«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
معنای توافق ایران و عربستان برای خلیجفارس و پاکستان
این توافق که با میانجیگری چین انجام شد، تأثیر گسترده ای بر منطقه عربی خلیج فارس، منطقه همسایه جنوب آسیا، به ویژه پاکستان و جهان به طور کلی دارد.
دکتر نعیم احمد، دانشیار و رئیس سابق گروه روابط بینالملل دانشگاه کراچی، در سایت شبکه جیو، از مهمترین و پرمخاطبترین شبکههای تصویری پاکستان، درباره توافق ایران و عربستان و تاثیر آن بر پاکستان نوشت: این توافق یک معامله برد-برد برای همه اعضای آن بود زیرا نماد پیروزی دیپلماتیک قابل توجه چین بر ایالات متحده است که متحد اصلی کشورهای عربی خلیج فارس محسوب میشود.
به گزارش اعتمادآنلاین، ایران و عربستان سعودی در 10 مارس، توافقی تاریخی برای احیای روابط دیپلماتیک و بازگشایی سفارتهای خود پس از سالها تنش امضا کردند. هر دو کشور همچنین توافق کردند که توافقنامههای همکاری امنیتی و اقتصادی امضاشده در سال 2001 را اجرا کنند.
روابط ایران و عربستان در سال 2016 زمانی رو به وخامت گذاشت که سعودی، شیخ باقر النمر یک روحانی برجسته شیعه را به اتهامات مرتبط با تروریسم اعدام کرد. در نتیجه معترضان ایرانی به سفارت عربستان در تهران حمله کردند. روابط دیپلماتیک دو کشور از آن زمان تاکنون به حالت تعلیق درآمده بود.
این توافق که با میانجیگری چین انجام شد، تاثیر گستردهای بر منطقه عربی خلیج فارس، منطقه همسایه جنوب آسیا، به ویژه پاکستان و جهان به طور کلی دارد، نه تنها از نظر نقش قاطعانه چین در سیاست جهانی در بحبوحه رقابت فزاینده این کشور با ایالات متحده بلکه از نظر تغییر اتحادهای منطقهای در منطقه خلیج فارس و همچنین مقابله با تهدید مشترک افراطگرایی مذهبی و تروریسم.
این قرارداد که در پکن امضا شد، یک توافق برد-برد برای همه اعضا از جمله چین، ایران و عربستان سعودی است. این نماد پیروزی دیپلماتیک قابل توجه چین بر ایالات متحده است که متحد اصلی کشورهای عربی خلیج فارس محسوب میشود. این نه تنها نشاندهنده بلوغ دیپلماسی چین برای تلاش برای صلح جهانی، بلکه نشاندهنده حضور این کشور در منطقه خلیجفارس در پی شکلگیری فزاینده این نگاه در میان کشورهای عربی منطقه درباره خروج آهسته آمریکا از خاورمیانه است.
اگرچه آمریکا از این اقدام استقبال و اعلام کرده که این اقدام به برقراری صلح در یمن منجر میشود- جایی که تهران و ریاض از طرفهای مخالف حمایت میکنند- با این حال همزمان نسبت به تعهد ایران به رعایت توافق نیز ابراز نگرانی کرده است.
علاوه بر این، نفوذ فزاینده چین در سیاست منطقه خلیج فارس احتمالاً نفوذ ایالات متحده و نه هژمونی آن را در منطقه خاورمیانه و فراتر از آن تحتالشعاع قرار خواهد داد. چین نیز مانند ایالات متحده نسبت به ثبات ژئواستراتژیک خاورمیانه که برای منافع اقتصادی آن حیاتی است، وسواس دارد.
هرچند چین ممکن است در موقعیتی نباشد که وضعیت موجود در منطقه عرب خلیج فارس را به چالش بکشد بلکه بیشتر به دنبال استخراج منافع اقتصادی است، به ویژه حصول اطمینان از انتقال ایمن محمولههای نفتی این کشور از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که فعلاً عمدتاً تحت سلطه آمریکا هستند.
با این حال، ورود آهسته و تدریجی چین ممکن است به منافع آمریکا در منطقه عرب خلیج فارس و فراتر از آن ضربه بزند؛ به عنوان مثال، برای ایالات متحده که سیاست منزوی کردن ایران را پیش برده است، این توافق مایه شرمساری بود زیرا نه تنها تهران را در امور منطقهای و بینالمللی فعال کرد بلکه برای چین نیز جایگاه محکمی در منطقه ایجاد کرد.
این امر زمانی آشکار شد که در فوریه امسال، چین میزبان ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، بود. شی جین پینگ، رئیسجمهور چین، بهوضوح بر حمایت چین از ایران در «حفاظت از حاکمیت ملی» و «مقاومت با یکجانبهگرایی و قلدری» تاکید کرد. رئیسجمهور چین همچنین بر «مشارکت سازنده» پکن در مذاکرات برای احیای برنامه جامع اقدام مشترک ۲۰۱۵ (برجام) تاکید کرد.
ایالات متحده در سال 2018 به طور یکجانبه از توافقنامه تحت دولت ترامپ خارج شد. از آن زمان، روند مذاکرات متوقف شده است. به طور مشابه، در دسامبر سال گذشته، رئیسجمهور چین از عربستان سعودی بازدید و یک توافقنامه مشارکت استراتژیک جامع با پادشاهی عربستان سعودی امضا کرد. او همچنین در اولین اجلاس سران چین و کشورهای عربی در سال 2022 و اجلاس چین و شورای همکاری خلیج فارس شرکت کرد و بیش از 30 توافقنامه انرژی و سرمایهگذاری را به امضا رساند. علاوه بر این، این معامله به ابتکار کمربند و جاده (BRI) کمک میکند، زیرا احتمال توسعه این پروژه در خاورمیانه نیز وجود دارد.
