سید حسین ملائک، سفیر پیشین ایران در چین و تحلیلگر مسائل منطقه:
چین برای رابطه ما و عربستان یک محافظ یک بار مصرف است
در کل این بیانیه در سه جا عدم دخالت در امور داخلی مورد تاکید قرار گرفته که مشخصا به ما بر می گردد
سید حسین ملائک، سفیر پیشین ایران در چین و تحلیلگر مسائل منطقه در گفتوگو با سایت شفقنا به بررسی توافق پکن و قرار گرفتن ایران و عربستان سعودی در مسیر عادیسازی رابطه پرداخته است. بخشهایی از این گفتوگو به شرح زیر است:
- چین برای رابطه ما و عربستان یک محافظ یک بار مصرف است. تامین امنیت عربستان در درصدی بالایی حدود 80% توسط آمریکا و انگلیس است. جنس این تفاهم نامه از جنس تفاهم نامه های امنیتی دائمی نیست. این توافقنامه یک محموله ای است و همه استفاده اش را خواهند برد و بسیار لازم و به جا است ولی اینطور نیست که گسترده و امنیتی باشد.
- در کل این بیانیه در سه جا عدم دخالت در امور داخلی مورد تاکید قرار گرفته است که مشخصا به ما بر می گردد. در واقع این توافق نامه بالانس نیست و در جاهایی نشان می دهد که ایران مسائلی را پذیرفته است ولی اینکه چه چیزهایی پذیرفته شده است؟ این را نمی دانیم!
- برای ایران مهم بود که بن بست چندین ساله بین دو کشور که روابط را از نرم دیپلماتیک خارج کرده حل و فصل شود که این مساله را وارد نرم دیپلماتیک کردند تا اگر دعوایی وجود دارد در همان چهارچوب انجام شود. در این مورد هم گفته شده است حداکثر دو ماه و حال اینکه چه تحولاتی در این دو ماه صورت بگیرد، این محل سوال است و ابهاماتی در این نقطه وجود دارد اما این مساله غیر قابل کتمان است که چین کاری بسیار بزرگ انجام داد.
- اگر چین موجودیت این تفاهم را به عهده بگیرد و آن را از هر نوع صدماتی در آینده حفظ کند می توان گفت که چین بزرگترین اقدام خود ظرف بیست تا سی سال گذشته را در منطقه خاورمیانه انجام داده است. تقریبا می توان گفت چیزی شبیه به پیروزی آمریکا و اسرائیل در جریان قرارداد ابراهیم روی داده است و تحولی سیاسی در منطقه است.
- این توافق موضع عربستان را در برابر اسرائیل تقویت کرد. اسرائیل فشار می آورد و اظهار می کرد که تهدیدی به نام ایران وجود دارد و من می توانم این تهدید را برطرف کنم بنابراین ارتباط شما با من توازن قوای امنیتی در منطقه بوجود می آورد اما عربستان با این توافق نشان داد که به این تئوری اعتنای چندانی نکرد و خودش می تواند شرایط بهتری را در منطقه رقم بزند.
- این اقدام در چهارچوب نظریه آمریکا برای ثبات منطقه ای وجود داشته و این امر خلاف نظرات آمریکایی ها در ثبات منطقه ای خلیج فارس نیست. آن ها هم اعتقاد دارند که عربستان و ایران باید مشکلاتشان را حل کنند. اصولا دموکرات ها به این مساله بسیار معتقد هستند بحث این است که چه کسی این کار را کرده است؟ بخصوص که چین و آمریکا در یک شرایط رقابتی بالایی هستند و باید ببینیم آیا آمریکاییها نسبت به این قضیه احساس حسادت می کنند؟ احساس رقابت می کنند؟ احساس حمایت و کمک می کنند؟ یا احساس می کنند که اگر چین هم چنین کاری کرده است در اصل درست بودن کار اهمیت دارد که کار بسیار درست و خوبی بوده است و آمریکا از چنین تفاهمی صدمه نمی بیند.
- این نکته که توافق چه امتیازات و امکان های همکاری را از ایران می خواهد! این نکته محل سوال است ولی می دانیم که چینی ها تا دو هفته قبل در سازمان ملل به نفع عربستان و علیه حوثی ها رای دادند. شاید می توان اینطور گفت که چینی ها از ما خواسته اند به طرح صلحی که آنها دارند و عربستان از آنها درخواست کرده بپیوندیم و ما نتوانسته ایم به خواسته چینی ها نه بگوییم؛ این بدبینانه ترین نگاه به بالانس چینی ها است.
- من بعید می دانم این تفاهم نامه بعد از برقرار شدن روابط دو جانبه و باز شدن دو سفارتخانه و از سر گیری روابط دیپلماتیک بین دو کشور، باز هم قابل استناد باشد و چینی ها بخواهند داوری کنند. تا دو ماهی که روابط برقرار شود باید صبر کرد. من بعید می دانم تحولات یمن تحولاتی رادیکال باشد به طوری که عربستان بخواهد ادامه بدهد. بالانس نیروها در یمن مشخص شده است. حوثی ها نتوانسته اند مناطق نفتی را بگیرند و درصدی از حکومت و منابع در دست آن ها است و تا حد زیادی راه های سوق الجیشی در دست آنها است. این موضوع امتیازی در مذاکرات است که باید به دستآوردی تبدیل شود.
- اگر از زاویه کسی که می خواهد رفتار دولت ایران را مورد بررسی قرار بدهد صحبت کنیم باید بگوییم که جز مساله حج درباره هیچ مساله دیگری تحت فشار نبود و باید این مساله را حل و فصل می کرد اما به لحاظ ساحت سیاسی ایران که باید همه گرایش ها را بپوشاند، نظام سیاسی ایران به حل و فصل مساله عربستان نیاز داشت و باید این دشمنی از خصومتی نیزه به نیزه به مداری پایینتر می رفت و مدار سیاسی تر پیدا می کرد.
دیدگاه تان را بنویسید