گفتوگو با اسدالله لاجوردی، دادستان انقلاب تهران
نقش سازمان اطلاعات 36 میلیونی در شناسایی عوامل گروهکهاچه بود؟
از روزنامه «جمهوری اسلامی» - 18 بهمن 1360:برادر اسدالله لاجوردی، دادستان انقلاب اسلامی مرکز در یک گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار ما شرکت نمود و به سوالات وی پیرامون نحوه آموزش سیاسی – ایدئولوژیک هواداران گروهکها، مراحل دادگاهی و محاکمه یک زندانی، نقش اطلاعات 36 میلیونی در شناسایی عوامل گروهکها، منابع مالی گروهکها خصوصا سازمان منافقین، چگونگی مرخصی رفتن یک زندانی، علت کاهش اعمال ضد انقلابی گروهکها و... پاسخ داد. متن مصاحبه با دادستان انقلاب اسلامی مرکز به شرح زیر از نظر خوانندگان عزیز میگذرد:
نحوه آموزش هواداران گروهکها به چه ترتیبی است و آیا از طلاب حوزههای علمیه در این رابطه استفاده میشود؟
تبلیغ در دادستانی انقلاب برای زندانیان از همان ابتدای دستگیری شروع میشود. اکثر متهمینی که فرصتی برای صحبت با آنها در هنگام دستگیری هست، بازجوییهای ما همراه با طرح سوالات عقیدتی و سیاسی خواهد بود. برای اینکه ما اعتقاد داریم که این گروهکهای محارب و مفسد در اثر طرز تفکر فاسد است که دست به اسلحه بردهاند. کلا متهمینی که دستگیر میشوند دو دسته هستند: یک دسته آنهایی هستند که اگر بازجوییشان به تاخیر بیفتد از نظر کشف اطلاعات به ما ضرری نمیرسد و دسته دیگر آنهایی هستند که ما باید خیلی صریح از آنها بازجویی کنیم و اطلاعاتشان را بگیریم. روی دسته دوم کار فکری کمتر میشود. درست است که در ابتدای دستگیری با زبان اعتقادی و سیاسی با اینها برخورد میکنیم، اما در مورد دسته اول که ما حدس میزنیم که اگر بازجوییشان تاخیر هم بیفتد بلااشکال است، اینها را هنگام بازجوییها، بازپرس تمام تلاشش را در این جهت میگذارد که با او بتواند یک مقدار صحبت بکند و بیرون بیاورد و برایش ایجاد سوال بکند که در همین ایجاد سوال شدنهاست که زندانی به واقعیت میرسد و از تحجر و دگماتیسم خلاصی پیدا میکند.
وقتی ما یک متهمی را از نظر مسائل اعتقادی بهش باوراندیم که دچار اشتباه شده و در مسائل سیاسی به او نشان دادیم که دچار بد برداشتهای سازمانی شده، خیلی صریح میشود از او اطلاعاتش را گرفت؛ اما به غیر از مراحل بازجویی و هنگامی که در بازداشت به سر میبرد و یا به زندان محکوم شده و زندانی میکشد، کل کار ما دیگر آنجا شروع میشود.
همانطور که قبلا گفتهام، ما زندان اوین را به دو بخش تقسیم کردهایم: یک قسمت زندان و قسمت دیگر آموزشگاه است که در آموزشگاه ما امکانات آموزشی داریم، روزبهروز گسترش میدهیم و امیدواریم بتوانیم با همیاری برادران روحانیمان از [طریق] حوزه علمیه هم این مسئله را به اوج خود برسانیم که در مدتی که زندانیها در اینجا هستند بتوانند یک دوره اسلامشناسی به طور کامل ببینند و نسبت به مسائل مذهبی یک مقدار آشنا شوند. برای رسیدن به این منظور ما فکر کردیم که از یک کانال تلویزیونی استفاده بکنیم که از سیمای جمهوری اسلامی خواستیم و آنها هم دریغ نورزیدند و بسیار از آنها متشکر و سپاسگزاریم و به ما یک فرستنده اختصاصی دادند و ما از آن فرستنده استفاده میکنیم و برنامههای آموزشیمان را در سراسر زندان از اتاق فرمان توزیع میکنیم. این یک قسمت از کار ایدئولوژیکی ماست. قسمت دیگر برخورد مستقیم با زندانیان است. برادرانی که در این رابطه هستند با زندانیها ملاقات میکنند و از نزدیک به مسائل اعتقادی و سیاسیشان جواب میدهند. در رابطه با آموزشهای سیاسی، ما هنوز خیلی جلو نرفتهایم و علتش هم این است که فرصتی برای این مسئله پیدا نکردهایم و امیدواریم که در آینده بیش از این کار را ادامه بدهیم. در برنامههای آموزشی که داشتیم بسیار توفیق نصیب ما شده است.
ما اکثر متهمین یا مجرمینی که داخل بندهایمان داریم یا اینکه مراحل بازجویی و دادگاهی بعضی از زندانیان تمام شده و حکمشان هم صادر شده، در عین حال میبینیم که بعد از مدتی از درون زندان میآیند و میگویند که ما مسائل ناگفتنی داریم که باید بگوییم و احساس میکنیم که اگر نگوییم خیانت به اسلام کردهایم. کاملا این برخورد نشان میدهد که این مسائل آموزشی ما، اثر مثبت روی زندانی گذاشته که آن جنایتها و خیانتهایی که در بیرون مرتکب شده و اینها را برای بازجویش نگفته، این را به عنوان یک گناه تلقی میکند و شاید روزی نباشد که ما دهها مورد از اینگونه نداشته باشیم. متهمین از درون بندها نامه مینویسند و میگویند مسائل ناگفتهمان را میخواهیم برای بازجو بگوییم، برای اینکه الان احساس میکنیم که دیگر گفتن این مسائل برایمان یک وظیفه شرعی است. این بیانگر آن کارهای آموزشی است که روی زندانیان انجام گرفته و باز اثر مطلوب دیگری که آموزشها روی زندانیان داشته، اینها را برخوردهایشان را یک برخورد صد درصد متفاوت با گذشتهشان کرده. قبلا اینها وقتی با مسئولین زندان، دادسرا و دادگاه برخورد میکردند از یک موضع خصمانه بود و الان وقتی با ما برخورد میکنند برخوردهایشان یک برخوردی کاملا متفاوت با گذشته و انسانی است. اگر قبلا وقتی با ما برخورد میکردند فحش میدادند و ناسزا میگفتند، اما حالا به عنوان دو انسان با هم مینشینیم و با هم صحبت میکنیم و صحبتهای ما مورد پذیرش آنها قرار میگیرد و اینها اثرات مطلوبی بوده که آموزشهای ما روی زندانیان داشته و این یکی از وظایف ماست که امیدواریم تا آنجا که امکان داریم در انجام این وظیفه کوشا باشیم.
در رابطه با فعالیت برادران روحانی در زندان، باید بگویم که برادران روحانی ما در خیلی از قسمتهای زندان هستند. در دادگاه و دادسرا و داخل زندان روحانیون زیادی به فعالیت مشغولاند و بعضی از برادران پاسدار هم که در داخل بندها نگهبانی میدهند پارهای از آنها روحانیون هستند و بعضی از برادران روحانی متعهد ما آنقدر فداکار هستند که میآیند و پاسداری میدهند.
