«اعتمادآنلاین» بررسی میکند:
نتانیاهو مجبور به انتخاب بین بد و بدتر شده است
در زمان تهیه این نوشتار، رسانهها از عقبنشینی بنیامین نتانیاهو در مقابل خواست اعضای کابینه جنگ و اعطای اختیارات بیشتر به تیم مذاکرهکننده اسرائیلی برای مبادله اسرا خبر دادهاند.
سید عماد حسینی- در زمان تهیه این نوشتار، رسانهها از عقبنشینی بنیامین نتانیاهو در مقابل خواست اعضای کابینه جنگ و اعطای اختیارات بیشتر به تیم مذاکرهکننده اسرائیلی برای مبادله اسرا خبر دادهاند.
این عقبنشینی بعد از آن صورت گرفت که تساحی هنگبی رئیس شورای امنیت داخلی اسرائیل به ناکامی ارتش این رژیم در دستیابی به اهداف اعلامشده اعتراف کرد و قبل از آن نیز جیک سالیوان مشاور امنیت کاخ سفید برای چندمین بار عازم سرزمینهای اشغالی شده بود تا در مورد دو محور اصلی صلح با عربستان و پایان جنگ در غزه به رایزنی بپردازد.
روزنامه هاآرتس چند روز پیش و در توصیف شرایط اسرائیل در جنگ غزه آن را گرفتاری در شنزار توصیف کرده بود، که به معنایی واضحتر گیر کردن در باتلاقی است که امکان خروج با پیروزی قاطع از آن وجود ندارد.
امروز در حالی اسرائیل همچنان برای تحقق سه هدف خود دست و پا میزند که گفته میشود، ضلع چهارمی هم به این چالش اضافه شده و آن سرنوشت نوار غزه در فردای پایان جنگ است.
این مساله زمانی اهمیت بیشتری به خود میگیرد که به گفته کارشناسان اسرائیلی در صورت اداره نوار غزه توسط ارتش اسرائیل، تلآویو باید سالانه حدود ۲۰ میلیارد شیکل (۵.۴ میلیارد دلار) برای آن بودجه کنار بگذارد.
البته این هزینه صرفاً موارد اقتصادی آن را پوشش میدهد و به طور حتم تلفاتی را که به طور حتم بر اثر عملیات گروههای مقاومت فلسطینی علیه نیروهای اسرائیلی مستقر در نوار غزه وارد خواهند کرد شامل نمیشود.
شاید همین بنبست در رسیدن به اهداف سهگانه و پیچیدگیهای مربوط به مورد چهارم باشد که باعث شده است بسیاری از بازیگران اصلی اتاق جنگ اسرائیل دیگر ساز خود را همنوا با بنیامین نتانیاهو کوک نکنند و از وزیر جنگ گرفته تا رئیس ستاد ارتش، روسای سرویسهای اطلاعاتی و اعضای ائتلاف جنگ همچون گانتس همگی سعی در کشیدن دامن خود از منجلاب شکست در نوار غزه و انتقال تمام مسئولیت به دوش نتانیاهو هستند.
امروز نتانیاهو بعد از گذشت هشت ماه و اندی از جنگ در نوار غزه در نقطهای ایستاده است که هیچکس؛ شاید حتی بن گویر و اسموتریچ، هم آرزو نمیکنند جای او باشند.
به گفته کارشناسان، روند جنگ نشان میدهد که ادامه آن چندان به نفع اسرائیل نخواهد بود، توقف جنگ هم به معنای شکست اسرائیل خواهد بود، ابقای غزه در همین شرایط موجود به معنای پیروزی حماس است و سپردن آن هم مساله پیچیدهای است که شاخصهای مختلفی را باید در آن دخیل کرده و ورود هر یک از شاخصها میتواند منجر به خروج طیفی از ائتلاف حاکم و سقوط کابینه شود.
همانطور که گفته شد، ادامه حضور و بقای حماس به هر شکل و نوع آن با توجه به اظهارات رهبران اسرائیل یک شکست وحتی یک شکست بزرگ برای تلآویو محسوب خواهد شد، در کنار آن با توجه به مخالفت نتانیاهو و دو قطب اصلی حامیاش، اسموتریچ و بن گویر احتمال بازگشت تشکیلات خودگردان حداقل تحت رهبری محمود عباس هم به آن کمرنگ به نظر میرسد.
با وجود آنکه کشورهای اتحادیه عرب در نشست اخیر خود در منامه قول همکاری صد درصدی را با طرح آمریکا با حضوری نیروهای عربی و بینالمللی در نوار غزه دادهاند و حتی در این راستا بند ممنوعیت فعالیت هر نوع گروه شبهنظامی را هم به بخش افزودهاند، اما تصور نمیشود جریانهای راستگرای افراطی که در حال حاضر افسار دولت نتانیاهو را در دست خود دارند، مجالی برای تحقق این امر فراهم کنند.
در این بین، طرح دیگری هم در نوار غزه در حال اجراست که هیاهوی جنگ چندان اجازه توجه رسانهای را به ابعاد آن نمیدهد.
طرحی که جسته و گریخته از اولین روزهای آغاز جنگ توسط شماری از مسئولین اسرائیلی به آن اشاره شده و در اخراج ساکنان نوار غزه از آن و اسکان مهاجران صهیونیست به جای آنها خلاصه میشود.
به اعتقاد برخی از کارشناسان، برخلاف آنچه تصور میشود شاید اسکله شناور آمریکا در نوار غزه برای تخلیه کشتیهای امدادرسان نبوده و بعد از فراهم شدن زمینه، به نقطه سوار شدن و انتقال اجباری فلسطینیان از نوار غزه مبدل شود و در صورت شکست طرح متقاعد کردن مصریها برای انتقال و اسکان فلسطینیان غزه در کشورشان، امکان اجرایی شدن پلان B که همانا انتقال اجباری آنها به کشورهای اروپایی با سرمایهگذاری کشورهای متمولی همچون امارات وجود دارد.
با وجود این، تمامی این طرح در حل حاضر شانس کافی برای تحقق ندارند در حالی که سرنوشت غزه هرچه باشد، ظاهراً با سرنوشت نتانیاهو به یکشکل رقم خورده و این سرنوشت صرفاً منتظر پایان جنگ است.
دیدگاه تان را بنویسید