اختصاصی «اعتمادآنلاین»:
روایت دردناک نیویورک تایمز از زمستان سخت افغانستان + تصاویر
نیاز محمد نوزادش را در پتو پیچیده و به سینه چسباند تا شاید حرارت بدن پدر، جان نوزادش را حفظ کند. صبح نشده بود که اشکها بر گونههای نوزادش یخ زده و بدنش سرد و سرد و سردتر شد.
سارا معصومی- صدها تن در افغانستان در اثر کاهش دمای هوا، جان خود را از دست دادهاند و این در حالی است که سوءتغذیه در این کشور بیداد میکند زیرا ممنوعیت جدید طالبان، کارکارمندان زن در نهادهای متخصص در توزیع کمکهای بینالمللی را با مشکل مواجه کردهاست.
زمانی که دمای هوا در ماه گذشته در روستای نیاز محمد به زیر صفر رسید، او که پدر سه فرزند بود برای گرم نگه داشتن خانوادهاش تلاش کرد. یک شب سرد، هر چوب و درختچه ای را که جمع کرده بود در اجاق چوبی کوچکشان انباشته کرد. او زبالههایی را که قابلیت اشتعال داشتند، جمعآوری کرد، پنجرهها را با برزنتهای پلاستیکی پوشاند و پسر 2 ماههاش را نزدیک سینهاش نگه داشت.
اما سرمای آن شب روستا بیرحم بود. صدای سوز سرد از شکاف های دیوار مانند یک سوت ممتد بود. سرما به سراسر اتاق رخنه کرد: نیاز محمد پنجره ها و دیوارها را پوشانده بود و در نهایت پتوی ضخیم قرمزی را دور بدن نوزادش که ناله میکرد، پوشاند. طولی نکشید که نوزاد در آغوشش ساکت شد. اشک هایش تبدیل به یخ شده و به صورتش چسبیدند. نوزاد تا صبح از دنیا رفته بود.
نیاز محمد 30 ساله، با تشریح جزئیات آن شب وحشتناک، به روزنامهنگاران نیویورک تایمز میگوید: «سرما او را از ماگرفت.»
(نوزاد پسر نیاز محمد شبی که از شدت سرما در آغوش پدر یخ زده و جان سپرد، این لباس را بر تن داشت.)
افغانستان گرفتار زمستانی است که هم مقامات افغان و هم مقامات گروه های امدادی آن را سخت ترین زمستان در بیش از یک دهه گذشته توصیف می کنند. این سرما میلیون ها نفر را که در حال حاضر از یک بحران انسانی رنج می برند، تحت شرایط بسیار سختی قرارداده است.
به گفته مقامات افغانستان تا روز دوشنبه، بیش از 200 نفر بر اثر یخزدگی جان خود را از دست داده اند و بیش از 225000 راس دام تنها در اثر سرما تلف شده اند. با توجه به اینکه کلینیکها و بیمارستانها در سراسر کشور با سیلی از مراجعان و بیماران روبه رو شدهاند، تلفات انسانی ناشی از سوء تغذیه، سایر بیماریها و صدمات در این آمار در نظرگرفته نشدهاست.
در حالی که افغانستان ده ها سال است که با بلایای طبیعی و ناامیدی اقتصادی دست و پنجه نرم میکند، کاهش دمای شدید زمستان امسال در شرایط سختتری رخ داده است. در اواخر ماه دسامبر، دولت طالبان زنان را از کار در اکثر سازمانهای کمکرسان محلی و بینالمللی منع کرد که باعث شد این سازمان ها و نهادها بسیاری از عملیاتها را به حالت تعلیق درآورند و این امر باعث قطع شدن راه نجات گروه های وابسته به این کمکها شد.
علیرغم هفته ها مذاکرات بین مقامات نهادها و سازمان های فعال در حوزه های بشردوستانه و نمایندگان طالبان، به نظر می رسد که رهبری ارشد طالبان تمایلی به لغو این ممنوعیت ندارد. این امر باعث شده است که جامعه مددکاری در مورد اینکه چگونه به این مساله یک واکنش اصولی نشان بدهد دچار تردید شدهاست: قطع کمک به میلیون ها نیازمند یا تلاش برای ادامه کار بدون حضور زنان در محل کارهای خود.
مقامات می گویند که وزارت مدیریت حوادث طبیعی افغانستان تلاش کرده تا این شکاف را پر کند و با سازمان های محلی همکاری می کند تا مقداری کمک های غذایی و نقدی به نیازمندان ارائه کند. اما این پاسخ به دلیل دشواری دسترسی به جوامع دوردست (برخی مناطق فقط با هلیکوپتر نظامی قابل دسترسی هستند) و تحریم های مالی دولت های خارجی با مشکل مواجه شده است.