آیا تاکنون افرادی از گروهکهای مارکسیستی بر اثر ارشاد به اسلام گرویدهاند؟
بله افراد زیادی از مارکسیستها تاکنون به اسلام گرویدهاند. من این مطلب را قبلا هم گفتهام. سال 54 «یدخلون فیالکفر افواجا» بود، حالا «یدخلون فی دینالله افواجا» است. درست نقطه مقابل سال 54. ما خیلی از مارکسیستها را داریم که داخل زندان مسلمان شدهاند و ما هم خودمان اعتقاد داریم که واقعا مسلمان شدهاند؛ چون یک عدهای از آنها ممکن است به خاطر فرار از کیفر بگویند که ما مسلمان شدهایم، بله این هست اما تعداد بسیار زیادی داریم که ما یقین داریم که اینها از مارکسیسم دست شسته و به اسلام گرویدهاند و حتی بندی را که اختصاص به مارکسیستها دادهایم، یک روز برای بازدید رفتم، وقتی از نگهبان آن بند پرسیدیم که آیا هنوز مارکسیست در این بند هست در جواب گفت: «ما دیگر مارکسیستی نداریم که الان نماز نخواند.» البته این را میدانیم که یک تعدادی تاکتیکی نماز میخوانند، اما در این میان هستند کسانی که واقعا مسلمان شدهاند و با ما هم صمیمانه همکاری میکنند؛ اما خود این مسئله هم که یک مارکسیست متعصبی که همیشه افتخار بر مارکسیست بودنش میکرد، حالا میآید و ظاهری هم اگر بگوییم اسلام را میپذیرد، این به این معناست که حداقل توان مقابله با اسلام را از دست داده. اگر در بیرون همیشه سنگ مارکسیسم را به سینه میزد و افتخار میکرد که این منم که مارکسیست هستم، حالا میآید درون زندان و جرات مقابله ایدئولوژیکی با مسئولین زندان ندارد؛ چون میبیند اگر بخواهد در مسائل ایدئولوژیکی با مسئولین زندان برخورد بکند، مفتضح خواهد شد و بار عقیدتی ندارد که در برابر اسلام بایستد؛ لذا اگر به صورت صوری هم دست از مارکسیسم بردارد، این نشاندهنده توفیق تعلیمات عقیدتی ما در زندان و توان والای برادران مسئول زندان است که مارکسیستها توان مقابله با اینها را از لحاظ اعتقادی ندارند.
ما در میان زندانیانی که مارکسیست بودند و مسلمان شدند، کسانی داریم که حتی مصاحبه کردند و در جمع مارکسیستها سخنرانی میکنند و مارکسیسم را به نقد میکشند و مسائل مذهبی را صد درصد میپذیرند. خب اینها تا قبل از اینکه به زندان بیفتند، هیچ گاه با این حقایق آشنا نشده بودند و علت اینکه اینها الان با این حقایق آشنا میشوند، چیزی جز برخورد صحیح مسئولان زندان نیست.
نحوه آموزش دروس راهنمایی و نظری و همچنین امتحان از زندانیان به چه ترتیب خواهد بود؟
ما در گذشته امکانات دروس جدید را برای زندانیان کاملا فراهم کرده بودیم، منتها بعد از 30 خرداد که اینها جمعیتشان در زندان زیاد شد، یک مقداری آن امکانات کم شد ولی ما برنامهمان این است که اگر زندانیها خودشان اینجا بخواهند به تحصیلاتشان ادامه بدهند، ما از آموزشوپرورش خواهش میکنیم که ممتحنینی را داخل زندان بفرستد، همچنان که در قبل چنین بود، از اینها امتحان به عمل میآید. اینها با محصلین بیرون فرقی نخواهند داشت و به زندانیان گفتهایم که کتابهای درخواستی خودشان را اطلاع دهند تا برایشان تهیه کنیم و هر وقت آمادگی داشته باشند امتحان از آنها گرفته خواهد شد.
مراحل دادگاهی و محاکمه یک زندانی به چه ترتیبی است؟
متهم اول که با اقرار متهم دیگر دستگیر میشود به دادسرا میآید و تحت بازجویی قرار میگیرد. وقتی بازجو یک مقدار تحقیقاتش را ادامه داد و فکر کرد که دیگر بیشتر از این نمیتواند در تحقیقات توفیقی به دست بیاورد، کیفرخواست صادر میکند و به دادگاه میدهد. دادگاه هم پس از صدور کیفرخواست خیلی سریع به پروندهها میرسد. کمتر پروندهای داریم که پس از صدور کیفرخواست یکی، دو ماه در دادگاه بماند. غالبا ظرف یک هفته پس از صدور کیفرخواست مسئولین دادگاه بحمدالله با آن تلاش پیگیری که دارند و حتی شبها هم در ادامه کارشان در روز، به پروندهها رسیدگی و رای صادر میکنند. در این میان بعضی از پروندهها به دلیل اینکه برای بازجویی بازپرس امکان تحقیق کم است و باید یک مقداری تحقیقاتش را گستردهتر بکند و به زمان بیشتری نیاز دارد، چه بسا پروندهای مدتی راکد بماند تا آن شرایط تحقیق آماده شود که اینها بستگی به شرایط زمانی و جو خارج دارد. اگر رجوع متهم به زندان زیاد باشد، طبیعی است که یک مقدار امکان تحقیق ما را پایین بیاورد. امیدواریم که این گروهکهای دیگر دست از بیخردیشان بردارند و ما بتوانیم سریعتر به کارهای عقبماندهمان برسیم.
نقش سازمان اطلاعات 36 میلیونی در شناسایی عوامل گروهکها تا چه حد موثر بوده است؟
خوشبختانه تا دو، سه ماه قبل تمام زمینههای اطلاعاتی ما به دست مردم بود و گزارشات مردمی بود که به دستمان میرسید و متهمین را دستگیر میکردیم؛ اما از دو، سه ماه قبل به این طرف که سازمان منافقین و دیگر گروهکها فهمیدند که مردمی که اینها را میشناسند، به مراجع قانونی معرفیشان میکنند، محلهایشان را تغییر دادهاند و از آن زمانی که محلهایشان را تغییر دادهاند، اطلاعات 36 میلیونی یک مقدار نسبت به گذشته افت کرده دلیلش هم این است که اینها را دیگر در آن محلهای جدیدی که میروند نمیشناسند؛ اما خوشبختانه با متهمینی که مردم به ما معرفی کرده و دستگیر شده بودند، زمینه وسیعی برای دستگیری دیگر متهمین به دست ما افتاد و الان میتوانم بگویم که 95 درصد یا 98 درصد از متهمین جدیدی که ما دستگیر میکنیم، در رابطه با اعترافات و اطلاعات متهمینی است که در اینجا در اختیار ما هستند.
وجود مردم و حضورشان در این مسائل اصلا مایه و کل اساس انقلاب ما را تشکیل میدهد که اگر مردم نبودند اصلا انقلابی وجود نمیداشت. اگر حمایت مردم از انقلاب نمیبود، قطعا انقلاب تا حالا بارها با شکست مواجه شده بود. اینکه میبینیم انقلاب روزبهروز بارورتر [میشود] و ثمرات بهتری دارد، به دلیل حمایت بیدریغ مردم از انقلاب است و اگر مردم این انقلاب را که از آن خودشان هست و به عنوان یک نعمت آسمانی آن را تلقی کردهاند، اگر همچنان به حمایت خودشان از آن ادامه بدهند، قطعا هیچ یک از دشمنان اسلام توفیقی برای مبارزه با جمهوری اسلامی پیدا نخواهند کرد؛ بنابراین این مردماند که همیشه به ما رهنمود دادهاند، امیدواریم که این رهنمودها همچنان باقی بماند و هیچگاه مسئولینی که خودشان برگزیدهاند را تنها نگذارند.
منابع مالی گروهکها خصوصا منافقین از چه طریقی است؟ چندی پیش رئیس مجلس شورای اسلامی گفته بود که نشانههایی از کمکهای رژیم صدام به منافقین به دست آمده، در این مورد چه اطلاعی دارید؟
ما یک متهمی را دستگیر کردهایم که در رابطه با افغانستان بوده است، چون یکسری مسائل امنیتی دارد و نباید این مسئله را فعلا بگویم ادامه نخواهم داد؛ اما کاملا بیانگر یک رابطهای بود با یک کشور خارجی که اگر انشاءالله تحقیقات ما تمام شد و افشایش ضرری نداشت، بعد خواهیم گفت و این سرنخ را ما پیدا کردهایم؛ اما امکاناتی که سازمان منافقین داشته برای ما سوالانگیز است. این امکانات از کجا به دست اینها رسیده؟ این پولهای کلان و این سلاحهای زیادی که اینها دارند برای ما ایجاد سوال کرده که اینها را از کجا آوردهاند و به چه وسیله تامین میشوند؟ این مخارج سنگینی که سازمان دارد همه سوالانگیز است و در برخی از خانههای تیمی پولهای بسیار گزافی وجود داشته که اینها مشخص نیست که از کجا آمده است.
یکی از منابع تغذیه مالی سازمان منافقین، سرمایهداران هستند. ما به موارد بسیار زیادی برخورد کردهایم که سرمایهداران کلان به اینها کمکهای مالی کردهاند و حتی خودشان هم عضو سازمان بودهاند. با اینکه سازمان منافقین شعار ضد امپریالیستی و ضد سرمایهداری میدهد؛ اما میبینیم که درست کسانی که از یک سرمایه خیلی زیادی برخوردارند و به دلیل اینکه نظام جمهوری اسلامی با آنها سر ستیز دارد، دشمن جمهوری اسلامی شدهاند و اموالشان را در اختیار سازمان گذاشتهاند و خودشان هم حتی عضویت سازمان را پذیرفتهاند. آنها میخواهند بیبندوبار باشند و چون نظام جمهوری اسلامی در مقابلشان میایستد، میگویند پس چه بهتر که با دشمنان جمهوری اسلامی ما همگام باشیم و چه کسی بهتر از آن کسانی هستند که اسلحه به دست گرفتهاند و در راس آنها سازمان منافقین است؛ لذا میبینیم که عضویت سازمان منافقین را هم میپذیرند. پس یکی از بهترین منابع مالی اینها سرمایهداران داخلی هستند. علاوه بر آن، کمکهایی که از خارج به اینها میشود و اینها همان دشمنان جمهوری اسلامی هستند که بهترین موقعیت برای مبارزه با جمهوری اسلامی را حمایت از سازمان منافقین تشخیص دادهاند.
در مورد چگونگی مرخصی رفتن یک زندانی توضیح دهید.
بستگی به وضع زندانی و برخورد و رویهاش در زندان دارد. ما زندانیانی داریم که اینها را بار اول ممکن است یکی، دو ساعت مرخصی بدهیم. بعد از یک مدتی که به او اعتماد پیدا کردیم مرخصیاش را اضافه میکنیم. یک روز، دو روز و ما پارهای از زندانیان را داشتهایم که تا سه ماه مرخصی دادهایم و اینها رفتهاند و بعد از سه ماه مجددا آمدهاند بقیه زندانیشان را میکشند و کیفری که برایشان مشخص شده تحمل میکنند؛ بنابراین نمیشود یک قانون مشخصی برای مرخصی دادنها بیان کرد؛ چراکه برخورد و روحیه و شخصیت یک زندانی ممکن است با دیگر زندانیان فرق داشته باشد. به هیچ وجه نه در قانون پیشبینی شده و نه در هیچ کجای دنیا چنین وضعی وجود دارد که به زندانی مرخصی بدهند؛ اما تا آن مقدار که ما تا حالا تجربه کردهایم و مرخصی به زندانیان دادهایم شاید اشتباهی نکردهایم جز یک مورد که آن هم یک مقدار سهلانگاری شده بود و الا بقیه موارد همه درست بوده و اثرات مطلوبی هم داشته و زندانی هم بعد از پایان مرخصیاش مجددا به زندان مراجعه کرده و تحمل بقیه کیفرش را میکند.
برای آنهایی که ما هنوز خیلی اعتقاد و ایمان نداریم مراقبت میگذاریم؛ اما همیشگی نیست. یک چند مورد ممکن است مراقبت بگذاریم و بعد که خاطرجمع شدیم دیگر بدون مراقبت میروند. کسی را که ما سه ماه میفرستیم به مرخصی دیگر معنا ندارد مراقب برایش بگذاریم. اصلا امکانپذیر هم نیست یا حتی آن کسانی که چند شبانهروز میفرستیم به مرخصی آنها هم اینطور است. آنهایی که مثلا چند ساعت میفرستیم چرا، ابتدا یک مقدار مراقبت میکنیم وقتی که مطمئن شدیم، برای بارهای بعد حتی یکی، دو ساعت هم مرخصی میدهیم، آن هم دیگر مراقب برایش نمیگذاریم.
آیا به مناسبت سالگرد انقلاب کسانی آزاد میشوند؟ در صورت پاسخ مثبت، آنها دارای چه شرایطی هستند؟
من در یکی از مصاحبههایم گفتم که از گروهکها به هیچ وجه در 22 بهمن تقاضای عفو برایش نخواهیم کرد، مگر آن کسانی که در مراحل بازپرسی به این نتیجه برسیم که آزادیشان بلامانع است که خب آنها ربطی به 22 بهمن ندارد و به طور طبیعی آنها را آزاد میکنیم؛ اما به عنوان عفو در رابطه با 22 بهمن خیر کسی را نداریم؛ اما غیر از گروهکها یک کمیسیونی داریم که همین الان هم مشغول بررسی پروندههاست و این کمیسیونی که اینجا تشکیل میشود پروندهها را رسیدگی میکنند و آنهایی که صلاحیت برخورداری از عفو دارند به همان کمیسیون اصلی عفو، پرونده را میفرستند و اظهار نظر میکنند و تعدادی انشاءالله از زندان آزاد خواهند شد.
آیا در نظر ندارید که برنامههای شبکه تلویزیونی در زندان را در شبکه تلویزیونی سراسری پخش نمایید؟
الان این تصمیم را نگرفتهایم؛ ولی میدانید که این فرستندهای که برایمان گذاشتهاند تا چند کیلومتری امکان استفاده از آن هست؛ اما تبدیل به یک شبکه سراسری نه با سیما صحبت کردهایم و نه هنوز ما آمادگی داریم که بتوانیم برنامههایش را برای همیشه ادامه دهیم. اگر انشاءالله توانستیم برنامههایش را قابل استفاده برای همه بکنیم، چه بسا که در آتیه این فکر را داشته باشیم و با سیما صحبت کنیم. اگر موافقت کردند این کار را انجام خواهیم داد؛ اما در شرایط فعلی چنین تصمیمی نداریم. یک مقدار از این مصاحبهها را البته [تعداد] خیلی کمی از آنها را تلویزیون پخش میکند. ما مصاحبههای زیادی داریم و حتی متقاضی زیادی. شاید 95 درصد زندانیان تقاضای مصاحبه تلویزیونی از ما دارند. ما به دلیل اینکه امکان این را که از همهشان مصاحبه بگیریم و پخش کنیم نداریم، یک مقداری امتناع میورزیم؛ اما اگر قرار باشد که یک وقتی از این کانال خاص خودمان این عمل را انجام بدهیم چه بسا بتوانیم مستقیم حتی کسانی که مصاحبه میکنند از همین کانال اختصاصی زندان برای مردم ایران بفرستیم؛ اما هنوز تصمیمی در این مورد گرفته نشده است.
اعمال ضد انقلابی گروهکها در ماههای اخیر به شدت کاهش یافته، به نظر شما چه عاملی باعث این مسئله شده است و ضمنا موقعیت کنونی گروهکها و تصمیمات آینده در مقابله با آنها را بیان کنید.
خب مشخص است که چرا، خیلی سریع آنها را جمع کردیم و امکان فعالیت را از آنها گرفتیم. شما میدانید توی این سازمانها معمولا اعضا، آن بالا مینشینند و خودشان را لای پر قو میپیچند و خودشان در میدان عمل نمیآیند و متاسفانه این بچهها و هواداران و سمپاتهای سادهلوح را میفرستند در میدان عمل و شما دیدید که در این ترورها و آدمکشیها و تخریب و آتشسوزی و ضربه زدنها به مردم یک نفر از اعضا شرکت نکرده بود. ما هنوز عضوی نداریم که در عملیات اینچنینی شرکت کرده باشد. همه هواداران و سمپاتها بودهاند. همان کسانی بودهاند که تحت عنوان روزنامهخوان مطرح بودند؛ اما وقتی که به قول خودشان از فاز سیاسی به فاز نظامی تبدیل میشوند، همین هواداران و سمپاتها هستند که اسلحه به دست میگیرند. اسلحه، نارنجک، کوکتلمولوتف، چاقو و زنجیر و پنجهبوکس و فلفل و آمپول هوا و آمپول سمی و از این قبیل چیزها به دست هواداران میدهند و این هواداران هستند که میآیند مردم را میکشند؛ اما خود اعضا مخفی میشوند و از آن بالا فقط فرمان صادر میکنند؛ لذا ما با این توفیقی که نسبت به این هواداران و سمپاتها داشتهایم، همهشان را تقریبا جمعآوری کردیم.
یک تعداد بلااثرشان در بیرون از هواداران و سمپاتها باقی ماندهاند. ما از طریق همین هواداران و سمپاتها بود که به اعضا و کادر دسترسی پیدا کردیم. اعضا و کادر هم بحمدالله مشغول جمعآوریشان هستیم. در اینجا هم توفیق بسیار زیادی نصیبمان شد و ما قدرت عمل را از این سازمان ضد خدایی و ضد بشری منافقین بحمدالله گرفتهایم، دیگر توان عمل ندارند. شما میدانید که اینها گفتهاند که هفته وحدت را به هفته مرگ جمهوری اسلامی تبدیل خواهیم کرد. همه نیروهایشان را بسیج کردند چه توانستند بکنند جز یکی دو تا برادر حزباللهی بیدفاع ما را شهید کردند مثلا نزدیک بقال رفتند و گفتهاند یک سیر کشمش بده تا او خم شده که یک سیر کشمش بدهد، با تپانچه توی سرش زدهاند و او را شهید و فرار کردهاند.
این فکر کرده که حالا شاهکار کرده و پدر امپریالیسم آمریکا را درآورده، خب این یک کار بسیار سادهای است که آن بیچاره بیدفاع برود پشت دکان مثلا یک سیر کشمش برای تو بیاورد و تو با گلوله بزنی توی مغزش و او را بکشی. خب، این هفته وحدت ما تبدیل به مرگ جمهوری اسلامی شد؟ اینها خیال خام است. متاسفانه اینها آنچنان دچار ذهنیت شدهاند و آنچنان کر و کور شدهاند که نمیتوانند واقعیت را ببینند. حالا در تحلیلهایی که از اینها به دست ما رسیده گفتهاند که 22 بهمن، ما از شمال شروع میکنیم و ایران را آزاد میکنیم! حالا شما 22 بهمن به بعد را خواهید دید که حداکثر کاری که میکنند فرض کنید که مثلا تمام نیروها را بسیج میکنند میروند توی یک محلی و یک عطاری را گیر میآورند و میزنند مغز او را متلاشی میکنند. خب، این میشود مثلا آزاد کردن ایران به عقیده اینها؟ نه بحمدالله اینها قدرت عمل کردن ندارند و این عملیات پراکنده هم مثل چاقوکشیهای قبل میماند که چاقوکشهای قبل تبدیل شدهاند به هفتتیرکش. حالا اینها هم بیایند بعد از چندی هم با کلت یک حزباللهی را بکشند یا یک پاسداری که دارد به خانهاش میرود این را بزنند بکشند، چی را درست میکنند؟ چگونه میخواهند مسائلشان را حل کنند؟ بحمدالله قدرت عمل به هیچ وجه ندارند و اگر هر چقدر تلاش بکنند به جایی نخواهند رسید. میبینید که هم «پیکار» و هم منافقین، هم اقلیت، به حداقل ممکن رسیدهاند و تا آخرین نفر اینها را جمع نکنیم، به هیچ وجه کوچکترین سازشی در ذات دادستانی، شما ملت پیدا نخواهید کرد و تا زمانی که اینها رمقی در جان دارند با آنها مبارزه میکنیم و تا زمانی که اینها را به کلی از پای درنیاوریم، از پای نخواهیم نشست.
نظر شما در مورد تبلیغات شدید رادیوهای امپریالیستی و صهیونیستی بر علیه اقدامات دادستانی و در حمایت از گروهکهای تروریستی چیست؟
ما چهار، پنج هزار تا از این مفسدین را گرفتهایم و همه دنیا هم میدانند که ما در حدود یک درصد از این 40 میلیون آدمی که در ایران هستند مخالف داریم. از این یک درصد مخالف هم تعدادیشان هستند که مخالفتشان را تبدیل به تضاد مسلحانه و درگیری مسلحانه کردهاند. خب اینها را که جمع کنیم هفت الی ده هزار نفر میشوند که اینها همهشان هم با این امکاناتی که رژیم گذشته و حتما به توصیه اربابش آمریکا در اختیارشان گذاشت و درب پادگانها باز شد و همه اسلحهها به دست مردم افتاد و نظام جمهوری اسلامی از مردم خواست که اسلحهها را بدهند و آنها وفادار بودند، همه آوردند دادند و آنهایی که از همان ابتدا قصد خیانت به این مردم را داشتند اسلحهها را نگه داشتند و از آن طرف هم دشمنان جمهوری اسلامی مرتب به اینها اسلحه میرساندند و طبیعی است که یک چنین نیروهایی که تضاد دیرینه با اسلام دارند و اسلحه هم به رایگان در اختیارشان قرار گرفته یا به رایگان در اختیارشان میگذارند، مقداری مقاومت کنند؛ اما خوشبختانه با حمایت بیدریغ مردم و با قاطعیتی که برادران سپاهی و کمیته و مسئولین دادستانی داشتهاند توانستهاند اینها را از ریشه دربیاورند و اینها دیگر توفیقی نصیبشان نخواهد شد و امیدواریم که آنها هم به سر عقل بیایند و بدانند که با مردم نمیتوانند طرف شوند. با مردم طرف شدن نتیجهاش همین است که دچار نابودی میشوند ولو اینکه دشمنان خارجی حامیشان باشند. حالا بگذار صدای آمریکا همیشه از اینها حمایت بکند. این مایه افتخار جمهوری اسلامی است. بگذار رادیو اسرائیل از اینها حمایت بکند و هر روز اینها را به اوج برساند چه بهتر.
هر قدر که رادیو اسرائیل و صدای آمریکا و صدای بغداد و بیبیسی و هر چه رادیوهای خارجی هست از اینها حمایت بکنند، حقانیت ما را بیشتر به اثبات میرسانند. ما چون حقیم، این حکومتهای کافر با ما مبارزه میکنند. اگر ما هم مثل شاه ناحق بودیم همه حامیمان بودند و در راس همهشان آمریکا از ما حمایت میکرد. اگر شما میبینید آمریکا با ما ستیز دارد خب این مایه افتخار ماست. اگر شما میبینید عراق با ما دشمن است، مایه افتخار ماست. اگر اسرائیل با ما دشمنی میورزد مایه افتخار ماست. میگویند اگر کسی را میخواهی بشناسی از دشمنانش بشناس و باز اگر میخواهی کسی را ببینی تا چه حد پلید است ببین دوستانش چه کسانی هستند.
نحوه آموزش هواداران گروهکها به چه ترتیبی است و آیا از طلاب حوزههای علمیه در این رابطه استفاده میشود؟
تبلیغ در دادستانی انقلاب برای زندانیان از همان ابتدای دستگیری شروع میشود. اکثر متهمینی که فرصتی برای صحبت با آنها در هنگام دستگیری هست، بازجوییهای ما همراه با طرح سوالات عقیدتی و سیاسی خواهد بود. برای اینکه ما اعتقاد داریم که این گروهکهای محارب و مفسد در اثر طرز تفکر فاسد است که دست به اسلحه بردهاند. کلا متهمینی که دستگیر میشوند دو دسته هستند: یک دسته آنهایی هستند که اگر بازجوییشان به تاخیر بیفتد از نظر کشف اطلاعات به ما ضرری نمیرسد و دسته دیگر آنهایی هستند که ما باید خیلی صریح از آنها بازجویی کنیم و اطلاعاتشان را بگیریم. روی دسته دوم کار فکری کمتر میشود. درست است که در ابتدای دستگیری با زبان اعتقادی و سیاسی با اینها برخورد میکنیم، اما در مورد دسته اول که ما حدس میزنیم که اگر بازجوییشان تاخیر هم بیفتد بلااشکال است، اینها را هنگام بازجوییها، بازپرس تمام تلاشش را در این جهت میگذارد که با او بتواند یک مقدار صحبت بکند و بیرون بیاورد و برایش ایجاد سوال بکند که در همین ایجاد سوال شدنهاست که زندانی به واقعیت میرسد و از تحجر و دگماتیسم خلاصی پیدا میکند.
