کد خبر: 604789
|
۱۴۰۲/۰۱/۱۲ ۱۸:۱۰:۰۰
| |

چرا محمدبن سلمان به ایران روی خوش نشان داد؟

محمد بن سلمان با انطباق دادن خود با شرایط در حال تغییر به آینده عربستان سعودی نگاه کرده و تلاش می‌کند تا توازن قدرت گسترده‌تری را در خلیج فارس که در نهایت آنجا را آغازگر پسا آمریکایی می‌داند ایجاد کند.

چرا محمدبن سلمان به ایران روی خوش نشان داد؟
کد خبر: 604789
|
۱۴۰۲/۰۱/۱۲ ۱۸:۱۰:۰۰

کریستین کوتس اولریشسن؛ پژوهشگر مسائل خاورمیانه و استاد علوم سیاسی در موسسه سیاست عمومی بیکر در دانشگاه رایس است. او در پژوهش هایش به بررسی موقعیت در حال تغییر کشور‌های خلیج فارس در نظم جهانی و هم چنین ظهور چالش‌های بلند مدت و غیر نظامی برای امنیت منطقه پرداخته است.

به گزارش فرارو، او در تازه ترین نوشتارش در  آسیا تایمز نوشت:  این واقعیت که عربستان سعودی وارد یک توافق روابط حسنه با ایران شد و چین را برای میانجی‌گری آن انتخاب کرد برای بسیاری از ناظران بین‌المللی تعجب‌آور بود. این توافق که به طور رسمی بیانیه سه جانبه مشترک نامیده می‌شود در ۱۱ مارس در پکن امضا شد و روند احیای روابط دیپلماتیک بین ریاض و تهران را آغاز می‌کند.

این روابط در ژانویه ۲۰۱۶ میلادی پس از حمله معترضان به سفارت عربستان در ایران پس از اعدام "نمر النمر" روحانی برجسته شیعه سعودی که از رفتار عربستان با اقلیت شیعه خود انتقاد کرده بود قطع شد.

به‌عنوان تحلیلگر سیاست خارجی عربستان شاهد بوده‌ام که چگونه تصمیم پادشاهی سعودی برای تعامل با ایران و چین بخشی از تنوع بخشی گسترده‌تر در روابط بین‌المللی پادشاهی سعودی است که ظرف مدت یک دهه گذشته آشکار شده است. در نتیجه، از دید ناظران روند‌های ژئوپولیتیکی در عربستان سعودی و دیگر کشور‌های خلیج فارس توافق با میانجی‌گری چین در یک الگو قرار می‌گیرد.

سیاست خارجی عربستان سعودی از آنجایی که به طور جدی بخشی از اردوگاه ضد کمونیستی در طول جنگ سرد بود و ارتباط نزدیکی با شبکه‌های امنیتی منطقه‌ای تحت رهبری ایالات متحده در خلیج فارس داشت اکنون موضعی غیرمتعهد اتخاذ می‌کند که به طور فزاینده‌ای بر نحوه پیگیری منافع عربستان سعودی تاثیرگذار خواهد بود.

سعودی‌ها شراکت آمریکا را زیر سوال می‌برند

گفته می‌شود که روابط بین ایالات متحده و عربستان سعودی اغلب حول محور پویایی نفت در برابر امنیت می‌چرخد که در آن سعودی‌ها اولی و ایالات متحده دومی را فراهم می‌کنند. در واقع، روابط طیفی بسیار گسترده‌تر از آن را در برگرفته و پیچیده‌تر بوده که دوره‌هایی از افزایش تنش را نیز تجربه کرده که ناشی از رویداد‌هایی مانند مشارکت عربستان سعودی در تحریم نفتی اعراب در سال ۱۹۷۳ میلادی یا دخالت شهروندان سعودی در حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی بوده است.

با این وجود، از زمان آغاز بهار عربی در اوایل دهه ۲۰۱۰ میلادی روابط ایالات متحده و عربستان سعودی چه در ریاض و چه در واشنگتن بهم ریخته است. این تصور در میان رهبران خلیج فارس مبنی بر اینکه دولت اوباما "حسنی مبارک" رئیس‌جمهور سابق مصر را در جریان انقلاب در آن کشور در سال ۲۰۱۱ رها کرد آنان را به شدت متعجب ساخت. آنان ترسیدند که ایالات متحده چنین بلایی را بر سرشان آورد درست همان گونه که مبارک شریک قدیمی سه دهه‌ای خود را کنار گذاشت.

این امر با کنار گذاشتن کشور‌های حاشیه خلیج فارس از مذاکرات آمریکا با ایران در ابتدا در مذاکرات محرمانه دوجانبه در سال ۲۰۱۳ و متعاقبا به عنوان بخشی از چارچوب ۱+۵ اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد به اضافه آلمان که در توافق هسته‌ای ایران در سال ۲۰۱۵ میلادی به نقطه اوج خود رسید تشدید شد.

سپس در سال ۲۰۱۹ میلادی حمله موشکی و پهپادی به زیرساخت‌های نفتی عربستان به طور موقت نیمی از تولید آن کشور را از بین برد. انجام این حملات به طور ضمنی، اما نه هرگز به صورت رسمی به ایران نسبت داده شد.

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در واکنش به این اقدام اعلام کرد که این حمله به عربستان سعودی بوده و نه علیه ایالات متحده و بین منافع دو کشور تمایز قائل شد. اظهارات ترامپ و انفعال متعاقب آن موجی از شوک را در ریاض و دیگر پایتخت‌های خلیج فارس ایجاد کرد و رهبران منطقه زیر سوال بردن اعتبار ایالات متحده به عوان یک شریک منطقه‌ای قابل اعتماد را آغاز کردند.

سرانجام در سال ۲۰۲۱ میلادی ماهیت پر هرج و مرج خروج ایالات متحده از کابل، افغانستان صرفنظر از وضعیت واقعی باعث تقویت دیدگاه‌های ریشه دار در مورد جدایی ایالات متحده از خاورمیانه شد.

چرخش به سوی چین در حال شکوفایی

در مقابل این پس زمینه اعتراف عملگرایانه به آسیب‌پذیری‌های خود در برابر تنش‌های منطقه‌ای و جهانی و عدم اطمینان ریشه دار در مورد نقش ایالات متحده به عنوان یک شریک بلند مدت است که باعث شد عربستان سعودی شروع به گسترش روابط بین‌المللی خود با توجه ویژه به چین کند.

مقام‌های کشور‌های سراسر خلیج فارس باور دارند که چین به عنوان ابرقدرت اقتصادی و انرژی غالب در قرن بیست و یکم جایگزین ایالات متحده خواهد شد. برای بیش از یک دهه بخش عمده نفت و گاز شش پادشاهی خلیج فارس در مقادیری بسیار بیش‌تر از محموله‌هایی که از غرب به اروپا و امریکای شمالی صادر می‌شدند به سمت شرق و به کشور‌های آسیایی ارسال شده اند.

در نشانه‌ای دیگر از تعمیق روابط دوجانبه در دسامبر ۲۰۲۲ میلادی شی جین پینگ رئیس جمهور چین از عربستان سعودی بازدید به عمل آورد تا توافق نامه‌های سرمایه‌گذاری در ۳۴ بخش از انرژی سبز و فناوری اطلاعات گرفته تا ساخت و ساز و لجستیک را امضا کند.

حرکت به سوی آشتی با ایران

در همین حال، مذاکرات میان عربستان و ایران برای حصول توافق بیش از سه سال در جریان بوده است. این گفتگو‌ها پس از حملات نفتی سال ۲۰۱۹ میلادی آغاز شد و در ابتدا بر روی کاهش تنش‌های منطقه متمرکز بود. مقام‌های سعودی و ایرانی در فاصله سال‌های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ میلادی ۲۰۲۲ پنج دور گفتگو در عراق برگزار کردند تا بتوانند بر مسائلی که آنان را از یکدیگر جدا ساخته پل بزنند. این جلسات زمینه‌ساز توافق با میانجی‌گری چین در پکن شد.

گزارش‌ها حاکی از آن است که "ملک سلمان" پادشاه عربستان سعودی احتمالا در ماه رمضان ماه مقدس مسلمانان که از ۲۲ مارس آغاز شد "ابراهیم رئیسی" رئیس‌جمهور ایران را برای سفر به پادشاهی سعودی دعوت کرده است.

هرگونه دیداری از این دست نشان دهنده اراده سیاسی هر دو طرف به منظور فراتر رفتن از دو دهه کینه و رابطه تند و خصمانه است که پس از تهاجم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی رخ داد و مرحله اولیه نزدیکی عربستان و ایران در پایان قرن را محکوم به شکست ساخت.

اکنون، اما آشتی عربستان با ایران تلاش‌های آمریکا و اسرائیل به منظور تشدید انزوای بین المللی ایران را تضعیف می‌کند و با تمایل عربستان برای کاهش تنش‌های منطقه‌ای سازگار است.

این امر به ویژه در شرایطی که چشم انداز ۲۰۳۰ طرحی برای تنوع بخشیدن به اقتصاد عربستان فراتر از درآمد‌های نفتی به نیمه راه رسیده و اجرای پروژه‌های زیر ساختی و گردشگری مرتبط با محمد بن سلمان ولیعهد سعودی را آغاز می‌کند صادق است.

چشم انداز ۲۰۳۰ که در سال ۲۰۱۶ راه اندازی شد و تا حدی به دلیل نگرانی سرمایه گذاران در مورد ناامنی منطقه‌ای و سرریز آن به عربستان سعودی برای جذب سرمایه بین المللی با مشکل مواجه شده است.

اقدام متعادل کننده در مورد جنگ اوکراین

عدم تمایل عربستان سعودی به جانبداری در رقابت قدرت‌های بزرگ در واکنش‌های سیاسی به حمله روسیه به اوکراین نیز مشهود است. عربستان سعودی و هم چنین امارات متحده عربی در دوران رقابت‌های استراتژیک در مقابل فشار‌ها برای جانبداری مقاومت کرده اند.

یکی از مظاهر این اقدام متعادل تصمیم عربستان برای همکاری با روسیه در چارچوب گروه تولیدکنندگان نفت اوپک پلاس و همزمان تعامل با مقام‌های آمریکایی بر سر مسائل مربوط به تولید و قیمت نفت بوده است.

توافق عربستان با ایران و انتخاب چین به عنوان یک واسطه با تغییر عمیق‌تر در سیاست خارجی عربستان سعودی که مدتی مشهود بوده سازگار است. محمد بن سلمان با انطباق دادن خود با شرایط در حال تغییر به آینده عربستان سعودی نگاه کرده و تلاش می‌کند تا توازن قدرت گسترده‌تری را در خلیج فارس که در نهایت آنجا را آغازگر پسا آمریکایی می‌داند ایجاد نماید.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها