ابوالقاسم دلفی، سفیر پیشین ایران در فرانسه و دیپلمات
سرنوشت سیاست خارجی ایران به سرنوشت روسیه گره زده شد
اتفاقهایی که در ماههای گذشته در ایران رخ داد و ناآرامیها و اعتراضات مردمی که به وقوع پیوست، باعث تلقی ضعف داخلی ما در دنیا شد.
ابوالقاسم دلفی، سفیر پیشین ایران در فرانسه و دیپلمات در یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت:
شرایطی که جمهوری اسلامی ایران در فضای بینالمللی دارد، چندان مطلوب نیست. اتفاقاتی در دنیا رخ داده، به ویژه تجاوز نظامی روسیه به اوکراین، تبعاتی را به خصوص برای اروپا در پی داشته است. اروپای متحد در یکسال گذشته از این واقعه بسیار آسیب دیده است. بعد از جنگ جهانی دوم این یکی از موارد نادری است که جنگ در اروپا خودش را به این شکل نشان میدهد.
اگر این شرایط را مبنا قرار دهیم، این تصور وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران در کنار متجاوز قرار گرفته است. ما را متهم کردهاند که به روسیه کمک نظامی میکنیم، این کشور را به دلیل تجاوز محکوم نکردهایم و روابطمان به خصوص در حوزه دفاعی با این کشور ادامه دارد و خرید و فروش سلاح انجام میدهیم. متاسفانه ما با قاطعیت در مقابل این اتهامها و مطالبی که علیه ما مطرح میشود، واکنش نشان نمیدهیم.
امنیت، اقتصاد و منابع تامین انرژی اروپا به خطر افتاده است و ما هم بهزعم طرفهای غربی و اوکراینیها، نقش موثری داریم. این وضعیت ما را در تیررس این اتهامها قرار داده است یا باید از ایران رفع اتهام و رفع شبهه شود یا اینکه تبعاتی برای ما در پی دارد. تبعات این اتهامها به تدریج خودش را نشان میدهد.
اروپاییها درصدد هستند که اجازه ندهند روسیه در جنگ اوکراین پیروز شود و این سابقه پیش نیاید که روسیه از طریق نظامی بتواند به یک همسایه خود حمله و بخشهایی از خاک آن را اشغال کند. خطر و نهایت فشار علیه ما از این موضع وارد میشود. اروپاییها نه تنها میخواهند جلوی پیروزی نظامی روسیه را بگیرند، بلکه تدارک میبینند تا بعد از جنگ، متجاوز را تنبیه کنند و طبیعتا اگر ما هم با همین دست فرمان ادامه بدهیم، همین وضعیت برای ما هم به وجود میآید، چراکه ما کشور کمککننده به متجاوز معرفی میشویم.
به همین دلیل در حال حاضر روی ایران فشار وارد میکنند تا ما را از روسیه جدا کنند. اروپاییها هم میدانند کمکهای نظامی ما به روسیه که دارای بزرگترین ماشین جنگی دنیاست و بیشترین تسلیحات را دارد، تا چه اندازه میتواند موثر باشد، اما برای اینکه روسیه را از لحاظ سیاسی در انزوا قرار دهند، این موضوع برایشان اهمیت دارد که حامیان روسیه را از این کشور جدا کنند. در این اوضاع، شرایط روسیه در جنگ اوکراین است که تعیینکننده سرنوشت سیاست خارجی ما خواهد بود، یعنی ما ناخواسته سرنوشت سیاست خارجی خودمان را با سرنوشت روسیه در جنگ اوکراین گره زدهایم.
اینکه تا چه اندازه ما از این سیاست فشار آسیب میبینیم به متغیرهای دیگری هم بستگی دارد. همزمان با جنگ اوکراین، اوضاع داخلی ایران هم نسبت به گذشته متفاوت شده است. اتفاقهایی که در ماههای گذشته در ایران رخ داد و ناآرامیها و اعتراضات مردمی که به وقوع پیوست، باعث تلقی ضعف داخلی ما در دنیا شد. این ضعف داخلی همزمان باعث شد که اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور فعال شود.
مجموعه اینها در تلاش هستند که بهزعم خودشان به سمتی بروند که اپوزیسیون ایرانی از آن با عنوان رژیم چنج یا تغییر رژیم یاد میکنند. البته اروپاییها و امریکاییها علنی و به صراحت گفتهاند که دنبال تغییر نظام نیستند. هم سران اروپایی و هم سخنگویان دولت امریکا این موضوع را مورد تاکید قرار دادهاند.
بهرغم اینکه برخی مقامهای اروپایی با مدعیان رهبری اپوزیسیون خارج از کشور دیدار میکنند، اما تاکنون موضع علنی کشورهای غربی، تغییر نظام نبوده است. این موضوع نشاندهنده تفاوت وضعیت ایران با کشورهایی مانند سوریه یا ونزوئلاست. برای مثال زمانی که جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ شروع شد، هم اروپاییها و هم امریکاییها گفتند که بشار اسد باید برود. یکی از گرفتاریهایی که سوریها و بشار اسد در موضوع زلزله دارند، این است که هنوز دولت دمشق نتوانسته است مشروعیت بینالمللی خود را بازیابی کند.
تلاش و رویکرد سیاست غربیها به این سمت است که ما را به جایی ببرند که از اهرمهای قدرتمان نتوانیم به نحو مطلوب استفاده کنیم. شرایط داخلی ما تا اندازهای تضعیف شده و این مساله باعث شده است که در دنیا شرایط ما به گونهای شود که طرفهایی که در دنیا چه در منطقه و چه در بیرون منطقه منتظر بودند ما را در دنیا آچمز و خلع سلاح کنند، فعال شدهاند.
در منطقه اسراییلیها و اعرابی که مخالف ما بودند، ائتلاف بسیار جدی علیه ما شکل دادهاند. همه اینها نتیجه این است که طرفهای خارجی تصور میکنند محبوبیت و مقبولیت دولت در داخل کم شده است و بنابراین میتوانند فشار بیاورند تا تغییراتی در سیاستهای کلان کشور ایجاد کنند.
دیدگاه تان را بنویسید