آیا تنش میان ایران و آذربایجان به نقطه بیبازگشت رسید؟
باکو و تهران تا زمان جنگ بین ارمنستان و آذربایجان بر سر ناگورنو-قرهباغ در سال ۱۳۹۹، از روابط نسبتاً پایداری برخوردار بودند. پیروزی نظامی باکو منجر به آن شد که این کشور کنترل مناطق مرزی با ایران را دوباره به دست بگیرد و موازنهی قوا در قفقاز جنوبی را تغییر داد.
طی ۱۸ ماه گذشته، تشدید تدریجی تنشهای میان جمهوری آذربایجان و ایران ادامه داشته است. ترکیبی از عللی همچون درگیریهای دیپلماتیک و مانورهای نظامی در امتداد مرز، روابط بین این دو کشور را رو به تیرگی برده است. از دید آذربایجان، مواضع ایران نسبت به مناطق جنوبی آن کشور خطرناک است، و تهران با نزدیکشدن باکو به رقبای منطقهای جمهوری اسلامی -به ویژه اسرائیل- سایهی تهدید را احساس میکند. بدون تغییر در این نسبتها، روابط میتواند بدتر شود و تنشها به طور مهارگسیختهای بالا بگیرد.
به گزارش امواج میدیا، روند وخامت و پیچیدگی این مناقشه، در مهر ۱۴۰۰ -تنها چند هفته بعد از روی کار آمدن ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران- پس از تنشها در پی مانورهای نظامی متقابل در مرز شروع شد. ایران رزمایشهایی را در استانهای شمالغربیاش، که عمدتاً محل زندگی آذریهاست، انجام داد، در حالی که آذربایجان مانورهای مشترکی را با پاکستان و ترکیه برگزار کرد. از آن زمان، برگزاری رزمایشها و عملیاتهای بیشتر در نزدیکی مرز، روابط دو کشور را در بوتهی آزمایش قرار داده است. همانطور که پیشتر در مطالب امواج.میدیا برجسته شده است، گفتمانهای رقابتی و ادعاهای بازپیوندخواهانه و الحاقگرایانه، هم از سوی آذربایجان و هم از سوی ایران در مورد اراضی داخل مرزهای یکدیگر، مزید بر علت تنشافزایی شده است.
پیکربندی جدید پس از درگیری
باکو و تهران تا زمان جنگ بین ارمنستان و آذربایجان بر سر ناگورنو-قرهباغ در سال ۱۳۹۹، از روابط نسبتاً پایداری برخوردار بودند. پیروزی نظامی باکو منجر به آن شد که این کشور کنترل مناطق مرزی با ایران را دوباره به دست بگیرد و موازنهی قوا در قفقاز جنوبی را تغییر داد. با احیای قدرت و قرار آذربایجان در منطقه، نفوذ تهران بر باکو کاهش یافت. در حالی که ایران تلاش کرده است تا با پیکربندی جدید در مرز شمال غربی خود و همچنین کاهش دسترسی به ارمنستان مقابله کند، برخی از آذربایجانیها تحت تأثیر ادعاهایی مبنی بر حمایت ایران از طرف مقابل در طول جنگ برانگیخته شدهاند.
رویارویی باکو و تهران به طور قابل توجهی تا سال ۱۴۰۱ افزایش داشت و منجر به آن شد که رسانههای ایرانی آذربایجان را به تبانی با دشمنان خود به ویژه اسرائیل متهم کنند. دو عامل اصلی چنین تصوری را در جمهوری اسلامی ایجاد کرده است.
اول، باکو در سر دارد که یک مسیر جدید حمل و نقل زمینی، به نام دالان زنگزور ایجاد کند. این مسیر که از طریق استان جنوبی سیونیک ارمنستان، آذربایجان را با منطقهی برونخاک خود، نخجوان، پیوند میدهد -و احتمالاً تا ترکیه هم گسترش مییابد- میتواند دسترسی مستقیم ایران به متحد دیرینهاش، ارمنستان را قطع کند.
