کد خبر: 658845
|
۱۴۰۳/۰۲/۱۱ ۰۹:۱۵:۱۲
| |

ابوالفضل فاتح:

مقاومت و موجودیت، دو روی یک سکه‌اند؛ پاسخ ایران به اسرائیل را باید در قالب دکترین «مقاومت برای موجودیت» ارزیابی کرد

ابوالفضل فاتح نوشت: مقاومت و موجودیت، دو روی یک سکه‌اند؛ هیچ موجودیتی بدون مقاومت باقی نخواهد ماند. آنها که مقاومت مردم فلسطین را به سخره می‌گرفتند، حالا باید قانع شده باشند که تا پیش از شکل‌گیری واقعی مقاومت‌ها، فلسطین و نه تنها فلسطین که کل منطقه، فقط در حال عقب‌نشینی و از دست دادن و التماس بود و از آن روزی که اندیشه مقاومت شکل گرفت، فلسطین و منطقه هر روز به موجودیت خود نزدیک‌تر شد. ثمره هیچ مقاومتی فقط برای امروز نیست. مقاومت، بذر جنبش‌ها و موجودیت‌های آینده است.

مقاومت و موجودیت، دو روی یک سکه‌اند؛ پاسخ ایران به اسرائیل را باید در قالب دکترین «مقاومت برای موجودیت» ارزیابی کرد
کد خبر: 658845
|
۱۴۰۳/۰۲/۱۱ ۰۹:۱۵:۱۲

ابوالفضل فاتح طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: جامعه جمهور امریکا؟ چرا ساکت است؟ مگر نمی‌بیند که اسراییل در آستانه متهم شدن به جنایت است؟» این فراز برجسته مقاله اصلی جروزالم پست روز یک شنبه ۲۸ آوریل است که ملتمسانه از رییس‌جمهور امریکا می‌خواهد در مسیر دادگاه بین المللی مداخله کند و نگذارد حکم دستگیری نتانیاهو و دیگر رهبران اسراییل صادر شود. 

چه کسی هفت ماه پیش تصور می‌کرد که اسراییل به چنین روزگاری گرفتار شود؟ افکار عمومی جهان علیه آن شورش کند، خیابان‌های لندن و پاریس و برلین آوردگاه آزادیخواهی برای فلسطین شود، دانشگاه‌های کشوری که مهد حمایت از صهیونیسم است، علیه اسراییل قیام کند، اسراییل برای پیشگیری از صدور حکم دادگاه بین المللی به التماس بیفتد؟

اکثریت بالای دولت‌های جهان سوی دیگری بایستند و حامیان انگشت‌شمار اسراییل به دوگانگی و لکنت مبتلا شوند؟ و سیل سیاستمدارانی که در پساهفتم اکتبر راهی سرزمین‌های اشغالی شده بودند و هر کدام فریاد «من هم یک اسراییلی هستم» سر داده بودند، یک به یک آب شوند و حالا به صف منتقدان ولو ظاهری اسراییل بپیوندند و آزادی فلسطین، شعار هر جریان انسانی و اخلاقی جهان شود؟

آنچه آمد و اینکه پروژه 70 ساله صهیونیسم جهانی طی 7 ماه به چنین بن‌بستی کشیده شده و سقوط بهت‌آور قدرت نظامی، اطلاعاتی و رسانه‌ای اسراییل را شاهدیم محصول رنج مقدس و جوهره انسانی غزه است. برای نخستین بار حماسه شکوهمند و شاهکار مقاومت غزه در کنار نمایش وحشی‌گری غیر قابل تصور یک سیستم سیاسی و نظامی جعلی از دریچه تمام رسانه‌های جهان و در یک قاب به تصویر کشیده شد و هر گوشه عالم و هر جا که هنوز قلب با وجدانی می‌تپید را تحت تاثیر خود قرار داد.

غزه، دعوت عام به اردوگاه انسانیت و ارائه یک پرسش کوتاه بود؛ آیا اگر برای جریان یا اندیشه‌ای کمتر مهم است که چرا یک فلسطینی کشته می‌شود، نباید در فلسفه انسانی خود تجدید نظر کند؟ کشتار زنان و کودکان که بماند، هیچ اندیشه انسانی و معرفت بنیادی در جهان نمی‌تواند حتی رنج یک کودک را توجیه کند و اگر چنین کرد، آیا نباید در بنیاد‌های اخلاقی آن تردید شود؟ این همان بحرانی است که غرب با پشتیبانی‌های سیاسی و نظامی و صادرات جنایت به منطقه برای مدعیات حقوق بشری خود پدید آورد. 

از جمله داستان خیزش دانشگاه‌های امریکا که رکن حمایت از اسراییل بوده است، داستان مهم و تعیین کننده و نمونه‌ای از شکاف در افکار عمومی و افتادن پرده از مدعیات دروغین است و درباره آن باید بیشتر نوشت. همچنان که پیش‌تر درباره جنبش‌های پروگرسیو و خیزش نسل «زد» اروپا و امریکا بیان شد، این نسل به ویژه به مدد تکنولوژی ارتباطی دریافته است که بین آنچه در کتاب‌ها و مدارس آموخته و بین شعارهای حقوق بشری که برای کوچک‌ترین رنج سفیدها فریاد واانسانا سر می‌دهد با آنچه در سیاست نژادپرستانه حکومت‌هایش در این سوی عالم می‌بیند، فاصله‌ای بین زمین تا آسمان است.

بسیاری از این نسل، در 10 تا 20 سال آینده صاحب کرسی‌های علمی و اقتصادی و سیاسی شده و موجب تحولات مهمی در سیاست و فرهنگ غرب خواهند بود و از جمله انتظار می‌رود بر رویکرد غرب نسبت به ملت‌های دیگر و نوع حمایت از اسراییل تاثیرات مهمی بر جای بگذارند و لذا بعید است که دیگر اسراییل از چنین مصونیتی حتی در غرب برخوردار باشد. روند نظر سنجی‌ها در این هفت ماهه نیز گواه روشنی بر این ادعاست. 

آری، غزه با مقاومت و مظلومیت استثنایی خود در برابر جنایتکاری شبانه‌روزی و بی‌هدف اسراییل، جنبش بیداری جهان را موجب شد و قطب نمای همه جنبش‌های اخلاقی و انسانی شد. غزه با مقاومت خود در برابر گزاره غلط و تحمیلی «تاریخ را قدرتمندان می‌نویسند» گزاره درست «تاریخ را مقاومت مظلومان می‌نویسد»، قرار داد و موجودیت فلسطین را نه تنها به یک حق، بلکه به یک واقعیت دست یافتنی و نزدیک تبدیل ساخت. 

مقاومت و موجودیت، دو روی یک سکه‌اند؛ هیچ موجودیتی بدون مقاومت باقی نخواهد ماند. آنها که مقاومت مردم فلسطین را به سخره می‌گرفتند، حالا باید قانع شده باشند که تا پیش از شکل‌گیری واقعی مقاومت‌ها، فلسطین و نه تنها فلسطین که کل منطقه، فقط در حال عقب‌نشینی و از دست دادن و التماس بود و از آن روزی که اندیشه مقاومت شکل گرفت، فلسطین و منطقه هر روز به موجودیت خود نزدیک‌تر شد. ثمره هیچ مقاومتی فقط برای امروز نیست. مقاومت، بذر جنبش‌ها و موجودیت‌های آینده است. 

و از تحولات مهم در این هفت ماهه، پاسخ ایران به اسراییل در برابر جنایت کنسولگری در سوریه بود. آنان که پاسخ ایران به اسراییل را نیز در نمی‌یابند، خوب است از همین دریچه به موضوع بنگرند. صرف نظر از هر گرایش سیاسی، این پاسخ را می‌توان در قالب دکترینی که باید نامش را «مقاومت برای موجودیت» گذاشت ارزیابی کرد که ریشه در ارزش‌ها و پیامدهای بازدارنده دفاع مقدس دارد و ماهیتا، دارای پیامدهای مهم برای منطقه و استقلال میهن خواهد بود.

در کشاکش همان روزها، به عینه از زبان مردم کوچه و بازار و برخی نخبگان منطقه نیز شنیدم که پاسخ نظامی ایران را حساب شده، نخستین قدرت‌نمایی واقعی یک کشور مسلمان در برابر اسراییل و دفاع از مظلومیت فلسطین می‌دانستند و ابراز می‌داشتند که ایران تنها کشوری است که در برابر این ستم با همه هزینه‌ها ایستاده است. چنین رخداد مهمی ناشی از قدرت درون بنیاد کشور است که به مرحله تولید رسیده است.

علاوه بر آن می‌دانیم که بین قدرتمند بودن و تولید قدرت تفاوت است. به‌ طور مثال، اسراییل یا عربستان به لحاظ ابزار نظامی با خرید یا دریافت سلاح‌های پیشرفته ظاهرا قدرتمندند، اما اگر حمایت‌ها از آنها فروکاهد، سرنوشت آنها در برابر یک تهاجم سخت مبهم خواهد بود چرا که قدرت آنها درون بنیاد نیست. اما ایران نه تنها خود دارای قدرت نظامی درون بنیاد است و می‌تواند بدون حمایت قدرت‌های دیگر ایستادگی کند، بلکه توان آن را به لحاظ ایدئولوژیک و نظامی یافته است که تولید قدرت کند و دیگران را نیز قدرتمند سازد، همان‌گونه که در لبنان یا فلسطین شاهد هستیم و این نکته بسیار مهمی است. 

و البته یک افسوس هم باقی می‌ماند؛ با خود می‌اندیشم ایرانی که می‌تواند نه تنها به لحاظ نظامی قدرتمند باشد بلکه می‌تواند تولید قدرت فکری و نظامی کند و همپیمانانی را با خود پیوند بدهد و از جمله مردمی چون مردم یمن را که فقیر‌ترین ملت‌های جهانند، چنان به لحاظ خودباوری فکری و توانمندی نظامی قدرتمند سازد که امریکا و انگلیس را در تنگه عدن دچار سردرگمی کنند و ایرانی که می‌تواند چنان پاسخ استراتژیکی را به اسراییل طراحی کند که بسیاری از ملت‌های منطقه را به شعف وادارد و قدرت بازدارندگی خود را به رخ بکشد و موجودیت خود را تضمین کند و ایرانی که در بی‌اعتباری و دروغگویی بسیاری از دول مسلمان، حامی درجه اول فلسطینی است که شعار آزادیخواهان عالم است، چگونه است که در عرصه سیاست‌های داخلی و کسب رضایت مردم از حکمت و نخبگی استراتژیک به دور افتاده است؟ 

فراموش نکنیم، همچنان که دوگانگی‌های غرب و یا هر تصویر از خشونت‌های دانشگاه‌های امریکا، حاکمیت‌های لیبرال دموکراسی را با پرسش‌های جدی مواجه می‌سازد، در ایران نیز وضعیت شکاف طبقاتی و فساد و ویژه‌خواری و احکام سنگین دادگاه‌ها و زندانی کردن نخبگان و تصاویر خشونت‌های خیابانی، شعارها و مدعیات رهبران کشور را با پرسش‌های اساسی مواجه می‌سازد.  در دورانی که ۳۳ سال پس از فروپاشی نظام کمونیستی شوروی و در تحولات اخیر منطقه پرده ایدئولوژی‌های شرق و غرب فرو افتاده «نه شرقی و نه غربی بودن» برای هر انسان، خود مفهومی از آزاد و آزاده بودن است. در چنین دورانی اسلام و تشیع می‌توانستند و می‌توانند با تکیه بر جوهره و ارزش‌های انسانی، اخلاقی، عقلانی و اعتدال و معنویت خود قدعلم کنند و پیام‌های روشنی برای بشریت داشته باشند.

و ایران نیز می‌توانست و می‌تواند در کنار حمایت از جنبش آزادی و سرنوشت فلسطین، در عرصه داخلی یک سیستم مردم‌سالار حداکثری را تجربه و معرفی کند و حق سرنوشت مردم خود را نیز به واقع و کمال به رسمیت بشناسد و الگویی برای منطقه باشد.

افسوس دارد که به دلیل عملکردها و تضادها و تحکم‌ها و بی‌قانونی‌ها و افراط و تفریط‌ها، نتوانسته‌ایم به چنین الگویی نزدیک شویم و اینجاست که هفت ماه پس از هفت اکتبر، در حالی که نسل جوان جهان به پا خاسته و غزه شاهد جوانه زدن ثمرات مقاومت خویش است، و در حالی که دل‌های جوانان ذاتا با مظلوم است، هنوز بخشی از نسل جوان ما گویی در تردید خود مانده‌اند و متاسفانه آن مقاومت تاریخی را بخشی از سربلندی و موجودیت خود اعلام نمی‌کنند. حال آنکه مقاومت و آزادی فلسطین، موجودیت و آزادی بشریت از یک رنج جهانی است و هر انسان و جنبش آزادیخواه و هر حاکمیت سیاسی در آینده با میزان قرابت خود با این تحول قرن سنجیده خواهد شد.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها