یادداشت اختصاصی محسن بهاروند، سفیر پیشین ایران در انگلیس:
روانشناسی مذاکرات؛ عواقب پایان برجام قابل پیشبینی نیست
روزی که مرگ برجام اعلام شود هر یک از طرفها اقداماتی انجام خواهند داد که ممکن است صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی را با مخاطره روبه رو کند. برجام یک توافق عادی نیست که آثار لغو آن در حوزههای حقوقی و سیاسی محدود شود.
محسن بهاروند، دیپلمات و سفیر پیشین ایران در انگلیس در یادداشت اختصاصی برای اعتمادآنلاین درباره برجام نوشت:
برجام برای همه طرف های آن می تواند توافق مفیدی باشد. جز افرادی که اصولا به مذاکره، دیپلماسی و مصالحه در هر زمینهای اعتقاد ندارند، همه میدانند که برجام توافقی است که میتواند گره روابط پیچیده غرب و ایران را باز کند.
عدم اعتقاد به دیپلماسی و مصالحه، یک مسئله روانشناختی است که چرایی آن در جای دیگری قابل بررسی است.به نظر من نهایی شدن برجام بیش از آنکه موانع واقعی داشته باشد دچار مشکلات روانشناختی مذاکرهکنندگان و تاکتیکهای روانی برای پیروزی در مذاکرات است.
منظور از مشکلات روانشناختی آن دسته مشکلاتی است که طرفها اقداماتی انجام دهند که یا روحیه طرف مقابل را ضعیف کرده و او را وادار به امتیازدهی کنند یا اینکه افکار عمومی یا گروههای فشار آنها را تحت فشار قرار دادهاند که به لحاظ روحی و معادلات انتزاعی در ذهن خود، آمادگی انجام مذاکره و نهایی کردن توافق را ندارند.
طرفهای اروپایی و آمریکا از یک طرف و ایران از طرف دیگر دچار این حالت هستند.
خطر اصرار بر تاکتیکهای روانی در مذاکرات بینالمللی این است که ممکن است طرفها را در وضعیتی قرار دهد که بازگشت از آن بسیار سخت باشد. مسائلی مانند حیثیتی شدن مواضع، غرور ملی، مشروعیت ملی، دفاع از ارزشها و سایر مفاهیم مشابه، حوزههایی هستند که اصرار زیاد بر تاکتیکهای روانی طرفها را وارد آنها کرده و خروج از آنها را برای همگان دشوار میکند.
طرفهای غربی در یک تناقض آشکار با خود قرار گرفتهاند. آنها در حالیکه مرتب تکرار میکردند ایران بدنبال تولید سلاح هستهای است و بیش از ده سال است که زمان چند و چند هفته برای رسیدن به سلاح هستهای را برای ایران در نظر میگرفتند، ناگهان در چند ماه گذشته اعلام کردند که نهایی کردن برجام در دستور کار آنها نیست. بدون برجام اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی از سوی ایران خاتمه مییابد. یا نگرانی آنها بیهوده و ساختگی بود یا دستور کار دیگری دارند که به زودی روشن خواهد شد.
اما این موضع میتواند یک تاکتیک روانی برای فشار به ایران باشد. طرف غربی قصد دارد به ایران بگوید به هر قیمتی خواستار نهایی کردن برجام نیست لذا امتیاز بیشتر از آنچه که دادهام از ما طلب نکنید.
دومین دام انتزاعی که غرب در آن گرفتار شده است این است که در ناآرامیهای اخیر ایران و پس از شروع بحران در روابط روسیه و اوکراین، همه داشتههای خود را به میدان آورد تا از دولت ایران و روسیه با دو روش متفاوت مشروعیتزدایی کند. در رابطه با ایران مشروعیتزدایی ملی هدف بود و در رابطه با روسیه تمرکززدایی بینالمللی مورد نظر طرفهای غربی برجام بود. آنها در این زمینه دچار افراطیگری شدند اکنون بازگشت از آن مواضع برای آنها دشوار است و بر این تصور هستند که نشستن با ایران، روسیه و حتی چین بر سر یک میز نشسته و هرگونه به معنی این است که از مواضع قبلی خود عدول کردهاند و شاید دچار این توهم هستند که مذاکره آنها با سایرین به طرفهای مقابلشان مشروعیت میبخشد.
در ایران، آلمان، آمریکا و تا حدی انگلیس کمابیش دولتهای جدید و مذاکرهکنندگان جدیدی بر سر کار آمدهاند. معمولا دولتهای جدید سعی میکنند با انتقاد از سیاستها و رفتار دولت قبل از خود به مردمشان نشان دهند که سیاست جدیدی اتخاذ کرده و طرحی نو درانداختهاند.
رفتاری که آلمان در ارتباط با ایران در پیش گرفته است، نشانی از سیاستهای عقلایی و محاسبهگرانه آلمانیها در رابطه با ایران طی دهههای اخیر ندارد.
تظاهر آمریکا و انگلیس به بیاعتنایی به برجام و فاصله گرفتن از پراگماتیسم سیاسی توسط این دو کشور هم مایه تعجب و تاسف است.
ایران نیز دچار نوعی تصور ناواقعگرایانه شده بود. دولت جدید ایران ابتدا برجام را خسران مطلق میدانست ولی پس از مدتی بر این تصور بود که میتواند با اضافه کردن عناصر جدیدی بر توافق اولیه مدعی شود که تغییراتی در آن ایجاد کرده و با انتقادات گذشته خود از برجام در تناقض قرار نگرفته و در عین حال با پذیرش برجام با انتقاد طرفداران سنتی خود روبهرو نشده و باعث ریزش آنها نشود.
مذاکرهکنندگان ما کلمه «خوب» را به توافق اضافه و تلاش کردند بگویند به دنبال توافق خوب هستند. خوبی یک صفت نسبی است. «معشوق من است آنکه به نزدیک تو زشت است». همین یک کلمه باعث افزودن نکاتی در برجام شد که توافق را با تاخیر مواجه کرد.
ایران، از سوی دیگر با افزایش سطح غنیسازی و افزایش کیفیت و کمیت این فقره سعی داشت به طرف غربی بفهماند که فشارهای اقتصادی و سیاسی آنها حداقل بر توانایی هستهای ایران تاثیری ندارد، در نتیجه این اقدامات بیفایده و مذبوحانه است. تلاش برای تفهیم این نکته به طرفهای غربی اقداماتی در روی زمین بدنبال داشت که اکنون بازگشت از آن میتواند به عقبنشینی و خسارت به صنعت هستهای تلقی شود.
اما طرف غربی به جای عقبنشینی از مواضع خود، هر روز بر فشارهای خود افزوده و سعی میکند به ایران این پیام را بدهد که در مقابل اقدامات ایران حاضر به عقبنشینی نیست. در عین حال امید دارد که فشارهای اقتصادی نوعی انفجار از درون را در ایران ایجاد کند.
همه این محاسبات که گفته شد اشتباهات محاسباتی است. همانطور که غرب دچار محاسبات اشتباه میشود، کارشناسان ایرانی نیز از اینگونه خطاها مصون نیستند.
اشتباه اساسی همه طرفها این است که تاکتیکهای روانی را در سطح عموم به کار گرفتهاند. تاکتیکهای روانی در اتاق مذاکره کاربرد دارد. زمانی که این تاکتیکها عمومی و علنی و در سطح رسانهها مطرح میشود، امکان تبدیل آنها به تعهداتی ارزشی و اخلاقی بیشتر شده و بازگشت از آنها برای همه طرفها دشوار خواهد بود.
آنچه باعث نگرانی است این است که نهایی کردن برجام با تاخیری غیرموجه روبرو شده است. این تاخیر خطر لغو همیشگی برجام را افزایش داده و آن را به خط پایان بسیار نزدیک کرده است. پایان برجام یک اقدام سیاسی بی محابا و ماجراجویانه است که عواقب آن قابل پیش بینی نیست.
روزی که مرگ برجام اعلام شود هر یک از طرفها اقداماتی انجام خواهند داد که ممکن است صلح و امنیت منطقه ای و بین المللی را با مخاطره روبه رو کند. برجام یک توافق عادی نیست که آثار لغو آن در حوزه های حقوقی و سیاسی محدود شود.
باید به طرفهای غربی هشدار داد راهی که در پیش گرفته اند واقع گرایانه نیست. تجربه ما دیپلماتهای ایرانی از همتایان غربی خود همواره این بوده که آنها روشهای عملگرایانه و محاسبه گرایانه را بیش از سایرین بکار می گرفته اند. ولی روشی که از چند ماه پیش در مورد برجام برگزیده اند بیشتر انتزاعی و تاکتیکهای روانی است. این روش ممکن است نهایتا منجر به اعلان رسمی مرگ برجام شود که قطعا زیان همه طرفها در این اقدام خواهد بود.
به نظر من همه طرف ها پیام یکدیگر را دریافت کرده اند. عملیات روانی طرف ها اگر تاثیری می توانست بگذارد، گذاشته و استفاده از این تاکتیکها بیش از این موثر نیست. هر یک از طرفها فکر کند که می تواند پیش از برجام همه خواسته ها و اهداف برجامی و غیر برجامی خود را برآورده کرده و آنگاه برجام را نهایی کند یا دچار خطایی راهبردی شده یا راه خطایی در پیش گرفته که جز به تهدید و تخریب صلح و امنیت در منطقه و جهان ختم نخواهد شد.
همه طرف های درگیر این پرونده اکنون چیزی برای اعلام پیروزی دارند. ولی بزرگترین پیروزی برای طرفهای برجام و جامعه جهانی این است که صلح و امنیت با مخاطره جدی روبرو نشود. مصلحت همگان در تصمیمی عقلانی و راهبردی محاسبه گرانه است. موانع روانشناختی نهایی کردن توافق با یک اقدام عملی قابل فرو ریختن خواهد بود.
پیشنهاد من این است که اختلافات و رقابتهای موجود در صحنه بین المللی بجای خود محفوظ باشد، در عین حال وزرای خارجه ۵+۱ بدون انتظار نتیجه صرفا بعنوان یک اجلاس روتین و حتی غیر رسمی طرفهای برجام در وین در یک جلسه یکروزه حضور به هم برسانند. بهتر است این جلسه تنها یک دستور کار داشته باشد: خروج دیپلماسی از بن بست و نهایی کردن تاریخ اجلاس رسمی امضای نهایی کردن برجام.
دیدگاه تان را بنویسید