برای ایران، این توافق به پایان دادن به انزوای بینالمللی و منطقهای این کشور کمک خواهد کرد زیرا تهران برای اتمام برنامه هستهای خود با فشار شدید اسرائیل و آمریکا مواجه بوده است. اگرچه عربستان سعودی نیز نگرانیهای عمدهای در مورد برنامه هستهای ایران دارد، اما تضمینهای چین ممکن است نگرانیهای عربستان را برطرف کند.
علاوه بر این، یکی از تاثیرات عمده روابط دیپلماتیک رو به رشد عربستان سعودی و ایران، بر امور سیاسی داخلی ایران است، جایی که اعتراضهای بخشی از جامعه نسبت به اجباری بودن حجاب در جریان است. این توافق همچنین موضع حاکمیت در ایران را تقویت میکند زیرا ممکن است مداخلات عربستان در امور داخلی ایران کاهش یابد. به همین ترتیب، پیشبینی میشود چین میلیاردها دلار در ایران سرمایهگذاری و همچنین در توسعه بندر چابهار، که کوتاهترین مسیر به آسیای مرکزی را برای ایران فراهم میکند، کمک کند.
در مورد عربستان سعودی، چین به عنوان یک شریک استراتژیک جدید در میان بیاعتمادی فزاینده بین ریاض و واشنگتن به چشم همه آمده است. روابط عربستان و آمریکا زمانی به پایینترین سطح خود رسید که این کشور محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، را به دخالت مستقیم او در قتل جمال خاشقچی، روزنامهنگار سعودی، متهم کرد.
موضوع دیگری که باعث تیرگی روابط دو کشور شد، تولید نفت در پی جنگ روسیه و اوکراین بود. درخواست آمریکا برای افزایش تولید نفت به منظور حفظ قیمت جهانی نفت از سوی عربستان سعودی رد شد. در عوض، سعودیها تولید نفت را دو میلیون بشکه در روز کاهش دادند و این تصمیم را صرفاً به دلایل اقتصادی توجیه کردند. بنابراین، در نتیجه شکوفایی روابط عربستان و چین، اتکای ریاض به واشنگتن برای مسائل امنیتی ممکن است کاهش یابد. علاوه بر این، گرم شدن روابط با ایران همچنین به ولیعهد سهودی کمک میکند تا چشمانداز بلندپروازانه 2030 خود را، که صلح منطقهای پیشنیاز آن است، اجرا کند.
پاکستان بیشترین تاثیر را از احیای روابط دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی میگیرد. این کشور به گرمی از این اقدام استقبال کرده و همچنین امیدوار است این توافق به صلح و ثبات در منطقه کمک کند. پاکستان در حدود چهار دهه اخیر بیشترین بار رقابت ایدئولوژیک تهران-ریاض را تجربه کرده است.
از زمان انقلاب ایران در فوریه 1979، موج خشونتهای فرقهای نه تنها باعث تلفات هزاران نفر در پاکستان شد، بلکه جامعه پاکستان را به شدت در خطوط فرقهای تقسیم کرد. بنابراین، مشخص میشود که عادیسازی روابط بین دو رقیب منطقهای در خاورمیانه تاثیر مثبتی بر پاکستان خواهد گذاشت، جایی که هر دو کشور عربی خلیج فارس نیروهای نیابتیای دارند که پاکستان ادعا میکند در ارتکاب برخی خشونتهای فرقهای دست دارند.
علاوه بر این، فشار عربستان سعودی بر پاکستان کاهش مییابد زیرا پاکستان در دهههای اخیر میکوشد از این تصور که طرفدار عربستان سعودی و ضد ایران است دوری کند. پاکستان در جنگ یمن، که دولت عربستان سعودی علیه حوثیهای طرفدار ایران لشکرکشی کرد، بیطرف باقی ماند. از آن زمان، پاکستان برای تنشزدایی در منطقه خلیج فارس، نقش میانجی بین ایران و عربستان سعودی را ایفا میکند.
کاهش تنشها بین ایران و عربستان سعودی در منطقه خلیجفارس همچنین به پاکستان اطمینان میدهد تا به طور موثر بر گروههای افراطی و تروریستی خشن داخلی، به ویژه گروههای فرقهگرا و همچنین تحریک طالبان پاکستان که ارتباطهایی با داعش دارند، تمرکز کند.
اگرچه از سرگیری روابط دیپلماتیک بین دو رقیب اصلی- ایران و عربستان سعودی- نوید خوبی برای منطقه است، با این حال، این بدان معنا نیست که دو رقیب ایدئولوژیک راهحل نهایی و کاملی برای درگیریهای خود پیدا کردهاند یا به طور کامل به اختلافات خود پایان دادهاند. شکاف گسترده بیاعتمادی هنوز وجود دارد.
علاوه بر این، درگیریهای منطقهای مانند یمن، سوریه، عراق و لبنان که هر دو کشور فعالانه در آن مشارکت داشتهاند، هنوز به مذاکره گذاشته نشدهاند. با این حال، دو کشور باید به ارزش صلح در سناریو متغیر جهانی پی ببرند و برای رفع سوءتفاهمها و برقراری روابط دوستانه برای بهبود امنیت و ثبات منطقه با یکدیگر همکاری کنند.
دیدگاه تان را بنویسید