دوم، آذربایجان در آبانماه لایحهی افتتاح سفارت در تلآویو را تصویب کرد و در دیماه اولین سفیر خود در اسرائیل را معرفی کرد. تلآویو از سال ۱۳۷۱ در باکو مقر داشته است، اما باکو قبلاً در همبستگی با فلسطینیها و تا حدی برای جلوگیری از برانگیختن خشم تهران از واکنش متقابل خودداری میکرد.
تصمیم مربوط به بازگشایی سفارت در حالی اتخاذ شد که تنشها بین جمهوری آذربایجان و ایران در ماههای مهر و آبان، به ویژه پس از آغاز مانورهای نظامی نیروهای ایرانی در نزدیکی مرز افزایش یافت. در موارد قبلی تشدید تنش در سال ۱۴۰۰، ایران از ترس حضور اسرائیل در مرز شمال غربی خود، به آذربایجان نسبت به روابط نزدیک نظامی با اسرائیل هشدار داده بود. اما محاسبات باکو تغییر کرد و تصمیم گرفت تعامل با تلآویو را به عنوان موازنهای در برابر موضع ضدآذربایجانی تهران عمیقتر کند. رهبران آذربایجان همچنین مشتاق مشارکت نظامی با اسرائیل برای دسترسی به فناوری پیشرفتهی صنایع دفاعی اسرائیل هستند.
روابط جدید منطقهای
مجموعهای از سفرهای دیپلماتیک به آذربایجان در مهرماه، نمایانگر الگوهای جدید روابط در منطقه است. بنی گانتز، وزیر وقت دفاع اسرائیل، در سفری غیرمنتظره به همراه هیئتی بلندپایه به باکو رفت. گانتز با الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، ژنرال ذاکر حسناف، همتای خود، و رئیس امنیت مرزی باکو دیدار کرد. اگرچه جزئیات دقیق این ملاقاتها مشخص نیست، گزارشهای مختلفی حاکی از آن است که همکاری امنیتی جدیدی مورد توافق قرار گرفته است. یک روز پس از سفر گانتز، فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر خارجهی عربستان سعودی، و خلوصی آکار، وزیر دفاع ترکیه، به آذربایجان رفتند
باکو در عین حال از گرمشدن روابط دیپلماتیک بین آنکارا و تلآویو حمایت کرده است. این اقدامات نشان میدهد که استراتژی امنیت ملی آذربایجان در حال حاضر مقابله با ایران از طریق پذیرش روابط با دیگر بازیگران تأثیرگذار منطقهای را در بر میگیرد. برای ایران -که احساس میکند در محاصرهی قدرتهای غیردوستانه که در حال نزدیکتر شدن به اسرائیل هستند قرار گرفته- محور نوظهور آذربایجان-اسرائیل-ترکیه در شمال غربی منبع نگرانی است.
این گرد و خاک در فعالیتهای دیپلماتیک همچنین نمایانگر محدودیتهای نفوذ ایران در قفقاز جنوبی پس از جنگ ۱۳۹۹ بر سر قرهباغ کوهستانی است. همانطور که امواج.میدیا پیشتر گزارش داده است، باکو در دورهی علیاف شاهد کاهش مداوم نقش تاریخی ایران در آذربایجان از طریق سیاستهای فرهنگی طرفدار ترکیه بوده است. و از زمان پیروزی نظامی باکو در قرهباغ، ایران با احتیاط تقویت روابط آذربایجان با اسرائیل و عربستان -برجستهترین رقبای منطقهایاش- و همچنین ترکیه را در نظر داشته است. ایران روابط گرمتری با ترکیه دارد اما با این وجود رقیب محسوب میشود.
نگاه ایران به ارمنستان
در واکنش به تغییر رویکرد آذربایجان، ایران بیشتر بر توسعهی روابط با ارمنستان، شریک دیرینهی خود تمرکز کرده است. تهران و ایروان در بحبوحهی کشمکشها و انزوای فزایندهی منطقهای، از یکدیگر حمایت تجاری و دیپلماتیک میکنند. در مهرماه، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجهی ایران، که در مراسم افتتاحیهی کنسولگری جدید در کاپان -مرکز استان سیونیک- حضور داشت، گفت: "ایران امنیت ارمنستان را امنیت منطقه میداند. سیاست ما احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی ارمنستان است."
