اعتمادآنلاین گزارش میدهد
شیطان در جزئیات اجرای توافق ایران و عربستان است
چین برای یک پیروزی سریع دیپلماتیک، سیاست بی طرفی خود را به خطر انداخته است. سوال فعلی از دیدگاه چین این است که آیا در صورت شکست توافق، این کشور میتواند همچنان احترام همه طرف ها را حفظ کند یا خیر؟
نقش چین در توافق عربستان و ایران بسیار مهم است. با این حال، پکن ممکن است دیر یا زود متوجه شود که روابطش در منطقه تحت تاثیر شکست در اجرای این توافق قرار گرفته است. جمعه گذشته نقطه عطف مهمی در سیاست خاورمیانه بود. با امضای توافقنامه بین عربستان سعودی و ایران برای از سرگیری روابط دیپلماتیک و احترام به حاکمیت یکدیگر، نمی توان انکار کرد که تغییراتی رخ داده است. سوال این است: آیا این فضا ادامه خواهد داشت؟
به گزارش اعتمادآنلاین به نقل از المانیتور، جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی که از زمان انقلاب اسلامی ایران در بیش از چهار دهه پیش در یک رقابت شدید قرار گرفته اند، از سال 2016 پس از اعدام یک روحانی شیعه در عربستان سعودی و متعاقب آن یورش معترضان به سفارت عربستان در تهران، از یکدیگر دور و دورتر شدهاند. مرکز این رقابت، تمایل متضاد آنها برای شکل دادن به سیاست منطقه ای به میل خود است. بنابراین، این که دو کشور در نهایت توافق کردند سفارتخانه های خود را بازگشایی کنند و در جهت برقراری مجدد رابطه تلاش کنند، کار کوچکی نیست. پس از دورهای پی در پی مذاکرات به میزبانی عراق و عمان، به ویژه جالب است که توافق نهایی در پکن به دست آمد.
استراتژی موازنه چین در خاورمیانه
برای چین، این کار مثل همیشه و مسالهای عادی نیست. برای اطمینان از دسترسی قابل اعتماد به منابع انرژی متنوع، موفقیت طرح کمربند و جاده و داشتن فهرستی متنوع از دوستان با روابط با کیفیت متفاوت با غرب، روش عمل پکن از زمان انقلاب ایران تا حد زیادی ثابت بوده است: توسعه و حفظ روابط خوب با همه کشورهای منطقه بدون توجه به خصومت بین آنها.
در این سالها روابط دوجانبه چین با کشورهای این منطقه و ایران حتی در حوزههای بحث برانگیز شکوفا شده اما پکن از ایفای نقش فعال در مذاکرات صلح بین رقبای منطقه ای خودداری کردهبود. پرهیز از قرار گرفتن در معرض انتقاد، محور این استراتژی متعادل کننده و توازن بخش بوده است.
این استراتژی پکن در توازن بخشی به روابط باعث شده که چین در طول درگیری های دهه 1980 هم ایران و هم عراق را مسلح کند، از توسعه هسته ای ایران حمایت کند و سپس به دنبال فشار شدید واشنگتن در اواخر دهه 1990 ناگهان دست از این حمایت برداشته و به شرکای خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد در تحریم ایران به دلیل برنامه هسته ای اش بپیوندد. البته در این میان چین با دور زدن تحریمهای ایران سود هم کرد.
پکن که مشتاق توسعه و تقویت روابط خود با عربستان سعودی و ایران است، اغلب از اختلافات آنها دوری میکند. در واقع، شی جین پینگ، رئیس جمهور چین در طول سفر خود به خاورمیانه در سال 2016، تنها چند هفته پس از تنش در روابط دیپلماتیک عربستان و ایران، مطمئن شد که یک مشارکت استراتژیک جامع با هر دو کشور امضا می کند.
زمانی که از ژانگ مینگ، دستیار وزیر امور خارجه چین پرسیده شد که آیا چین میان ایران و عربستان میانجیگری خواهد کرد یا نه، او به سادگی گفت: «چین همیشه موضع متعادل و عادلانه ای اتخاذ کرده است». تنها هفت سال پیش، زمانی که شرایط سخت بود، چین حاضر نبود که بین دو شریک خود، مسائل را حل کند.
چشم انداز معامله
موضوع مهم در این بخش نهفته است. برقراری مجدد روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان بدون شک گامی در جهت درست برای تامین امنیت خاورمیانه است. با این حال، ریاض و تهران موانع متعددی دارند که اگر واقعاً امیدوار به تقویت روابط باشند، باید بر آنها غلبه کنند. درگیری در یمن از جمله چالشهایی است که باید با آنها مقابله کرد.
