حسن بهشتیپور مطرح کرد؛
سرنوشت نامشخص برجام!
حسن بهشتیپور نوشت: دور تازهای از نبرد رسانهای میان دوطرف آغاز شده که مشخص نیست پایان آن چه سرنوشتی را برای احیای برجام شکل میدهد.
حسن بهشتی پور در یادداشتی با عنوان «برجام اقتصاد و توافق» در روزنامه تعادل نوشت: مناسبات ارتباطی ایران با کشورهای 1+4 و امریکا طی روزهای اخیر تحولات تازهای را از سر گذرانده است که گمان میکنم بیشتر در راستای فضاسازیهای رسانهای و برنامههای تبلیغاتی مورد نظر دو طرف بودهاند.
از یک طرف مرندی مشاور تیم مذاکرهکننده ایرانی دیروز اعلام کرد، ایران آماده است، بر اساس نقشه راهی که سال قبل ارایه شده بود به توافق برسد و از سوی دیگر هم مقامات امریکا اظهارات تازهای را در خصوص ضرورت استفاده از دیپلماسی و...طرح کردند.
در واقع دور تازهای از نبرد رسانهای میان دوطرف آغاز شده که مشخص نیست پایان آن چه سرنوشتی را برای احیای برجام شکل میدهد. معتقدم این اظهارات بیشتر رسانهای است و با واقعیتها انطباقی ندارد. مثلا اگر قرار بود، امریکاییها، چهارچوب سال قبل در خصوص توافق را قبول کنند، سال قبل توافق حاصل شده بود، اما برخی در ایران معتقدند که بایدن ملاحظات انتخاباتی دارد و فشار ایالات متحده مانع از تصمیمگیری بایدن میشود. اما واقع آن است که امریکا به دنبال یک توافق موقتی است که برای ایران جذاب نیست.
امریکا میخواهد بر اساس توافق موقت، بخشی از غنیسازی در ایران متوقف شود تا امریکا هم اجازه دهد، بخشی از داراییهای مسدودی ایران آزاد شود. این شیوه با مدلی که ایران به دنبال آن است، فاصله دارد. ایران میخواهد یک توافق همهجانبه صورت بگیرد چرا که میداند هر نوع توافق موقت باعث دوری سرمایهگذاران از ایران میشود. تجار و بازرگانان بینالمللی به دنبال ثبات در مناسبات ارتباطی ایران و غرب هستند و با توافق موقت حاضر به حضور در ایران و سرمایهگذاری نیستند. در این میان وزیر دفاع اسراییل هم در خصوص امکانات ایران برای تولید 5 بمب صحبت کرد که واقعا خندهدار است.
این اظهارات هم تبلیغاتی است، چرا که داشتن اورانیوم غنی شده به معنای تولید بمب نیست. فناوری ساخت بمب با فناوری غنیسازی متفاوت بوده و پیشرفتهتر است.اینگونه نیست که ایران تصمیم بگیرد، بمب تولید کند و بعد ناگهان بمب ظاهر شود. از سوی دیگر این روند نیازمند فضایی است که بمب احتمالی را ایمن نگه دارد، آزمایشهای خاصی نیاز دارد و... بنابراین اظهارات مقامات صهیونیستی بیشتر عملیات روانی است. اظهارات امریکاییها هم، چندان پایه و اساس محکمی ندارد. امریکا هرچند از ضرورت دیپلماسی صحبت میکند اما در عین حال میگوید، دیپلماسی چیزی است که من میگویم و شما هم باید آن را قبول کنید.
در ادامه هم میگوید اگر به دیپلماسی تحمیلی من نه بگویید، سر و کارتان با یک رژیم غیر منطقی و غاصب میافتد که مدام بر آتش نزاع در منطقه میکوبد. در واقع امریکا در حال استفاده ابزاری از اسراییل است تا به زعم خود ایران را بترساند.البته ایران هم دست آنها را خوانده و زیر بار حرف زور نمیرود. ایران میداند که باید در راستای منافع ملی خود تلاش کند و از طرف مقابل هراس نداشته باشد.البته این اظهارات به این معنا نیست که راه تقابل راه مناسبی است، طرف ایرانی باید ابتکارات و اقدامات جدیدی طراحی و اجرا کند.
ایران از یک طرف باید اقدامات تحریمی را در داخل کشور خنثی کند و از سوی دیگر ایدههای نوینی برای گفتوگوها ارایه کند. وقتی طرفهای غربی ببینند، تحریمهای اقتصادی علیه ایران اثر بخش نیست، بدون تردید در راهبردهایشان تجدید نظر خواهند کرد و سیاستهای تازهای را در پیش میگیرند. این رویکرد هنوز در ایران مشاهده نشده است، وقتی طرفهای مقابل میبینند نرخ ارز در ایران نوسانی است و باعث فشار مردم بر دولت میشود. از سوی دیگر شاخصهای اقتصادی مثل تورم و...هم مدام در فراز و نشیب است، طبیعی است که دست نگه دارند تا در آینده احتمالات مناسبتری برایشان ایجاد شود.
دیدگاه تان را بنویسید