در هفتههای اخیر، برخی از سازمانهای غیردولتی با مقامات محلی مذاکره کردهاند تا از این ممنوعیت مستثنی شده و به آنها اجازه دادهاند تا همکاری آنها با امدادگران زن در استانهای خاص ادامه پیدا کند. اما بسیاری از اهداکنندگان از پذیرش تبعیض مقامات علیه زنان که عملاً از اکثر جنبههای زندگی عمومی، تحصیل و اشتغال محروم شدهاند، خودداری کردهاند. به گفته دیپلماتها و کارکنان نهادهای بینالمللی در حوزه فعالیت های بشردوستانه، برخی بهویژه در میان کشورهای اروپایی، حتی بهطور خصوصی کاهش بیشتر کمکهای مالی برای افغانستان را در واکنش به این ممنوعیت بررسی میکنند.
کاهش موقت کمک ها قبلاً در سراسر افغانستان که پس از خروج نیروهای غربی در آگوست 2021، دچار بحران انسانی شد، رخ داده بود. اندکی پس از حضور طالبان در ارگ ریاست جمهوری ، تحریم ها بخش بانکی را فلج کرد، قیمت مواد غذایی افزایش یافت و بیمارستان ها پر از کودکان آسیب دیده از سوء تغذیه شد.
طبق گزارش سازمان ملل متحد، امروزه حدود نیمی از جمعیت 40 میلیونی افغانستان با درجات متفاوتی از ناامنی غذایی و سوتغذیه درگیر هستند. از این تعداد، شش میلیون نفر در آستانه قحطی قرار گرفتهاند.
در روستای نیاز محمد در شمال غرب افغانستان، دمای پایین هوا و سرما، زندگی مردمی را که برای زنده ماندن با مرگ دست و پنجه نرم میکردند با سختی بیشتر روبه رو و تقریبا ویران کردهاست. در مرکز شهرستان قادس حدوداً 4000 خانواده ساکن هستند که در خانههای کم ارتفاع و خشتی با کوچههای خاکی زندگی میکنند. این شهر بین تپههای بیابانی و کوههای پوشیده از برف قرار دارد.
در سالهای اخیر، این استان - یکی از فقیرترین استانهای کشور - گرفتار خشکسالی فلجکنندهای شده که مزارع را خشک و حیوانات را به سمت تلف شدن از گرسنگی برده است. زلزله سال گذشته افغانستان، تمام روستاهای این منطقه را با خاک یکسان کرد. پس از فروپاشی دولت اشرف غنی در افغانستان که تحت حمایت غرب بود، بسیاری از مردان این شهرستان در جستجوی کار به هرات یا به ایران رفتند. تعداد کمی از آنها کار مدنظر را یافتند.
شهرستان قادس با اولین موج سرما در ماه گذشته با شرایط بسیار سختی روبه رو شد. به گفته مدیر یکی از کلینیکهای این شهرستان، روزانه 500 بیمار مبتلا به ذات الریه یا سایر بیماریهای ناشی از سرماخوردگی به این کلینیک بهداشتی مراجعه کردند.
(تنها درمانگاه در شهرستان قادس مملو از موارد ذات الریه و سایر بیماری های مربوط به سرمای شدید است که بیشتر در میان کودکان شایع است و جان آنها را میگیرد.)
یکی از ساکنان به نام تازا گل، 50 ساله، سحرگاه از خانه بیرون زد تا شوهرش را که در برف گرفتار شده بود، پیدا کند. همسر تازا ساعتها قبل در راه یازگشت به خانه در برف مانده بود. زمانی که تازا او را یافت و مشغول کنار زدن برف از روی بدنش شد ، دید که یک دست و یک پا او به رنگ آبی مایل به سیاه درآمده است. همسر تازا ساعتی بعد جانش را ازدست داد.
(تازا گل، همسرش را بعد از اینکه یک شب برفی در راه بازگشت به خانه به زمین افتاده بود، پیدا کرد . بدن همسرش از شدت یخزدگی کبود شده بود. او در راه انتقال به بیمارستانی در هرات جان باخت.)
در یکی از روستاهای نزدیک به شهرستان قادس، گل قادیسی، 62 ساله، نزدیک به یک ماه ناامیدانه تلاش کرد تا از نوه یک ساله خود که دچار سرفه های بی امان شده بود، مراقبت کند. جاده ها آنقدر پر از برف بود که هیچ ماشینی نمی توانست آنها را به کلینیک یا بیمارستان برساند. او سرانجام توانست کودک را به شفاخانه منطقهای هرات جایی که بخش مراقبتهای ویژه کودکان توسط پزشکان بدون مرز اداره میشود، برساند. این شفاخانه مملو از جمعیت بود و به ازای هر تخت، دو یا سه کودک مریض وجود داشت. پزشکان به گل قادیسی گفتند که نوهاش بر اثر ذات الریه نزدیک به مرگ بوده و او در لحظه نود توانسته با انتقالش به بیمارستان جان او را نجات دهد .
گل قادیسی به روزنامه نگاران تایمز گفت: «این زمستان بدترین زمستانی بودکه تا به حال تجربه کرده ام.»
در جامعه افغانستان ، همپوشانی چند بحران اقتصادی، سوء تغذیه و آب و هوای بی رحمانه سرد، هر گونه احساس آرامش را از مردم گرفته است.
چمن گل، مادر30 ساله سه دختر میگوید: "ما خوشحال بودیم که جنگ تمام شده است، اما مشکل این است که اکنون پولی برای خرید غذا یا چوب برای گرم نگه داشتن خودمان نداریم." چمن گل میگوید که پسر او هفت سال پیش توسط سربازان دولت قبل کشته شد چرا که مدعی بودند او از طالبان حمایت کرده است. پسرش در زمان مرگ 12 ساله بود. دو سال بعد، شوهرش، نانآور خانواده، بر اثر اصابت گلوله زخمی شده و از کارافتاده شد.
چمن گل و خانوادهاش در خانهای با یک اتاق زندگی میکنند که در کنار یک تپه قرار دارد و ۱۰ دقیقه پیاده از خیابان اصلی شهر فاصله دارد. آنها کود دامی را که بیرون از خانه انباشته می شود در یک اجاق موقت برای تولید گرما می سوزانند. این خانه با تکههایی تزئین شده است که بچهها در طول سفر به شهر و در جستجوی چیزهایی برای سوزاندن پیدا کردند: یک بروشور تبلیغاتی متعلق به یک شرکت تلفن همراه، نقاشیهایی از یک کتاب راهنما برای مادران که کودکان را در حال جمعآوری آب از رودخانه و یک چاه نشان میدهد.
وقتی هوا سرد شد، بزرگان روستا سعی کردند برای خانواده چمن گل و سایر نیازمندان غذا ترتیب دهند. اما اکثر والدین در شهر آنقدر نان و برنج کم داشتند که از قبل تعداد وعده های غذایی خودشان را هم به حداقل رسانده بودند تا غذا به فرزندانشان برسد لذا چیزی برای تقسیم کردن با خانواده چمن گل نداشتند.
(غذایی که ساکنان روستایی در نزدیکی شهرستان قادس برای سیرکردن کودکان یک خانواده نیازمند برایشان فرستادهاند.)
چند روز پیش، شهر در حال آماده شدن برای موج جدید سرما بود. مردان تپه های مجاور را برای جمع کردن هرچه که بتوانند با آن خانههایشان را گرم کنند، گشته بودند. در هر خانواده افراد مسنتر سراسیمه به چوپانانی که با گله هایشان رفته بودند تلفن زدند و به آنها گفتند که برگردند چرا که کوه هایی که چوپان ها به امید یافتن خوراک برای دام هایشان به آنجا رفته بودند به زودی از برف تازه پوشیده خواهند شد.
بهاولدن رحیمی، یک چوپان 60 ساله وقتی زنگ هشدار را دریافت کرد در میانه مسیری شش روزه برای رسیدن به مراتعی بود که دام هایش بتوانند در آن دلی از عزا دربیاورند. رحیمی در آن روزها داستان چوپانی که چندی قبل در همین منطقه با گلهاش در برف گرفتار شده و تلف شده بود را بسیار شنیده بود پس تصمیم گرفت سریعا به خانه بازگردد.
او از سرمای آن شبها نجات یافته اما معتقد است که دیر یا زود جانش را از دست خواهد داد و فقط تحقق سرنوشتتش را به تاخیر انداخته است. رحیمی میگوید که غذایی برای خوردن ندارد و قیمت غذا هم در بازار محلی در ماه های اخیر بیش از دو برابر شدهاست. او دچار سرماخوردگی مزمنی شده که روز به روز بدتر می شد و 13 گوسفند از 80 گوسفندش تاکنون از سرما تلف شدهاند. او میگوید که خانواده اش رقمی حدود 3000 دلار ضرر کردهاند و شرایط بدتری هم در انتظار آنها است. رحیمی به نیویورک تایمز میگوید: «از دست دادن گوسفند، مانند از دست دادن یکی از اعضای خانواده است. گوسفندان تمام چیزی است که ما داریم.»
دیدگاه تان را بنویسید