تام والش، محقق دکتری در دانشگاه دورهام و کارشناس روابط ایران و عربستان، در مورد موضوع یمن میگوید: «ایران از زمان آغاز جنگ در یمن به تدریج حمایت خود را از حوثی ها در یمن افزایش داده است. آنها را به عنوان دولت قانونی به رسمیت شناخته و از سفیر حوثی ها در تهران استقبال کرد.»
ایران از این رابطه در مذاکرات صلح استفاده کرده و البته همین مساله به ابزاری برای تشویق سعودی هم تبدیل شد. به احتمال زیاد ایران در یمن، کشوری که منافع ژئواستراتژیک قابل توجهی برای جمهوری اسلامی ندارد، امتیازاتی به سعودی خواهد داد. البته این نکته ای است که فقط زمان می تواند مشخص کند. در واقع، تنها زمان در همه این حوزههای کلیدی مورد بحث میان تهران و ریاض میتواند تکلیف را مشخص کند. اکثر ناظران بلندمدت روابط عربستان سعودی و ایران به درستی در مورد اینکه آیا دو طرف قادر خواهند بود روح توافق را به یک نزدیکی واقعی در روابط ترجمه کنند، تردید دارند. حتی اجتناب از درگیری بیشتر هرچند چالشی واقعی برای هر دو طرف به حساب میآید اما گامی در مسیر درست است.
نقش چین در آینده توافق
پرسش درباره نقش چین به عنوان واسطه این معامله یا شخص ثالث این است که آیا چین واقعا میتواند اجرای مفاد این توافق را تضمین کند یا خیر.
موضوع اول قابلیتها و توانایی چین است. برخلاف واشنگتن، تواناییهای پیشبینی قدرت چین بسیار محدود است. پکن با داشتن تنها پایگاه نظامی خارجی خود در جیبوتی، و بدون ساختار امنیتی قابل توجه در منطقه، قادر به اجرای توافق با استفاده از زور - یا تهدید - نخواهد بود. در حالی که همین فقدان قدرت نظامی با توجه به اینکه نشان دهنده تمایل واقعی چین برای اجتناب از مداخله در امور سایر کشورها است میتواند منبع قدرت نرم چین از نظر کشورهای منطقه باشد اما همزمان پکن نمی تواند از سرمایههای کلیدی در منطقه محافظت کند یا به تهدیدها پاسخ دهد. پکن همچنان در این زمینه به واشنگتن متکی است.
موضوع دوم و به مراتب مهم تر، موضوع تمایل در درگیر شدن بیشتر در این پرونده است. در صورت بروز خشونت یا تنش بعید است که چین نقشی بیشتر از بلندکردن سرش و نگاه کردن به مهلکه از دور ایفا کند. پکن چندین دهه تلاش دیپلماتیک برای ایجاد روابط خوب با همه کشورهای منطقه را در کارنامه خود دارد و بعید به نظر میرسد که با کنار زدن یک شریک به قیمت از دست دادن شریک دیگر، همه دستاوردها را به باد بدهد.
هم کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و هم ایران در رابطه با روابط چین با دیگری نارضایتیهایی دارند. بسیاری از تحلیلگران در عربستان سعودی از توافق 25 ساله چین با ایران در سال 2021 ناراضی هستند. همزمان مقامات ایرانی به دنبال بیانیه اخیر چین که موقعیت تهران را در سه جزیره مورد مناقشه در تنگه هرمز تضعیف کرد، عصبانی شدند.
مقامات پکن در مورد چالش هایی که در ایجاد توازن روابط با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایران با آن مواجه هستند، توهم ندارند. در واقع، پیشنهاد آنها برای میزبانی نشست بین رهبران شورای همکاری خلیج فارس و ایران در آینده گویای همین آگاهی آنها نسبت به این چالشها است. جالب است که پکن اکنون تصمیم دارد خود را در مرکز این ماجرا قرار دهد.
اساساً، این معامله به دو کشور منطقه ای (و در واقع دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس) مربوط است. اگر آنها به خوبی با این توپ در زمین شان بازی کنند، چین می تواند مدعی یک پیروزی بزرگ در دیپلماسی خاورمیانه باشد. اگر به احتمال زیاد، تنش ها دوباره ظاهر شود، پکن متوجه خواهد شد که بیش از حد خوشبین بوده است. تقریباً میتوان مطمئن بود که چین یا نخواهد و یا نتواند به عنوان ضامن معامله عمل کند. چین برای یک پیروزی سریع دیپلماتیک، سیاست بی طرفی خود را به خطر انداخته است. سوال فعلی از دیدگاه چین این است که آیا در صورت شکست توافق، این کشور میتواند همچنان احترام همه طرف ها را حفظ کند یا خیر؟
دیدگاه تان را بنویسید