجاد کند. کاراسیک میگوید: «این موضوع جای نگرانی دارد، به دلیل مسئله مینها و این واقعیت که توقف قایقهای انتحاری بسیار دشوار است. بنابراین اگر واقعاً بخواهند یک هفته تنگه را ببندند، موفق خواهند شد.» اما او نیز با تحلیلگران دیگر موافق است که ایران نمیتواند این تنگه را بسته نگه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید