پایان میانجی گری روسیه میان ایران و اسرائیل در سوریه
مسکو نه امکانات کافی و نه ارادهی سیاسی برای مهار تهران در سوریه را ندارد. آنچه برای ایران کافی است -و به نظر میرسد که تهران همین حالا هم به آن دست یافته- این است که روسیه به سادگی به ایران اجازه دهد برای خنثیکردن آزادی عمل اسرائیل در سوریه اقدام کند.
حمیدرضا عزیزی پژوهشگر مهمان در موسسه آلمانی امور بینالمللی و امنیت در برلین در یادداشتی در امواج میدیا به بررسی رابطه ایران و روسیه پس از آغاز جنگ اوکراین پرداخته است:
با گذشت یک سال از تهاجم روسیه به اوکراین، روابط مسکو با تهران وارد مرحلهی جدیدی شده که مشخصهی اصلیاش همکاری نزدیکتر دیپلماتیک و نظامی و همچنین توافقهایی برای تقویت روابط اقتصادی است.
با گسترش این روابط دوجانبه، بخش عمدهای از توجهات بینالمللی آنطور که گزارششده، بر استفادهی روسیه از پهپادهای ایرانی در اوکراین معطوف بوده است. و در سطح گستردهتر، بر مؤلفهی رو به رشد ضدغربی همکاریهای بین این دو کشور نیز تمرکز شده است. با این حال، یکی از زمینههای مهم این همکاری دوجانبه نسبتاً نادیده گرفته شده است: سوریه، جایی که ایران و روسیه در دههی گذشته دست به دست هم دادهاند تا از رژیم رئیسجمهور بشار اسد حمایت کنند.
در هفتههای اول تهاجم به اوکراین، گمانهزنیهایی وجود داشت مبنی بر اینکه نیاز روسیه به تمرکز بر عملیات و همچنین محدودیت ظرفیت دیپلماتیک و نظامی، عنصر رقابت با ایران در سوریه را برجسته میکند. بحث این بود که این شرایط فرصتی را برای تهران فراهم میکند تا برتری یابد. با این حال، نشانههایی وجود دارد که -مثلاً در حوزههای اقتصادی، نظامی و سیاسی گستردهتر- روابط تهران و مسکو در سوریه نیز دستخوش یک تحول کیفی شده است که مشخصهی آن هماهنگی دوجانبهی نزدیکتر است. نکتهی مهم این است که این روند در حال ظهور میتواند منجر به افزایش تنش بین ایران و اسرائیل در سوریه و فراتر از آن شود.
تغییر مجراهای ارتباطی
در ۳۰ بهمن، اسرائیل یک حملهی کمسابقه به یک منطقهی مسکونی در دمشق انجام داد. بنا بر گزارشها، هدف این حمله تأسیساتی بود که مقامات ایرانی در آن با همتایان سوری خود ملاقات میکردند تا در مورد توسعهی پهپادی یا قابلیتهای موشکی متحدان محلی ایران گفتگو کنند. گفته میشود که چندین سرباز سوری کشته شدهاند، در حالی که رسانههای دولتی در تهران تأکید کردهاند که هیچ شهروند ایرانی جان خود را از دست نداده است. گزارشهای دیگر حاکی از آن است که یک مهندس سوری و یک مقام ایرانی که "رده بالا نبود" در میان کشتهشدگان بودهاند. یک روز پس از این حادثه، ادعاهایی منتشر شد مبنی بر اینکه یک آژانس اطلاعات غربی به مقامات عراقی در مورد حملهی قریب الوقوع اطلاع داده که در نتیجه محل مورد نظر تخلیه شده است.
برای کسانی که تحولات نظامی در سوریه و به ویژه حملات اسرائیل به مواضع ادعایی مرتبط با ایران را دنبال میکنند، وجود مجراهای ارتباطی غیرمستقیم بین تهران و تلآویو خبر چندان جدیدی نیست. مقصود اسرائیل آن بوده است که بدون تحمیل هزینههای انسانی هنگفت که میتواند منجر به واکنش و تنشافزایی شود، مواضع مرتبط با ایران را که تهدیدهای بالقوه تلقی میشوند هدف قرار دهد. حملهی ۳۰ بهمن یک ویژگی بدیع آشکار در این زمینه داشت: اینکه به جای روسها که در سال های گذشته به طور سنتی مسئول انتقال پیامها و جلوگیری از تشدید تنش بین ایران و اسرائیل بودهاند، طبق گزارشها هشدار اولیه از طریق سرویس اطلاعاتی غربی و به واسطهی عراق مخابره شده است.
دو روز پس از این حملهی کمسابقه در دمشق گزارشی در رسانههای اسرائیلی منتشر شد که میتواند به درک تغییر آشکار رویکرد طرف اسرائیلی کمک کند. در این گزارش به نقل از سرویسهای اطلاعاتی غربی آمده است که یک کارشناس فناوری و ارتباطات وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران اخیراً برای انجام پروژههای نظامی مشترک با روسیه در سوریه، به این کشور سفر کرده است. بر اساس این گزارش، گمان میرود این پروژهها مربوط به توسعهی سامانههای راداری و شبکههای مخابراتی باشد.
مشخص نیست که آیا کارشناس وابسته به سپاه مورد ادعا، همان شهروند ایرانیای بوده که بنا بر گزارشها در حملهی ۳۰ بهمن کشته شده است یا خیر. به هر روی، همکاری مسکو و تهران برای توسعهی سامانههای راداری در سوریه بیسابقه خواهد بود.
تغییر در اولویتها
به طور سنتی، مشارکت ایران و روسیه در سوریه به عملیات مشترک علیه گروههای مسلح مخالف اسد محدود میشد. نیروهای تحت حمایت ایران و ارتش سوریه عملیات زمینی ترتیب میدادند، و روسیه پوشش هوایی را فراهم میکرد. به دلایل مختلف، مسکو از مدتها قبل برای گسترش همکاری نظامی با تهران در سوریه به ابعاد پیشرفتهتر، مردد بوده است. روسیه برای کاهش نگرانیهای اسرائیل و جلوگیری از تشدید تنشها، با ایدهی استقرار سامانههای دفاع هوایی ساخت ایران در این کشور مخالفت کرده است. اما به نظر میرسد که این اقتضائات در حال تغییر هستند.
روسیه از تابستان گذشته، به منظور تقویت دفاع هوایی خود در داخل، تغییراتی در استقرار سختافزارهای نظامی خود در سوریه ایجاد کرده است. طبق گزارشها، در مردادماه، مسکو مجموعهای از موشکهای ضدهوایی اس-۳۰۰ را که قبلاً در مصیاف مستقر بود، به یک بندر روس در نزدیکی کریمه منتقل کرد. همزمان، بنا بر گزارشها، تهران روی تقویت پدافند هوایی سوریه در مواجهه با حملات مکرر اسرائیل، از طریق سامانههای ایرانی کار میکند. علاوه بر این، گفته میشود که ایرانیها به سوریها در ارتقای آرایهی رادارشان کمک کردهاند.
با توجه به این مناسبات در حال تغییر و تحولات اخیر در سطح رسمی ایران، روسیه و سوریه، نشانههایی وجود دارد حاکی از آ که این تغییرات برخلاف میل مسکو رخ نمیدهد، بلکه اگر نه با هماهنگی، با رضایت مسکو صورت میگیرد.
در تاریخ ۵ اسفند، صداوسیمای ایران گزارش داد که برای ارائهی سامانههای پدافند هوایی، از جمله سامانهی ساخت داخل ۱۵ خرداد، تجهیزات جنگ الکترونیک و راداری، و موشک پدافند هوایی صیاد-۲، با سوریه قراردادی منعقد شده است. این توافق با وجود گرایش آشکار ضد اسرائیلیاش، با هیچ واکنشی از سوی روسیه مواجه نشد. این در حالی است که واکنش مسکو به حملهی ۳۰ بهمن اسرائیل شدید بود و از این حمله به عنوان "نقض فاحش" قوانین بینالمللی یاد کرد و از اسرائیل خواست که "از اقداماتی که با پیامدهای خطرناک برای کل منطقه همراه است خودداری کند."
چه خواهد شد؟
به نظر میرسد حداقل دو تحول عمده به تغییر رویکرد روسیه در افزایش نفوذ ایران بر پدافند هوایی و موشکی سوریه کمک کرده است.
از یک سو، اتکای خود مسکو به تهران برای تأمین پهپادهای مورد نیاز در جنگ اوکراین، امکان محدودکردن نفوذ ایران در سوریه را کاهش میدهد، حتی در صورتی که روسیه از مسیر فعلی اوضاع کاملاً راضی نباشد. همزمان، علیرغم تلاشهای اسرائیل برای جلوگیری از انزوای روسیه و در عین حال حمایت نظامی قابل توجه از اوکراین، مسکو به طور فزایندهای از موضع تلآویو در مورد جنگ اوکراین ناراضی است.
در ۲۷ بهمن، الی کوهن، وزیر امور خارجهی اسرائیل، در کییف با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، ملاقات کرد و وعده داد ۲۰۰ میلیون دلار وام برای استفادهی غیرنظامی و همچنین یک "سیستم هشدار اولیهی هوشمند" در برابر حملات موشکی ارائه کند. شایان ذکر است که زلنسکی در این دیدار تا آنجا پیش رفت که ایران را "دشمن مشترک" دو ملت خواند و انتظار میرود چنین اظهاراتی بهانهای بیشتر برای جمهوری اسلامی جهت تقویت همکاریهای نظامی با روسیه فراهم کند.
نکتهی اصلی این است که مسکو نه امکانات کافی و نه ارادهی سیاسی برای مهار تهران در سوریه را ندارد. با این حال، همچنان بعید مینماید که روسیه سامانههای دفاع هوایی خود را برای مقابله با حملات اسرائیل فعال کند، زیرا چنین اقدامی پیامدهای بلندمدتی برای روابط با تلآویو خواهد داشت. اما آنچه برای ایران کافی است -و به نظر میرسد که تهران همین حالا هم به آن دست یافته- این است که روسیه به سادگی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اجازه دهد برای خنثیکردن آزادی عمل اسرائیل در سوریه اقدام کند. به نظر میرسد که این تغییر است که باعث شده موقعیت روسیه به عنوان یک نیروی توانمند و قابل اعتماد برای تنشزدایی با ایران در نظر اسرائیل تضعیف شود.
با نگاه به آینده، از غیرمنتظرهبودن حملاتی مانند حادثهی ۳۰ بهمن کاسته میشود. از سوی دیگر، با مخالفت کمتر روسیه، ایران ممکن است در نهایت تصمیم بگیرد به حملات اسرائیل پاسخ دهد. اگر قرار باشد بار دیگر پای آتش جنگ به سوریه کشیده شود، احتمالاً جرقهی یک درگیری نظامی جدی بین ایران و اسرائیل آن را برخواهد افروخت.
دیدگاه تان را بنویسید