در تیرماه، آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، نیز احتمالاً در اشاره به دالان نوپای زنگزور، "مخالفت" ایران با هر "سیاستی مبنی بر مسدودکردن مرز ایران و ارمنستان" را ابراز کرد. برخی از تحلیلگران ایرانی مدعی شدهاند که این مسیر بالقوه پروژهای تحت هدایت ناتو و تحت حمایت اسرائیل و ترکیه علیه منافع ایران است.
در واقع، اطمینانبخشی باکو مبنی بر اینکه این کریدور دسترسی به ایران از ارمنستان را مسدود نخواهد کرد، تهران را راضی نکرده است. علاوه بر مسائل امنیتی، جمهوری اسلامی نگران است که این مسیر بر تجارت رو به رشدش با ارمنستان و روسیه تأثیر منفی بگذارد. شایان ذکر است که تهران انتظار دارد اواخر سال میلادی جاری توافقنامهی تجارت آزاد با اتحادیهی اقتصادی اوراسیا، یک بلوک تجاری تحت رهبری مسکو، که در آن ایروان نقشی کلیدی ایفا میکند، را اجرا کند.
حمله در تهران
ایران با توجه به کاهش قدرت اهرم فشارش بر همسایهی شمال غربی خود از زمان جنگ قرهباغ کوهستانی، گزینههای کمی دارد که با آنها بتواند آذربایجان را خود همراه و همسو کند. روابط این دو کشور با حملهی روز ۷ بهمن به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران که در آن یک شهروند ایرانی مسلح به تفنگ جنگی، مسئول حفاظت سفارت را کشت و دو تن دیگر را مجروح کرد، تیرهتر شد.
مقامات ایرانی انگیزههای شخصی را دلیل این حمله ذکر کرده و اتهامات مربوط به هرگونه دخالت را رد کردهاند. اما بسیاری در آذربایجان این حادثه را یک عملیات مورد تأیید حکومت در انتقام از مشارکت رو به رشد باکو و تلآویو میدانند. فیلمهای منتشرشده از سوی دولت آذربایجان نشان میدهد ضارب لحظاتی قبل از حمله برای افسران پلیس ایران دست تکان میدهد که احساسات ضدایرانی را در این کشور به طرز چشمگیری افزایش داده است. با این وجود، در حالی که سخنگوی وزارت امور خارجهی آذربایجان این حادثه را یک "[حملهی] تروریستی سازمانیافته" خواند، باکو از اتهامزنی مستقیم به تهران خودداری کرده است.
جدالهای دیپلماتیک، رزمایش در مناطق مرزی و لفاظیهای خصمانه فضا را برای تعامل دیپلماتیک بین باکو و تهران محدود کرده است. علاوه بر این، با حمله به سفارت بیم آن میرود که این اوضاع به نقطهای بیبازگشت برسد و روابط دوجانبه که همین حالا هم ناآرام است با پیچیدگی بیشتر مواجه شود.
نه باکو و نه تهران نسبت به ترمیم روابط دوجانبه به این زودیها خوشبین نیستند. در پی حادثهی سفارت، رئیسجمهور رئیسی در تماسی با رئیسجمهور علیاف ابراز همدردی کرد. مقامات ارشد آذربایجان خواستار تحقیقات شفاف شدهاند و به صراحت اعلام کردهاند که این شرطی است برای بازگشایی سفارت که در حال حاضر تعطیل است.
با توجه به روابط تیره و مناسبات کنونی منطقه، باید در نظر داشت که هرگونه رویارویی میتواند سایر بازیگران منطقه مانند روسیه و ترکیه را نیز درگیر کند. بیش از هر زمان دیگری، خطر اشتباه محاسباتی و شکاف بیشتر بین این دو همسایه -به ضرر هر دو طرف- افزایش یافته است.
واقعیت حضور دهها میلیون تورک در ایران از نظر فارسهای بد ذات دور که نیست؟؟؟؟ما خود ازربایجانیم..ایران بفهم...دفاع از ازربایجان واحب شرعی است برای ما