وقتی ما یک متهمی را از نظر مسائل اعتقادی بهش باوراندیم که دچار اشتباه شده و در مسائل سیاسی به او نشان دادیم که دچار بد برداشتهای سازمانی شده، خیلی صریح میشود از او اطلاعاتش را گرفت؛ اما به غیر از مراحل بازجویی و هنگامی که در بازداشت به سر میبرد و یا به زندان محکوم شده و زندانی میکشد، کل کار ما دیگر آنجا شروع میشود.
همانطور که قبلا گفتهام، ما زندان اوین را به دو بخش تقسیم کردهایم: یک قسمت زندان و قسمت دیگر آموزشگاه است که در آموزشگاه ما امکانات آموزشی داریم، روزبهروز گسترش میدهیم و امیدواریم بتوانیم با همیاری برادران روحانیمان از [طریق] حوزه علمیه هم این مسئله را به اوج خود برسانیم که در مدتی که زندانیها در اینجا هستند بتوانند یک دوره اسلامشناسی به طور کامل ببینند و نسبت به مسائل مذهبی یک مقدار آشنا شوند. برای رسیدن به این منظور ما فکر کردیم که از یک کانال تلویزیونی استفاده بکنیم که از سیمای جمهوری اسلامی خواستیم و آنها هم دریغ نورزیدند و بسیار از آنها متشکر و سپاسگزاریم و به ما یک فرستنده اختصاصی دادند و ما از آن فرستنده استفاده میکنیم و برنامههای آموزشیمان را در سراسر زندان از اتاق فرمان توزیع میکنیم. این یک قسمت از کار ایدئولوژیکی ماست. قسمت دیگر برخورد مستقیم با زندانیان است. برادرانی که در این رابطه هستند با زندانیها ملاقات میکنند و از نزدیک به مسائل اعتقادی و سیاسیشان جواب میدهند. در رابطه با آموزشهای سیاسی، ما هنوز خیلی جلو نرفتهایم و علتش هم این است که فرصتی برای این مسئله پیدا نکردهایم و امیدواریم که در آینده بیش از این کار را ادامه بدهیم. در برنامههای آموزشی که داشتیم بسیار توفیق نصیب ما شده است.
ما اکثر متهمین یا مجرمینی که داخل بندهایمان داریم یا اینکه مراحل بازجویی و دادگاهی بعضی از زندانیان تمام شده و حکمشان هم صادر شده، در عین حال میبینیم که بعد از مدتی از درون زندان میآیند و میگویند که ما مسائل ناگفتنی داریم که باید بگوییم و احساس میکنیم که اگر نگوییم خیانت به اسلام کردهایم. کاملا این برخورد نشان میدهد که این مسائل آموزشی ما، اثر مثبت روی زندانی گذاشته که آن جنایتها و خیانتهایی که در بیرون مرتکب شده و اینها را برای بازجویش نگفته، این را به عنوان یک گناه تلقی میکند و شاید روزی نباشد که ما دهها مورد از اینگونه نداشته باشیم. متهمین از درون بندها نامه مینویسند و میگویند مسائل ناگفتهمان را میخواهیم برای بازجو بگوییم، برای اینکه الان احساس میکنیم که دیگر گفتن این مسائل برایمان یک وظیفه شرعی است. این بیانگر آن کارهای آموزشی است که روی زندانیان انجام گرفته و باز اثر مطلوب دیگری که آموزشها روی زندانیان داشته، اینها را برخوردهایشان را یک برخورد صد درصد متفاوت با گذشتهشان کرده. قبلا اینها وقتی با مسئولین زندان، دادسرا و دادگاه برخورد میکردند از یک موضع خصمانه بود و الان وقتی با ما برخورد میکنند برخوردهایشان یک برخوردی کاملا متفاوت با گذشته و انسانی است. اگر قبلا وقتی با ما برخورد میکردند فحش میدادند و ناسزا میگفتند، اما حالا به عنوان دو انسان با هم مینشینیم و با هم صحبت میکنیم و صحبتهای ما مورد پذیرش آنها قرار میگیرد و اینها اثرات مطلوبی بوده که آموزشهای ما روی زندانیان داشته و این یکی از وظایف ماست که امیدواریم تا آنجا که امکان داریم در انجام این وظیفه کوشا باشیم.
در رابطه با فعالیت برادران روحانی در زندان، باید بگویم که برادران روحانی ما در خیلی از قسمتهای زندان هستند. در دادگاه و دادسرا و داخل زندان روحانیون زیادی به فعالیت مشغولاند و بعضی از برادران پاسدار هم که در داخل بندها نگهبانی میدهند پارهای از آنها روحانیون هستند و بعضی از برادران روحانی متعهد ما آنقدر فداکار هستند که میآیند و پاسداری میدهند.
آیا تاکنون افرادی از گروهکهای مارکسیستی بر اثر ارشاد به اسلام گرویدهاند؟
بله افراد زیادی از مارکسیستها تاکنون به اسلام گرویدهاند. من این مطلب را قبلا هم گفتهام. سال 54 «یدخلون فیالکفر افواجا» بود، حالا «یدخلون فی دینالله افواجا» است. درست نقطه مقابل سال 54. ما خیلی از مارکسیستها را داریم که داخل زندان مسلمان شدهاند و ما هم خودمان اعتقاد داریم که واقعا مسلمان شدهاند؛ چون یک عدهای از آنها ممکن است به خاطر فرار از کیفر بگویند که ما مسلمان شدهایم، بله این هست اما تعداد بسیار زیادی داریم که ما یقین داریم که اینها از مارکسیسم دست شسته و به اسلام گرویدهاند و حتی بندی را که اختصاص به مارکسیستها دادهایم، یک روز برای بازدید رفتم، وقتی از نگهبان آن بند پرسیدیم که آیا هنوز مارکسیست در این بند هست در جواب گفت: «ما دیگر مارکسیستی نداریم که الان نماز نخواند.» البته این را میدانیم که یک تعدادی تاکتیکی نماز میخوانند، اما در این میان هستند کسانی که واقعا مسلمان شدهاند و با ما هم صمیمانه همکاری میکنند؛ اما خود این مسئله هم که یک مارکسیست متعصبی که همیشه افتخار بر مارکسیست بودنش میکرد، حالا میآید و ظاهری هم اگر بگوییم اسلام را میپذیرد، این به این معناست که حداقل توان مقابله با اسلام را از دست داده. اگر در بیرون همیشه سنگ مارکسیسم را به سینه میزد و افتخار میکرد که این منم که مارکسیست هستم، حالا میآید درون زندان و جرات مقابله ایدئولوژیکی با مسئولین زندان ندارد؛ چون میبیند اگر بخواهد در مسائل ایدئولوژیکی با مسئولین زندان برخورد بکند، مفتضح خواهد شد و بار عقیدتی ندارد که در برابر اسلام بایستد؛ لذا اگر به صورت صوری هم دست از مارکسیسم بردارد، این نشاندهنده توفیق تعلیمات عقیدتی ما در زندان و توان والای برادران مسئول زندان است که مارکسیستها توان مقابله با اینها را از لحاظ اعتقادی ندارند.
ما در میان زندانیانی که مارکسیست بودند و مسلمان شدند، کسانی داریم که حتی مصاحبه کردند و در جمع مارکسیستها سخنرانی میکنند و مارکسیسم را به نقد میکشند و مسائل مذهبی را صد درصد میپذیرند. خب اینها تا قبل از اینکه به زندان بیفتند، هیچ گاه با این حقایق آشنا نشده بودند و علت اینکه اینها الان با این حقایق آشنا میشوند، چیزی جز برخورد صحیح مسئولان زندان نیست.
نحوه آموزش دروس راهنمایی و نظری و همچنین امتحان از زندانیان به چه ترتیب خواهد بود؟
ما در گذشته امکانات دروس جدید را برای زندانیان کاملا فراهم کرده بودیم، منتها بعد از 30 خرداد که اینها جمعیتشان در زندان زیاد شد، یک مقداری آن امکانات کم شد ولی ما برنامهمان این است که اگر زندانیها خودشان اینجا بخواهند به تحصیلاتشان ادامه بدهند، ما از آموزشوپرورش خواهش میکنیم که ممتحنینی را داخل زندان بفرستد، همچنان که در قبل چنین بود، از اینها امتحان به عمل میآید. اینها با محصلین بیرون فرقی نخواهند داشت و به زندانیان گفتهایم که کتابهای درخواستی خودشان را اطلاع دهند تا برایشان تهیه کنیم و هر وقت آمادگی داشته باشند امتحان از آنها گرفته خواهد شد.
مراحل دادگاهی و محاکمه یک زندانی به چه ترتیبی است؟
متهم اول که با اقرار متهم دیگر دستگیر میشود به دادسرا میآید و تحت بازجویی قرار میگیرد. وقتی بازجو یک مقدار تحقیقاتش را ادامه داد و فکر کرد که دیگر بیشتر از این نمیتواند در تحقیقات توفیقی به دست بیاورد، کیفرخواست صادر میکند و به دادگاه میدهد. دادگاه هم پس از صدور کیفرخواست خیلی سریع به پروندهها میرسد. کمتر پروندهای داریم که پس از صدور کیفرخواست یکی، دو ماه در دادگاه بماند. غالبا ظرف یک هفته پس از صدور کیفرخواست مسئولین دادگاه بحمدالله با آن تلاش پیگیری که دارند و حتی شبها هم در ادامه کارشان در روز، به پروندهها رسیدگی و رای صادر میکنند. در این میان بعضی از پروندهها به دلیل اینکه برای بازجویی بازپرس امکان تحقیق کم است و باید یک مقداری تحقیقاتش را گستردهتر بکند و به زمان بیشتری نیاز دارد، چه بسا پروندهای مدتی راکد بماند تا آن شرایط تحقیق آماده شود که اینها بستگی به شرایط زمانی و جو خارج دارد. اگر رجوع متهم به زندان زیاد باشد، طبیعی است که یک مقدار امکان تحقیق ما را پایین بیاورد. امیدواریم که این گروهکهای دیگر دست از بیخردیشان بردارند و ما بتوانیم سریعتر به کارهای عقبماندهمان برسیم.
نقش سازمان اطلاعات 36 میلیونی در شناسایی عوامل گروهکها تا چه حد موثر بوده است؟
خوشبختانه تا دو، سه ماه قبل تمام زمینههای اطلاعاتی ما به دست مردم بود و گزارشات مردمی بود که به دستمان میرسید و متهمین را دستگیر میکردیم؛ اما از دو، سه ماه قبل به این طرف که سازمان منافقین و دیگر گروهکها فهمیدند که مردمی که اینها را میشناسند، به مراجع قانونی معرفیشان میکنند، محلهایشان را تغییر دادهاند و از آن زمانی که محلهایشان را تغییر دادهاند، اطلاعات 36 میلیونی یک مقدار نسبت به گذشته افت کرده دلیلش هم این است که اینها را دیگر در آن محلهای جدیدی که میروند نمیشناسند؛ اما خوشبختانه با متهمینی که مردم به ما معرفی کرده و دستگیر شده بودند، زمینه وسیعی برای دستگیری دیگر متهمین به دست ما افتاد و الان میتوانم بگویم که 95 درصد یا 98 درصد از متهمین جدیدی که ما دستگیر میکنیم، در رابطه با اعترافات و اطلاعات متهمینی است که در اینجا در اختیار ما هستند.
وجود مردم و حضورشان در این مسائل اصلا مایه و کل اساس انقلاب ما را تشکیل میدهد که اگر مردم نبودند اصلا انقلابی وجود نمیداشت. اگر حمایت مردم از انقلاب نمیبود، قطعا انقلاب تا حالا بارها با شکست مواجه شده بود. اینکه میبینیم انقلاب روزبهروز بارورتر [میشود] و ثمرات بهتری دارد، به دلیل حمایت بیدریغ مردم از انقلاب است و اگر مردم این انقلاب را که از آن خودشان هست و به عنوان یک نعمت آسمانی آن را تلقی کردهاند، اگر همچنان به حمایت خودشان از آن ادامه بدهند، قطعا هیچ یک از دشمنان اسلام توفیقی برای مبارزه با جمهوری اسلامی پیدا نخواهند کرد؛ بنابراین این مردماند که همیشه به ما رهنمود دادهاند، امیدواریم که این رهنمودها همچنان باقی بماند و هیچگاه مسئولینی که خودشان برگزیدهاند را تنها نگذارند.
منابع مالی گروهکها خصوصا منافقین از چه طریقی است؟ چندی پیش رئیس مجلس شورای اسلامی گفته بود که نشانههایی از کمکهای رژیم صدام به منافقین به دست آمده، در این مورد چه اطلاعی دارید؟
ما یک متهمی را دستگیر کردهایم که در رابطه با افغانستان بوده است، چون یکسری مسائل امنیتی دارد و نباید این مسئله را فعلا بگویم ادامه نخواهم داد؛ اما کاملا بیانگر یک رابطهای بود با یک کشور خارجی که اگر انشاءالله تحقیقات ما تمام شد و افشایش ضرری نداشت، بعد خواهیم گفت و این سرنخ را ما پیدا کردهایم؛ اما امکاناتی که سازمان منافقین داشته برای ما سوالانگیز است. این امکانات از کجا به دست اینها رسیده؟ این پولهای کلان و این سلاحهای زیادی که اینها دارند برای ما ایجاد سوال کرده که اینها را از کجا آوردهاند و به چه وسیله تامین میشوند؟ این مخارج سنگینی که سازمان دارد همه سوالانگیز است و در برخی از خانههای تیمی پولهای بسیار گزافی وجود داشته که اینها مشخص نیست که از کجا آمده است.
یکی از منابع تغذیه مالی سازمان منافقین، سرمایهداران هستند. ما به موارد بسیار زیادی برخورد کردهایم که سرمایهداران کلان به اینها کمکهای مالی کردهاند و حتی خودشان هم عضو سازمان بودهاند. با اینکه سازمان منافقین شعار ضد امپریالیستی و ضد سرمایهداری میدهد؛ اما میبینیم که درست کسانی که از یک سرمایه خیلی زیادی برخوردارند و به دلیل اینکه نظام جمهوری اسلامی با آنها سر ستیز دارد، دشمن جمهوری اسلامی شدهاند و اموالشان را در اختیار سازمان گذاشتهاند و خودشان هم حتی عضویت سازمان را پذیرفتهاند. آنها میخواهند بیبندوبار باشند و چون نظام جمهوری اسلامی در مقابلشان میایستد، میگویند پس چه بهتر که با دشمنان جمهوری اسلامی ما همگام باشیم و چه کسی بهتر از آن کسانی هستند که اسلحه به دست گرفتهاند و در راس آنها سازمان منافقین است؛ لذا میبینیم که عضویت سازمان منافقین را هم میپذیرند. پس یکی از بهترین منابع مالی اینها سرمایهداران داخلی هستند. علاوه بر آن، کمکهایی که از خارج به اینها میشود و اینها همان دشمنان جمهوری اسلامی هستند که بهترین موقعیت برای مبارزه با جمهوری اسلامی را حمایت از سازمان منافقین تشخیص دادهاند.
در مورد چگونگی مرخصی رفتن یک زندانی توضیح دهید.
بستگی به وضع زندانی و برخورد و رویهاش در زندان دارد. ما زندانیانی داریم که اینها را بار اول ممکن است یکی، دو ساعت مرخصی بدهیم. بعد از یک مدتی که به او اعتماد پیدا کردیم مرخصیاش را اضافه میکنیم. یک روز، دو روز و ما پارهای از زندانیان را داشتهایم که تا سه ماه مرخصی دادهایم و اینها رفتهاند و بعد از سه ماه مجددا آمدهاند بقیه زندانیشان را میکشند و کیفری که برایشان مشخص شده تحمل میکنند؛ بنابراین نمیشود یک قانون مشخصی برای مرخصی دادنها بیان کرد؛ چراکه برخورد و روحیه و شخصیت یک زندانی ممکن است با دیگر زندانیان فرق داشته باشد. به هیچ وجه نه در قانون پیشبینی شده و نه در هیچ کجای دنیا چنین وضعی وجود دارد که به زندانی مرخصی بدهند؛ اما تا آن مقدار که ما تا حالا تجربه کردهایم و مرخصی به زندانیان دادهایم شاید اشتباهی نکردهایم جز یک مورد که آن هم یک مقدار سهلانگاری شده بود و الا بقیه موارد همه درست بوده و اثرات مطلوبی هم داشته و زندانی هم بعد از پایان مرخصیاش مجددا به زندان مراجعه کرده و تحمل بقیه کیفرش را میکند.
برای آنهایی که ما هنوز خیلی اعتقاد و ایمان نداریم مراقبت میگذاریم؛ اما همیشگی نیست. یک چند مورد ممکن است مراقبت بگذاریم و بعد که خاطرجمع شدیم دیگر بدون مراقبت میروند. کسی را که ما سه ماه میفرستیم به مرخصی دیگر معنا ندارد مراقب برایش بگذاریم. اصلا امکانپذیر هم نیست یا حتی آن کسانی که چند شبانهروز میفرستیم به مرخصی آنها هم اینطور است. آنهایی که مثلا چند ساعت میفرستیم چرا، ابتدا یک مقدار مراقبت میکنیم وقتی که مطمئن شدیم، برای بارهای بعد حتی یکی، دو ساعت هم مرخصی میدهیم، آن هم دیگر مراقب برایش نمیگذاریم.
آیا به مناسبت سالگرد انقلاب کسانی آزاد میشوند؟ در صورت پاسخ مثبت، آنها دارای چه شرایطی هستند؟
من در یکی از مصاحبههایم گفتم که از گروهکها به هیچ وجه در 22 بهمن تقاضای عفو برایش نخواهیم کرد، مگر آن کسانی که در مراحل بازپرسی به این نتیجه برسیم که آزادیشان بلامانع است که خب آنها ربطی به 22 بهمن ندارد و به طور طبیعی آنها را آزاد میکنیم؛ اما به عنوان عفو در رابطه با 22 بهمن خیر کسی را نداریم؛ اما غیر از گروهکها یک کمیسیونی داریم که همین الان هم مشغول بررسی پروندههاست و این کمیسیونی که اینجا تشکیل میشود پروندهها را رسیدگی میکنند و آنهایی که صلاحیت برخورداری از عفو دارند به همان کمیسیون اصلی عفو، پرونده را میفرستند و اظهار نظر میکنند و تعدادی انشاءالله از زندان آزاد خواهند شد.
آیا در نظر ندارید که برنامههای شبکه تلویزیونی در زندان را در شبکه تلویزیونی سراسری پخش نمایید؟
الان این تصمیم را نگرفتهایم؛ ولی میدانید که این فرستندهای که برایمان گذاشتهاند تا چند کیلومتری امکان استفاده از آن هست؛ اما تبدیل به یک شبکه سراسری نه با سیما صحبت کردهایم و نه هنوز ما آمادگی داریم که بتوانیم برنامههایش را برای همیشه ادامه دهیم. اگر انشاءالله توانستیم برنامههایش را قابل استفاده برای همه بکنیم، چه بسا که در آتیه این فکر را داشته باشیم و با سیما صحبت کنیم. اگر موافقت کردند این کار را انجام خواهیم داد؛ اما در شرایط فعلی چنین تصمیمی نداریم. یک مقدار از این مصاحبهها را البته [تعداد] خیلی کمی از آنها را تلویزیون پخش میکند. ما مصاحبههای زیادی داریم و حتی متقاضی زیادی. شاید 95 درصد زندانیان تقاضای مصاحبه تلویزیونی از ما دارند. ما به دلیل اینکه امکان این را که از همهشان مصاحبه بگیریم و پخش کنیم نداریم، یک مقداری امتناع میورزیم؛ اما اگر قرار باشد که یک وقتی از این کانال خاص خودمان این عمل را انجام بدهیم چه بسا بتوانیم مستقیم حتی کسانی که مصاحبه میکنند از همین کانال اختصاصی زندان برای مردم ایران بفرستیم؛ اما هنوز تصمیمی در این مورد گرفته نشده است.
اعمال ضد انقلابی گروهکها در ماههای اخیر به شدت کاهش یافته، به نظر شما چه عاملی باعث این مسئله شده است و ضمنا موقعیت کنونی گروهکها و تصمیمات آینده در مقابله با آنها را بیان کنید.
خب مشخص است که چرا، خیلی سریع آنها را جمع کردیم و امکان فعالیت را از آنها گرفتیم. شما میدانید توی این سازمانها معمولا اعضا، آن بالا مینشینند و خودشان را لای پر قو میپیچند و خودشان در میدان عمل نمیآیند و متاسفانه این بچهها و هواداران و سمپاتهای سادهلوح را میفرستند در میدان عمل و شما دیدید که در این ترورها و آدمکشیها و تخریب و آتشسوزی و ضربه زدنها به مردم یک نفر از اعضا شرکت نکرده بود. ما هنوز عضوی نداریم که در عملیات اینچنینی شرکت کرده باشد. همه هواداران و سمپاتها بودهاند. همان کسانی بودهاند که تحت عنوان روزنامهخوان مطرح بودند؛ اما وقتی که به قول خودشان از فاز سیاسی به فاز نظامی تبدیل میشوند، همین هواداران و سمپاتها هستند که اسلحه به دست میگیرند. اسلحه، نارنجک، کوکتلمولوتف، چاقو و زنجیر و پنجهبوکس و فلفل و آمپول هوا و آمپول سمی و از این قبیل چیزها به دست هواداران میدهند و این هواداران هستند که میآیند مردم را میکشند؛ اما خود اعضا مخفی میشوند و از آن بالا فقط فرمان صادر میکنند؛ لذا ما با این توفیقی که نسبت به این هواداران و سمپاتها داشتهایم، همهشان را تقریبا جمعآوری کردیم.
یک تعداد بلااثرشان در بیرون از هواداران و سمپاتها باقی ماندهاند. ما از طریق همین هواداران و سمپاتها بود که به اعضا و کادر دسترسی پیدا کردیم. اعضا و کادر هم بحمدالله مشغول جمعآوریشان هستیم. در اینجا هم توفیق بسیار زیادی نصیبمان شد و ما قدرت عمل را از این سازمان ضد خدایی و ضد بشری منافقین بحمدالله گرفتهایم، دیگر توان عمل ندارند. شما میدانید که اینها گفتهاند که هفته وحدت را به هفته مرگ جمهوری اسلامی تبدیل خواهیم کرد. همه نیروهایشان را بسیج کردند چه توانستند بکنند جز یکی دو تا برادر حزباللهی بیدفاع ما را شهید کردند مثلا نزدیک بقال رفتند و گفتهاند یک سیر کشمش بده تا او خم شده که یک سیر کشمش بدهد، با تپانچه توی سرش زدهاند و او را شهید و فرار کردهاند.
این فکر کرده که حالا شاهکار کرده و پدر امپریالیسم آمریکا را درآورده، خب این یک کار بسیار سادهای است که آن بیچاره بیدفاع برود پشت دکان مثلا یک سیر کشمش برای تو بیاورد و تو با گلوله بزنی توی مغزش و او را بکشی. خب، این هفته وحدت ما تبدیل به مرگ جمهوری اسلامی شد؟ اینها خیال خام است. متاسفانه اینها آنچنان دچار ذهنیت شدهاند و آنچنان کر و کور شدهاند که نمیتوانند واقعیت را ببینند. حالا در تحلیلهایی که از اینها به دست ما رسیده گفتهاند که 22 بهمن، ما از شمال شروع میکنیم و ایران را آزاد میکنیم! حالا شما 22 بهمن به بعد را خواهید دید که حداکثر کاری که میکنند فرض کنید که مثلا تمام نیروها را بسیج میکنند میروند توی یک محلی و یک عطاری را گیر میآورند و میزنند مغز او را متلاشی میکنند. خب، این میشود مثلا آزاد کردن ایران به عقیده اینها؟ نه بحمدالله اینها قدرت عمل کردن ندارند و این عملیات پراکنده هم مثل چاقوکشیهای قبل میماند که چاقوکشهای قبل تبدیل شدهاند به هفتتیرکش. حالا اینها هم بیایند بعد از چندی هم با کلت یک حزباللهی را بکشند یا یک پاسداری که دارد به خانهاش میرود این را بزنند بکشند، چی را درست میکنند؟ چگونه میخواهند مسائلشان را حل کنند؟ بحمدالله قدرت عمل به هیچ وجه ندارند و اگر هر چقدر تلاش بکنند به جایی نخواهند رسید. میبینید که هم «پیکار» و هم منافقین، هم اقلیت، به حداقل ممکن رسیدهاند و تا آخرین نفر اینها را جمع نکنیم، به هیچ وجه کوچکترین سازشی در ذات دادستانی، شما ملت پیدا نخواهید کرد و تا زمانی که اینها رمقی در جان دارند با آنها مبارزه میکنیم و تا زمانی که اینها را به کلی از پای درنیاوریم، از پای نخواهیم نشست.
نظر شما در مورد تبلیغات شدید رادیوهای امپریالیستی و صهیونیستی بر علیه اقدامات دادستانی و در حمایت از گروهکهای تروریستی چیست؟
ما چهار، پنج هزار تا از این مفسدین را گرفتهایم و همه دنیا هم میدانند که ما در حدود یک درصد از این 40 میلیون آدمی که در ایران هستند مخالف داریم. از این یک درصد مخالف هم تعدادیشان هستند که مخالفتشان را تبدیل به تضاد مسلحانه و درگیری مسلحانه کردهاند. خب اینها را که جمع کنیم هفت الی ده هزار نفر میشوند که اینها همهشان هم با این امکاناتی که رژیم گذشته و حتما به توصیه اربابش آمریکا در اختیارشان گذاشت و درب پادگانها باز شد و همه اسلحهها به دست مردم افتاد و نظام جمهوری اسلامی از مردم خواست که اسلحهها را بدهند و آنها وفادار بودند، همه آوردند دادند و آنهایی که از همان ابتدا قصد خیانت به این مردم را داشتند اسلحهها را نگه داشتند و از آن طرف هم دشمنان جمهوری اسلامی مرتب به اینها اسلحه میرساندند و طبیعی است که یک چنین نیروهایی که تضاد دیرینه با اسلام دارند و اسلحه هم به رایگان در اختیارشان قرار گرفته یا به رایگان در اختیارشان میگذارند، مقداری مقاومت کنند؛ اما خوشبختانه با حمایت بیدریغ مردم و با قاطعیتی که برادران سپاهی و کمیته و مسئولین دادستانی داشتهاند توانستهاند اینها را از ریشه دربیاورند و اینها دیگر توفیقی نصیبشان نخواهد شد و امیدواریم که آنها هم به سر عقل بیایند و بدانند که با مردم نمیتوانند طرف شوند. با مردم طرف شدن نتیجهاش همین است که دچار نابودی میشوند ولو اینکه دشمنان خارجی حامیشان باشند. حالا بگذار صدای آمریکا همیشه از اینها حمایت بکند. این مایه افتخار جمهوری اسلامی است. بگذار رادیو اسرائیل از اینها حمایت بکند و هر روز اینها را به اوج برساند چه بهتر.
هر قدر که رادیو اسرائیل و صدای آمریکا و صدای بغداد و بیبیسی و هر چه رادیوهای خارجی هست از اینها حمایت بکنند، حقانیت ما را بیشتر به اثبات میرسانند. ما چون حقیم، این حکومتهای کافر با ما مبارزه میکنند. اگر ما هم مثل شاه ناحق بودیم همه حامیمان بودند و در راس همهشان آمریکا از ما حمایت میکرد. اگر شما میبینید آمریکا با ما ستیز دارد خب این مایه افتخار ماست. اگر شما میبینید عراق با ما دشمن است، مایه افتخار ماست. اگر اسرائیل با ما دشمنی میورزد مایه افتخار ماست. میگویند اگر کسی را میخواهی بشناسی از دشمنانش بشناس و باز اگر میخواهی کسی را ببینی تا چه حد پلید است ببین دوستانش چه کسانی هستند.
خب، وقتی که این سازمانهای تروریستی را اسرائیل، صدای آمریکا، بیبیسی حامیشان است حالا بگذار هرچه میخواهند بکنند. ما با آنها کاری نداریم و این تبلیغات مسمومکننده آنها برای ما کوچکترین اثری ندارد. هرچه آنها فریاد بیشتری بزنند ما بیشتر در کارمان راسختر میشویم. هرچه صدای آمریکا و بیبیسی و عراق و اسرائیل علیه ما بیشتر فریاد بکنند، ما را مطمئنتر به کارمان میکنند و اعتقادمان راسختر میشود، درست رابطه مستقیم دارد حرکت ما با فعالیت آنها.
تاکنون چه تعداد از سران سازمان منافقین دستگیر شدهاند و نامشان چیست؟
ما از کادر و به اصطلاح آنها نهاد و عضو، تعداد خیلی زیادی را دستگیر کردهایم که باز نمیتوانم الان اسمهایشان را بگویم؛ اما توفیق ما در دستگیری کادر و نهاد بسیار خوب بوده. مسئولین چند شاخهشان را هم چند تایی گرفتهایم و انشاءالله آن رهبران فراری از ایران را هم به خواست خدا و نیروهای حزباللهی ما در خارج امیدواریم که انشاءالله موفق بشوند و آنها را هم دستگیر کنند.
خب، وقتی که این سازمانهای تروریستی را اسرائیل، صدای آمریکا، بیبیسی حامیشان است حالا بگذار هرچه میخواهند بکنند. ما با آنها کاری نداریم و این تبلیغات مسمومکننده آنها برای ما کوچکترین اثری ندارد. هرچه آنها فریاد بیشتری بزنند ما بیشتر در کارمان راسختر میشویم. هرچه صدای آمریکا و بیبیسی و عراق و اسرائیل علیه ما بیشتر فریاد بکنند، ما را مطمئنتر به کارمان میکنند و اعتقادمان راسختر میشود، درست رابطه مستقیم دارد حرکت ما با فعالیت آنها.
تاکنون چه تعداد از سران سازمان منافقین دستگیر شدهاند و نامشان چیست؟
ما از کادر و به اصطلاح آنها نهاد و عضو، تعداد خیلی زیادی را دستگیر کردهایم که باز نمیتوانم الان اسمهایشان را بگویم؛ اما توفیق ما در دستگیری کادر و نهاد بسیار خوب بوده. مسئولین چند شاخهشان را هم چند تایی گرفتهایم و انشاءالله آن رهبران فراری از ایران را هم به خواست خدا و نیروهای حزباللهی ما در خارج امیدواریم که انشاءالله موفق بشوند و آنها را هم دستگیر کنند.
منبع:تاریخ ایرانی
دیدگاه تان را بنویسید